خوشبینی به آینده سینما با فیلم کوتاه
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۷۵۲۵۰
محمد رحمانیان معتقد است: برخی فیلمهای کوتاه با دوری از دکوپاژهایی که سینمای جهان به آن معتاد شده، ما را به آینده سینما خوشبین میکند.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح، شانزدهمین نشست تخصصی فیلم کوتاه با عنوان یکشنبههای کوتاه روز یکشنبه دوم مرداد با حضور محمدتقی فهیم، محمد رحمانیان، محسن شیرازی و عوامل فیلم با اکران و نقد فیلم کوتاه «زولپیدم» به کارگردانی مهدی محمدی در مجتمع فرهنگی و هنری اسوه برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سینمای کوتاه هیچوقت چنتهاش خالی نمیماند
محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما ضمن ابراز خرسندی از استقبال مخاطبان در نشست اکران و نقد فیلم کوتاه گفت: برای اولین بار هست که در این نشست حضور پیدا میکنم و فکر نمیکردم برای اکران فیلم کوتاه این میزان مخاطب و تماشاگر به سالن بیاید، به نظر من یکی از آرمانهای سینما، فیلم کوتاه است که با کمترین امکانات و با دوری از آن دکوپاژهایی تکراری و آزاردهنده که سینمای جهان به آن معتاد شده حضور چنین فیلمهایی ما را به سرنوشت سینما خوشبین میکند.
وی همچنین با اشاره به خصوصیات فیلم کوتاه زولپیدم گفت: فیلم بسیار مفهومی است و مانند یک دایره درخشان عمل میکند و از همه مهمتر موسیقی آن است که در تکمیل این دایره بسیار عالی عمل میکند، شاید مخاطب فیلم بعد از تماشای آن به این فکر کند که آیا جهان خصوصی هم برای ما وجود دارد، من مراحل ایده تا اجرا را فوقالعاده میدانم بهخصوص از بازیهای بسیار عالی امین میری هم باید یاد کنیم. اساساً کمالگرایی کارگردان اثر به ما نشان میدهد که سینمای کوتاه هیچوقت چنتهاش خالی نمیماند.
فیلم کوتاه زمینه استعداد پروری و رشد یک فیلمساز است
محمدتقی فهیم منتقد و کارشناس سینما با اشاره به دارا بودن خلاقیتها و مؤلفهای خاص هر فیلمسازی اظهار داشت: فیلم کوتاه میبایست مبتنی بر خلاقیتهای خاص فیلمساز باشد، چیزی که ما بفهمیم این مال شخص کارگردان است و متفاوت و متمایز از بقیه فیلمهاست و طبعاً چنین فیلمسازانی در عرصه فیلم کوتاه بهعنوان زمینه استعداد پروری و رشد کرده و راهشان را طی میکند و هر فیلمسازی میبایست با فیلمها ابتدایی خلاقیتها و مؤلفهای خاصی خودش را به ما نشان بدهد اما درمجموع فیلمسازان با سبک میبایست راهشان را انتخاب کنند.
این منتقد مطرح سینما همچنین در خصوص کشف و تداوم سبک فیلمساز در تمامی آثار فیلمساز نیز گفت: اگر از همان ابتدا فیلم کوتاه سازان برای خودشان سبک و سیاقی خاص کشف و پیدا نکنند و بدان مسلط نشوند قطعاً دچار نوسان شده و هر فیلمشان با فیلم دیگرشان متفاوت خواهد شد و طبعاً راه بهجایی نخواهند برد،
فهیم با یادآوری نسل اول فیلمسازان سینمای ایران و سبکهای خاص هرکدامشان اظهار داشت: شما ببینید فیلمسازان باقیمانده از نسل اول چون کیمیایی، تقوایی، مهرجویی و بقیه از ابتدا امضای خاص خودشان را داشتند و این امضای خاص در تکنیک و انتخاب دکوپاژ اتفاق نیفتاده بلکه در آن چیزی رخداده است که ما بدان میگوییم فرم یا همان خلاقیت یا درواقع عنصری که در ناخودآگاه فیلمساز وجود داشته و همین امر باعث میشود فیلمشان متفاوت باشد
وی همچنین با اشاره به تکنیکهای استفادهشده در فیلم نیز گفت: اینکه فیلمساز میتواند یک اثر را با تک شات به پایان ببرد و آن را نگه دارد حتماً مهم است و نشان میدهد کارگردان به همه مسائل و ارکان فیلم فکر و توجه کرده است اما نکتهی که وجود دارد این است که فیلمساز میخواهد با تکنیک تک شات به فرم برسد لذا من بدون هیچگونه توصیه و پیشنهاد کردنی میگویم سلیقه من این است که فیلمساز باید ابتدا داستان را تعریف و صادقانه با مخاطب، روایتش را به پایان ببرد. عزیزان با انتخاب یک نحوهای روایت واحد و استفاده از تک شات فیلمساز به سبکدست پیدا نمیکند و صرفاً مخاطب را فریب میدهد چون با دو تا غافلگیری میخواهد مخاطب را همراه کند دو غافلگیری که بر اساس تعلیق سینما نبوده و برای گمراه کردن است. لذا این فریب در سینما هرگز جای تعلیق در سینما را نمیتواند بگیرد.
تناقض مسئله مهم شخصیتهای فیلم است
مهدی محمدی کارگردان فیلم نیز در سخنانی کوتاه با اشاره به اهمیت تناقض در شخصیتهای فیلم گفت: واقعیت این است که یک سری از این آدمها مملو از تناقضات هستند و شخصیت اصلی فیلم دقیقاً به همین دلیل است که جذاب میشود، بههرحال تناقض برای من مسئله بسیار مهمی است و ما قرار نیست همهچیز را در دیالوگ برای مخاطب به وجود بیاورد، ببینید یک فیلمساز بعد از ساخت فیلم نباید صحبت کند و من معنای نشستهای نقد را با حضور کارگردان اصلاً متوجه نمیشوم، من کارم که ساخت فیلم بود را انجام دادم و در این نشستها باید منتقدین سخن بگویند و کارگردان اثر به این نقدها گوش بسپارد و یاد بگیرد.
محسن شیرازی تهیهکننده و کارشناس سینما نیز با تمجید از پشتکار و تلاشهای فیلمساز برای تولید این اثر گفت: اتفاقی که در فرآیند تولید این فیلم افتاده است هم بسیار مهم است و هم میبایست الگو سایر تهیهکنندگان و تولیدکنندگان سینمای کوتاه شود، یک فیلمساز کوتاه برای اثبات توانمندیاش یک تیم حرفه و درجه اول را به هر شیوهی و روشی با خودش همراه کرده و این بستر را خود فیلمساز برای خودش فراهم کرده است؛ و اینیکی از ویژگیهای درخشان فیلمسازی است که اولین فیلم خود را ساخته است.
مشاور انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس نیز با اشاره به برآوردهای بسیار بالا و هزینههای بیهوده در تهیه فیلم کوتاه نیز گفت: ما در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس هر هفته 20 الی 30 فیلمنامه کوتاه با برآوردهای بالای 200 میلیون تومان آنهم در شرایطی که کارگردان کار اولی هستند دریافت میکنیم درحالیکه فرایند تولید و هزینه بسیار پایین در تولید چنین فیلم حرفهی نشان داد که میتوان با هزینه پایین همچنان فیلم خوب و حرفهی تولید کرد و همینجا به نمایندگی از طرف انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس اعلام میکنم ما بهاندازه وسعمان از تمام فیلمسازان کوتاهی که در تلاشاند بدون برآوردهای بالا و بیهوده اثری را تولید کنند تمامقد حمایت خواهیم کرد.
این منتقد سینما همچنین هدف از برپایی و برگزاری چنین پاتوقهای نقد فیلم کوتاه را نیز یادگیری در کنار تأثیرگذاری در این سینما عنوان کرد و گفت: ما هدفمان از نقد فیلم کوتاه نشان دادن مسیری است که فیلمساز طی کرده و سایرین نیز میتوانند از او یاد گرفته و حتی کمک بگیرند، بهعنوان نمونه در نشست هفته گذشته نشست نقد و برسی یکشنبههای کوتاه بحثی در خصوص نوع پرداختن به شخصیت پدر در سینما صورت گرفت که نتیجهاش دریافت یک طرح و فیلمنامه بسیار عالی با همین موضوع در همین هفته بودیم و این هدف اصلی نشستها و نقدها ما در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و یکشنبههای کوتاه است.
نشستهای هفتگی فیلم کوتاه با عنوان یکشنبههای کوتاه هر هفته روزهای یکشنبه ساعت 17:30 در مجتمع فرهنگی و هنری اسوه به همت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس بنیاد فرهنگی روایت فتح برگزار و ورود برای عموم علاقهمندان آزاد است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: محمد رحمانيان انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس یکشنبه های کوتاه نقد فیلم کوتاه فیلم ساز فیلم سازان فیلم ها نشست ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۷۵۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام