Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، احمد مرادی، نماینده مردم هرمزگان در مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس کمیسیون انرژی درباره تهیه گزارش تفریغ بودجه نوشت و اینطور توئیت کرد: «ثبت رکورد تعجیل شش ماهه دیوان محاسبات در تهیه گزارش تفریغ بودجه کشور، بعنوان معیار سنجش پایبندی دولت به قانون بودجه و اهداف آن، نور امیدی است برای ارتقا شاخص‌هایی کیفی نهاد نظارتی مجلس در مبارزه با رانت و فساد اقتصادی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ان‌شالله با تلاش مدیران جوان و کارکنان متخصص و پرتلاش دیوان محاسبات این مهم نیز تحقق خواهد یافت. خداقوت به حسابرسان پرتلاش دیوان محاسبات هرمزگان.»

صدیف بدری، ‏‏‏‏‏‏نماینده مردم اردبیل، نمین، نیر و سرعین در مجلس دهم و یازدهم و عضو کمیسیون عمران هم درباره گزارش دیوان محاسبات و اقدام مناسب از بابت تهیه این گزارش در توئیتر خود نوشت: «دیوان محاسبات کشور با ارائه گزارش تفریغ بودجه سال ۱۴۰۰ کل کشور ۶ ماه پیش از موعد، نشان داد از جدیت لازم در عمل به تکالیف قانونی و نقش بی‌بدیل خود در ساختار جمهوری اسلامی برخوردار است. عملکرد مناسب دیوان محاسبات مثال‌زدنی است و تداوم این روند باید در دستور کار قرار گیرد.»

حجت‌الاسلام نصراله پژمان‌فر، ‌نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس‌ و رئیس کمیسیون اصل نود مجلس با انتشار هشتگ تاج (رئیس سابق فدراسیون فوتبال) درباره مربی اسبق تیم ملی فوتبال که توانست علیه فدراسیون فوتبال ایران حکم محکومیت بگیرد توئیت کرد و نوشت: «تا زمانی که پرونده فساد قرارداد ویلموتس تعیین تکلیف نشده و افراد از اتهاماتی که متوجه آنان شده، تبرئه نشوند، حضور این افراد مذکور در فدراسیون فوتبال قانونی نیست.‌»

علی خضریان، نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس نیز به بازدید خود از پروژه‌های اسلامشهر اشاره داشت و اینطور مرقوم کرد: «به همراه جمعی از نمایندگان مجلس ضمن بازدید از پروژه‌های عمرانی شهرستان اسلامشهر و تصمیم‌گیری برای اتصال مترو به خط ۳ تهران، کمربندی شمالی و بیمارستان ۴۰۰ تختخوابی در جلسه با فرماندار و شهردار این شهرستان، با حضور در مسجد حضرت ولی‌عصر(عج) محله مهدیه به مشکلات مردم رسیدگی شد.»

حجت‌الاسلام حسن شجاعی،‌ نماینده مردم ابهر، خرمدره و سلطانیه در مجلس شورای اسلامی و نائب رئیس کمیسیون اصل نود هم به پروژه حوزه انتخابیه خود پرداخت. او در این باره نوشت: «میدان ورودی غربی شهر خرمدره دو بار توسط دو استاندار کلنگ زنی شده و تاکنون هیچ اقدامی صورت نپذیرفته. ظلم مدیر استانی را تحمل نخواهم کرد. به زودی با حضور میدانی وزیر راه و شهرسازی در شهرستان خرمدره پی گیر حل مشکل خواهم شد.»

مالک شریعتی، نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس که سخنگو کمیسیون انرژی هم هست درباره موضوعات مطرح شده در جلسه امروز کمیسیون متبوع خود نوشت. در توئیت او آمده است: «در جلسه امروز کمیسیون انرژی مطرح شد: ۱) خسارت تاخیر دولت‌ قبل در اجرای فاز۱۱ پارس جنوبی معادل ۴تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی (بالغ بر ۳۰میلیارد دلار) ۲) کشف میدان گازی جدید، شمال میدان پارس جنوبی با ذخیره حداقل یک تریلیون مترمکعب گاز طبیعی. ۳) فشار افزایی در خشکی، اولویت فعلی وزارت نفت.»

مجتبی توانگر، نماینده مردم تهران در مجلس و عضو شورای اقتصاد هم به مساله افزایش استفاده از رمز ارزها اشاره داشت با انتشار مقاله‌ای در این باره در توئیتر نوشت: «استفاده از ارزهای دیجیتال در حال افزایش و مقررات مربوطه در دنیا نیز افزایش می‌یابد. چشم انداز کریپتو بطور مداوم در حال تغییر است و به روز نگه داشتن قوانین در مناطق مختلف جهانی کار آسانی نیست. در این گزارش مجموعه‌ای از مقررات رمزارز در سراسر جهان گرداوری شده»

اردشیر مطهری، نماینده مردم گرمسار و آرادان در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون اجتماعی اما درباره خبر تعلیق یک پرستار منتقد به وضعیت معیشتی خود از محل کارش پرداخت و با خطاب قرار دادن وزیر بهداشت و درمان نوشت: «آقای وزیر بهداشت! در خبرها آمده پرستار مشهدی که به مشکلات پرستاران و کادر_درمان معترض بود در آستانه برکناری است و از کارش تعلیق شده. این رفتار ظلم به کادر درمان و حتی نظام اسلامی است. به جای تعلیق به حرفشان گوش دهید.» او در دومین توئیت خود در این باره ادامه داد: «اگر وزیری را دیدید که به آقازاده‌ها پست می‌دهد اما در زیرمجموعه‌اش صدای مردم را نمی‌شنود و حتی پرستار مظلوم را به خاطر اعتراض و مطالبه گری تعلیق می‌کند، بدانید دلش به جای مردم به وعده‌های برخی صاحب منصبان و اشراف گرم است. این خلاف الگوی حکومت‌داری علی (ع) و مشی دولت انقلابی است. مجلس این را بر نمی‌تابد.»

این نماینده مجلس در سومین توئیت خود نیز به قدرت نظامی ایران در منطقه اشاره داشت و در توئیتر خود نوشت: «موشک‌ها و پهپادهای ایرانی معادله نظامی در یمن و جنگ با صهیونیست‌ها را تغییر داد. بدون شک در جنگ روسیه و اوکراین به عنوان اسرائیل دوم در منطقه و جنگ ایران با ناوهای متجاوز که قصد تعرض به ایران اسلامی را داشته باشند نیز توهمات دشمن را درهم خواهند کوبید.»

علی بابایی کارنامی، ‏‏نماینده مردم ساری و میاندرود در مجلس نیز با انتقاد از یک سایت خبری و انتشار گفت و گوی منتسب به او در توئیتر نوشت: «حرکت سایت ... در انتشار گفتگوی منتسب به بنده غیرحرفه‌ای و سواستفاده از اعتماد نمایندگان است که موجب آسیب دیدن ارتباط مسئولان و رسانه‌ها خواهد شد. برآیند اقدامات دولت در یک سال اخیر بطور کلی مثبت است اما شرایط جامعه ایجاب می‌کند سرعت بیشتری به امور داده شود.»

اما فاطمه قاسم‌پور، ‏نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در توئیت‌های ۹ گانه خود به مساله خانواده پرداخت که در تقویم رسمی کشور نیز امروز به همین نام نامگذاری شده است. او در توئیت خود نوشت: «امروز در تقویم ایرانیان با تأسی به سیره خاندان نبوی در شأن نزول آیه مبارک «هل اتی» روز خانواده نامگذاری شده است. در طی سال‌های اخیر، علی‌رغم وجود سیاست‌های کلی خانواده که راهنمای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی در این عرصه است، شاهد بودیم که دولت‌ها صرفاً اکتفا به اعطای برخی تسهیلات محدود برای ازدواج و فرزندآوری کردند و حق خانواده را کامل ادا نکردند؛ که لازم است دولت سیزدهم مدار حرکت خود را بر اساس سیاست‌های کلی خانواده تقویت کند.»

رییس فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی در ادامه توئیت‌های خود نیز به نگاه مجلس به مساله خانواده اشاره داشت و نوشت: «از ابتدای مجلس، با تمام دستگاه‌های مسئول برای اجرایی‌شدن سیاست‌های کلی خانواده طی نامه‌نگاری و برگزاری جلسات، ارتباط گرفته و خواستار برنامه‌های عملیاتی‌شان در این راستا شدم. گزارش‌های دریافتی حاکی از بی‌برنامگی و عدم اهتمام دستگاه‌های مجری به این سیاست‌هاست.» در توئیت دیگر قاسم‌پور آمده است: «نکته آن است که علی‌رغم اهمیت نهاد خانواده برای جامعه ایرانی و مسائل پرشمار این نهاد، همچنان خانواده به مثابه یک کل، در عرصه سیاست‌گذاری مغفول است. ضمن آن‌که همه مسائل آن نیز در نظر گرفته نشده است.»

این نماینده مجلس که رییس کمیته آسیب‌های اجتماعی کمیسیون اجتماعی نیز هست در ادامه توئیت‌های خود نوشت: «سیاست‌گذاری خانواده محور به معنای محور قرارگرفتن خانواده در برنامه‌ها، سیاست‌های اجرایی، قوانین و مقررات است که هم بر مجلس و هم بر دولت واجب است به این مقوله توجه کنند. آیا تاکنون به این اندیشیده‌ایم که مثلاً نحوه اعطای یارانه‌ها چه تأثیری بر خانواده خواهد داشت؟ قوانین و مقررات حوزه شهرسازی چطور؟ آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های طراحی و ساخت خانه‌ها یا اعطای مجوزها؛ در نگارش این‌ها به نهاد خانواده به مثابه یک کل توجه می شود؟»

قاسم پور در هفتمین توئیت خود اظهار داشت: «این‌ها پرسش‌هایی است که می‌توان بی‌شمار در عرصه‌های مختلف مطرح کرد. مسئله این‌جاست که علی‌رغم تأکید سیاست‌های کلی خانواده، هنوز خانواده نتوانسته به مانند خون در رگ‌های قوانین و سیاست‌ها جاری شود و شاید بتوان راه‌حل عمده را مسئله‌مندکردن خانواده برای قانون‌گذاران و برنامه‌ریزان دانست. بایستی مسئله خانواده، مسئله اصلی عرصه سیاستی کشور شود و سیاستمداران ما دغدغه‌ این نهاد مهم را در تمام لحظات مدیریتی، برنامه‌ریزی و اجرایی خود داشته باشند.»

نماینده مردم تهران در مجلس یازدهم در آخرین توئیت خود نیز نوشت: «در نهایت، در روز ملی خانواده آرزو می‌کنم کانون خانواده‌های شریف ایرانی هر روز گرم‌تر و مهربان‌تر باشد و ما فعالان عرصه سیاست نیز بیشتر و بیشتر در مسیر خانواده‌محوری در فعالیت‌های خود حرکت کنیم.»

کد خبر 693085 برچسب‌ها پرستاران دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: پرستاران دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی سیاست های کلی خانواده نماینده مردم تهران مجلس شورای اسلامی دیوان محاسبات توئیت خود سیاست ها خود نوشت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۸۱۲۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

احمد مسجدجامعی: در اوایل انقلاب، بسیاری از مهم‌ترین مشاغل از جمله ریاست‌جمهوری، نخست‌وزیری و نمایندگی مجلس و استانداری بحق در اختیار معلمان بود/ از اقدامات نابخشودنی سال‌های اخیر، تغییر نام دانشگاه تربیت معلم است

به گزارش جماران؛ احمد مسجدجامعی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات با عنوان «آقای مدرسی» نوشت:

از اقدامات نابخشودنی سال‌های اخیر، تغییر نام دانشگاه تربیت معلم یا در آغاز، دارالمعلمین مرکزی و دارالمعلمات تهران است که سابقۀ تأسیس آن به ریاست ابوالحسن‌خان فروغی، نزدیک به دو دهه پیش از راه‌اندازی دانشگاه تهران می‌رسد و بزرگانی چون عیسی صدیق‌اعلم، ملک‌الشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، علی‌اکبر سیاسی، سید محمدکاظم عصار، فاضل تونی، بدیع‌الزمان فروزانفر، محمدحسن گنجی و ...  و بعدها شکوه نوابی‌نژاد و سید محمد موسوی بجنوردی آنجا تدریس می‌کردند و استادان زنده‌یاد مجتبی مینوی، حبیب یغمایی، عبدالحسین زرین‌کوب، محمد معین، سید فخرالدین شادمان، محمود نجم‌آبادی، حمید عنایت، محمدامین ریاحی و ...  و بعدها مرحوم رجایی فارغ‌التحصیل آنجا بودند. طرفه‌ اینکه همزمان با تحولات ناشی از جنگ جهانی اول در پیرامون ایران از جمله تجزیۀ امپراتوری عثمانی و انقلاب بلشویکی در روسیه، اندیشمندان ایرانی به فکر آموزش‌وپرورش بودند تا با گسترش علم و معارف به توسعه و پیشرفت کشورشان کمک کنند. به‌هرحال، کمتر کسی از شخصیت‌های نام‌آور علم و مفاخر فرهنگ در تاریخ معاصر است که گذارش به این نهاد علمی نیفتاده باشد؛ هرچند جز استادان، فارغ‌التحصیلان و همکاران این دانشگاه و بنا و عمارت آنجا نیز بخشی از حافظۀ تاریخی پایتخت است.

زمانی من نیز در هیأت‌امنای آنجا عضویت داشتم و در همان دوره، ساختمان قدیم و محوطه‌های پیرامونش را، که مارکف، معمار برجستۀ روس‌تبار و همکاران ایرانی‌اش پدیدآورندۀ آنند، با کمک مدیریت‌های شهری و فرهنگی و آموزشی و میراثی، بازسازی و بازپیرایی و تکمیل و تجهیز کردیم تا به مناسبت صدمین‌ سال راه‌اندازی این مرکز علمی به موزۀ تربیت معلم تبدیل شود که البته، چنین نشد و بخش اداری را در آن مستقر کردند. این عمارت در شمال دانشکدۀ تربیت معلم دیروز و خوارزمی امروز در تقاطع خیابان عباس‌آبادِ پیش‌ترها و روزولت پیشین و شهید مفتح کنونی با خیابان خندق ناصری پریروز، شاهرضای دیروز و انقلاب اسلامی امروز قرار دارد. بخشی ویژه به شخصیت و آثار و رساله‌ها و پایان‌نامه‌ها و ترجمه‌ها و مقالات دربارۀ خانواده، شخصیت و آثار پروین اعتصامی اختصاص یافت که در کنارش، دیگر مدرسان، فارغ‌التحصیلان و بانوان معلم در این مجموعه معرفی شوند که از آن همه فقط تالاری با این نام باقی ماند. همچنین، سفارش ساخت سردیس پنج تن از شخصیت‌های برجستۀ این دانشگاه در دستور کار قرار گرفت و ساخته شد: خانم پروین اعتصامی، کتابدار و شاعر؛ آقایان مصاحب، بنیادگذار دانشنامه‌نویسی جدید؛ عبدالعظیم‌‌خان قریب، مصصح و تدوینگر نخست دستور زبان فارسی؛ عبدالکریم قریب، از پیشگامان رشتۀ زمین‌شناسی و محمدعلی رجایی، وزیر و نخست‌وزیر و رئیس‌جمهوری و قرار بود این کار ادامه یابد که چنین نشد: برای محمدباقر هوشیار، استاد برجستۀ تعلیم و تربیت و روان‌شناسی؛ غلامحسین صدیقی، استاد پرآوازۀ فلسفه و پدر جامعه‌شناسی و وزیر کشور دکتر مصدق و غلامحسین شکوهی، استاد برجسته و پدر تعلیم و تربیت امروز و نخستین وزیر آموزش‌وپرورش پس از انقلاب، که سخن او فراموش نمی‌شود: «معلم قلب آموزش‌وپرورش است.»

در همان سال‌ها، کلنگ بنای مسجدی را در محوطۀ آنجا به‌ یاد شهدای نامدار و گمنام معلم به زمین زدیم. همان‌جا گفتم اضافه‌کردن این بنا در هماهنگی با عمارت پیشین باشد و پیشنهاد دادم نام آن را مسجد معلم بگذاریم. پیش‌ترها، اتوبوس‌های شرکت واحد هنگام توقف روبه‌روی این دانشگاه، می‌گفتند: ایستگاه معلم؛ اما هم‌اکنون ایستگاه متروی آنجا به این نام خوانده نمی‌شود.

نمی‌دانم تربیت یا معلم، کدام‌یک مشکل دارد که بایستی نام قدیم‌ترین نهاد آموزش عالی کشور با آن همه سابقه و فارغ‌التحصیلان تأثیرگذار و دانشمندان صاحب‌نام تاریخ علم تغییر کند و احداث موزه‌اش با آن همه برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری به فراموشی سپرده شود. به‌هرحال، آموزش و شغل معلمی جایگاهی رفیع در فرهنگ و آیین ما داشته و دارد؛ تا جایی که در زمان جنگ‌های جهانی نیز این کار رها نشده‌ است؛ برای نمونه، درست در همان دورۀ اشغال تهران در شهریور 1320 به دست نیروهای متفقین، مردم پایتخت از فرهنگ غافل نبوده و مدرسه‌ای در حوالی میدان شوش دایر کردند که هم‌اکنون نیز فعال است و در تهرانگردی آنجا را شناسایی کردیم. در اهمیت معلم همین بس که به ارسطو معلم اول و به ابونصر فارابی معلم ثانی گفته‌اند. بین معاصران هم بسیاری از بزرگان خود را با عنوان معلم معرفی کرده‌اند؛ حتی اگر برجسته‌ترین و ممتازترین استادان دانشگاهی و حوزوی بوده‌اند، کسانی همچون سید محمد فرزان، زرین‌کوب، باستانی پاریزی، مطهری و شفیعی کدکنی و برخی این شغل و سمت را بر استادی دانشگاه ترجیح داده‌اند؛ همچون سید محمد محیط طباطبایی. در روزگار ما در تاجیکستان، به شخصیت‌های مهم معلم می‌گویند.

در اوایل انقلاب، بسیاری از مهم‌ترین مشاغل ازجمله ریاست‌جمهوری، نخست‌وزیری و نمایندگی مجلس و استانداری بحق در اختیار معلمان بود؛ معلمانی که در مسیر طبیعی آموزش و پرورش جایگاه واقعی خود را می‌یافتند و ازنظر اعتماد اجتماعی، بالاترین رتبه را در نظرسنجی‌ها داشتند. باید روز معلم را هم مغتنم شمرد تا به اهمیت این شغل شریف بیش از پیش، تأکید و حرمت طبقۀ معلم پاس داشته شود؛ نه‌تنها ازنظر مالی، که البته، آن هم بسیار ضروری است؛ بلکه ازنظر معنوی که اجازۀ اظهارنظر، دست‌کم در امور مربوط به آموزش‌وپرورش و مسائل دانش‌آموزان و معلمان و کتا‌ب‌های درسی و برنامه‌های آموزشی را داشته باشند.

در سال‌هایی که محصل مدرسۀ علوی بودم، آقای علی مدرسی، نوۀ دختری مرحوم آیت‌الله سید حسن مدرس نمایندۀ علمای نجف در مجلس شورای ملی و بعدها نمایندۀ مردم اصفهان و تهران در همان مجلس، معلم انشای ما بود. صورت و قامت بلند او با تصاویر جدش شباهت داشت و در رفتار او تفاوتی آشکار با دیگر آموزگاران دیده می‌شد. به روال آن سال‌ها، بیشتر معلمان با کت و شلوار و کراوات و صورت اصلاح‌شده سر کلاس حاضر می‌شدند. دفتر معلمان در کنار اتاق مدیریت بود. اتاق مشدی محمد، خدمتگزار مدرسه نیز در گوشۀ حیاط قرار داشت که هم برای معلمان چای می‌برد و هم غذای دانش‌آموزان را گرم می‌کرد. در زنگ تفریح، آقای مدرسی کنار پنجرۀ بستۀ آن اتاق و روبه‌روی پرچم برافراشتۀ ایران می‌ایستاد و ازآنجاکه قدی بلند داشت، پای چپش را تا می‌کرد و کف کفشش را به دیوار پشت‌ سر تکیه می‌داد. دیگر معلمانی که در حیاط کنار او می‌ایستادند، آقایان فیض دبیر علوم اجتماعی، حاج‌فرج (سروش امروزی) داروساز و معلم شیمی و مهندس مجمریان دبیر جبر و مثلثات بودند. آقای مدرسی در مدرسه و هنرستان بزرگ صادق اسبق، رضاشاه سابق و امام جعفر صادق(ع) کنونی، روبه‌روی ایستگاه قدیم ماشین دودی در خیابان «گار ماشین» دیروز و ری امروز با آن بنای رفیع و زیبای قاجاری که خوشبختانه تخریب نشده‌است؛ نیز تدریس می‌کرد؛ البته نه انشا، بلکه علوم فنی و مهندسی و من یک‌بار، به محوطۀ هفت‌هکتاری آنجا که با صدها درخت چنار تناور و بناهای کارگاهی و کلاس‌ها و تالارهای و زمین‌های متعدد ورزشی و غیرورزشی به دست مهندسان اتریشی ساخته شده بود، رفتم و در تهرانگردی سال‌های اخیر دوباره ازآنجا دیدار داشتم.

در همان سال‌ها، با کمک ایشان و دیگر معلمان، نخستین روزنامۀ دیواری و سپس نشریه‌ای به نام «پیوند» در قطع پالتویی و بعد رقعی و آخر سر هم 4آ منتشر می‌کردیم که انتشار آن تا سال سوم دبیرستان، سیکل اول، دوام آورد و گروهی همنام با نشریه داشتیم و آقای مدرسی نیز دربارۀ آن سرود: «تا به راه دوستی‌ها سخت‌پیوندیم ما/  چهرۀ زیبای هستی را چو لبخندیم ما// کشتی اخلاق را در بحر طوفان‌زای غم/ ناخدایی بس دل‌آرام و خردمندیم ما».

در آن زمان، آقای مدرسی به آقای روزبه، مدیر مدرسه، گفته بود که ما این همه دکتر و مهندس تحویل داده، اما یک نویسنده تربیت نکرده‌ایم و از او خواسته بود که رشتۀ ادبی را راه‌اندازی کند. آقای روزبه پاسخ داده بود که اگر شمار داوطلبان به هشت تن برسد، چنین می‌کند و چنین شد؛ هرچند بیش از یک سال دوام نیاورد و فضا و مدیریت مدرسه با چنان تفکری همراهی نداشت.

در همان یک سال رشتۀ ادبی، نشریه‌ای به نام «شبنم» البته فقط یک شماره منتشر کرد که عملاً می‌توانست مانع کار نشریۀ پیوند باشد و شعری هم در صفحۀ اول آن آمده بود: «اشک گل شبنم شد و این را سرود/ دردها شد جان من خود را نمود»؛ پس‌ازآن، همان گروه نشریۀ «چکاد» را داد که آن هم یک شماره بیشتر دوام نیاورد و مشاور هردو نشریه معلم راهنمای آن دوره سید کمال خرازی بود که نام وی در شناسنامۀ اثر می‌آمد.

آقای مدرسی یک‌بار انشای من را که سال‌پایین‌تری بودم، به کلاس آن‌ها برد. در آن سال‌ها، از آثار آقای محمدرضا حکیمی به‌ویژه کتاب «سرود جهش‌ها» تأثیر می‌پذیرفتم: «سرودی است خواستیمش خواندن ... ». در آن انشا، عبارات انقلابی از این‌گونه آورده بودم: «هنگامی که اشک یتیمان و خون شهیدان به صورت زیور تاج شاهان درآید، این شما جوانانید که ... ».

آقای علامه، مدیر ما، دفتر صدبرگ جلدچرمی انشایم را که در آن اشعاری از اخوان و آزرم و فروغ و ... آورده بودم، گرفت و به من گفت: «شما دیگر انشا ننویسید.» آقای مدرسی هم گفت: «عیب ندارد، شما کتاب بنویسید» و من شروع کردم به خواندن کتاب «تاریخ چیست؟» ای. اچ. کار ترجمۀ حسن کامشاد، که با طرح جلدی ساده و زیبا در انتشارات خوارزمی چاپ شده بود و نوشتن مطلبی را آغاز کردم؛ شبیه چنین چیزی که اگر کسی به تنهایی در جزیره‌ای به سر ببرد، هیچ‌گاه تاریخ شکل نخواهد گرفت؛ تاریخ محصول اجتماع و روابط جمعی است و نوشته‌هایم را به آقای مدرسی دادم و او در کنارش نوشت: «شما خوب می‌نویسی/ شما خوب می‌نوشتی/ چرا حالا افتاده‌ای؟!» و من این‌طور احساس کردم که آن لحن و ادبیات ممنوعه را بیشتر می‌پسندید. سرانجام در سال‌های بالاتر، هم زنگ انشا و هم رشتۀ ادبی برچیده شد و ما هم بر همان روال مدرسه به 

رشتۀ ریاضیات پیوستیم.

آقای مدرسی در سال‌های مدرسه، کتاب‌هایی هم برای مطالعه به ما می‌داد؛ ازجمله «بازیگران عصر طلایی» ابراهیم خواجه‌نوری که آن وقت‌ها در بازار نبود و خودش هم دربارۀ مرحوم مدرس کتابی مفصل نوشته بود با عنوان «قهرمان ملی ایران». آقای مدرسی می‌گفت که جدش طبعی لطیف داشت. در آن سال‌ها، تصویری از سردار سپه در کتیبۀ قاب بیضی‌شکل سردر باغ ملی قرار داشت. اوایل انقلاب، به گفتۀ همکارانم در شورای شهر، آقای خلخالی به این دلیل می‌خواست سردر این بنا را ویران کند؛ اما پرسنل آتش‌نشانی مرکز در میدان حسن‌آباد همکاری نکردند و گفتند نردبان سیار خراب است. به‌هرحال، سردارسپه با مقدماتی دربارۀ ساخت آن عمارت، نظر مدرس را می‌پرسد و او می‌گوید: «سردر خوب است؛ اما آن تصویر دوروست.» واقعاً هم دو تصویر بود؛ یکی رو به خیابان مریضخانۀ پریروز یا سپه دیروز یا امام خمینی امروز و دیگری رو به محوطۀ باغ ملی. این‌گونه به خاطر دارم که آقای مدرسی می‌گفت اثری به نام شوخی‌های مدرس یا چیزی شبیه به آن پیش‌ترها انتشار یافته است.

اختلاف مدرس با دیگران بر سر حفظ اصول مشروطیت بود؛ یعنی چندان کاری به مسائل شخصی این و آن نداشت. با رضاشاه مخالف بود؛ چون هم برآمدن و هم مشی و رفتارش را در چهارچوب قانون اساسی مشروطه نمی‌دانست، هرچند با رئیس‌الوزرایی او مشکل نداشت؛ برای نمونه جایی از بلدیه نام می‌برد و آن را به بلدیۀ مشروطه و بلدیۀ استبداد تقسیم‌بندی می‌کند. درواقع، کار بلدیه که روشن است؛ اما اینکه بر کدام پایه استوار باشد، مسألۀ مدرس بود.

زمانی مصوبه‌ای را در شورای شهر گذراندیم که خانۀ تاریخی مدرس در عودلاجان، که انبار کتاب‌های انتشارات اسلامیه قدیم‌ترین ناشر تهران بود، خریداری و نگهداری شود. دربارۀ مکان درست این خانه ابهاماتی وجود داشت. از آقای مدرسی کمک خواستیم. او با اطلاعات وسیعی که داشت، درستی انتخاب ما را تأیید کرد و آن محوطه و بنا را کسی خرید و بازسازی کرد. در روزی که با سخنرانی رئیس مجلس وقت، آقای دکتر لاریجانی و من آنجا بازگشایی شد، باز هم فراوان به سخنان و اشارات آقای مدرسی استناد کردیم.

در همان ابتدای راهروی بیرونی خانۀ مدرس، اتاقی است که خدمتکارش در آنجا بود و در را به روی این و آن می‌گشود و بساط چای و قلیان را برپا می‌کرد و مورد احترام بود؛ اما ضد مدرس، خبرچینی می‌کرد. وقتی به آنجا رفتم، بی‌اختیار یاد بیتی افتادم که معلم ما پس از نقل چنین رویدادهایی می‌خواند: «کس نیاموخت علم تیر از من/ که مرا عاقبت نشانه نساخت».

باری این سال‌ها دهمین دهه از زندگی این شمع فروزان تعلیم و تربیت است. عمر و عزتش پایدار باد. 

روز معلم مبارک.

دیگر خبرها

  • احمد مسجدجامعی: در اوایل انقلاب، بسیاری از مهم‌ترین مشاغل از جمله ریاست‌جمهوری، نخست‌وزیری و نمایندگی مجلس و استانداری بحق در اختیار معلمان بود/ از اقدامات نابخشودنی سال‌های اخیر، تغییر نام دانشگاه تربیت معلم است
  • بهترین راه برای حمایت از کارگران اصلاح «قانون کار» است
  • کمبود معلم در هرمزگان ‌برای همیشه برطرف شود
  • بدون آرام‌سازی اقتصاد امکان انجام هیچ کاری نیست
  • نماینده مهاباد: مجلس در مورد کاظم صدیقی سکوت کرد، در مورد چای دبش لاپوشانی / تعداد افراد زیر خط فقر دو برابر شده است
  • آخرین نطق رشیدی کوچی در مجلس
  • نماینده مجلس: پرداخت وام در کشور به کلی تعطیل شده است
  • چند دانش‌آموز سیل زده از کنکور سراسری جا ماندند؟
  • حضور نماینده خانم از تهران در مجلس اهمیت زیادی دارد
  • ببینید | سرکار گذاشتن مردم توسط دولت رئیسی به روایت یک نماینده مجلس