هشدار فوکویاما نسبت به تبعات بازگشت دوباره ترامپ به قدرت
تاریخ انتشار: ۱ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۵۷۱۱۵
فرانسیس فوکویاما، دانشمند شناخته شده رشته علوم سیاسی در مصاحبهای تاکید کرد، بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در آمریکا در سال ۲۰۲۴ منجر به "حل همه مسائل روسیه میشود".
به گزارش ایسنا، فرانسیس فوکویاما در کتاب مشهورش تحت عنوان "پایان تاریخ و آخرین انسان" استدلال میکند که لیبرال دموکراسی و سرمایه داری بازار آزاد آخرین نقطه تکامل جامعه بشری است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در پایان ماه ژوئن مقامات روسیه این دانشمند علوم سیاسی و فیلسوف آمریکایی را نسبت به ورود به روسیه در لیست تحریم قرار دادند.
او در مصاحبهای با دویچهوله آن هم چند روز بعد از پیوستنش به کمیته مشورتی "بنیاد ضد فساد بینالمللی" که اخیرا توسط آلکسی ناوالنی، مخالف سرشناس ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تشکیل شد، با دویچه وله مصاحبه کرد.
فوکویاما در این مصاحبه با گفتن این که تحریم شدنش توسط روسیه باعث "افتخارش است" عنوان کرد: همه منتقدان خارجی مهم روسیه و حمله روسیه به اوکراین در این فهرست هستند و من به فکر افتاده بودم که چرا قرار گرفتن نامم در این فهرست انقدر طول کشید!
او ادامه داد: من یک تحسین کننده بزرگ آلکسی ناوالنی هستم. من در سال ۲۰۱۹ او را در ورشو ملاقات کردم. فساد یک مشکل بزرگ در روسیه و در سراسر جهان است و من بسیار خرسندم که به هر شکل ممکن از بنیاد او حمایت کنم.
فوکویاما، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را به بلوف زدن در صحبتش در مورد جنگ اوکراین از این بابت که جنگ روسیه در این کشور "تازه شروع شده" متهم ساخت و گفت: تحلیلگران نظامی غربی که وضعیت نیروهای روسیه را بررسی کردهاند، خاطرنشان کردهاند که در حال حاضر، روسیه با کمبود شدید نیروی انسانی مواجه است. آنها همچنین شاید یک سوم کل نیروهایی را که در ابتدا برای شکست دادن اوکراین جمع آوری کردند، از دست دادهاند. تخمین تلفات روسیه غیر ممکن است، اما احتمالاً به 20 هزار کشته و 60 هزار زخمی بالغ شده و علاوه بر آنها اسرا هم هستند. برای کشوری به بزرگی روسیه، این واقعاً یک فاجعه نظامی است.
فوکویاما گفت: من فکر میکنم که در واقع روسها در این دو ماهی که تمرکز خود را بر دونباس آغاز کردهاند تنها دستاوردهای بسیار حاشیهای داشتهاند و با توجه به آن فکر نمیکنم آنها ذخیره زیادی داشته باشند و من فکر میکنم که این حرف پوتین که آنها حتی هنوز جنگ اوکراین را شروع نکردهاند، یک بلوف است.
فوکویاما در ادامه اظهاراتش نسبت به دورنمای انتخاب شدن مجدد دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴ هشدار داد و گفت که در این صورت، "همه مشکلات روسیه حل میشود زیرا ظاهراً او متعهد به خارج ساختن آمریکا از ناتو است. روسیه صرفاً در صورت وقوع یک چنین تغییری در سیاست آمریکا به اهداف اصلی خود دست خواهد یافت. به همین دلیل من فکر میکنم آنچه که بسیار مهم است این است که اوکراین در تابستان مقداری پیشرفت کند و تحرک نظامی را مجددا به دست بیاورد زیرا اتحاد در غرب واقعاً به این بستگی دارد که مردم باور کنند که یک راه حل نظامی برای این مشکل در کوتاه مدت وجود دارد."
این فیلسوف آمریکایی بیان کرد: اگر آنها احساس کنند ما در بن بست طولانی گرفتار هستیم که قرار است برای همیشه ادامه یابد، در آن صورت فکر میکنم که این اتحاد شروع به شکستن خواهد کرد و درخواستهای بیشتری برای اینکه اوکراین دست به واگذاری اراضی خود به منظور متوقف کردن جنگ بزند، بالا خواهد گرفت.
فوکویاما در ادامه این اظهاراتش درباره نوع حکومت در روسیه گفت: این حکومت به شکل ضعیفی نهادینه شده است و واقعاً حول محور یک مرد، ولادیمیر پوتین میچرخد که واقعاً همه اهرمهای بزرگ قدرت را کنترل میکند.
فوکویاما افزود: اگر آن را با چین مقایسه کنید، آنها بسیار بسیار متفاوت هستند. چین یک حزب کمونیست بزرگ با ۹۰ میلیون عضو همراه با نظم داخلی فراوان دارد. در مورد روسیه، شما چنین نهادینه سازی را ندارید. بنابراین من فکر نمیکنم حکومت روسیه یک حکومت پایدار باشد. فکر نمیکنم ایدئولوژی روشنی که بتواند به خارج منعکس کند داشته باشد. من فکر میکنم افرادی که با آن همراستا میشوند، صرفاً افرادی هستند که به دلایل مختلف غرب را دوست ندارند.
او درخصوص اینکه آیا تفکرش را درباره "پایان تاریخ" بهروز رسانی میکند، بیان داشت: ما در وضعیت متفاوتی نسبت به ۳۰ سال پیش هستیم، که در آن دموکراسی در سراسر جهان، از جمله در آمریکا و هند و دیگر کشورهای بزرگ دموکراتیک در چند سال گذشته، دستخوش پسرفتهایی شده است. اما پیشرفت تاریخ هرگز خطی نبوده است. ما در دهه ۱۹۳۰ شکستهای بزرگی داشتیم که جان سالم از آنها به در بردیم. ما در دهه ۱۹۷۰، در مواجهه با بحران نفت و تورم در بسیاری از نقاط جهان، دستخوش یک سری عقبنشینیهای دیگر شدیم. پس ایده پیشرفت تاریخی نمرده است. گاهی اوقات شما با شکست مواجه میشوید، اما نهادها و ایدههای زیربنایی قوی هستند و یک دوره زمانی بسیار طولانی را دوام آوردهاند، و من انتظار دارم که آنها همچنان به حیات خود ادامه دهند.
فوکویاما در انتهای این مصاحبه درخصوص تاثیران جنگ اوکراین و سایر بحرانهای سیاسی بر بحران آب و هوایی که در حال جهانیتر و خطرناکتر شدن است، گفت: بدیهی است که نیازهای کوتاه مدت انرژی منجر به احیای سوختهای فسیلی و کاهش سرعت پیشرفت به سمت کاهش انتشار کربن شده است. اما این یک پسرفت موقت است. و من فکر میکنم هر دوی این مسائل باید مورد رسیدگی قرار بگیرند نه این که بین آنها یکی را انتخاب کرد. شما واقعاً باید هر دوی آنها را جدی بگیرید. اما بحران اقلیمی بحرانی است که به آرامی در حال آشکار شدن است و برای نسلهای بعدی نیز با ما خواهد بود. و بنابراین فکر نمیکنم این واقعیت که ما در حال حاضر عقبگرد داریم میرویم، لزوماً آخرین موقعیتی که قرار است در نهایت به آن رسیده باشیم باشد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: فرانسیس فوکویاما ولادیمیر پوتین آمريكا ناتو ترامپ دونالد ترامپ پوتين چين اوكراين روسيه حمله روسيه به اوكراين من فکر می کنم فکر نمی کنم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۵۷۱۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.