بهای آزادی پس از مرگ
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۸۴۷۸۳
به گزار ش خبرگزاری فارس از مشهد، هزینه کفن و دفن مردگان، نفس زندگان را هم گرفته است. آنها که ندارند، مرگشان هم فقیرانه است گرچه بازماندههایشان در هزینهها میمانند. آنهایی هم که زیاد دارند، مرگشان مثل زندگیشان گران است.
پرده اول؛ گلفروشی
برای خرید دسته گلی به مغازه گلفروشی رفته بودم که مکالمات یک مشتری با مدیر فروشگاه توجه ام را جلب کرد: «ختم پسر برادرم است، حداقل باید یک سبدگل ۱۰ میلیونی برایش بگیرم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوست دارم خیلی منطقی با این موضوع برخوردکنم؛ هرکس باید به جیب خودش نگاه کند، یکی دارد بخرد، یکی هم ندارد، قرار نیست افراد برای خرید کالای مورد علاقه شان، خود را با شخصی دیگر مقایسه کنند. اصلا چرا به مکالمات دیگران گوش بدهم!؟
پرده دوم؛ طلای سیاه
دسته گلی 200 هزارتومانی خریدم. در حقیقت چند شاخه رز سرخ بدون هیچ گونه تزیین و شاخ و برگی خریدم تا در گلدان روی میز بگذارم. از گلفروشی که بیرون آمدم، چشمم به مردی افتاد که تا کمر در باکس های بزرگ بازیافت خم شده و در حال برداشتن اشیائی بود که قابلیت بازیافت داشت و در واقع، نان خود را در آنجا جستجو می کرد.
اما اینها پرده های متناقضی از زندگی است که هر روزه با آنها روبه رو هستیم و چندان منطقی به نظر نمی رسد. رسم روزگار همین بوده و هست. آمدن ها و رفتن ها. داشتن ها و نداشتن ها. بیشتر اوقات به نظر می رسد چیزی سر جای خودش نیست، چیزی که ما به دنبال آن هستیم تا جواب سوالات خود را بیابیم.
پرده سوم؛ مراسم ختم میلیاردی
در حال کلنجاررفتن با خودم، از جلوی مسجدی می گذرم که گویا مراسم ختم متوفای متمولی در آنجا در حال برگزاریست... سبدهای گلی را در دو طرف کوچه مسجد می بینم که اگر ارزش ریالی گل های مراسم ازدواج تمام فامیل مان در 5 سال گذشته را روی هم جمع کنم، به رقم ارزشی آن سبدهای گل نمی رسد. به راحتی می توان جمع گل ها را بالای 300 میلیون تخمین زد؛ حتی بیشتر.
وقتی کسی داغ نزدیکان درجه یک اش را می بیند، شاید در لحظات اول فرصت نکند به چیزی بیشتر از این فقدان فکر کند ولی پس از گذشت چند ساعت، حالا باید در کنار فراق به وجود آمده، به رسوم اجتماعی سنگین و پرحجمی فکر کند که در آنها علاوه بر دغدغه هزینه های بسیار سنگین، به نقش میزبانی آبرومندانه هم بیندیشد. با این حال، نه تنها این رسوم اجتماعی سنگین، دستمایه مذهبی ندارند بلکه می توانند فرد داغ دیده را نیز از عزاداری و اندوه صمیمانه باز دارند. دوباره سوالی دیگر ذهنم را قلقلک می دهد که مراسمات سوم، هفتم، چهلم و... چه پیامد معنوی ای برای متوفی می تواند داشته باشد؟
پرده چهارم؛ بهای آزادی
در شرایطی که صدها میلیون تومان برای مراسم تجملاتی ختم در این شهر، هزینه می شود، افرادی هم هستند که این اتفاق را به گونه ای دیگر برای متوفی و تسکین دل داغدار خود رقم می زنند.
گفتگویی با مدیر یک واحد صنعتی داشتم که به تازگی برادر جوان خود را بر اثر بیماری از دست داده و برای شادی روح متوفی و در راستای مسئولیت اجتماعی خود، اقدام به آزادسازی زندانیان جرائم غیر عمد می کند.
این مدیر که نخواست نامش فاش شود، با هماهنگی ستاد دیه استانها در سراسر کشور، درصدی از فروش محصولات واحد تولیدی خود را به نیت برادر و مشتریان خود در هر استان، از زندانیان همان استان، آزاد می کند.
قطعا این افراد هم می توانند برای متوفای شان، مراسم پر هزینه ای برگزار کنند تا شأن خود و عزیز تازه درگذشته شان بهتر رعایت شود، اما راهی دیگر را انتخاب می کنند. راهی که خانواده های بسیاری از زندانیان را در سراسر ایران، دعاگوی متوفای خود می کنند.
پرده پنجم؛ شادی روح متوفی
به گفته یک کارشناس مذهبی، «اموات در دین اسلام همچون افراد زنده دارای احترام ویژه ای هستند و هنگام فوت آنها باید آداب خاصی برای شب اول قبر و جهان آخرت شان، رعایت کرد.»
حمید فتاحی، معتقداست «مراسمات یادبودی مثل سوم، هفتم، چهلم و... در قالب دستورات اسلام ذکر نشده و صرفا اربعین امام حسین (ع) در روایات آمدهاست. فلسفه برگزاری چنین مراسمی، یادبود میت و تسلی دادن به بازماندگان است و قطعا برگزاری مراسم همراه با تجملات و اسراف، هیچگونه سود معنوی برای متوفی و بازماندگانش ندارد. آنچه منجر به تسلی خاطر بازماندگان می شود، یک آغوش گرم، تسلیتی از عمق جان، ختم قرآن و روضه خوانی برای اهل بیت است که ثواب آن نیز می تواند هدیه به روح متوفی بشود.»
این کارشناس مذهبی با اشاره به اینکه دین اسلام با درآمیختن آداب اسلامی با خرافات بسیار مبارزه کرده است، ادامه می دهد: «متاسفانه برخی از اتفاقاتی که در حال حاضر در این مراسمات رقم می خورد، از جمله استفاده از سبدهای گل گرانقیمت و تجملات مختلف، سنخیتی با دین اسلام ندارد و به جای چنین کارهایی می توان اقدامات خیرخواهانه ای انجام داد که روح و جسم متوفی و بازماندگان هر دو در آرامش و آسایش قرار بگیرد.»
سخن آخر
در هر صورت هر خانواده ای شأن و جایگاه خودش را دارد و در همین مسیر، برای برگزاری مراسمات خود، به اصول و اعتقاداتی پایبند است. ممکن است نتوانیم برای دیگر اعضای خانواده خود تصمیم بگیریم اما حداقل برای خود می توانیم فکری بکنیم.
حال این ما هستیم که باید انتخاب کنیم برای شادی روح خودمان، چه کنیم؟! سنگ بنایی بگذاریم برای تغییر رسوم بدون فایده و به جای آن به واسطه مرگمان دست افراد نیازمند را بگیریم؟ یا مجالسی برگزار کنیم برای شادی دل و جسم احیاء و بازماندگان؟
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: مرگ تاج گل تاج گل ترحیم مراسم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۸۴۷۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چند عکس دیده نشده از هنرمندی که «مست عشق» را روی پرده ندید
فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی سرانجام رنگ پرده را دید؛ فیلمی که هفت ماه پس از درگذشت فیلمبردارش مرتضی پورصمدی به اکران درآمده است.
به گزارش ایسنا، داستان فیلم سینمایی «مست عشق» همزمان با دوران زندگی مولانا و شمس تبریزی اتفاق میافتد که شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی، پارسا پیروزفر در نقش مولانا و هانده ارچل در نقش کیمیا خاتون حضور دارند.
زندهیاد مرتضی پورصمدی که در این فیلم با حسن فتحی همکاری داشته است،همانند همیشه تصاویری جذاب به یادگار گذاشته است؛ تصاویری که با رنگبندیها و قاب بندیها، برای مخاطب چشمنواز است.
البته ثبت این تصاویر برای فیلمبرداری که تجربه عکاسی و مستندسازی داشته، دور از ذهن نیست اما افسوس که نمایش «مست عشق» در فقدان پورصمدی برای سازندگان فیلم باقی ماند و در اولین شب نمایش آن در یک محفل سینمایی، فرهاد توحیدی فیلمنامهنویس این اثر، از او یاد کرد.
مرتضی پورصمدی میگفت، «معمولا سعی دارم برای کارگردان و حقوقی که او در زیباییشناسی خروجی و نهایی کار دارد، احترام قائل باشم و در ابتدای کار نیز سعی میکنم، تصاویری تهیه و درباره آنها با کارگردان گفتوگو کنم تا به آنچه دلخواه اوست نزدیکتر شود» و حالا نتیجه این سبک کاری در مست عشق» حسن فتحی نمایان است.
او همچنین میگفت از دیگر شانسهای بزرگ من آن است که تربیتشده نسلی هستم که با افراد بسیار جذابی کار مشترک داشتهام و مسایل متعددی را از آنها آموختهام. افرادی چون فرهاد ورهرام، ناصر تقوایی، ضابطی جهرمی و ... هریک علاوه بر عرصههای کاری نکات اخلاقی مهمی را به من آموختند که از تمام آنها سپاسگزارم.
یاد مرتضی پورصمدی گرامی.
کانال عصر ایران در تلگرام