Web Analytics Made Easy - Statcounter

شهید احمد جمشیدی یکی از ۳۸ شهید عملیات مرصاد تویسرکان، دلداده سیدالشهداء(ع) بود و آخرین سرمشق خود را با خونش نوشت تا چارزبر باشد نقطه معراجش برای رسیدن به معبود؛ همان شهیدی که جدولی برای نوشتن تأخیر خود و کاهش حقوقش داشت.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصرهمدان؛ شهید احمد جمشیدی یکی از ۳۸ شهید عملیات مرصاد تویسرکان، دلداده سیدالشهداء(ع) بود و آخرین سرمشق خود را با خونش نوشت تا چارزبر باشد نقطه معراجش برای رسیدن به معبود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همان شهیدی که جدولی برای نوشتن تأخیری های خود و کاهش حقوقش داشت.

به گزارش خبرنگار ما؛ روزهای محرم نزدیک است و همه خود را برای آمدن ماه حزن و اندوه اهل بیت عصمت و طهارت آماده می کنند‌.هئیت ها هم همچنین.

گفتیم هئیت و شاید کمتر هیئتی مختص نونهالان و کودکان باشد و برای آنان هئیت داری کنند و از مسائل اخلاقی و اعتقادی با زبانی کودکانه برایشان سخن بگویند.

و اما در شهرستان تویسرکان هیئت قاسم ابن الحسن(ع) در دهه ۶۰ فعالیت می کرد که همچنان فعالیتش ادامه دارد. بنای این هیئت را شهید احمد جمشیدی نهاد، معلم شهیدی که همراه با ۳۷ تن از تویسرکانی های دیگر در عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت رسیدند.

او دلداده سیدالشهداء(ع) بود و آخرین سرمشق خود برای شاگردانش را با خون خود نوشت تا مرصاد باشد نقطه معراجش برای رسیدن به معبود.

شهید جمشیدی ۲۰ شهریور سال ۱۳۴۰ در خانواده ای متدین و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) متولد شد.تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا کلاس دوم دبیرستان در تویسرکان گذارند و بعد وارد دانشسرای مقدماتی پسران همدان شد.او پس از فارغ التحصیل شدن از آذر ماه سال ۱۳۵۹ به اختیار خود به یکی از دورترین روستاهای شهرستان یعنی هوش رفت و شد معلم دوست داشتنی آن روزها. 

یک ماهی که گذشت با تحقیق متوجه شد روستای سازیان از نظر معلم محرومتر از هوش است و تقاضای انتقال به آن روستا را داد و بعد در سال تحصیلی ۶۰ـ ۶۱ کار خود را در روستای جرا در کنار احمد امانی که او نیز بعدها به شهادت رسید ادامه داد و در همان سال با شهید امانی با راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.

او برای دلشاد کردن دانش آموزان روستایی اردوهای فرهنگی _ تربیتی به راه می انداخت و اقامه نماز جماعت را فراموش نمی کرد.

شهید جمشیدی در سال های بعد در روستاهای قلعه امیرخان، حاجی آباد و کندر مشغول فعالیت شد و علاوه بر تعلیم در راستای تربیت دانش آموزان در حوزه های اخلاقی، دینی، اعتقادی و تربیتی فعالیت های شایانی انجام داد.
او گرچه به لحاظ رتبه بندی می توانست روستاهای نزدیک به شهر و یا حتی شهر را برای معلمی انتخاب کند، اما می گفت؛ که خدمت در روستاهای دور دست و محرم برایم شیرین تر است.

همرزمانش می گویند شعبان و رمضان را به صورت پیوسته روزه می گرفت.

این شهید والا مقام در بین این سال های تدریس همزمان در جبهه های جنوب و غرب کشور هر جا که نیاز به کمک و یاری رساندن به رزمندگان بود پیش قدم می شد و در عملیات های والفجر۲، والفجر۸ تکمیلی، کربلای ۴ و کربلای۵ حضوری پر رنگ داشت تا آنکه در عملیات مرصاد در مرداد سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید.

شهید جمشیدی مؤسس هیئت قاسم ابن الحسن(ع) بود و گردانی هم که در آن حضور داشت با این عنوان متبرک شد. او این هیئت را برای نونهالان و کودکان پایه ریزی کرد تا بتواند از همان دوران کودکی مشق عشق را به آنان بیاموزد.

در این باره با «حسین ربیعی» یکی از اعضای هیئت که در سال ۶۷ که زمان شهادت شهید جمشیدی در کلاس سوم ابتدایی مشغول به تحصیل بود به گفت و گو نشستیم.

ربیعی که اکنون هر چه دارد را از توکل به خدا، توسل به ائمه و حرکت در مسیر شهدا می داند در گفت و گو با خبرنگار رودآور، گفت: شهید جمشیدی مربی هیئتی نمونه و معلمی دلسوز بود که در عملیات مرصاد زمانی که تنها بیش از یک سال از حضورم در هیئت نگذشته به شهادت رسید.

وی تصریح کرد: شهید جمشیدی عاشقانه و از صمیم قلب برای نونهالان و کودکان برنامه ریزی می کرد و آنقدر رابطه صمیمانه با کودکان داشت که حتی در آن سال ها که از شبکه پویا خبری نبود و روزهای جمعه اوج برنامه های تلویزیونی برای کودکان بود، اما آنان برنامه های تلویزیون را رها کرده و در هیئت حضور می یافتند.

شاگرد شهید جمشیدی گفت: آن مربی شهید همیشه از ما می خواست تا برایش دعا کنیم که به دست شقی ترین افراد به شهادت برسد و همین هم شد، او در عملیات مرصاد راهی به آسمان یافت و به دست منافقین که شقی ترین دشمنان اسلام هستند به شهادت رسید.

ربیعی ادامه داد: شنیدیم زمانی که پیکر مطهرش را می یابند به حالت سجده بوده است، همان گونه که آرزو داشت به شهادت رسید با قرآنی در جیب.

وی از فعالیت های هنری که شهید جمشیدی برای آنان ترتیب داده بود یعنی تشکیل یک گروه سرود برای هیئت هم خبر داد و افزود: تا روز تشییع مربی یمان کسی نگفت که او به شهادت رسیده و تنها گفتند خودتان را آماده کنید تا سرودی در مراسم تشییع شهدا بخوانید، درست در مراسم ما متوجه شهادت مربیمان شدیم، آن روز همه ما سرودی را که از خود شهید آموخته بودیم خواندیم با چشمانی اشک آلود از دوری معلممان.

شاگرد شهید جمشیدی عنوان کرد: آن شهید والا مقام به عنوان دوستی همراه و همیشگی در کنار ما بود و برای آن که ما را با ائمه و اهل بیت(ع) بیشتر آشنا کند سعی می کرد حتی با هزینه شخصی خود ما را به اردوهای زیارتی ـ سیاحتی همچون قم و جمکران ببرد و گاهی هم که پول کافی برای این امر نبود، اردوهای یک روزه در سطح شهرستان برایمان تدارک می دید و در این اردوها همه چیز مهیا بود از تفریحات ورزشی و هنری گرفته تا اقامه نماز جماعت، بدین ترتیب در تربیت اسلامی ما نقش مؤثری داشت.

وی با بیان اینکه آن روزها به همت شهید جشمیدی برای تمام مراسم های مذهبی برنامه ریزی می شد و با تقسیم کار مسئولیت پذیری را در بین کودکان تقویت می کرد، گفت: این روزها از آن برنامه ریزی ها لااقل برای کودکان آنچنان که باید خبری نیست و این آسیب جدی هیئات مذهبی حتی هیئت های بزرگسالان است، چرا که عمده برنامه این هیئت ها مختص محرم است و متولیان امر برای دیگر مناسبت ها برنامه ای ارائه نمی دهد.

شاگر شهید جشیدی ادامه داد: آن شهید وارسته برای تشویق افرادی که دعا و یا قرآن حفظ می کردند، هدایایی اعطا می کرد از جمله آنکه به بنده یک نوار کاست استادعبدالباسط را که آن روزها تک بود هدیه داد.

ربیعی عنوان کرد: شهید جمشیدی برای آن که خانواده ها را هم درگیر مسائل معنوی کرده و با خود همراه کند، محفل هیئت را به صورت چرخشی در خانه های اعضا برگزار می کرد تا والدین کودکان از نزدیک با فعالیت های آنان بیشتر آشنا شوند و اما شرط اصلی برگزاری هیئت در منازل، پذیرایی حداقلی حتی با یک استکان چای بود.

وی با بیان اینکه شهید جمشیدی دست به قلم بود و مطالب ارزشمندی می نوشت، گفت: خاطرات و تعدادی از نوشته های او در مجله عروه الوثقی منتشر می شد.

ربیعی عنوان کرد: بارها شاید در زندگی خود با مشکلاتی روبرو شدم که در ظاهر حل نشدنی بودند، اما همان زمان با حضور بر سر مزار شهید جمشیدی و درد و دل با او، با آرامش به دست یافته بهترین تصمیم ها را برای حل مشکل می یافتم.

شاگرد شهید جمشیدی همچنین گفت: از وسائلی که از آن شهید وارسته برجای مانده جدول تأخیری های شهید جمشیدی برای کاهش حقوق است. او جدولی برای خود داشت و تأخیرهایش را در آن یادداشت می کرد و ماهانه با ارائه جدول و نامه ای به کارگزینی اداره از آنان می خواست حقوقش را متناسب با عملکردش پرداخت کنند‌.
 

به گزارش عصر همدان؛ شهید جمشیدی در همان آخرین روزهای حیاتش هم به فکر محرومان بود تا جایی که در بخشی از وصیت نامه خود عنوان کرده بود که، ” از همکاران عزیز و معلمین گرامی می خواهم، ادامه تحصیل دهید و بیشتر برای خدمت به روستاهای محروم بروید و صادقانه خدمت کنید. روحش شاد و راهش پر رهرو.

انتهای پیام/

 

منبع: دانا

کلیدواژه: عملیات مرصاد شهادت رسید شهید جمشیدی برای آن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۰۳۲۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابی‌ثانی

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد، شهید محمد سهرابی ثانی ۳۰ شهریور ۱۳۶۳ در خانواده‌ای مومن و متدین در روستای مله آبگاوان از توابع بخش موگرمون شهرستان لنده در استان کهگیلویه وبویراحمد دیده به جهان گشود.
خانواده‌ای کاملاً مذهبی که از راه کشاورزی و دامداری امرار معاش می‌کردند پدر و مادر سعی می‌کردند با کسب روزی حلال فرزندشان را بزرگ کنند تا سختی‌های روزگار هیچ گاه از ذهن فرزندانشان پاک نشود و خود ساخته و با اراده قوی و بردبار بزرگ شوند. یارو یاور پدر محمد از همان کودکی یار و یاور پدر بود و در کار‌های کشاورزی و دامداری پدر را یاری می‌کرد، از همان کودکی علاقه شدیدی به درس و تحصیل داشت و دوران ابتدایی را در مدرسه مله آبگاوان گذارند و بنا به ضرورت جهت امر تحصیل به شهرک سرآسیاب لنده مهاجرت کردند. شهید محمد سهرابی ثانی دوران راهنمایی را در مدرسه شهید ثانی لنده با موفقیت به پایان برد و همزمان با پایان امتحانات خردادماه به واسطه فقر مادی حاکم برخانواده به شهرستان بوشهر می‌رفت تا با کار در گرمای طاقت فرسا و هوای شرجی این شهر درآمدی برای خود و خانواده اش از طریق کارگری به دست آورد و خانواده رنج و سختی کمتری متحمل شوند. شهید باتوجه به عشق و علاقه‌ای که به رشته میکانیک داشت راهی دبیرستان کارو دانش خوارزمی شد تا دیپلم خود را در این رشته بگیرد. ورود به سپاه وی پس از سال‌ها فعالیت در بسیج و عضویت فعال این نهادانقلابی با توجه به فعالیت‌ها و حضور مداومش در برنامه‌های فرهنگی و مذهبی در مسجد در تاریخ ۳۰ شهریورماه ۱۳۸۴ با شرکت در آزمون ورودی سپاه پاسداران به عضویت تیپ ۴۸ فتح درآمد تا در نهادی منسجم‌تر و مقدس‌تر به میهن خود خدمت کند. درس در کنار جنگ این شهید والامقام پس از حضور در سپاه پاسداران راهی دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج در رشته کارشناسی حسابداری شد تا شوق و ذوق به علم را بنا به تاکید رهبرش در خود بارور کند. وی سال‌های زیادی را با مشقت و سختی تحمل کرد تا سرپناهی برای خانواده اش بسازد که بعد از تکمیل منزل پدر با خاطری آسوده زندگی خود را ادامه دهد. شهید عاشق سپاه و بسیج بود وهمیشه می‌گفت: بسیج و سپاه دو بدنه تفکیک ناپذیرند و عزت و اقتدار ما را این دو و نیرو‌های مسلح ما به ارمغان می‌آورند. علاقه به خانواده او علاقه شدیدی به خانواده داشت و مرتب همه اعضای خانواده را به دیدار از آشنایان و انجام صله‌ی رحم دعوت و ترغیب می‌کرد وی همیشه عاشق کارش بود به طوری که وقتی می‌خواست به یاسوج برود طوری برنامه ریزی می‌کرد که تا قبل از ساعت هفت صبح درمحل کارش حاضر شود. نحوه شهادت شهید محمد سهرابی ثانی و سایر همرزمانش در تیپ ۴۸ فتح باتوجه به ماموریتی که داشتند عازم جبهه شمالغرب ایران اسلامی با هدف مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در منطقه جاسوسان شدند. در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ پس از وارد کردن ضربات سنگین به کومله‌ها و گروهک تروریستی پژاک در کمین نیرو‌های دشمن قرارگرفتند. ساعت ۶ صبح همان روز جاسوسان از ناحیه سینه و پهلو وی را مورد اصابت تیر قرار دادند و او به فیض عظیم شهادت نایل آمد. دقایقی بعد نیز دوست و همسنگرش شهید آیت صدیقی نژاد نیز به فیض عظیم شهادت نایل آمد و هر دو دست در دست هم به سوی معبود خویش شتافتند. سخن هم رزم: قاسمی از همرزمان شهید سهرابی ثانی می‌گوید: شب عملیات شروع شده بود محمد در میانه راه که داشت می‌رفت پیامکی برای من و چندنفر دیگر از دوستانمان فرستاد که به این شرح بود: (ضمن خسته نباشید از همه شما دوستانم طلب حلالیت می‌کنم) صبح روز بعد وقتی خبرشهادتش را شنیدیم فهمیدیم که شب هنگام فرشتگان به وی و سایر شهدای این عملیات نظر و توجه خاص داشته اند.  از زبان برادر شهید: شهیدعلاقه زیادی به ورزش فوتبال و فوتسال داشت و در کنار این دو علاقه‌ای زیادی نیز به ورزش‌های رزمی به خصوص کاراته و تکواندو داشت و دارنده چندمدرک در این دو رشته رزمی بود. به هرحال اگر فداکاری‌های شهید محمد سهرابی ثانی و سایر شهدای حریم امنیت ایران اسلامی نبود امروز ما طعم امنیت و آرامش را به این راحتی نمی‌چشیدیم و خدا می‌داند چه سرنوشت تخلی در انتظار ما بود. این شهید بزرگوار ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۰ بر روی دستان مردم مومن و ولایتمدار شهرستان لنده تشییع و در گلزار شهدای شهرک سرآسیاب لنده در جوار سردار رشید سپاه اسلام شهید جان محمد کریمی آرمید تا مقبره اش زیارتگاهی باشد برای دلدادگان شهید و شهادت.

دیگر خبرها

  • ۲ شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران خاکسپاری می شوند
  • دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران خاکسپاری می شوند
  • تشییع پیکر ۲ شهید گمنام در قم
  • گرامیداشت شهید جاویدالاثر احمد قلی قائدی در بن
  • نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابی‌ثانی
  • بهترین لحظه تاریخ معلمی مجتبی شکوری (فیلم)
  • یادواره سردار شهید سیدمعروف ایرانی در صومعه سرا
  • یک خبرنگار دیگر در غزه شهید شد/ شهادت ۱۴۱ خبرنگار از آغاز جنگ
  • یادواره خانگی شهید جابر صمدی در چهار برج
  • «پژمان» در راه شبکه آی‌فیلم فارسی