Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-28@09:05:06 GMT

واقعیت هولناک خشکی گاوخونی را نباید نادیده گرفت

تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۰۵۰۷۳

واقعیت هولناک خشکی گاوخونی را نباید نادیده گرفت

 بر اساس مطالعات علمی صورت گرفته، تالاب گاوخونی منشاء تولید بالقوه ریزگردها و آلودگی هوای اصفهان و استان‌های همجوارآن است و دامنه این خطر حتی قادر به دست اندازی به پهنه گسترده تر تا فراسوی مرزهاست.
اگر چه  همگان متفق القول هستند که تنها راهکار آنی و در امان ماندن از ریزگردهای سمی و تحمیل انواع بیماری‌ به شهروندان اصفهان رهاسازی آب در بستر زاینده‌رود است  اما تعیین حقابه ۱۷۶ میلیون متر مکعب آب برای گاوخونی جدای از حقابه کشاورزان، ، اجرای قانون اصلاح تعدیل و برنامه توزیع آب،  عدالت در تقسیم و توزیع آب و مدیریت مشارکتی ذی‌نفعان از دیگر راهکارهایی است که متولیان حوزه آب و محیط زیست برای رفع این خطر بیان کرده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


نگرانی از وضعیت تالاب گاوخونی در مقامات استانی
معاون عمرانی استانداری اصفهان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا تاکید کرد: اهمیت تالاب گاوخونی بین استان یزد و اصفهان بسیار زیاد است که خشک شدن آن غیر از اثرات سوء زیست محیطی ، منشاء تولید ریزگردهاست و از این منظر سرفصل برنامه‌های استانداری قرار گرفته است و از مطالبات جدی  در سفر ریاست جمهوری اخیر به اصفهان بود و در شمار مصوبات استانی جای گرفت.
مهران زینلیان با اشاره به اینکه احیای تالاب گاوخونی منوط به احیای دائمی زاینده‌رود است، گفت: اینکه سال‌ها حقابه تالاب داده نشده است سوء مدیریت و ترک فعل مدیران در سال‌های پیشین است که قبل از عملیاتی شدن طرح بهشت‌آباد و کوهرنگ اجازه برداشت آب داده شد و این ناشی از کوتاهی مدیران و نمایندگان مجلس و کارهای غیر کارشناسی بوده است.
معاون عمرانی استانداری اصفهان با سخت خواندن روند احیای تالاب و رایزنی و هماهنگی با دستگاه‌ها و مراکز مختلف ،گفت: نا امید نیستیم و تمام تلاش خود را برای ساماندهی رودخانه زاینده‌رود و احیای تالاب خواهیم کرد و احیای تالاب جزو مصوبات طرح جامع زاینده‌رود است.
وی با اشاره به اینکه تالاب گاوخونی مجموعه هویتی، میراثی و تاریخی و ژنتیکی تمدن سرزمینی منطقه است، ادامه داد: گاوخونی یک سرمایه ملی و بین‌المللی است که باید نگاهبان خوبی برای نگهداشت آن باشیم.

تهران، یزد و تهران در معرض ریزگردهای سمی تالاب
مدیر دفتر برنامه‌ریزی آب شرکت آب منطقه‌ای اصفهان نیز گفت: اکنون بخش‌های زیادی از تالاب خشک شده است و تنها بخش کوچکی از آن هنوز لایه مرطوبی بر سطح زمین دارد و با این روند  و در صورت خشکی کامل احتمال تبدیل شدن تالاب به کانون گرد و غبار سمی وجود دارد و با هر بار وزش باد شدید تهران، اصفهان و یزد در معرض ذرات معلق احتمالا سمی، قرار می‌گیرد.
افشین رضایی به ایرنا گفت: تحقق نیافتن حقابه رودخانه زاینده رود در گذشته باعث پیدایش فرونشست زمین و از بین رفتن اکوسیستم گیاهی و جانوری و اضمحلال انواع گونه های گیاهی و جانوری منطقه شدهو امروز جان ساکنان اصفهان را نیز به خطر انداخته است.
وی تنها راهکار نجات تالاب گاوخونی را جریان پایدار آب بر بستر رودخانه زاینده‌رود و رساندن آن به تالاب دانست و گفت: در جدول توزیع آب سالانه سد زاینده رود همواره حجمی از آب برای سهم محیط زیست در نظر گرفته می شود که مطابق با حقابه محیط زیست نیست و البته رهاسازی همزمان آن با مصارف دیگر حوضه، امکان استفاده از آن برای محیط زیست را فراهم‌ نمی‌کند.
وی به این موضوع نیز اشاره کرد که نبود جریان پایدار در رودخانه موجب خشکی بستر و عدم تغذیه آب زیرزمینی شده است که تبعات آن فرونشست زمین و هدر رفت زیاد آب در بستر رودخانه در زمان توزیع آب کشاورزی است. لذا باید سهمی از منابع حقابه برای حفظ شرایط پایدار رودخانه و جبران بعد مسافت حرکت اب در رودخانه در نظر گرفته شود. 
 مدیر دفتر برنامه‌ریزی آب شرکت آب منطقه‌ای اصفهان با اشاره به اینکه اگرچه بسیاری از مسوولان استان و کشور به اهمیت حقابه محیط زیست اشاره و تاکید می کنند، اما هنوز در عمل اهمیت رساندن آب به محیط زیست تشنه در اولویت آخر است ، گفت: نرسیدن آب پایدار رودخانه به منطقه رودشت و برداشت شدید آب زیرزمینی در این منطقه باعث تغییر مرز آب شور و شیرین و بر هم خوردن تعادل موجب پیشروی زبانه آب شور از زیر تالاب به سمت غرب شده است  به طوری که با شور شدن آب زیرزمینی، خاک رودشت نیز در حال شور شدن و از دست رفتن همیشگی است؛ از دست رفت خاک نیز می‌تواند با نابودی کشاورزی منطقه رودشت را به تبدیل به کانونی برای تولید ریزگرد از زمینهای کشاورزی رها شده کند.
وی اضافه کرد: تامین حقابه محیط زیست تنها در صورت همکاری و مشارکت کلیه برداشت کنندگان مسیر قابل تحقق است و برای این مهم لازم است در زمان رهاسازی آب محیط زیست با همفکری و مشارکت کشاورزان و فعالان محیط زیست از برداشت آب ممانعت بعمل آید.

تالاب گاوخونی تا یک ماه دیگر به خشکی کامل می‌رسد   
حسین اکبری معاون اداره کل حفاظت محیط زیست اصفهان نیز در این ارتباط به خبرنگار ایرنا، گفت: اگر وضعیت خشکی تالاب به همین منوال ادامه یابد ممکن است تا یک ماه دیگر صد درصد آن خشک شود.

وی تصریح کرد: اگر آبی به تالاب نرسد، این نقطه به محلی برای تهدیدهای جدی مانند غبارخیزی و توسعه بیابان تبدیل می شود.
وی برخی کارکردهای تالاب گاوخونی را تعدیل آب و هوا، کاهش اثرات فرونشست زمین، جلوگیری از سیلاب، حفاظت از ذخائر ژنتیکی و تنوع زیستی و مباحث گردشگری و تاریخی دانست و افزود: اگر تالاب خشک شود با توجه به موقعیت ویژه آن در فلات مرکزی ، کارکردهای خود را از دست می دهد یا به حداقل می رسد.
معاون اداره کل حفاظت محیط زیست اصفهان با بیان اینکه در زمان حاضر حداقلی از کارکردهای تالاب مانند گردشگری آن وجود دارد، خاطرنشان کرد: نگاه ویژه ای در سطح ملی و استانی برای تامین حقابه تالاب گاوخونی شکل گرفته و امید است به نتایج خوبی برسد، زیرا می توان با هم افزایی و همکاری بین بخشی و متناسب با بارش، حجم آب و ذخیره منابع آبی، کسری از حقابه تالاب را تامین کرد.
اکبری افزود: اداره کل حفاظت محیط زیست اصفهان در پنج سال اخیر چهار طرح لایروبی به طور غیر پیوسته از سد رودشتین تا ورزنه و نزدیک تالاب به طول ۶۰ کیلومتر اجرا کرده که در استفاده بهینه از حداقل رطوبت موجود و ایجاد جریان آب به سمت تالاب موثر بوده است.

اجرای قانون برای احیای گاوخونی ضروری است
منصور شیشه‌فروش مدیر کل مدیریت بحران استانداری اصفهان نیز در این ارتباط به خبرنگار ایرناگفت: از حدود ۴۷ هزار هکتار وسعت تالاب گاوخونی در زمان حاضر فقط ۲ درصد آن دارای حداقل رطوبت است و در زمان پر آبی تالاب سالانه حدود ۱۵۰ هزار قطعه پرنده مهاجر وارد آن می شدند اما اکنون این تعداد به کمتر از یکهزار قطعه رسیده است.
وی با اشاره به اینکه حداقل رطوبت موجود در سطح تالاب به دلیل ورود زهاب به آن است، خاطرنشان کرد: این تالاب از نظر حفاظت از تنوع زیستی، تعدیل آب و هوا، کنترل آلودگی هوا، تثبیت ماسه‌های روان، حفاظت از منابع آب و خاک، حفظ ارزش‌های تاریخی منطقه و ایجاد فرصت‌های گردشگری دارای ارزش‌های بالایی است اما این کارکردها زمانی به طور کامل محقق می شود که تالاب احیا و حقابه های آن تامین شود.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان تاکید کرد: خشک شدن تالاب گاوخونی تبعات زیان بار زیادی مانند ایجاد گرد و غبار، کاهش حجم سفره های آب زیرزمینی، شور شدن آب و تشدید بیماری پوستی سالک در منطقه را به‌همراه خواهد داشت.
وی اضافه کرد: اجرای قانون " حفاظت از تالاب‌ها و رودخانه‌های در معرض خطر" و طرح " حفاظت از اکوسیستم‌های تالابی" توسط سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو برای احیای تالاب بین‌المللی گاوخونی در شرق اصفهان ضروری است.
شیشه‌فروش با اشاره به اینکه در سفر رییس جمهور به اصفهان نیز بر احیای تالاب بین المللی گاوخونی تاکید شد و امیدواریم پیگیری های لازم برای آن بعمل آید، گفت: برنامه های استان برای احیای تالاب گاوخونی تدوین شده و لازم است مجموعه های حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی و آب منطقه ای این برنامه ها را با تامین اعتبار مناسب و طبق زمان‌بندی انجام شده، پیگیری کنند.
مسئله تالاب به این زودی حل شدنی نیست.

حقابه ۱۷ ساله تالاب گاوخونی به یزد انتقال داده شده است 
مهدی بصیری عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی اصفهان  نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه تالاب گاوخونی نیازمند طرح نیست بلکه آب می‌خواهد، اظهار کرد: گردو غبار متصاعده شده از تالاب با گردوغبار حاصل از خشکی زمین‌های کشاورزی و بیابان فرق دارد؛ زیرا سال‌ها پساب صنایع و شهرها به تالاب سرریز و انباشته شده است و با خشکی تالاب گاوخونی گرد و غبار ناشی از آن سمی و خطرناک برای سلامتی وجان ساکنان اصفهان است.
وی با اعلام اینکه تالاب گاوخونی به خاطر داشتن املاح، رطوبت را در خاک نگه می‌دارد، ادامه داد: قسمت‌های عمده‌ای از تالاب خشک شده است وتاکنون گرد وغبارناشی از تالاب گزارش نشده است.
بصیری عمده وزش بادها را از سمت شرق به غرب خواند که عامل ریزگردهای سمی است، گفت: مساله تالاب به این زودی حل شدنی نیست و تا رودخانه زاینده‌رود احیا نشود امکان احیای آن نیست.
وی با اشاره به اینکه یک میلیارد متر مکعب آب به اندازه ۱۷ سال حقابه تالاب آب به یزد انتقال داده شده است، گفت: این عدد بسیار بزرگی است و به علت برداشت های بی حساب و کتاب بالا دست است.
عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی اصفهان تصریح کرد: مردم هنوز ارزش تالاب را نمی دانند و این در حالی که باخشکی کامل تالاب شاهد انتشار هزاران کیلومتر ریزگردهای سمی خواهیم بود وتمام شهرستان ها و استان های همجوار را در بر می گیرد.

پوشش بسیار غنی تالاب گاوخونی در معرض خطر 

محمد کوشافر رییس مرکز تحقیقات آب دانشگاه آزاد اصفهان نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، خشکی تالاب بین المللی گاوخونی را دارای پیامدها و عوارض متعددی برای منطقه و مناطق وسیعی از کشوردانست و اظهار کرد:  گاوخونی در مقطع زمانی کنونی ظرفیت ایجاد ریزگرد را دارد یعنی نقاطی از آن به لحاظ تولید گرد  و غبار فعال نیست و برخی مناطق احتمال فعال شدن و تبدیل به کانون ریزگرد را دارد و این یعنی هنوز فرصت برای کنترل شرایط هست و باید از بدتر شدن وضع موجود جلوگیری کنیم.
وی با اشاره به اینکه مطالعات متعدد نشان داده است  که رسوبات بستر زاینده‌رود آغشته به فلزات سنگین  است که می‌تواند آلودگی هوای ناشی از آن را وخیم‌تر کند، گفت: ریزگردها بعد حرکتی افقی و عمودی بسیار وسیعی دارند و مناطق متعددی از کشور را تحت شعاع قرار دهند همانطور که ریزگردهایی از خارج ایران چون عربستان، عراق و سوریه وارد کشور می‌شود با همین استدلال با فعال شدن کانون‌های فرسایش بادی تالاب امکان تحت شعاع قرار دادن آن هست و شرایط زیست محیطی سختی را ایجاد می کند.
کوشافر با اشاره به پوشش گیاهی بسیار غنی و وسیع در اطراف تالاب، گفت: یکی از وظایف این پوشش گیاهی حفاظت خاک است که با خشک شدن تالاب و پایین رفتن سطوح آب‌های زیر سطحی باعث از بین رفتن پوشش گیاهی می‌شود که در بخش‌های شاهد آن هستیم و در پی آن خاک‌های اطراف تالاب هم آزاد خواهد شد و به کانون های جدید فرسایش بادی تبدیل و عامل آلودگی هوا می‌شود.
وی به مخاطره افتادن زیست پذیری در مرکز کشور را یکی از پیامدهای مهم خشکی تالاب گاوخونی دانست و افزود: شرایط فعلی هشداری برای یک اکوسیستم است و زاینده رود و تالاب گاوخونی هر دو شاخص نمایش میزان سلامت یا عدم سلامت منطقه است.
این کارشناس مهمترین اقدام برای احیای تالاب را جاری بودن  دائمی آب بر بستر زاینده رود و تالاب و جلوگیری از برداشت‌های بی‌رویه آب در حوضه زاینده رود دانست و افزود:  در قانون حقابه محیط زیست را بعد از شرب در اولویت قرار داده و لازم است اهتمام بیشتری نسبت به پیگیری و اجرای قانون داشته باشیم.

وی گفت: خشکی زاینده رود و تالاب گاوخونی، فرونشست و شکاف های پدیدار شدن روی ساختمان‌های اصفهان ناشی از این پدیده ، آلودگی هوای ناشی از کانون های فرسایش بادی مرتبط با آب، زاینده رود و گاوخونی، سقوط درختان با شدت بیشتر اعلام خطری هست از سرزمین مرکزی ایران که اگر در زمان خودش به این هشدار پاسخ داده نشود امکان مواجه با  پدیده های غیر قابل تصوری وجود دارد.

گاوخونی یکی از تالاب‌های بین المللی ایران است که در کنوانسیون رامسر در سال ۱۹۷۵ به ثبت رسید. این تالاب با  وسعتی حدود ۴۷۶ کیلومتر مربع در انتهای مسیر رودخانه زاینده رود و در فاصله ۱۴۰ کیلومتری جنوب شرقی اصفهان قرار دارد.

برچسب‌ها زاینده رود خشکسالی تالاب گاو خونی اصفهان

منبع: ایرنا

کلیدواژه: زاینده رود خشکسالی تالاب گاو خونی زاینده رود خشکسالی تالاب گاو خونی اصفهان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۰۵۰۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!/دیپلماسی را نادیده نگیریم/كريدور عراق-اردوغان- اروپا

به گزارش تابناک، روزنامه های امروز شنبه 8 اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که سیاه و سپید اوراق زدایی از بودجه دولت، یک ‌بار دیگر کنکور ویرانگر!، اوج‌گیری تنش‌ها در دانشگاه‌های امریکا در پی حمایت از غزه و پیگیری دیپلماسی اقتصادی با آفریقا پس از آسیا در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

 

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:

هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!

غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: کنکور و ماادریک کنکور! در دو روز گذشته یک‌بار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صد‌ها برابر عمیق‌تر از آن مناره‌ای است که برپا و تظاهر می‌شود.
کنکور و ماادریک کنکور! در دو روز گذشته یک‌بار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صد‌ها برابر عمیق‌تر از آن مناره‌ای است که برپا و تظاهر می‌شود. اکنون از کنکور گریزی نیست، اما اگر در سه دهه اخیر جست‌و‌جو کنید، صد‌ها بار (صد‌ها یعنی صدها) کسانی از وزیران علوم و آموزش‌وپرورش و نمایندگان پر ادعای مجلس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و بسا کسان باربط و بی‌ربط دیگر وعده داده‌اند که کنکور را چند سال دیگر (و حتی سال بعد) حذف خواهند کرد و اکنون کنکور همچنان قامت برافراشته و ایستاده است و آن مدعیان رفته‌اند، بی‌آنکه به مجازات آن حرف‌های گزاف، کسی یقه آن‌ها را گرفته باشد و به پشت در‌های کنکور برده باشد که: از نوبیاموز! که هیچ چیز نیاموختی!


کنکور به اشکال دیگر یعنی با اعتماد به ساختار و انتخاب دانشگاه در همه‌جای دنیا هست. اما حالا که در کشور ما به این شکل هیولایی برگزار می‌شود، فقط به این آمار و تحلیلی که از آن دارم، توجه کنید تا ببینید این چه هیولایی است درون یک چاله عمیق به نام کنکور. امسال یک میلیون و ۱۵۲ هزار و ۵۱۸ نفر در کنکور شرکت کردند. با آنکه کسانی که در سن مناسب تحصیلات دانشگاهی و تکمیلی هستند، چندین‌برابر این است ولی جوانان از رفتن به دانشگاه دل کنده‌اند. در کنکور امسال، زنان (۶۳ درصد) دوبرابر مردان (۳۷ درصد) هستند. این یک فاجعه است. مقصود اول اغلب دانشجویان دختر از رفتن به دانشگاه، به‌دست‌آوردن قدرت انتخاب شریک زندگی بهتر است. اما آن شریک نگون بخت خود را از دانشگاه کنار کشیده و برای فراهم‌آوردن فرصت سریع‌تر ازدواج، به دست‌آوردن یک شغل را بر چهار سال تحصیل یک لیسانس بی‌خاصیت ترجیح داده است! پس در آینده همان دختر درس‌خوانده حاضر نمی‌شود همسر چنین پسر درس‌نخوانده‌ای شود؛ و این اوج چرخه باطل است. به همین‌سادگی، پسر درس نمی‌خواند تا زودتر به کار و پول برسد و بتواند ازدواج کند و دختر درس می‌خواند تا بتواند همسر بهتری انتخاب کند ولی هر دو به‌شدت در حال دورشدن از یکدیگرند! و آمار ازدواج و فرزندآوری گواه این مدعاست! 


از رقم ثبت‌نامی‌های کنکور امسال که کمتر از پارسال و پارسال کمتر از پیارسال است، نزدیک ۱۷۰ هزار نفر برای گرفتن کارت ورودی اقدام نکردند! این خودش خوب نشان می‌دهد که کنکور چه موجودی است! و از کسانی که کارت ورودی گرفتند حدود ۵۰ هزار نفر در کنکور شرکت نکردند. این‌ها تحلیل‌های متعددی می‌تواند داشته باشد، ولی دست‌کم می‌توان گفت هیولایی است که هرچه به آن نزدیک می‌شویم، دسته‌ای از روبه‌روشدن با آن می‌گریزند! از این تعداد که به کنکور شرفیاب شدند (به‌جز کسانی که می‌دانیم درس نخوانده‌اند و تست نمی‌زنند و به جبر خانواده‌ها یا برای راضی‌کردن آنان یا برای احتمال به‌دست‌آوردن فرصت گریز موقت از سربازی، پاسخ‌نامه‌ها را شانسی پر می‌کنند)، شمار بسیار بالایی از کسانی که مجاز به انتخاب رشته می‌شوند، رشته‌ای را انتخاب نمی‌کنند! آمار پارسال نشان می‌دهد در کنکور ۱۴۰۲، یک میلیون و ۶۰ هزار نفر مجاز به انتخاب رشته شدند و فقط ۶۰۰ هزار نفر انتخاب رشته کردند! از این رقم بسیاری هرگز برای ثبت‌نام در دانشگاه مراجعه نمی‌کنند و بسیاری دیگر در همان ترم اول یا سال اول و دوم انصراف می‌دهند! در یک مورد مشخص دانشجویان رشته باستان‌سنجی در یکی از دانشگاه‌های هنر ابتدا ۱۴ نفر پس از قبولی در کنکور، دانشگاه ثبت‌نام کردند، اما ۹ نفر در ترم اول حاضر نشدند و یک‌نفر دیگر هم در ادامه منصرف شد! این رشته واحد شیمی دشواری برای علوم‌انسانی‌ها و آقایان و خانم‌ها گویا آن رشته را که یکی از آموزه‌هایش سنجش قدمت آثار با ایزوتوپ کربن ۱۴ است، با رشته باستان‌شناسی اشتباه گرفته بودند، یا دلایل متورم دیگر! همین‌جا لازم است یادآوری کنم در بسیاری از دانشگاه‌های دنیا به دانشجوی ورودی، دقیق و با ذکر مصادیق می‌گویند که چه درسی می‌خواند و در آینده چه‌کاره خواهد شد یا چه فرصت‌های شغلی انتظار او را می‌کشد. اما کنکوری‌های ما بسیاری هیچ‌شناختی (هیچ یعنی هیچ) از رشته‌ای که انتخاب می‌کنند، ندارند. اما این هیولا هنوز ترسناک‌ترین روی خود را نشان نداده است. روی بی رحم این هیولا آنجاست که بیشتر فارغ‌التحصیلان رشته‌های دانشگاهی، هرگز (هرگز یعنی هرگز) در رشته‌ای که درس می‌خوانند، وارد شغل و حرفه نمی‌شوند و در شغلی که انتخاب می‌کنند، هیچ وابستگی به دروسی که خوانده‌اند، ندارند! در این‌باره پژوهش‌هایی شده است که می‌توان دید، اما شخصاً مدعی هستم در طول سه‌دهه کار روزنامه‌نگاری فقط یک‌درصد همکارانم روزنامه‌نگاری خوانده بودند و از تحصیلات دیگر از مهندسی دامپروری تا حسابداری و حقوق و پزشکی و پرستاری تا میکروبیولوژی در میان آنان فراوان بود. تصور کنید استاد فیزیک را که چهار سال تمام از مکانیک کوانتومی برای دانشجو می‌گوید و عرق می‌ریزد و بعد دانشجوی خود را می‌بیند که در یک شرکت تجاری، پشت میز نشسته و بازاریابی می‌کند و همه به او می‌گویند آقای مهندس! این است آن هیولای کنکور و آنچه گفتم به‌قدر ضرورت یک مقاله ژورنالیستی بود نه به‌قدر اندازة آن هیولای ماندگار!

 


كريدور عراق-اردوغان- اروپا


علي آهنگر طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان كريدور عراق-اردوغان- اروپا نوشت: وقتي در ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ بايدن در دهلي‌نو توافق بر سر كريدور عرب-مد را اعلام كرد، تنها صداي مخالف رجب طيب اردوغان بود. بيست كشور ثروتمند جهان كه عنوان جي۲۰ را با خود يدك مي‌كشند، دو روز شهريور گذشته را در دهلي‌نو به سر بردند. جهان و آنچه در او هست در اين دو روز چشم به خيابان‌هاي نه چندان پر زرق و برق دهلي‌نو دوخته بود.  همه مي‌دانستند كه چكش‌هاي نارندرا مودي بر ميز رياست اجلاس نمادي بيش نيست و توافق‌هاي اساسي همه از پيش صورت پذيرفته است. اما جهان بي‌تاب از اعلام توافقي بود كه هندوستان را از يك كريدور به امارات و عربستان و از آنجا به درياي مديترانه و اروپا متصل مي‌كرد‌. كريدوري كه از آن پس در ادبيات ژئوپليتيك به كريدور عرب- مد شهرت يافت.   معلوم بوده و هست كه اين كريدور به اين سادگي‌ها به سرانجامي نخواهد رسيد. اما نكته اين بود كه رجب طيب اردوغان با صداي بلند مخالفتش را با اين كريدور اعلام كرد و بيان داشت تركيه بايد از اين معامله سهمي داشته باشد. امارات متحده عربي از سوي رهبران گروه ۲۰ ماموريت يافت تا رضايت خاطر اين صداي بلند و پرغوغاي آناتولي را كسب كند. نتيجه اين سر و صدا و آن لابي‌هاي پشت پرده با امارات و قطر در سفر روز دوشنبه سوم ارديبهشت ۱۴۰۳ اردوغان به عراق نمايان شد. وقتي اردوغان در فرودگاه بغداد با استقبال محمد شياع السوداني بر فرش قرمز گام‌ نهاد تا از يگان استقبال سان ببيند، وزيران راه و حمل و نقل امارات و قطر هم در هتل‌هاي بغداد جا خوش كرده بودند. همه‌ چيز مهيا بود تا رجب طيب اردوغان و شياع السوداني در پشت ميزهاي سالن بزرگ تشريفات كاخ نخست‌وزيري بايستند و وزيران راه تركيه، عراق، امارات و قطر امضاهاي‌شان را پاي يادداشت تفاهمي براي ايجاد كريدوري جديد بگذارند كه چهره ژئوپليتيك منطقه را تغيير مي‌دهد.
كريدوري كه از اين پس كريدور عراق-تركيه-اروپا نام دارد كه ما بحق آن را در اين نوشتار كريدور عراق- اردوغان-اروپا نام نهاديم، چراكه برپايي اين كريدور بيش و پيش از هر چيز قاچ بزرگي از كيك تجارت و اقتصاد آينده اقيانوس هند-اروپا را نصيب تركيه مي‌كند و نقش رجب طيب اردوغان را در به دست آوردن اين قاچ بزرگ ژئوپليتيكي براي تركيه روشن مي‌دارد. با برپايي اين كريدور كه ظاهرا علاوه بر ارتباط با هند، تجارت و البته رضايت چين را نيز به همراه دارد، عراق و بندر فاو در جهان برجسته مي‌شوند. فاو شهر بندري كوچكي در دهانه اروندرود است كه براي رزمجويان آن سال‌ها خاطرات عميقي را به همراه دارد. مگر مي‌شود فاو را بگويي و از آن همه درگذري؟!
آن فاو بي‌قرار با آن مسجد با نمازگزارهاي مخلص بي‌شمار حالا تبديل به يك بندر بزرگ مي‌شود. بندري فخر جبل علي در امارات. اگر بندر جبل علي امارات با ۶۷ اسكله كانتينري لقب بزرگ‌ترين بندر خاورميانه را به خود داده، حالا قرار است تا سال ۲۰۲۵ در برابر بندر ۹۰ اسكله‌اي كانتينري فاو كلاه از سر بردارد. مي‌گويند با راه‌اندازي فاز نخست اين كريدور در ۲۰۲۸ كه تركيبي از بزرگراه‌ها، راه‌آهن، انتقال خطوط نفت و گاز و خطوط ارتباطات است، زمان رسيدن بارها به اروپا از ۴۵ روز دماغه اميدنيك و ۳۵ روز درياي سرخ، به ۲۵ روز كاهش مي‌‌يابد. يعني كالاهاي ساخت چين و هند ده روز زودتر به دست مشتريان سيري‌ناپذير اروپايي مي‌رسد. اما اين تمام مطلب نيست. آن‌گونه كه ميدل ايست‌اي مي‌گويد؛ عراق چشم دارد در قالب اين قرارداد، ۱۷ ميليارد دلار سرمايه جذب كند، ۱۲۰۰ كيلومتر راه‌آهن خود را از فاو به تركيه و از آن طريق به اروپا برساند، قطارهايي با ۳۰۰ كيلومتر سرعت در ساعت در ريل بگذارد، سالانه ۴ ميليارد دلار درآمد كسب كند و براي ۱۰۰ هزار نفر از جوانان عراقي كار و شغل بسازد. اينها همه خوب است، اما يك نقص عمده و يك عيب بزرگ دارد. نقص عمده داستان پيش گفته اين است كه از دو مبدا اصلي تجارت امروز و آينده كريدورهايي كه قرار است از خليج فارس بگذرد، يعني چين و هند كسي در بغداد نبود تا در كنار وزيران راه چهار كشور عراق، تركيه، امارات و قطر، به عنوان تضمين‌كننده اصلي دادن كالا و كانتينر پاي قرارداد را امضا كند. و اما عيب بزرگ و بسیار بزرگش اين است كه هيج سهمي براي نقش ژئوپليتيك ايران در منطقه قائل نشده است. مگر مي‌شود ابركشتي‌هاي كانتينري با ميليون‌ها تن كالا از جلوي چشمان بندر چابهار و آن پهنه بيكران دشت مكران بگذرند، براي لنج‌هاي ماهيگيري كنارك دست تكان دهند و در شمالي‌ترين نقطه خليج فارس، در بندر فاو پهلو بگيرند؟! آقاي رجب طيب اردوغان لابد فكري كرده‌اند كه چنين چيزي تحقق يافتني نيست. پس تا دير نشده، چهار كشور تركيه، عراق، امارات و قطر خوب است به تهران بيايند؛ وزيراني از چين و هند هم در پايتخت ايران حضور يابند و بر نقش تاريخي ايران و بندر مكران و چابهار انگشت تاييد بگذارند.

دیپلماسی را نادیده نگیریم


محمد علی سبحانی سفیر پیشین ایران در لبنان، اردن و قطر طی یادداشتی در شماره امروز هم میهن نوشت: یکی از اشکال‌هایی که سیاست خارجی ما دارد این است که تحت تاثیر نهادهای بیرونی قرار گرفته‌است و در انجام وظایف ذاتی خودش دچار مشکل شده‌است. گاهی مشاهده می‌کنیم که به وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی حمله می‌شود که چرا اقدام مشخصی را انجام نداده‌است یا جلوی مشکلاتی را که پدید آمده‌است، نگرفته‌اند.


در عین حال که برخی از این انتقادها به دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی وارد است، اما واقعیت این است که ساختار حکومتی، وجود برخی ملاحظات، نقش نهادهای قدرت سخت در مسائل منطقه و گریز از مرکز قدرت سخت باعث شده‌است که اساساً نقش وزارت امور خارجه در جریان برخی پرونده‌ها نادیده گرفته‌شود.


در خیلی از فعالیت‌هایی که جریان دارد، وزارت خارجه گه‌گاه بی‌اطلاع است، یا دیر مطلع می‌شود. در سال‌های اخیر ما شاهد بودیم که خیلی اتفاق‌ها رخ داده‌است که وزارت خارجه کشور باید قبل از همه مطلع می‌شد و برای آن برنامه‌ریزی می‌کرد، اما متاسفانه نقش وزارت امور خارجه کاملاً نادیده گرفته‌شده‌است.


اکثر وزرای امور خارجه کشورمان هم در سال‌های گذشته از چنین رفتارهایی گلایه‌مند بودند و کارشناسان و تحلیل‌گران سیاست خارجی هم این مسئله را به‌عنوان یک معضل و چالش برای نحوه اداره پرونده‌های خارجی در کشور می‌دانند.
اگر امروز بخواهیم منطقی به مسائل نگاه کنیم، باید در ساختار تصمیم‌سازی سیاست خارجی توجه بیشتری شود و تحولی در نحوه تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری در سیاست خارجی کشور رخ دهد.


اشکالاتی که متاسفانه وجود دارد و مصداق‌های بسیاری از آنها وجود دارد، باید برطرف شود و وظایف ذاتی وزارت امور خارجه به این نهاد بازگردد. نکته دیگر این است که در حوزه سیاست خارجی باید روابط کشور در سطح منطقه‌ای و به‌ویژه در سطح بین‌المللی اصلاح شود.
روابط ما در دنیا در شرایط کنونی، روابط متعادلی نیست، یعنی با تعدادی از کشورها انقدر روابط‌مان غیرمنطقی جلوه می‌کند که افکار عمومی نسبت به این روابط حساس شده‌اند.


گاهی این احساس پدید می‌آید که گویی اجباری وجود دارد که این‌چنین وزنه برخی کشورها در سیاست خارجی کشور سنگین شود یا اینکه نفوذ از طرف قدرت‌های بدخواه باعث شده‌است که مسیر سیاست خارجی کشور از تعادل خارج شود.
متاسفانه در اتفاق‌های یکی دو سال گذشته، شاهد این بودیم که وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی روزبه‌روز بیشتر از تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها کنار گذاشته‌شده‌است.


برای مثال در پاکستان که هفته گذشته رئیس‌جمهور اسلامی ایران به این کشور سفر کرد، بدون اینکه تصمیم اجماعی وجود داشته‌باشد و نظر دستگاه دیپلماسی گرفته‌شده‌باشد، عملیاتی علیه خاک این کشور انجام شد.
این عملیات هر دلیل موجهی هم که داشت، مشخص بود که بدون کسب نظر تخصصی وزارت خارجه انجام شد و دستگاه دیپلماسی را بدون برنامه‌ریزی در عمل انجام‌شده قرار داد.


نقش دیپلماسی آنطور که باید و شاید در سال‌های اخیر به رسمیت شناخته نشده‌است. من وزارت امور خارجه را مقصر این نقص نمی‌دانم، بلکه معتقدم وزارت امور خارجه و کارشناسان و دیپلمات‌های خبره این نهاد همواره این آمادگی را داشته‌اند که نقش ذاتی و مؤثر خود را اجرا کند، اما متاسفانه نهادهای دیگری که دست‌اندرکار هستند، هنوز اهمیت و ضرورت ایفای نقش وزارت امور خارجه را در تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری درک نکرده‌اند و به همین دلیل از ظرفیت این دستگاه غافل شده‌اند.

دیگر خبرها

  • موضع تازه وزیر دفاع امریکا به حمله موشکی ایران
  • فعالیت معدن یا احیای منابع آبی! / منابع محلی خبر از حفاری در نزدیکی سرچشمه کامو می‌دهند
  • هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!/دیپلماسی را نادیده نگیریم/كريدور عراق-اردوغان- اروپا
  • چرا لیورپول روبن آموریم را نادیده گرفت؟
  • آب تالاب‌های پلدشت ۴۰ درصد افزایش یافت
  • پاکسازی حاشیه و تالاب پیرسلمان
  • برگزاری تور رسانه ای بازدید از تالاب های اقماری پارک ملی دریاچه ارومیه
  • رهاسازی حقابه کامل تالاب‌های اقماری دریاچه ارومیه+فیلم
  • رهاسازی حقابه کامل تالاب‌های اقماری دریاچه ارومیه
  • بازدید اعضای کمیسیون محیط زیست شورای شهر از مرکز کنترل عملیات شهرداری اصفهان