آیا پنجرهها گشوده شده است؟ /ائتلاف تروریستها در مرز شرقی/ضرورت بازگشت به روند احیای دریاچه ارومیه
تاریخ انتشار: ۱ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۵۳۵۳۴
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه یکم مرداد ماه در حالی چاپ و منتشر شد که مرگ خاموش جنگلها و وضعیت وخیم دریاچه ارومیه، تفاهم نامههای ایران و روسیه زیر ذره بین و چشم بازنشستگان به حمایت قانون در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
آیا پنجرهها گشوده شده است؟
حیدر سهیلی اصفهانی کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان آیا پنجرهها گشوده شده است؟ نوشت: به گفته وزیر امور خارجه کشورمان، موجی از شاخصهای مثبت سیاسی، حاکی از احتمال بهبود یا گسترش روابط کشورمان با شماری از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است؛ کویت و امارات متحده، با اعزام سفیر، روابط شان را با ایران عادی خواهند کرد و عربستان سعودی، از وزیر امر خارجه عراق خواسته است تا این پیام را برای تهران بفرستد: «ریاض آماده خروج از فاز امنیتی مذاکرات و آغاز مرحله سیاسی» است که ایبسا به بازگشایی سفارتخانههای دو کشور بینجامد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ائتلاف تروریستها در مرز شرقی
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود نوشت: همسایه شرقی ما افغانستان، از دو جهت برای کشور ما ایران دارای اهمیت و حساسیت است. اول اینکه مردم افغانستان مشترکات زیادی با مردم ایران دارند که زبان، دین، فرهنگ و سنتها بخشی از آنها هستند. همین مشترکات، روابط تاریخی دیرپائی را میان دو کشور و دو ملت شکل داده که میتوان آن را کمنظیر دانست. جهت دوم، شرایط خاص سیاسی حاکم بر افغانستان از حدود نیم قرن قبل تاکنون است که به حساسیتهای امنیتی در مرزهای شرقی کشورمان دامن زده است.
افغانستان، در سال ۱۳۵۸ به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درآمد و سران شوروی با هدف حمایت از دولت سوسیالیستی دستنشانده خود در کابل، به مدت ۹ سال افغانستان را در اشغال خود داشتند. در این ۹ سال مردم افغانستان در دو جبهه مشغول مبارزه بودند، مبارزه با دولت دستنشانده مسکو و مبارزه با ارتش سرخ شوروی. سرانجام، مجاهدان افغانی در سال ۱۳۶۷ توانستند بر کمونیستهای حاکم بر کشورشان پیروز شوند و ارتش سرخ شوروی را بیرون برانند. متاسفانه توطئه آمریکا برای بلعیدن افغانستان از طریق متشکل کردن افراطیون سلفی این کشور که بعدها با عنوان «طالبان» شناخته شدند، به مجاهدین افغان اجازه نداد کشورشان را در امنیت و براساس حاکمیت قانون و اراده مردم مدیریت کنند. واقعه مشکوک انفجار برجهای دوقلو در شهریور ۱۳۸۰ بهانهای شد برای آمریکا که افغانستان را اشغال کند و تا مرداد ۱۴۰۰ به مدت ۲۰ سال آن را در اشغال نظامی خود داشته باشد. در ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ براساس پیمانی که دولت آمریکا در قطر با گروه تروریستی و آمریکا ساخته طالبان امضا کرده بود، آمریکا نظامیان خود را از افغانستان خارج کرد و حاکمیت این کشور را به طالبان سپرد. این توطئه را هرچند بعضیها به معنای شکست آمریکا در افغانستان تفسیر کردند، ولی هم خود آنان و هم دیگران میدانند که آمریکا با تغییر روش، اولاً خود را از دردسرهای حضور نظامی در افغانستان نجات داد و ثانیاً با گماشتن طالبان به حاکمیت، ضمن حفظ کردن نفوذ خود در این کشور آن را به کانون بالقوه بحران برای منطقه که هر وقت ساکنان کاخ سفید بخواهند میتوانند آن را به فعلیت درآورند، تبدیل کرد.
گزارش سازمان ملل درباره استمرار ائتلاف طالبان با القاعده که چهارشنبه گذشته منتشر شد، خطر حاکمیت طالبان بر افغانستان را برای منطقه ازجمله مرزهای شرقی کشورمان به روشنی نشان میدهد. براساس این گزارش، ایمن الظواهری سرکرده القاعده که در زمان وقوع انفجارهای نیویورک در سال ۱۳۸۰ (معروف به حملات ۱۱ سپتامبر) معاون اسامه بنلادن بود، اکنون زنده است و در افغانستان فعالیت میکند و نقش مشورتی برای طالبان دارد.
آنچه در گزارش سازمان ملل درباره استمرار ائتلاف طالبان با القاعده آمده، بسیار مهم و برای کشورهای مجاور افغانستان قابل تامل و حساسیتزاست. براساس این گزارش، اعضاء القاعده در سراسر افغانستان مستقر شدهاند و سران این گروه تروریستی در نظر دارند با استفاده از موقعیت و امکاناتی که در این کشور دارند، فعالیتهای تروریستی خود را در آفریقا، شبهقاره هند، جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه گسترش دهند. گزارش جدید سازمان ملل تاکید کرده «مبارزانی از القاعده در شبهقاره هند و شاخه القاعده در جنوب آسیا، در میان واحدهای جنگی طالبان در سطح فردی حضور دارند».
نکته مهمتری که در گزارش سازمان ملل آمده اینست که «القاعده در موقعیت بهتری برای جانشینی داعش و به رسمیت شناخته شدن دوباره به عنوان رهبر جهاد جهانی قرار دارد.» همین نکته است که استمرار ائتلاف طالبان با القاعده را به یک تهدید تبدیل میکند و تمام کشورهای هدف به ویژه کشورهای همجوار افغانستان را در معرض قرار میدهد. بدین ترتیب، همه باید این تهدید را جدی بگیرند و نسبت به حاکمیت گروه تروریستی طالبان در افغانستان حساسیت بیشتری نشان دهند.
راه مقابله با این تهدید، جنگ نیست. جنگ و درگیریهای مسلحانه، مطلوب گروههای تروریستی به ویژه القاعده و طالبان است. دولتهای منطقه باید این حربه را از این گروهها بگیرند. هوشیاری در برابر این گروهها، آگاهی دادن به مردم درباره آنها، افشای ائتلافشان، پرهیز کردن از تطهیرشان، حمایتهای همهجانبه از مردم افغانستان، رساندن کمکهای انسانی به مردم به صورت مستقیم و بدون واسطه گروههای تروریستی، خودداری از امتیاز دادن به طالبان، امتناع از به رسمیت شناخته شدن حاکمیت خودخوانده این گروه و هماهنگی کشورهای منطقه با یکدیگر برای خنثی کردن توطئه این گروههای تروریستی، اقدامات مهمی هستند که میتوانند توطئه ائتلاف تروریستها را خنثی کنند.
ضرورت بازگشت به روند احياي درياچه اروميه
معصومه ابتكار طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان ضرورت بازگشت به روند احياي درياچه اروميه نوشت: نگرانيها نسبت به وضعيت درياچه اروميه به سال 58 باز ميگردد؛ وقتي كه مرحوم دكتر تقي ابتكار معاون نخست وزير و رييس وقت سازمان حفاظت محيط زيست درباره آينده اين درياچه هشدار داد. اگر چه آن زمان گمان نميرفت روند خشكي درياچه اروميه سريع باشد، ولي ايشان طي مكاتباتي مخالفت خود را نسبت به تلاش براي ايجاد جاده ميانگذر درياچه اعلام كرد. اما به خاطر شرايط جنگي به هشدارها توجهي نشد و خاكريزي در درياچه تا چند سال بعد ادامه يافت كه به دليل عدم موفقيت بعد از تخليه هزاران تن خاك متوقف شد. تذكرات براي حفاظت از درياچه اروميه از سال 79 مجددا شكل گرفت و سازمان حفاظت محيط زيست با هشدار به وزارت نيرو در مورد سدسازي اطراف درياچه و نيز به وزارت كشاورزي براي توسعه كشت و باغات بهطور جدي در اين عرصه وارد شد. در سالهاي 79 و 80 مطالعاتي درباره درياچه اروميه انجام داديم و طي چندين مكاتبه به وزراي مربوطه تشكيل كارگروه مشترك را درخواست كرديم. اولين جلسه اين كارگروه در سال 82 با حضور اينجانب و نمايندگان دستگاههاي مرتبط در اروميه تشكيل شد. متاسفانه نمايندگان دستگاهها اهميت و حساسيت كار را مثل سازمان حفاظت محيط زيست درك نميكردند، با اين حال با فشار سازمان، بسته سياستي ملي و استاني براي نجات درياچه تدوين شد و اين برنامهها تا سال 84 و تغيير دولت اصلاحات ادامه يافت. اما در سالهاي بعد تا سال 92 اكثر سياستهاي مصوب متوقف و سدسازي و كشاورزي بدون ضابطه گسترش يافت. از جمله در حالي كه در دولتهاي هفتم و هشتم با اجراي پل ميانگذر مقابله شد، بعد از سال 84 عمليات اجرايي انجام و مسير اول اين طرح در ۲۷ آبان ۱۳۸۷ با حضور محمود احمدينژاد مورد بهرهبرداري قرار گرفت. همچنين بيتوجهي و حتي تشويق حفر چاههاي آب از دلايل مهم وضعيت فعلي درياچه اروميه است. دولت يازدهم به منظور انجام وعده خود براي حل اين بحران ملي محيط زيستي، در اولين جلسه هيات وزيران به رياست دكتر حسن روحاني در مردادماه سال ۹۲ تشكيل «كارگروه نجات درياچه اروميه» را تصويب كرد.
در ادامه طي شش ماه برنامه ۱۰ ساله احياي درياچه اروميه نوشته شد. در سال 93 طي مصاحبهاي با اشاره به مطالعه انجام شده پژوهشگران ايراني دانشگاههاي خارج از كشور درباره دلايل خشك شدن درياچه اروميه با عنوان «سندروم درياي آرال، درياچه اروميه را نيز خشك ميكند» كه نتايج آن مطابق با يافتههاي تخصصي سازمان حفاظت محيط زيست بود، هشدار دادم كه عوامل اصلي و مهم خشك شدن درياچه اروميه فعاليتهاي انساني به خصوص طرحهاي بيمحاباي توسعه منابع آب، فعاليتهاي كشاورزي خارج از توان طبيعي حوضه، تغييرات انسانساخت در سيستم درياچه و رقابت در برداشت آب در بالادست است. بنابراين محورهاي اصلي فعاليتها و اقدامات سازمان حفاظت محيط زيست در دولت يازدهم و از سال 92 براي احياي اكولوژيك بخشهاي خشك شده درياچه اروميه بهويژه در بخش جنوبي و همچنين تالابهاي آب شيرين اطراف درياچه بود كه با توجه به كمبود آب در آن منطقه از اهميت بالايي برخوردار است. آب موجود در تالابهاي اقماري، پشتيبان قسمتهاي خشك شده درياچه شدند و حتي پرندگان مهاجر هم به آن قسمت مراجعه كردند. همچنين لايروبي رودهاي منتهي به درياچه، اعمال نظارت در رهاسازي حقابه درياچه توسط سدها و آموزش كشاورزان و جوامع محلي با همكاري وزارت جهاد كشاورزي و كشور ژاپن براي اصلاح الگوي كشت و آبياري كه امري حياتي براي احياي درازمدت اين درياچه ارزشمند است. در آن دوران دو مركز آيندهنگري، پايش و ارزيابي اكولوژيك درياچه اروميه نيز راهاندازي و فعال شد. ستاد احياي درياچه اروميه در دو سال ابتدايي تمركز فعاليت خود را بر تثبيت وضعيت درياچه اروميه قرار داد و در شهريور ماه ۹۵ خبر از تثبيت درياچه اروميه و توقف روند كاهش تراز آب و در نتيجه آغاز فاز احيايي را اعلام كرد كه شامل افزايش ۴۴ سانتيمتري تراز درياچه اروميه در مهر آن سال نسبت به مهر سال ۹۴ بود. در ميان مباحث مختلف، مهمترين مساله تامين حقابه درياچه است. متاسفانه سدسازيها و گسترش باغات و كشاورزي مانع از تعلق حقابه به درياچه شده است. از اين جهت در سياستها و رويكردهايي كه داشتيم اصلاح الگوي كشت و آبياري را مهمترين رويكرد دانستيم كه لازمهاش همكاري جدي وزارت جهاد كشاورزي است. يعني داستان صفر و صد است؛ داستان اينكه يا قرار است اين درياچه بماند و همه منتفع شوند يا اينكه يك عده ميخواهند منتفع شوند. اگر فقط يك عده ميخواهند منتفع شوند هم درياچه از بين ميرود و هم پس از مدتي همان منتفعان و ديگر چيزي باقي نميماند. در حالي كه اين درياچه، كيفيت زندگي حدود ۲۰ ميليون نفر را در آن منطقه و جمعيت بسيار بيشتري را در دايره وسيعتري تحت تاثير قرار ميدهد. به همين دليل با همان بودجه اندكي كه سازمان حفاظت محيط زيست داشت و با تلاش در عرصه ديپلماسي محيط زيست، اعتبارات بينالمللي را به آن سمت سوق داده و براي آموزش جوامع محلي و روستايي اقدام كرديم. در دوران معاونت زنان نيز دورههاي آموزشي براي دختران، زنان و كودكان منطقه آذربايجان براي حفاظت از درياچه اروميه برگزار شد، چراكه معتقديم آنها ميتوانند هم در اصلاح الگوهاي كشاورزي و تامين معيشتهاي جايگزين و هم سبك زندگي بسيار موثر باشند. از سوي ديگر چند مساله، همواره مورد مناقشه بوده است؛ يكي بحث انتقال آب كه عدهاي به آن اعتقاد داشتند و اين كار توسط ستاد احياي درياچه اروميه دنبال شد تا از تونل زاب آب بياورند. ظاهرا بخش قابل توجهي از كار تونل هم انجام شده، ولي در اين مورد اختلافنظري وجود داشت كه آيا راهحل اين است يا نه؟ و ديگري، جاده ميانگذر كه گزارشهاي كارشناسان و متخصصان، آن را از عوامل ايجاد اختلال در گردش آب، رسوبگذاري و كمك به مساله خشكي درياچه ميداند. اما بايد ديد چرا دولت سيزدهم حقابههاي درياچه را تزريق و به وظايف قانوني خود در اين زمينه عمل نميكند. اين فقدان باعث به وجود آمدن پرسشهاي بيشماري در افكار عمومي شده كه در يادداشت بعد به اين ابهامات اشاره خواهم كرد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مصطفی تاجزاده اسکوچیچ حمید نوری مازیار لرستانی مذاکرات آستانه معصومه ابتکار دریاچه ارومیه تروریست ها افغانستان بازنشستگان مرور روزنامه ها مصطفی تاجزاده اسکوچیچ حمید نوری مازیار لرستانی مذاکرات آستانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۵۳۵۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وضعیت دریاچه ارومیه برخلاف خوشبینیها بحرانی است!
به گزارش تابناک، اعتماد نوشت: هفته اول فروردین، علی سلاجقه، رییس سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد: «به دنبال رهاسازی آب از سدها در زمان مناسب و زمانی که کشاورزان به آب نیاز نداشتند و همچنین با افزایش حدود ۸۰ تا ۸۵ درصدی میانگین بارشها نسبت به سال قبل، میانگین حجم آب دریاچه حدود ۵۵ تا 60 درصد نسبت به پارسال افزایش یافت و حجم آب دریاچه ارومیه تقریبا به حدود ۱۶ میلیارد لیتر افزایش پیدا کرد که نسبت به سال قبل دو برابر شد.»
جدیدترین خبر را هم سخنگوی صنعت آب در نشست خبری هفته قبل خود گفت و اعلام کرد: «تراز آب دریاچه ارومیه نسبت به سال قبل ۱۲ سانت و نسبت به ابتدای سال آبی (مهر 1402) ۶۰ سانت افزایش داشته و حجم آب موجود در دریاچه ۲.۲ میلیارد مترمکعب تخمین زده میشود.»
این اخبار در حالی منتشر شده که آبان پارسال، مرکز تحقیقات سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف در آخرین گزارش خود اعلام کرد که طبق آخرین تصاویر ماهوارهای، در فاصله آبان 1401 تا آبان 1402، از سطح 878 کیلومتر مربعی آب دریاچه ارومیه، حدود 80 درصد خشک شده و فقط 170 کیلومتر مربع و معادل 4 درصد از سطح آب دریاچه باقی مانده که مساوی با مرگ قطعی دریاچه ارومیه است.
این گزارش واکنشی به ادعای سخنگوی صنعت آب بود که شهریور پارسال خشک شدن دریاچه ارومیه را تکذیب و اعلام کرد: « هم اکنون حجم این دریاچه به یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون مترمکعب رسیده در حالی که سال ۱۳۹۴ این عدد یک میلیارد مترمکعب بوده و ارتفاع آب حدود ۹ سانت بیشتر از سال ۱۳۹۴ است .در مهرماه سال ۱۳۹۴ تراز دریاچه ارومیه ۱۲۷۰.۰۴ بود، اما اکنون این عدد به ۱۲۷۰.۱۸ رسیده که نشاندهنده افزایش تراز دریاچه ارومیه است. مساحت دریاچه ارومیه هزار کیلومتر است در حالی که این عدد در سال ۱۳۹۴ حدود ۷۰۰ کیلومتر بوده است.»
در مقابل این ادعا در گزارش مرکز تحقیقات سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف و با استفاده از تصاویر ماهوارهای اعلام شد: «... در آبان 1400 حدود 900 کیلومتر مربع از سطح آب دریاچه کاسته شده که این کاهش در سالهای بعد هم ادامه داشته تا که در آبان 1401، سطح آب دریاچه به کمتر از 880 کیلومتر مربع رسیده است. سطح آب موجود در دریاچه ارومیه در ۷ آبان ۱۴۰۲ به عدد ۱۷۰ کیلومتر مربع رسیده که نسبت به سطح متناظر با تراز اکولوژیک این دریاچه ۴۳۳۳ کیلومتر مربعی، تنها ۴ درصد وسعت آن باقی مانده است. این سطح کمتر از یک چهارم آن مقداری است که پیش از این در سال ۱۳۹۴ به عنوان کمترین سطح دریاچه ثبت شده بوده است. برآورد میشود که حجم آب موجود در دریاچه ارومیه به حدود عدد ۴۵ میلیون متر مکعب رسیده است.»
محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور در واکنش به اظهارات مسوولان حوزه محیط زیست و صنعت آب و استان آذربایجان غربی درباره بهبود وضع دریاچه ارومیه در فروردین امسال و سرنوشت دریاچه در ماههای آتی سال میگوید: «وضعیت فعلی دریاچه ارومیه، حاصل یک اتفاق طبیعی است.
میزان بارندگی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه تا 31 فروردین ماه امسال در طول 55 سال اخیر بیسابقه بوده و حتی در دوران طلایی و سال 1375 که دریاچه ارومیه 33 میلیارد متر مکعب آب داشت هم، چنین بارشی را حوضه آبریز دریاچه شاهد نبودیم و با یک سال کاملا استثنایی روبهرو هستیم که میزان بارندگیها، حداقل 20 درصد بیش از میانگین 55 ساله بوده و بنابراین، دوستان در این زمینه هیچ هنری به خرج ندادهاند چون دلیل ورود حدود یک و نیم تا دو میلیارد متر مکعب آب به دریاچه، بارشهای مستقیم در سطح دریاچه و سرریز آب سدها به سمت دریاچه است.
مسوولان زمانی میتوانند بگویند که در احیای دریاچه ارومیه موفق بودهاند که در یک سال آبی نرمال و در خشکسالی، اعلام کنند که با پلمب چه تعداد چاه و با تغییر کاربری چند هکتار اراضی و با چه میزان کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی و صنعت و با تصفیه چه میزان پساب، چه میزان آب به دریاچه وارد شده است. اگر این اقدامات انجام شود، در واقع همان 27 بند مصوب ستاد احیای دریاچه ارومیه اجرا شده است؛ مصوباتی که به دریافت اعتبار 1.1 میلیارد دلاری برای احیای دریاچه منجر شد.
بنابراین، آنچه امروز از بالا آمدن سطح آب دریاچه ارومیه شاهدیم، کار مسوولان نبوده بلکه کار خدا و کار آسمان بوده و مسوولان مطلقا در این زمینه هیچ هنری به خرج ندادهاند. مسوولان اگر میتوانستند، باز هم جلوی رهاسازی سدها را میگرفتند چنان که همین حالا، نمایندگان استان آذربایجان غربی اصرار دارند که دو سد جدید در حوضه آبریز دریاچه ارومیه افتتاح شود در حالی که هم اکنون 101 سد در این حوضه در حال بهرهبرداری است و فقط بهرهبرداری از 4 سد را متوقف کردند.
در کدام کشور سراغ دارید که در یک حوضه آبریز، تعداد سدها را از 11 سد به 105 سد افزایش بدهند و تمام شریانهای ورودی دریاچه را قطع کنند؟ حجم ذخیرهسازی این سدها، 4.5 میلیارد متر مکعب اما حقابه دریاچه ارومیه 3.4 میلیارد متر مکعب است و وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی و استانداری آذربایجان غربی و سازمان حفاظت محیط زیست، زمانی میتوانند بگویند که دریاچه را احیا کردهاند که اعلام کنند این حقابه، هر سال تحت هر شرایطی و به هر قیمتی در اختیار دریاچه قرار میگیرد.»
محمد درویش بابت تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه و آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی این فاجعه برای استانهای همجوار و کشورهای همسایه هشدار میدهد و میگوید: «سه استان کردستان، آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه قرار گرفتهاند. وسعت حوضه آبریز دریاچه ارومیه 5 برابر کشور لبنان است و اثرات راهبردی فروپاشی حوضه آبریز دریاچه بر 10 استان ایران و همچنین، کشورهای همجوار شامل جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و عراق غیر قابل انکار است.
به دنبال خشک شدن دریاچه، برخاستن ذرات غبار و نمک با قطر کمتر از 10 میکرون، نه تنها باعث شیوع سرطان خون و افزایش فشار آسمُزی در انسان میشود، بلکه کیفیت فتوسنتز را مختل میکند و توان ریسک پذیری را در منطقه کاهش میدهد و افزایش مهاجرت را دامن میزند که همین پدیده به تنهایی یک پدیده امنیتی بسیار خطرناک است. با توجه به اینکه یکی از بالاترین تراکمهای جمعیتی کشور در حوضه آبریز دریاچه ارومیه است، اگر قابلیت سکونتگاهی این حوضه به هر دلیل از بین برود، فشار این تخریب به استانهایی همچون قزوین و زنجان و اردبیل منتقل میشود که همین امروز هم با بحران مواجهند و این بحرانها علاوه بر رشد حاشیه نشینی، تبعات امنیتی جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت.»
پیشبینی این کارشناس محیط زیست، نقطه مقابل خوشبینیهای دولت است. درویش 6 ماه آینده را میبیند؛ روزهای گرم شهریور ماه که تصاویری از بستر خشکیده دریاچه ارومیه منتشر خواهد شد و در تکمیل پیشبینی خود میگوید: «با افزایش گرما و افزایش مصرف آب در بخش کشاورزی، حتما دریاچه تا 6 ماه آینده خشک خواهد شد چون مسوولان هیچ تمهیدی برای پلمب چاهها یا رهاسازی آب از سدها یا کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی در نظر نگرفتهاند. با وجود اخباری که اخیرا درباره افزایش 12 سانتیمتری سطح آب دریاچه ارومیه منتشر شده، مسوولان در برنامه احیای دریاچه با شکست روبهرو شدهاند و متاسفم که در اثنای انتشار این اخبار، به این فکر نیستند که وقتی 6 ماه بعد و با گرم شدن هوا، همین میزان آب از کف دریاچه ناپدید بشود، چه جوابی به مردم و رسانهها خواهند داد؟»
در این سالها به کرات گفته شد که یکی از دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه، کشاورزی غیراصولی و پرآببر و برداشت بیرویه آب در بخش کشاورزی بوده و حتی محمد درویش هم در گفتوگوی خود مصداقهایی از افزایش وسعت زمینهای کشاورزی و رشد تعداد چاههای مجاز و غیرمجاز ارائه داد اما اهالی استان آذربایجان غربی و همسایگان دریاچه، جور دیگری به مساله خشک شدن دریاچه ارومیه نگاه میکنند و معتقدند که باید سیستم «مقصریاب» متوقف شود چون اگر قرار به پیدا کردن مقصران واقعی باشد، آن وقت معلوم خواهد شد که برخلاف تصور عمومی، کشاورزان استان آذربایجان غربی هیچ نقشی در خشک شدن دریاچه نداشتهاند.
یوسفیراد هم مثل کارشناسان واقع بین محیط زیست، خوشبینی پایداری نسبت به استمرار اوضاع این روزهای دریاچه ندارد و میگوید: « افزایش تراز دریاچه به دلیل بارشهای خوب و رها سازی سدها بوده اما مطمئن باشید که شهریور ماه، این تراز حتی بحرانیتر از سالهای گذشته هم میشود. به نظر من رهاسازی این حجم آب شیرین به شورهزار دریاچه ارومیه، یک کار پوپولیستی است.
حقابه دریاچه ارومیه باید تامین شود ولی با رهاسازی آب پشت سدها، گاهی حتی فراتر از حقابه هم عمل کردهایم چون میخواستیم شعارهایمان را اجرا کنیم و مثلا مردم بدانند که این دولت بیشتر از دولت قبل برای احیای دریاچه کار کرده یا آن دولت تراز اب را افزایش داد و... شرایط امروز دریاچه، هنر دست خداست به جای آنکه اقدام قاطعانه و مستمری محسوب شود. فرض کنیم که حال خوب دریاچه مرهون اقدامات این دولت است.
آیا این دولت در اردیبهشت ماه دولت نیست؟ آن زمان وقتی دریاچه به طور کامل خشک شد، مربوط به اقدامات چه کسی خواهد بود؟ به نظر من صادقانهترین تراز آب دریاچه را در شهریورماه خواهیم دید؛ زمانی که بارندگیها قطع شده و حجم آب پشت سدها به نقطه بحرانی رسیده چون بیشتر سدهای استان و از جمله سد شهر چای در ارومیه یا سد مهاباد یا سد بوکان، برای تامین آب شرب شهرها ایجاد شده و به همین سبب، سدهای استراتژیک محسوب میشوند اما مسوولان به بهانه آبیاری تراز دریاچه ارومیه، حتی مصرف آب شهروندان را به خطر میاندازند در حالی که در ایران و جهان، تعداد زیادی دریاچه خشک شده و دریاچه ارومیه، اولین دریاچهای نیست که با بحران خشک شدن روبهرو شده بلکه نمونههای زیادی از دریاچههای نمکی خشک شده در سراسر جهان و حتی در کشورهای همسایه مثل ترکمستان و ازبکستان و حتی در شمال شرق ایران داریم.
ستاد احیای دریاچه ارومیه در همه این سالها میتوانست به این فکر بیفتد که بخشی از دریاچه قابل احیا نیست و مثلا شمال دریاچه و از سلماس تا ارومیه به دلیل محدودیت منابع آبی، ممکن بود با اقداماتی قابل کشت شود و در عوض، باقی مناطق دریاچه احیا شود. جالب است که این بار، آب سدها در نقاط قابل عکسبرداری رهاسازی شده در حالی که وضعیت شمال دریاچه ارومیه، فرقی نکرده و حتما با گرمتر شدن هوا، شاهد تبخیر و عقبنشینی و عقبرفت همین میزان آب موجود در دریاچه خواهیم بود و حتما آب در نقاطی مثل بخشهای شمالی که کمتر از دو یا سه متر عمق دارد، حتی خیلی زودتر از مرداد و شهریور تبخیر میشود و این نقطه به شورهزار تبدیل خواهد شد.»