جشن پزشک شدن 600 جوان در جوار امام مهربانیها +عکس
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۴۲۵۵۹
به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری فارس، اکنون زمان به ثمر نشست سالها تلاش و کوشش طاقت فرساست.
روزها و شبهایی که این جوانان مملکت برای رسیدن به هدف از خواب شیرین و استراحت گذشتند تا امروز سربلند و پیروز از آزمون سخت پزشک شدن بیرون آیند. زنان و مردان جوانی که روزگاری با جهد و کوشش خود پای در دانشگاههای علوم پزشکی کشور نهادند امروز بعد از 7 سال تلاش و کوشش بسیار جشن پزشک شدن خود را در جوار امام مهربانی ها برگزار کردند و با مولای مهربان خود میثاق بستند و سوگند پزشکی یاد کردند تا حافظان واقعی سلامت مردمان باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نخستین آیین دانش آموختگی دانشجویان پزشکی در حرم مطهر رضوی برگزار شد.
در این مراسم 600 نفر از نسل جدید پزشکان و دانش آموختگان پزشکی ضمن قرائت سوگندنامه به نمایندگی از هفت هزار نفر از دانش آموخته پزشکی سراسر کشور، دوران حرفهای و خدمت به مردم را از جوار بارگاه منور حضرت ثامن الحجج(ع) آغاز کردند.
در این مراسم پزشکان جوان با امام مهربانیها پیمان بستند و با حضور وزیر بهداشت در حرم مطهر رضوی سوگند پزشکی یاد کردند.
بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت در نخستین آیین دانش آموختگی دانشجویان پزشکی که در صحن جمهوری اسلامی حرم مطهر رضوی برگزار شد، اظهار کرد: برگزاری این مراسم در این مکان مقدس و نورانی را آن هم در روز ولادت پدر گرامی امام رضا(ع) به فال نیک میگیریم، افرادی که کسب علم میکنند، حکیماند و نسل جدید پزشکان ایرانی با حضور در حرم مطهر رضوی میگویند با امام رضا(ع) عهد و پیمان بستیم تا اهداف مقدسمان را در این راه با گام هایی استوار بپیماییم.
وی تصریح کرد: تاریخ پزشکی ما مملو از ایثارها، حماسه آفرینیها و فداکاریهای پزشکان بوده و افتخارآفرینی ایشان از دوران دفاع مقدس تا کرونا بهوضوح دیده شده است.
600 نفر از نسل جدید پزشکان ضمن قرائت سوگندنامه به نمایندگی از هفت هزار نفر از دانش آموخته پزشکی سراسر کشور، دوران حرفهای را آغاز کردند
در اوج خستگی بیمار را عزیز بداریم
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: باید همواره و حتی در اوج خستگی بیمار را عزیز بداریم و به او خدمت کنیم و اینکه اخلاق اسلامی باید به عنوان مهمترین مسئله در علوم پزشکی و سلامت مورد توجه قرار بگیرد.
وی گفت: جمع زیادی از پزشکان در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند و نسلهای پس از آنان در جبهه مبارزه با ویروس کرونا جان خویش را تقدیم کردند که نام و یاد تمامی این عزیزان را گرامی میداریم.
در پزشکی بهترین کشور منطقه هستیم
عیناللهی با بیان اینکه دانش آموختگان پزشکی در کنار امام رضا(ع) با آن امام رئوف عهد میبندند که با تمام تلاش و برای رضای خدا کار کنند و خستگی برایشان معنا نداشته باشد، خاطرنشان کرد: علوم پزشکی و حوزه سلامت ایران پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به روشنی شکوفا شد و به جرات میتوانیم بگوییم بهترین در منطقه هستیم.
وی اضافه کرد: ما باید به سوی مرجعیت علمی مورد تاکید مقام معظم رهبری گام برداریم و در این مسیر به جهادگرانی نیاز داریم که خواست مردم را محقق و رضایت آنان را تامین کنند و در اینجا کم کاری هیچ معنا و جایگاهی ندارد.
فارغالتحصیلی نقطه پایان نیست
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با ذکر این نکته که فارغالتحصیلی نقطه پایان نیست، تاکید کرد: باید همواره در پی فراگیری دانش باشیم و ضمن بهره از تجارب اساتید با اعتماد به نفس بالا کار کنیم.
عین اللهی با تاکید بر تمرین کار گروهی افزود: اثرپذیری کار گروهی به مراتب از کار فردی بیشتر است.
وی تصریح کرد: اخلاق اسلامی مهمترین مقوله ای است که در علوم پزشکی و سلامت باید مورد توجه قرار گیرد و باید همواره و حتی در اوج خستگی بیمار را عزیز بدانیم و به او خدمت کنیم.
وزیر بهداشت با تاکید بر اینکه ارواح طیبه شهدای دفاع مقدس، مدافع حرم و مدافع سلامت در جمع ما حاضر است، گفت: در محضر امام رضا(ع) با این امام بزرگوار پیمان میبندیم که بهترین نوع خدمت را به مردم ارائه دهیم و خوشبرخوردترین پزشکان باشیم. همچنین از امام مهربانیها میخواهیم که به ما نظر عنایت بفرمایند و هدایتگر خادمان حوزه سلامت در مسیر ارائه با کیفیت ترین نوع خدمت به مردم باشند.
ناصر سیم فروش،مشاور عالی وزیر بهداشت در این مراسم اظهار کرد: اگر خود را همواره در محضر خداوند بدانیم، هیچگاه از کار خود احساس خستگی نمی کنیم.
وی با تاکید بر اینکه باید همواره با بروز رسانی دانش و اطلاعات بر اساس جدیدترین یافته های پزشکی، در مسیر خدمت مطلوب به بیماران گام برداریم، خاطر نشان کرد: داشتن اخلاق حرفهای و اجتناب از مادی گرایی، توجه به محرومان و حسن برخورد با بیمار از مهمترین مواردی است که پزشکان جوان باید به آن توجه داشته باشند.
وی تصریح کرد: اگر میخواهیم روحمان سالم بماند همواره باید ارتباط خود را با ائمه اطهار(ص) و خداوند متعال حفظ کنیم و برای سلامتی جسم نیز باید ورزش و تحرک را مورد توجه قرار دهیم.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: امام مهربانی ها حرم امام رضا پزشکان جوان جشن فارغ التحصیلی امام مهربانی ها حرم مطهر رضوی وزیر بهداشت باید همواره علوم پزشکی امام رضا ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۴۲۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیدار با الفبای علم و مهربانی پس از ۲۵ سال
هر زمان اسم معلم به میان آمده باشد، به یاد او افتادهام، کسی که الفبای علم و دانش را در وجودم نهاد و طی این سالها همواره در آرزوی دیدار دوباره او بودهام.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کردستان، خاطرم هست که تابستان سال ۱۳۷۴ دست در دست پدرم برای ثبتنام کلاس اول دبستان، به مدرسه پروین اعتصامی شهر سنندج رفتیم. مدرسه در نگاهم جایی جدید و ناشناخته و بسیار بزرگ بود. هم استرس روبهرو شدن با فضایی جدید را داشتم و هم خوشحالی از کسب تجربه در بخش دیگری از زندگیام که به سواد ختم میشد.
روز اول مدرسه فرا رسید و سر صف با خواندن اسمهایمان، کلاسها و معلمهایمان نیز مشخص شد، به یاد دارم که معلممان خانم (فاطمه احمدی) آمد و یکی یکی سر و صورت ما را بوسید و به داخل کلاس هدایتمان کرد.
خانم احمدی زیباترین و شیرینترین خاطرات دوران تحصیلم را رقم زد. معلمی بسیار مهربان و خوشرو که باعث شد حتی عشق به معلمی نیز در وجودم شکل بگیرد.
هرچند من قبل از شروع تحصیلم، در خانه خواندن و نوشتن را فرا گرفته بودم، اما از همان روز اول، از کلاس و مدرسه خوشم آمد و درسها برایم بسیار شیرین و قابل فهم بود. همواره شاگرد اول کلاس بودم و دانشآموزی آرام و منضبط که معلمها هم از این مسئله استقبال و من را به عنوان نماینده یا همان مبصر کلاس انتخاب میکردند.
دانشآموزانی که در نیمکتهای سهنفره جا میشدندآن زمان مقطع ابتدایی ما پنج سال طول میکشید، در نیکمتهای سهنفره جا میشدیم و هر سال در سه ترم که به آن ثلث میگفتند، ما امتحانات پایان ترم داشتیم.
خبری از فناوری و تخته وایتبرد نبود، همه آنچه که به ما تدریس میشد، روی تخته سیاه نقش میبست با گچهای رنگی که جذابیت تدریس را برای ما چندین برابر میکرد.
تمام خوشحالی ما این بود که ۲۰ بگیریم، اصلاً نقش بستن نمره ۲۰ در دفتر مشقهایمان حال و هوای دیگری داشت و اگر به جای آن، نمره کمتری مثلاً ۱۹ میگرفتیم، به گریه میافتادیم و زمین و زمان را به هم میدوختیم تا بلکه نمرهمان ۲۰ شود.
بر جلد کتاب فارسی آن دوران، طرح گل نقش بسته بود، کلاس اول یک گل داشت و تا کلاس پنجم که پیش میرفتی تعداد گلها به پنج تا میرسید و این نشان میداد که بزرگتر شدی و کمکم باید از این مدرسه به مدرسه و مقطع دیگری خداحافظی کنی.
کلاس اول با خانم احمدی که بسیار مهربان بود انس گرفته بودیم، اما دیری نگذشت که خرداد از راه رسید و کلاس اول هم تمام شد، روز آخر مدرسه خیلی ناراحت بودم و دوست نداشتم که به خانه برگردم، اما به امید اینکه سه ماه دیگر دوباره مدرسه باز میشود و خانم معلم عزیزمان را میبینم تابستان را سپری کردم.
دلبستگی و تعلق خاطری که به معلمان ایجاد میشدبه دلیل دلبستگی و تعلق خاطری که به معلم کلاس اولم داشتم، دوست داشتم دوباره خانم احمدی معلممان باشد، اما کلاس دوم یک معلم دیگر آمد و من بسیار ناراحت شدم. به همراه یکی از دوستانم پیش خانم احمدی رفتیم و اصرار و اصرار که شما باید دوباره بیاید و معلم ما شوید، اما کلاسها و معلمها را تعیین کرده بودند و نمیشد آن را تغییر داد.
تا کلاس دوم تمام شد، چندینبار پیش خانم احمدی رفتیم و از او قول گرفتیم که کلاس سوم دوباره بیاید و معلممان شوید و او هم با خوشرویی به ما قول داد که میآید.
واپسین روزهای کلاس دوم هم از راه رسید و من به امید دیدار دوباره خانم احمدی در کلاس سوم بودم و چون از او قول گرفته بودیم که دوباره معلممان خواهد شد، بسیار خوشحال بودم.
کلاس سوم فرا رسید و خانم احمدی طبق قولی که داده بود آمد و دوباره معلم ما شد، انگار دنیایی از خوشحالی را به من داده بودند. در پوست خودم نمیگنجیدم، حاضر بودم تا آخر عمرم فقط او معلمم باشد.
معلمی مهربان که دانشآموزان را تنبیه نمیکرداو معلمی مهربان بود که به یاد ندارم دانشآموزان را تنبیه کرده باشد، ساعتها وقت خود را صرف درس دادن به دانشآموزان ضعیفتر کلاس میکرد و خم به ابرو نمیآورد.
پایه سوم هم با روزهای شیرینی که خانم احمدی برای ما رقم زد به پایان رسید و باز هم غم جدایی از او به جانم افتاد. از او خواستم که باز هم در سال آینده معلم ما شود اما آن زمان چون بیشتر مقاطع اول تا سوم را تدریس میکردند این امکان میسر نبود.
تا زمانی که مقطع ابتدایی من در مدرسه پروین اعتصامی تمام شد، هراز چندگاهی پیش خانم احمدی میرفتم و حتی سر کلاس او مینشستم.
ناگزیر برای تحصیل در مقطع راهنمایی به مدرسه دیگری رفتم و دیگر از آن زمان تاکنون او را در هیچ جایی ندیدم، اما خاطرات خوب او همیشه همراه من بود و همواره هنگامی که نام معلم به میان میآمد یا روز بزرگداشت مقام معلم فرا میرسید، به یادش میافتادم.
امسال دیگر خواستم که به این فراق پایان دهم و پس از سالها دوباره به دیدارشان بروم، چون میدانستم مربوط به حدود ۲۵ سال پیش است، حدس میزدم که بازنشسته شده باشند. پیگیریهای زیادی برای پیدا کردن حداقل یک شماره از او کردم، اما هر بار به در بسته برمیخوردم.
در فواصل زمانی، چندین شماره به دستم رسید که با اسم معلم من یکی بود و من با ذوق یکی یکی به آنها زنگ میزدم و در دل خدا خدا میکردم که با نشانیهایی که به خاطر دارم خانم احمدی باشد، اما هیچکدام نبود.
اشک شوق پیدا کردن گمشدهای پس از سالهاناامید نشدم و از هر طریقی که میتوانستم باز هم آخرین پیگیریها را انجام دادم و با آخرین شمارهای که به دستم رسید تماس گرفتم، صدایش پشت تلفن برایم آشنا بود تا خودم را معرفی کردم، هنوز حرفم تمام نشده بود که با ذوق وصفناپذیری اسم کوچکم را صدا زد و من را شناخت، همانجا بود که دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و از خوشحالی اشکهایم سرازیر شد، همه دوران مدرسه و کودکیم به یکباره دوباره در ذهنم مجسم شد. من معلم مهربانم را یافته بودم همچون پیدا کردن گمشدهای پس از سالها.
قول و قرار دیدار با هم را گذاشتیم و من به همراه یکی از همکلاسیهایم به دیدار او رفتیم، او هم با خوشرویی تمام در منزلشان پذیرای ما شد، باورم نمیشد که بعد از حدود ۲۵ سال دارم معلم کلاس اولم را میبینیم، همان چهره بشاش و مهربان، هرچه او را نگاه میکردم حس آرامش و مادرانگی که داشت را به من منتقل میکرد.
خانم فاطمه احمدی (کانی گلزار) اکنون ۶۳ ساله شده، اسم همه همکلاسیها را یادش است و از بسیاری از آنها خبر دارد. خاطرات بسیاری را از آن دوران هم برایمان تعریف کرد.
او از سال ۱۳۵۶ به مدت ۳۰ سال به شغل معلمی مشغول بوده و سال ۱۳۸۶ بازنشسته شده است. ۹ سال از کار خود را در روستاهای کامیاران و سنندج سپری کرده است و مابقی را در مدارس شهر سنندج.
خانم احمدی از اولین معلم خودش برایمان گفت؛ زمانی که سال ۱۳۴۶ به کلاس اول رفته، فردی مسیحی به نام «جهان پانوسی» معلم او بوده است، اما بعد از آن، پس از گذشت سالها پیگیری فهمید که دیگر در قید حیات نیست.
معلمی هنر است نه شغلاو معلمی را شغل نمیداند و میگوید: معلمی بیشتر هنر است، از نظر مادی شاید آورده آنچنانی برای معلم نداشته باشد، اما این عشق و علاقه دانشآموزان است که کاستیها را جبران میکند.
وی ادامه میدهد: وقتی سر کلاس درس میرفتیم زندگی شخصی خودمان را فراموش میکردیم و با دانشآموزان و مسائل و مشکلات آنها همراه میشدیم. خوشحالی آنها خوشحالی ما بود و غم آنها غم ما.
خانم احمدی اضافه میکند: در ابتدای کارم امکانات بسیار کم بود و حقوق و مزایای ما با کارکنان ادارات دیگر اصلاً قابل قیاس نبود. خاطرم هست در روستا که درس میدادم برگه امتحان را برای دانشآموزانی که در کوهها و باغها مشغول کار بودند میبردم یا روستاهایی که آب آشامیدنی نداشتند، با پیگیری من برای آنها آبرسانی شد.
وی از خاطرات دوران تدریس خود هم بسیار برایمان تعریف کرد، از دانشآموزی گفت که همواره صندلی خود را به صندلی او میچسبانده و وقتی پیگیری کرده است فهمیده که مادر ندارد و او را به جای مادر خودش در نظر گرفته است یا دانشآموزی با اینکه خانواده او وضعیت مالی خوبی نداشته است و شاید چند سال یکبار غذایی همچون کباب را میخوردند، لای یک تکه نان برای او از سهم کباب خودش به مدرسه آورده بوده است.
موفقیت شاگردانم همچون موفقیت فرزندانم من را خوشحال میکندخانم احمدی خاطرنشان میکند: امروز وقتی شاگردانم را میبینم که در کار و زندگی و تحصیل خود موفق شدهاند بسیار خوشحال میشوم و احساس میکنم که فرزندان خودم هستند که به موفقیت دست یافتهاند.
این معلم بازنشسته میافزاید: اگر باز هم به دوران قبل بازگردم معلمی را انتخاب میکنم. در طول دوران تدریسم به خواست خودم بیشتر مناطق کمبرخوردار را انتخاب میکردم تا بتوانم کاری برای بچههای آنجا انجام دهم.
وی هنوز نامهها و کادوهایی را که از دانشآموزان خود دریافت کرده، نگه داشته است و میگوید: گاهی اوقات وقتی از کنار مدارس عبور میکنم لحظاتی توقف میکنم و به صدای معلمها و دانشآموزان گوش میدهم و برایم تداعی خاطرات میشود.
در این دیدار، لحظاتی را به تماشای آلبوم عکسهای آن دوران در مدرسه پروین اعتصامی گذراندیم و از معلمان و دانشآموزانی یاد کردیم که طومار زندگی آنها بسیار زود برچیده شد و اکنون دیگر در قید حیات نیستند.
به راستی که مشاغلی همچون معلمی با وجود همه مشقتهایی که دارد اگر با عنصر عشق و علاقه آمیخته شود شیرینی دوران علم و تحصیل را برای دانشآموزان صدچندان میکند، البته به شرطی که دانش آموزان نیز قدر معلمان خود را بدانند و شأن و ارزش جایگاه آنها را نگه دارند.
گزارش از ویدا باغبانی، خبرنگار ایمنا
کد خبر 751606