Web Analytics Made Easy - Statcounter

کارگردان فیلم سینمایی «بازیوو» می‌گوید: بچه‌هایی که اهل گیم و سرگرمی‌های «های تِک» هستند قطعا با اثری شاد و جذاب در سینما مواجه می‌شوند و اگر مخاطبی «بازیوو» را دوست نداشت من شغلم را تغییر می‌دهم.

شاید خیلی‌ها هنوز ندانند که امیرحسین قهرایی، کارگردانی که فیلم «بازیوو» را در حال اکران دارد و چهره‌اش در ذهن بیشتر مردم یادآور برنامه «دوربین مخفی» سال‌های دور تلویزیون است، همان کسی است که چند دهه قبل آثار معروفی مثل «چاق و لاغر» و «علی کوچولو» را ساخته بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او پس از سال‌ها فعالیت در حوزه سینمای کودک و نوجوان، این روزها نه فقط نگران وضعیت فروش فیلم خود بلکه نگران آینده سینمای کودک است که به سختی می‌توان چشم‌انداز روشنی را برایش تصور کرد. 

قهرایی در گفت‌وگویی با ایران اکونومیست درباره فیلم «بازیوو» که مدتی قبل‌ اکرانش در سینماها آغاز شد، اما مثل بیشتر فیلم‌های در حال اکران فروش راضی‌کننده‌ای نداشته می‌گوید: من مطمئن هستم اگر «بازیوو» دیده شود، همه تماشاگرانش دیدن آن را به بقیه هم توصیه می‌کنند چون عوامل فیلم مثل یک تیم فوتبال حرفه‌ای، یک فیلم خوب برای بچه‌ها ساختند؛ فیلمی که خانواده‌ها در کنار هم از تماشای آن لذت می‌برند و در این روزهایی که با سختی‌ها و مشکلات متعددی مواجه هستیم پس از دو ساعت با حال خوشی از سالن سینما بیرون می‌روند.

او اگرچه این اطمینان خاطر را نسبت به کیفیت فیلمش برای جذب مخاطب دارد ادامه می‌دهد: با این حال در عجبم که چرا آنطور که باید، فروش نداریم.‌ البته ما تبلیغات چندانی نداشتیم و اگر تلویزیون ایران در این بخش حمایت می‌کرد شرایط بسیار متفاوت می‌شد اما پخش تیزر در تلویزیون بسیار گران است و مگر فیلم‌ها در سینما چقدر فروش می‌کنند که کلی پول تبلیغات بدهند؟! این در حالی است که تلویزیون باید آگهی‌های رایگان بیشتری پخش کند تا سینما راه بیفتد چون سینما به تبلیغات بسیار وابسته است و اگر تلویزیون که پربیننده‌ترین رسانه ایران است به فیلمسازان کمک کند، سینما می‌تواند خیلی رونق بگیرد، اماچه می‌شود کرد؟ به هر حال آن‌ها نیز به فکر جیب خود هستند و تهیه‌کننده‌های سینما هم نمی‌توانند تبلیغ کنند.

او درباره‌ی تبلیغات شهری هم می‌گوید: هر چقدر بیلبورد در شهر داشته باشیم باز هم جای تیزر را نمی‌گیرد چون مردم از روی بیلبورد متوجه حال و هوای فیلم نمی‌شوند و این تیزر ۳۰ ثانیه‌ای است که می‌تواند نشان دهد فضای «بازیوو» چقدر شاد و خانوادگی است و روحیه تماشاگرانش را می‌تواند عوض کند.

قهرایی با اشاره به اینکه عده‌ای معتقدند گران شدن بلیت در کم شدن تعداد مخاطبان سینما تاثیر داشته است، بیان می‌کند: من فکر نمی‌کنم این دلیل اصلی کاهش مخاطب باشد، چرا که همین الان فیلم «تی‌تی» فروش خوبی داشته و اکرانش هم با فیلم ما شروع شد. به نظرم مسئله اصلی حمایتی است که باید از سینمای کودک صورت بگیرد. ما در بنیاد سینمایی فارابی هم یک جلسه داشتیم و گفتیم از سوی ارگانهای دیگر دولتی نیز باید به سینمای کودک رسیدگی و توجه شود و من فکر می‌کنم اگر همین فیلم «بازیوو» که چند جایزه از جمله جایزه رونق کسب و کار سینمای کودک را گرفته، فروش خوبی نداشته باشد دیگر تهیه‌کننده‌ها به راحتی حاضر نخواهند شد در سینمای کودک سرمایه‌گذاری کنند.

قهرایی در بخشی دیگر از این گفت‌وگو با اشاره به اینکه شاید انتظار می‌رفت تلویزیون حمایت بیشتری از فیلم او بکند آن هم به عنوان چهره‌ای که مخاطب تلویزیون خاطرات خوشی از آثارش دارد، می‌گوید: من به خاطر شخص خودم توقعی ندارم ولی برای سینمای کودک انتظار حمایت دارم. نمی‌خواهم کسی برایم پارتی بازی کند، منتها حرفم این است که سینمای کودک را نجات دهند. کار من تولید فیلم کودک است. از اول انقلاب که فیلم «ماجرای رحیم» را ساختم، این روند را با مجموعه «نان‌آوران کوچک»، «علی کوچولو»، «چاق و لاغر»، «شبزدگان»، «امیر و غول چراغ جادو» و.... ادامه دادم. همه کارهایم برای بچه ها بوده و مجموعه‌ای مثل «دوربین مخفی» یک کار جنبی بود. من با چنین دغدغه و سابقه‌ای در سینمایی کودک، الان بسیار نگران این سینما هستم.

وی اضافه می‌کند: در حال حاضر سینماروها به خاطر پلتفرم‌هایی که به راه افتادند، کمتر شده‌اند و مردم ترجیح می‌دهند با خانواده دور تلویزیون بنشینند و از طریق پلتفرم؛ سریال و فیلم تماشا کنند.‌ این دلیل اصلی کاهش مخاطب در کل سینماست چون این شیوه، خرج یک خانواده را بابت یک شب سینما رفتن زیاد نمی‌کند. به هر حال ممکن است خرج یک شب سینما و شام یک خانواده چهار نفره حدود ۵۰۰ هزار تومان بشود و خیلی‌ها شاید تصمیم بگیرند این پول را در جیب خود نگه دارند.

این فیلمساز درباره اینکه آیا ممکن است وضعیت او را به جایی برساند که تصمیم بگیرد برای پلتفرم فیلم بسازد؟ می‌گوید: اگر بخواهند چرا که نه، می‌سازم. من قطعاً می‌خواهم کارم دیده شود و هر کجا مخاطب بیشتری داشته باشد این کار را خواهم کرد. البته تماشای فیلم روی پرده سینما قطعاً جذابیت خود را دارد چون مثلا دیدن یک فیلم کمدی در جمع و خنده‌های دسته جمعی خیلی لذت‌بخش‌تر است؛ یا حتی همین فیلم‌های کودک و نوجوان که در چند اکران خودم تجربه کردم که دست زدن‌ها و پا کوبیدن‌های جمعی بچه‌ها در همراهی با موسیقی فیلم چه شیدایی زیبایی و اجتماعی جذابی را بین مخاطبان در سینما به وجود می‌آورد. این‌ها از نکاتی است که هیچ وقت پای تلویزیون اتفاق نمی‌افتد. 

قهرایی در پایان با بیان اینکه به بعضی مخاطبان فیلمش در سینما گفته اگر بعد از دیدن «بازیوو» آن را دوست نداشتید، فیلمسازی را رها می‌کند و مثلا می‌رود در یکی از این تاکسی‌های اینترنتی کار می‌کند، تاکید می‌کند: من به «بازیوو» ایمان دارم و با اینکه با توجه به شرایط سینمای ایران و بودجه‌ای که داشتیم فقط ۵۰ درصد آن چه در ذهن داشتم ساخته شده، اما با دلسوزی تمام عوامل فیلم یک اثر شاد و جذاب و مطابق با سلیقه بچه‌های امروز که اهل گیم و سرگرمی‌هایی از این قبیل هستند، تولید کردیم. 

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: فیلم سینمایی بازیوو

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: فیلم سینمایی بازیوو سینمای کودک بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۳۴۷۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • کانون «نگاره و سینمای» دانشگاه آزاد بروجرد گشایش یافت
  • سینما بدون چهره کارگر ایرانی
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • بدهکاری سینما و تلویزیون به روز معلم
  • فیلم کوتاه، زبان مختص خود را دارد/ «قضاوت» برآمده از تجربه زیسته
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • لیلا بلوکات با «خارشتر» به صحنه تئاتر می‌آید
  • از آمار فروش هفته گذشته چه می‌دانید؟/ پرفروش‌ترین اثر غیرکمدی