نظم در حال تغییر نظام بینالملل و دو راهی فراروی حکومت طالبان
تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۳۷۸۴۱
به گزارش ایرنا، همزمانی سفر بایدن و پوتین به خاورمیانه آن هم در این برهه حساس از جهات مختلفی قابل بررسی است. از رهگذر نظری، تغییر نظام بینالملل از دو طریق ایجاد میشود؛ نخست باز تعریف و جابجایی منابع قدرت و دیگری انحلال یا برپایی ائتلافهای سیاسی و نظامی. پس از فروپاشی شوروی، ایالات متحده تلاش کرد که نظام بینالملل تکقطبی یا سلسلهمراتبی را از طریق ناتو و سایر اتحادهای دوجانبه با برخی از کشورها، جلوگیری از توزیع قدرت در سایر مناطق جهان و تسلط بر منابع استراتژیک بهخصوص نفت، حفظ کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در کنار سایر تحولات از جمله رشد جهشی چین، جنگ روسیه در اوکراین نظم موجود یکجانبهگرا و خودخواهانه را در مرحله سرنوشتسازی قرار داده است. در این بین متغیر وابستهای که میتواند سرنوشت جنگ را به نفع یکی از طرفین رقم بزند، ائتلافهایی است که واشنگتن و مسکو با قدرتهای مطرح جهانی و منطقهای بهخصوص در خاورمیانه انعقاد میکنند.
از همینرو بایدن و پوتین روسای جمهوری دو قدرت رقیب در این برهه حساس شخصاً به خاورمیانه سفر کردند. بایدن در تلاشی مذبوحانه در پی آن است تا با ایجاد ائتلاف میان اسرائیل و اعراب ضمن اشراف بر قضایای منطقهای، نیروی موازنهگری علیه ایران و احتمالاً علیه اتحاد ایران و روسیه ایجاد کند.
در سوی دیگر، پوتین با انتخاب ایران چشم امید را به یکی از قدرتمندترین کشورهای خاورمیانه دوخته است و در تلاش است تا نظر مساعد ترکیه را نیز در همکاری با ایران جلب کند. اگر روسیه بتواند در یک معامله برد-برد ایران را در کنار خود قرار دهد و قناعت ترکیه را نیز فراهم سازد، طرح ایالات متحده و شرکای منطقهای آن همانند قضیه سوریه نقش بر آب خواهد شد زیرا بزرگترین ویژگی ایران در مقایسه با اسرائیل و عربستان، خودسامانبخش بودن یا خودیار بودن قدرت این کشور است.
با توجه به مبنای نظری که مطرح شد، شکست جایگاه هژمونیک آمریکا در خاورمیانه به عنوان یکی از حساسترین مناطق جهان، مقدمات تغییر نظام بینالملل بر خلاف خواست آمریکا را فراهم کرده است.
کشورهای مختلف فراتر از خاورمیانه در حال ارزیابی شرایط هستند و مبتنی بر نظم شکننده و در حال تغییر کنونی، سیاست خارجی خود را باز تنظیم میکنند. ائتلافهای سیاسی، اقتصادی و نظامی که در نقاط مختلف در حال شکلگیری است، دلالت بر همین موضوع دارد.
افغانستان در 20 سال اخیر در ابتدا ناخواسته و پس از امضای پیمان امنیتی کابل-واشنگتن عامدانه به جرگه کشورهای بلوک آمریکا پیوست. همین امر سبب شد که کشورهای قدرتمند اطراف افغانستان از جمله چین، ایران، روسیه و حتی پاکستان حکومت کابل را به چشم متحد آمریکا و ناتو ببینند که پیامدهای خاص خود را داشت.
با سلطه طالبان بر افغانستان، به نظر میرسد که افغانستان در یک پیچ تاریخی دیگر قرار گرفته است. حاکمان کابل در دو راهی پیوستن به ساز و کار منطقهای و یا جذب نظم برساخته توسط آمریکا و متحدان آن قرار دارند. انتخاب هر یک از این دو مسیر دشواریها و سهولتهای خاص خود را دارد اما آن چه تجربه ثابت کرد، بلوک غرب به رهبری آمریکا نتوانست افغانستان را به سرمنزل ثبات و رفاه برساند و در سختترین شرایط حکومت دست نشانده خود را نیز رها کرد.
طالبان افغانستان نیز دیر یا زود باید گرایش سیاست خارجی خود را مشخص کنند. یکی از موانع توسعه همکاری کشورهای منطقه با حکومت طالبان و حتی تعلل در شناسایی این حکومت، عدم شفافیت در سیاست خارجی طالبان است. 11 ماه از تشکیل حکومت طالبان میگذرد اما سپهر سیاست خارجی این حکومت هنوز مبهم است.
برچسبها افغانستان کابل طالبان ایالات متحده آمریکامنبع: ایرنا
کلیدواژه: افغانستان کابل طالبان افغانستان کابل طالبان ایالات متحده آمریکا نظام بین الملل سیاست خارجی منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۳۷۸۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وحشت بلومبرگ از قدرت ائتلافسازی ایران
اعتراف اخیر بلومبرگ نشان میدهد که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس شدیداً از همافزایی و همکاری ایران با بازیگرانی مانند روسیه، کوبا، بلاروس، چین، کره شمالی و... وحشتزده هستند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در حالی که رسانههای غربی در طول سالهای گذشته و اخیر، همواره بر انزوای ایران در نظام بین الملل به مثابه گزاره و پیشفرضی تصنعی و القایی مانور دادهاند، اخیرا برخی رسانههای آمریکایی و اروپایی نمیتوانند نگرانی خود را بابت قدرت ائتلافسازی استراتژیک ایران با شرکای راهبردی خود را پنهان سازند.
اخیرا پایگاه خبری بلومبرگ گزارشی درباره همکاری نظامی روسیه و جمهوری اسلامی ایران منتشر کرد، امری که باعث نگرانی رژیم اشغالگر قدس و متحدانش شده است. بلومبرگ در اینخصوص نوشته است " سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه، در دیدار با محمدرضا آشتیانی، همتای ایرانیاش، در شهر آستانه، پایتخت قزاقستان تاکید کرده است که مسکو آماده گسترش همکاریهای نظامی مفید و متقابل با ایران است. در چنین شرایطی، نگرانی اسرائیل از پیامدهای گسترش روابط دفاعی مسکو و تهران جدیتر از گذشته شده است، بهویژه آنکه روسیه پس از رگبار موشکی ۱۳ آوریل ایران علیه اسرائیل، از تهران طرفداری کرد و وزارت امور خارجه این کشور آن حمله را «دفاع از خود» توصیف کرد. "
واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی ایران نهتنها قواعد بازدارندگی را به خوبی آموخته و آن را محقق ساخته است، بلکه همافزایی راهبردی با برخی بازیگران کلیدی در حوزه روابط بین الملل را نیز بهگونهای عملیاتی و به دور از توجه به هیاهوی جریانات طرفدار آمریکا و اروپا در دستورکار قرار داده است.
ابراز نگرانی رسانههای غربی (از جمله بلومبرگ) در خصوص ارتقای همکاریهای امنیتی، نظامی و راهبردی ایران و کشورهایی مانند روسیه و چین برخاسته از همین حقیقت است. این موضوع نشان میدهد که انتقادات جهتداری که در خصوص تعمیق مناسبات دوجانبه ایران و روسیه در طول سالهای گذشته مطرح شده، تا چه اندازهای غیرواقعی بوده است.
همافزایی راهبردی، فرمولی است که مطابق آن دو بازیگر با توجه به وجود تهدیدات یا فرصتهای مشترک در حوزه روابط بین الملل، از ظرفیتهای متقابل یکدیگر در معادلات جهانی استفاده میکنند. بدیهی است که همافزایی راهبردی با یک بازیگر، به معنای وابستگی به آن کشور نیست و اتفاقا به معنای درکی واقعبینانه در قبال ماهیت مناسبات جهانی و حوزه روابط بین الملل است.
اعتراف اخیر بلومبرگ نشان میدهد که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس شدیداً از همافزایی و همکاری ایران با بازیگرانی مانند روسیه، کوبا، بلاروس، چین، کره شمالی و .. وحشتزده هستند و آن را مایه ایجاد ائتلافی میدانند که ثمره آن قطعا در تعارض مطلق با امیال مداخلهگرایانه و توسعهطلبانه غرب در جهان امروز قرار دارد.
همین مسئله نشان میدهد که ائتلاف راهبردی با کشورهای مخالف آمریکا (حتی اگر در مواردی با آنها اختلاف نظر داشته باشیم) باید بهصورتی جدی و مستمر در دستورکار دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد تا بتوان از ثمرات آن در ایجاد موازنه قدرت به سود جریان ضد غرب در نظام بینالملل استفاده کرد.
البته در طول سه سال اخیر گامهای موثری در این خصوص برداشته شده و لازم است این نگاه راهبردی، تبدیل به یکی از ثوابت سیاست خارجی کشورمان شود.