انتشار برای نخستینبار| رهبر انقلاب: سینهزنى عزاداران حسینى محبّت و ولایت اهلبیت را از نسلى به نسل دیگر میرساند
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۷۹۱۹۰
به گزارش فارس، رهبر معظم انقلاب ۱۲ مرداد ۷۳ در دیدار شورای مرکزی هیئتهای عزاداری استان تهران تاکید کردند: هیئتهاى مذهبى در حقیقت ارکان حفظ ایمان و شوق ملّت بزرگ ما به خاندان پیغمبر هستند؛ از جمله پیوندهاى مستحکم میان امروز و روز عاشوراى حسینى هستند؛ آن روحیه را به امروز منتقل می کنند، خاطره امام حسین را تجدید می کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن بیانات رهبر انقلاب در این دیدار که برای نخستینبار منتشر شده، در ادامه آمده است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اوّلاً به همه برادران و خواهرانى که در این مجلس حسینى شرکت کردهاید، خوشامد عرض میکنم و مجلس ما بحمدالله عطر و رایحه مجلس عزاى حضرت ابىعبدالله (علیه السّلام) را پیدا کرد.
موضوع هیئتهاى مذهبى براى مردم ما یک مطلب عادّى و روزمرّه است که چشمها و دلهاى مردم به آنها اُنس گرفته است ولى اگر کسى با چشم دقیق و حقیقتبین نگاه کند، این یکى از آن بارقههاى درخشان حسینى در فضاى جامعه مسلمان ما و از برکات و حسنات جاریه آن نهضت عظیم الهى است. آنچه را شما از سوابق عزادارى مردم ایران و شیعیان جهان براى ماجراى حسینبنعلى (علیه السّلام) تا کنون دنبال بفرمایید، خواهید دید که این سنّت عزادارى به شکل کنونى در تمام حالات و آنات و در همهى شرایط گوناگون اجتماعى وجود داشته است. دشمنان نتوانستهاند این عادت دینى و الهى را از شیعیان سلب کنند و این نشاندهندهى عمق ایمان و عمق تأثیر این جریان عزادارى ــ چه به صورت مجالس عزادارى و چه به صورت هیئات متحرّک مذهبى ــ در دلهاى مردم و در ایمان و عقیدهى مسلمانان است.
ظرفیّت این هیئات هم بسیار زیاد است. شما ملاحظه کنید، در دوران اختناق رضاخانى که همهى حرکتهاى مردم، ولو کوچکترین آنها را ایادى استبداد رضاخانى که ضدّ اسلام و ضدّ مراسم تشیّع بود، دنبال میکردند و آنها را با سختى و فشار و شکنجه پاسخ میدادند ــ که حتّى روضهخوانىها را در داخل خانهها و پیش از اذان صبح هم دنبال و تعقیب میکردند و اگر روضهخوانى را میدیدند که قبل از اذان صبح از جایى به جایى حرکت میکند، و میدانستند که این روضهخوان میرود که در خلوت و پستوى خانهى یک مسلمان عاشق امام حسین (علیه السّلام) مرثیه بخواند، او را تعقیب میکردند و احیاناً زندان میبردند ــ حتّى در این شرایط هم هیئتهاى مذهبى متوقّف نماند. آن کسانى که آن زمانها بودهاند، براى ما نقل کردهاند که در روزهاى عاشورا و تاسوعا و ایّام اطراف این دو روز، مردم از شهرها به خارج شهرها میرفتند، در بیابانها، دور از جادّهها، گاهى در ویرانهها، در روستاهاى دور از دسترس پلیس رضاخانى، دستهى سینهزنى راه مىانداختند و عزادارى میکردند. این چه ایمانى است؟ چه علقهى محبّت و اعتقاد عظیم و ناگسستنىاى است که به وسیلهى این هیئات مذهبى هدایت میشود؟ این یک طرف قضیّه است.
در آن وقتى که مردم تهران و بعضى از شهرستانهاى دیگر براى دفاع از مقام روحانیّت و رهبرى نهضت، در دوازدهم محرّم و پانزدهم خرداد سال ۴۲ میخواهند اعتراض کنند، باز در قالب هیئات سینهزنى و عزادارى است که راه مىافتند در این خیابانهاى تهران و سینه میزنند و زنجیر میزنند و عزادارى میکنند امّا نوحهى آنها عبارت است از اعتراض به حکومت مستبد و دیکتاتور و فاسد پهلوى که امامشان و رهبرشان و امام بزرگوار را در پانزدهم خرداد سال ۴۲ دستگیر و بازداشت کرده بود؛ یعنى یک ماهیّت انقلابى پیدا میکند. و این تعجّب هم ندارد؛ اصل ماجراى حسینبنعلى (علیه السّلام) یک ماجراى انقلابى است، باید هم آنچه از آثار آن نهضتْ به جا است، در همین جهت و همین هدف حرکت بکند. در سال آخر نهضت هم پیروزى انقلاب، بلاشک تا میزان زیادى مرهون همین هیئات مذهبى است که در همهجاى کشور در عاشوراى سال ۵۷ و دههى محرّم آن سال، [مردم] هیئتهاى مذهبى را تبدیل کردند به وسیلهاى براى اظهار اعتراض گستردهى ملّت به آن رژیم فاسد و حمایت از امام و خواستارىِ نظام اسلامى. پس این، ظرفیّتِ هیئات مذهبى است. در دوران اختناق جمعیّتهاى کوچک در بیغولهها و بیابانها و دور از چشم پلیس رضاخانى شروع میشود و در سال ۵۷ و سالهاى بعد از آن، در معرض دید همهى مردم دنیا و زیرِ نگاه دوربینهاى تلویزیونهاى جهانى، نشاندهندهى میل و خواست ملّت ایران میشود. چقدر عظیم است این هیئتها!
علاوه بر همه اینها، عشق و محبّت به خاندان پیغمبر، عشق به حسینبنعلى (علیه السّلام)، عشق و دلبستگى به یاران امام حسین (علیه السّلام)، دلسوختگى شدید نسبت به حادثهى عاشورا، روح این هیئتهاى مذهبى است. اینها چیز کوچکى نیست؛ مبادا کسى خیال کند که هیئات مذهبى یک چیزى است که اگر بود، بود، [اگر هم] نبود، نبود؛ این جور نیست. هیئتهاى مذهبى در حقیقت ارکان حفظ ایمان و شوق ملّت بزرگ ما به خاندان پیغمبر هستند؛ از جملهى پیوندهاى مستحکم میان امروز و روز عاشوراى حسینى هستند؛ آن روحیه را به امروز منتقل میکنند، خاطرهى امام حسین را تجدید میکنند. در طول سال، دستهاى دشمنان اسلام و قرآن و خاندان پیغمبر هر چه تلاش میکنند براى اینکه فضاى جامعه را فضاى غیر دینى قرار بدهند، وقتى که دههى محرّم میشود، ایّام عاشورا میشود، این موکبهاى حسینى راه مىافتد در خیابانها و کوچهها و محیط زندگى مردم، مثل آب بارانى که پلیدىها را و کثافتها را میشویَد و فضا را پاک میکند، فضاى جامعه را شست و شو میدهد و همهى آن تلقینات فاسد را که در محیط و فضا، دست دشمن به وجود آورده است، پاک میکند و میشویَد.
قدر این هیئتها را خیلى باید بدانید؛ هم شما که مسئولان این هیئات هستید، واقعاً این کار را یک کار مهم و اساسى به حساب بیاورید؛ یک وظیفهى هم ناشى از عقیده و هم ناشى از محبّت، و هم یک وظیفهى بزرگ اعتقادى و عاطفى به حساب بیاورید و با جدّیّت مسئلهى هیئات مذهبى را دنبال کنید و هر کارى که براى بهتر شدن این هیئات میشود انجام داد، انجام بدهید؛ هم مردم باید قدر این هیئات را بدانند. مردم به طور طبیعى اعضاى هیئات مذهبى هستند. مىبینید که راه مىافتند در این موکبهاى عزادارى ــ هر کسى با یک نوع ارتباطى ــ مىافتند توى این هیئتها و با آنها عزادارى میکنند، عزادارى آنها را تماشا می کنند، اشک می ریزند و حال مصیبت و عزا پیدا می کنند. خیلى حادثه عظیمى است.
در هیچ جاى دنیا هم یک چنین وسیلهاى ــ که تمام شمشیرهاى دشمنان در مقابل این وسیله کُند است، همه تبلیغات دشمنان در مقابل این وسیله نارسا است ــ ندارند؛ خیلى تلاش کردند که اینها را از بین ببرند، [ولى] نتوانستند؛ و این، مال زمان رضاخان است. بعد از آن خیلى تلاش کردند اینها را منحرف کنند. بنده در دوران سلطنت طاغوتِ دوّم پهلوى دیده بودم و مىشناختم که این هیئات مذهبى را در گوشه و کنار جامعه، مىسپردند دست افراد فاسد، تا شاید اینها را از چشم مردم بیندازند امّا نتوانستند. هیئتهاى مذهبى، هیئتهاى مذهبى ماندند؛ هیئتهاى عزادارى، هیئت عزادارى ماندند. گیرم که یک فرد نابابى هم چند صباحى در یک هیئتى بود یا نبود؛ او از بین رفت، آنها نابود شدند امّا هیئتها همچنان که لازمهى کلمهى حق است، ماندند. خیلى تلاش کردند بلکه بتوانند این هیئتها را از حال و هواى حسینى خارج کنند امّا نتوانستند.
بنده عرضم به شما برادران عزیز این است که شما خودتان را عَلَمداران حسینى بدانید. عَلَم عزاى حسینى دست شما است؛ این خیلى مرتبهى بزرگى است؛ این خیلى مقام مقدّسى است. اگر نهضت امام حسین در روز عاشورا تمام شده بود، امام حسین دیگر عَلَمدار نمیخواست؛ امّا فرض این است که نهضت حسینى تا قیام فرزند معصومش حضرت بقیّةاللهالاعظم (ارواحنا فداه و عجّل الله تعالى فرجه و آلاف التّحیّة و السّلام و الاکرام علیه) برقرار است؛ نهضت که تمامشدنى نیست. هر چه زمان گذشته است، نهضت حسینى گستردهتر شده است، اعماق آن بیشتر آشکار شده است. هر بخشى از این نهضت یک عَلَمدارى دارد؛ دنیاى فقاهت بخشى از نهضت حسین است، عَلَمدارش مراجع بزرگند؛ دنیاى معنویّت و معرفت بخشى از منطقهى نهضت حسین است، عَلَمدارانش سُلّاک[۲] بزرگ و اهل معرفتند؛ صحنهى عظیم زندگى مردم که به سمت اسلام حرکت میکند و نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى و حکومت اسلامى، بخشى از نهضت حسینبنعلى است، عَلَمداران و پرچمداران مخصوص به خود را دارد؛ بقاى فرهنگ این نهضت در بین مردم هم بخشى از آن نهضت است، پرچمدارانش کسانى هستند که اقامه عزاى حسینى را میکنند، و از جمله شماها هستید. شما عَلَمدار حسینى (علیه السّلام) هستید؛ این عَلَم را بایستى قدر بدانید. آنچنان که شایستهى او است، این کار را انجام بدهید.
دیدید که در سال ۵۷، همین هیئات مذهبى شما در روشن کردن حقایق براى مردم چه نقش بزرگى ایفا کرد. مردم در خیابانها راه می رفتند و نغمه هیئتهاى عزادارى براى آنها بهترین تحلیلکننده سیاسى و انقلابى آن روز بود، که حقایق را بیان می کرد؛ در سال ۴۲ هم همین جور بود، در دوران جنگ هم همین جور بود. امروز هم همین جور است؛ امروز مىبینید دنیاى اسلام با چه دشمنانى روبهرو است؟ امروز مىبینید صهیونیستهاى خبیث و پلید در دنیا چه می کنند؟ مىبینید آمریکا به عنوان قلدر و دیکتاتور جهانى، امروز چگونه با اسلام و نهضت اسلامى روبهرو و طرف است؟ مىبینید طاغوتهاى جهانى، امروز چقدر از اسلام کینه دارند، چون از دست اسلام و قرآن سیلى خوردهاند؟ از طرفى، مىبینید که چطور عواطف ملّت مسلمان در همه جاى عالم نسبت به احکام اسلام و معارف اسلام و حکومت اسلامى برانگیخته است؟ مردم کشورهای اسلامی در گذشته بیتفاوت بودند، حرکتى نمی کردند، اقدامى نمی کردند، دلى براى اسلام نمی سوزاندند؛ امروز آن جور نیست؛ امروز ملّتهاى مسلمان در هر جاى دنیا که هستند، چه شیعه و چه غیر شیعه ــ مخصوص شیعیان هم نیست ــ نسبت به پرچم برافراشته اسلام در این قبّةالاسلام، یعنى ایران اسلامى احساس دلبستگى و علاقهمندى می کنند. و مىبینید پیشرفتها و نفوذ روزافزون کلمه اسلام را در دنیا، علىرغم دشمنان. مىبینید که بحمدالله ایران اسلامى در دنیا روزبهروز عزیزتر شده است و عزیزتر میشود و ملّت مسلمان [هم] همین جور. همهى اینها موضوعاتى هستند که هیئات مذهبى شما میتوانند آنها را با صداى بلند ندا کنند.
سینهزنى عزاداران حسینى، همان وسیلهاى است که می تواند محبّت و ولایت اهلبیت را از نسلى به نسل دیگر برساند. دشمنها نباید بتوانند مراسم مذهبى شما را از دست شما بگیرند. یکى از راههای دشمنان این است که آنها را با خرافات آلوده کنند، که امسال با هشیارى شما مردم، با ایمان عمیق جوانهاى مؤمن و عشّاق حسینىِ ما، یک بخش مهمّى از آنچه وسیله و بهانهاى در دست دشمن میشد، بکلّى کنار رفت و آن مسئلهى قمهزنى بود. عزادارى هیئتهاى حسینى ــ یعنى همین عزادارىهاى معمولى که قرنها است که [مثل] امروز راه مىافتند در خیابانها و عزادارى میکنند و به عنوان اعلام مصیبت به سر و سینه میزنند ــ همان بلندگوى عظیم نهضت حسینى است که در همه جاى کشور ما و در هر جایى که موالیان اهلبیت و محبّین اهلبیت، بخصوص شیعیان هستند، رونق دارد و روزبهروز باید رونق آن اضافه بشود.
مردم قدر هیئات را باید بدانند. خود هیئات مذهبى هم قدر این سرمایهى عظیم را بدانند. و حسینبنعلى (علیه الصّلاة و السّلام) و خاندان آن بزرگوار و اصحاب آن بزرگوار و شهداى عالىمقام عاشورا، انشاءالله با روح بلند خود پشتیبان این حرکت ایمانى و اسلامى و عاطفى شما هستند.
امیدواریم که روزبهروز این کانونهاى حسینى گرمتر و این عَلَم برافراشتهتر بشود و انشاءالله همهى شماها اجرتان را از حسینبنعلى (علیه السّلام) بگیرید و همهى ما در زمرهى خدمتگزاران عزادارى حسینبنعلى (علیه السّلام) محسوب بشویم و عمر خود را با محبّت آن بزرگوار و خاندان مقدّس پیغمبر به سر بیاوریم و انشاءالله فیض شهادت در راه آنها را ببریم.
منبع: الف
کلیدواژه: خاندان پیغمبر حسین بن على امام حسین نهضت حسین سینه زنى همین جور الس لام راه مى ى مردم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۷۹۱۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب
نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب برگزار شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب با مطلع «عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» با مدیریت علی رضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار شب گذشته، 7 اردیبهشتماه، برگزار شد.
سید مسعود علویتبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی، گفت: شعر و ادب پارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان کشورهای حوزه ایران فرهنگی به مثابه یک مؤلفه تأثیرگذار، نمایانگر بخش عظیمی از هویت ما ایرانیان و فرهنگ و تمدن ایرانیاسلامی ماست که در تمام جنبه های این فرهنگ و تمدن عظیم نقشی مؤثر و پررنگ دارد.
این شاعر به کارکرد اجتماعی و سیاسی شعر در جامعه ایران اشاره و اضافه کرد: همراهی و همنشینی شعر و ادب پارسی با جنبههای مختلف فرهنگ ایرانیان به گونهای است که وقتی عملیات پیچیده و بیسابقهای مانند عملیات نظامی «وعده صادق» بر ضد ائتلاف جهانی استکبار به رهبری امریکا و رژیم کودک کش صهیونیستی در شرف وقوع است، فضای جلسات تصمیمگیری نظامی ایرانیان معطر به بیت «تو راست معجزه در کف زساحران مهراس/ عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» از نفسهای مبارک فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی ایران میشود.
به گفته وی؛ این آمیختگی و امتزاج نشان دهنده جایگاه ممتاز فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در تمامی ابعاد هویتی خویش است.
در ادامه حجتالسلام و المسلمین سید سلمان عابدی، شاعر پارسیزبان و مترجم از علیپور هندوستان گفت: مردم جنوب هند، بالاخص مردم علی پور حضرت آیت الله العظمی خامنهای را نه تنها بسیار دوست می دارند؛ بلکه به ایشان به خاطر زندگی با روحیه، تلاش خستگیناپذیرشان برای عزت اسلام و مسلمین و اعتلای فرهنگ انقلاب بسیار عشق میورزند.
استقبال هنرمندان از غزل رهبر معظم انقلابوی تصربح کرد: هیچ مجلس مذهبی مانند مجالس عزای امام حسین(ع) و هیچ خطبه نماز جمعهای در علیپور نیست که در آن نام مبارک حضرت آیتالله خامنهای برده نشود.
در این برنامه که با بداههنویسی مسعود ربانی از خوشنویسان کشورمان همراه بود شاعرانی مانند علیرضا قزوه، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، سید عبدالله حسینی، کمیل کاشانی، احمد رفیعی وردنجانی، محمد علی یوسفی، ابراهیم میر، محمود یوسفی، سید حکیم بینش، نغمه مستشار نظامی، فاطمه عارفنژاد، سیده کبری حسینی بلخی، اماللبنین بهرامی، زهره یوسفی، فاطمه ناظری، و صبا فیروزی حضور داشتند. برخی از اشعار ارائه شده در برنامه را میتوانید در ادامه بخوانید:
علیرضا قزوه
گرت هوای ولا باشد از بلا مگریز
همیشه محو بلا باش از ابتلا مگریز
چو ماه چنگ بزن بر سیاه پرده شب
از این شب، این شب لبریز ماجرا مگریز
عصای معجزهات را بکوب بر سر سحر
ز ناخدا مهراس و ز بیخدا مگریز
چو گردباد بگرد و سماع طوفان کن
چو بیدهای پریشان ز بادها مگریز
به روز حادثه از صوفیان غازی شو
بیا و مرد قدر باش از قضا مگریز
چراغ خیمه چو خاموش گشت باز مگرد
تو آمدی که بمانی ز کربلا مگریز
بیا و جوشن بیپشت بر تن خود پوش
ز خدعه های خوارج چو مرتضی مگریز
منافقان معاند تو را نظر نزنند
از این حضور گرامی به انزوا مگریز
نفیر گاو طلایی تو را نترساند
عذاب سامریان باش، از صدا مگریز
چراغ روشن امن یجیب را بفروز
اجابت است، اجابت، تو از دعا مگریز
عزیز هموطن من، عزیز هموطنم!
از این بهشت صمیمی به ناکجا مگریز
نه اژدهاست که کرم شب است اسرائیل
بر آر دستی و از این هزارپا مگریز
***
نغمه مستشار نظامی
در امتحان محبت، از ابتلا مگریز
غریبگی مکن ای دل از آشنا مگریز
درین طریقت از آیین اولیا مگریز
"دلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز!
چو گردباد، به هم پیچ و چون صبا مگریز!"
مترس از شب طوفان و از خزان مهراس
علیست یار تو از بدر و نهروان مهراس
ز آستین ید بیضا نما عیان، مهراس
"تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز!"
عصا فکندی و در دل نمانده صبر و قرار-
که جلوه گر شود اعجاز حیدر کرار
عنایتی کن و غم از دل جهان بردار
"تو موج غیرت و عزمی! ز بحر، بیم مدار!
حذر ز غرّش طوفان مکن! ز جا مگریز!"
شکوه طائر عرشی تو بالبسته مشو
مسافر سفر قاف باش و خسته مشو
ز ریسمان ولایت دمی گسسته مشو
"ز سستعهدی ایام، دلشکسته مشو!
نشانه باش چو پرچم! ز بادها مگریز!"
نشانه باش چو پرچم، در اهتزاز شکوه
سترگ و قله نشین همچو بیرقی بشکوه
مباد ثانیه ای بر دلت رسد اندوه
"چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه!
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز!"
شب است و "وعده ی صادق" عجب شب قدری
که وعده داده شد از جانب گرانقدری
تو در میان خبرهای خوب، در صدری
"تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا! مگریز!"
به نام نامی یزدان صلا بزن چو امیر
به نام آل نبی عشق می شود تکثیر
ولایت علوی گشته است عالمگیر
"به نوشخند منافق، ز ره، کناره مگیر!
به زهرخند معاند، به انزوا مگریز"
مصاف آتش و عشق است، همنوردی کن
"عماد" و "آرش" و "سجیل" شو نبردی کن
به راه خون شهیدان "شهاب"گردی کن*
"چو ره به قبلهی امن است، پایمردی کن!
خطا مکن! ز توهّم به ناکجا مگریز!"
دلا تو درّ خوشابی، درین صدف بنشین
امید، کشتی نوح است، لاتخف، بنشین
چنان کمان به مصاف عدو به کف بنشین
"چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین!
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز!"
دلا تو آینهای جلوهگاه رحمان باش
به بزم زندهدلان، روح باش و ریحان باش
چراغدار ره کاروان ایمان باش
"امین خلق و امانتگزار یزدان باش!
به صدق کوش و خطر کن! ز مدعا مگریز!"
***
فاطمه عارفنژاد
از ابتلا صف «قالوا بلی» چرا بگریزند؟
کجا سپاه «بلیگفته» از بلا بگریزند؟
به حرف بیخردان کی رها کنند هدف را؟
به اخم بیشرفان کی به انزوا بگریزند؟
عصا به دست برو سمت مار فتنه و جادو
که ساحران همه از بیم اژدها بگریزند
قسم به جاه سلیمانیات که لشکر موران
به محض دیدن تو سوی ناکجا بگریزند
به وقت غرش طوفان نوح، طعمهٔ موجند
اگرچه قوم ستمگر به کوهها بگریزند
بگو به دشمنِ بیچاره تا نیامده عباس
سوار اسب شده، بی سر و صدا بگریزند
که وقت معرکه و در دل چکاچک شمشیر
زمان نمیدهد آهنگ جنگ تا بگریزند
میآید از همهسو بانگ سرخ «أین تفرّون؟»
چطور میشود از انتقام ما بگریزند؟
***
سید مسعود علویتبار
با یاد غم روی تو از غم نگریزیم
از معرکه محنت عالم نگریزیم
ما سوختگان دل به ره داغ تو دادیم
در راه تو از عالم و آدم نگریزیم
با داغ تو عهدی است که تا لحظه ی بهبود
از سوزش بیوقفه مرهم نگریزیم
گفتند دگر طاقت ما از همه طاق است
در قید وفاییم ز همدم نگریزیم
غمخانه دل دم به دم از عشق تو خون است
تا حشر دمادم ز تو یکدم نگریزیم
دانیم که هر تفرقه کار دگران است
در نقطه وحدت دگر از هم نگریزبم
از شش جهت ار بر سر ما تیغ ببارد
در صحنه بمانیم و چو رستم نگریزیم
***
سید سلمان عابدی(علی پور، جنوب هند)
دل تاب ندارد به خدا قصد ریا نیست
ای خامنهای جز تو کسی رهبر ما نیست
تو مرجع تقلید و نماینده دینی
ای رهبر احرار کسی مثل شما نیست
امروز فقط خامنه ای عزت ما هست
کز هیبت او لرزه براندام جهانی ست
***
کمیل کاشانی
تو اهل صحبت عشقی از آشنا مگریز
بسان آینه از صیقل و جلا مگریز
طبیب، نسخه صبر و امید پیچیده است
شفای توست همین دارو از دوا مگریز
بگیر در کف خود ذوالفقار غیرت و عزم
ز زخم تیغ حوادث چو مرتضی مگریز
اگر بلی به «الست بربکم» گفتی
بلا برای ولا هست از بلا مگریز
بقا اگر طلبی در فناء فی الله است
صفای باطن اگر خواهی از وفا مگریز
هزار بار اگر رفتهای دوباره بیا
از آستان کریمانه خدا مگریز
بر آستانه تسلیم سر فرود آور
قدر نوشته شده بر تو از قضا مگریز
مسیر پر خطر و ساحل است ناپیدا
خداست چونکه در این ورطه ناخدا مگریز
***
محمد مهدی عبداللهی
همیشه اهل ولا باش، از بلا مگریز
بنوش جام بلا را از ابتلا مگریز
شهید باش و شهیدانه در دل میدان
به روز واقعه سرخ از قضا مگریز
عصاى معجزه بردار و در میانه ى نیل
بپیچ در دل طوفان از اژدها مگریز
چقدر علقمه امروز در مقابل توست؟!
علم به دوش بگیر و به انزوا مگریز
صدای العطش کودکان غزه کنون
به گوش میرسد ای دوست، از صدا مگریز
به هوش باش امان نامه را امان ندهی
میان معرکه از بیم فتنه ها مگریز
بخوان که لشکر شیطان سقوط خواهد کرد
مبند دل به شیاطین به ناکجا مگریز
قسم به وعده ی صادق که قدس آزاد است
بیا و یکدم در اثبات مدعا مگریز
نماز در وسط صحن قدس شیرین است
در اقتداى شهیدان بزن صلا مگریز
ظفر از آنِ خداوند حىّ سبحان است
ز کدخدا مهراس از خدا خدا مگریز
چه خوب گفت امینِ قُلوبِ مَنْ والاه
"به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز"
یقین که خَیرُالعمل با ولایت عشق است
از آستانه اولاد مرتضى مگریز
فرار کن به سوی کشتی نجات حسین
به روز حادثه از سمت کربلا مگریز
به پرچمى که بر آن حک شده ست نصرُالله
سوار مى رسد از راه، بى هوا مگریز
***
جواد اسلامی
بگو مرا است خدا و از این و آن مهراس
اگر جهان به تو پیچید، از جهان مهراس
اراده کن"مَعِیَ رَبیَّ سَیَهدین" را
بزن به بادیه و لاتخف بخوان،مهراس
"عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تُراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس"
ز سست عهدی اصحاب زور و زر مشکن
که سامری است فراوان در این میان، مهراس
اسیر رخوت قوم "بنیبهانه" مشو
قدم به راه گذار و از امتحان مهراس
رجز بخوان و به حکم علی قدم بردار
به بدر و خیبر و صفین و نهروان مهراس
جهان به نام تو سوگند میخورد، برخیز
چنانکه رستم و آرش، بکش کمان، مهراس
***
ابراهیم میر
ای هرم عطش بر دل دریای سراب
قلاب ِ سوال ِ بر لب ِ نیل جواب
دریا به تلاطم و جهانی در خواب
موسی تو عصای خود بیانداز به آب
***
عمادالدین ربانی
حماسهساز شو و سوی انزوا مگریز
تو پهلوان نبردی بزن صلا مگریز
خداست پشت و پناه تو از کسی مهراس
چه پشتگرمی خوبی است از خدا مگریز
برو به جای زره جوشن کبیر بیار
بخوان به اسم خدا را و از دعا مگریز
نترس باش اگر مقتداست شیر خدا
میان معرکه از ترس گرگها مگریز
میار گردن کج در مصاف با کجرو
بایست پای حقیقت به ناکجا مگریز
چقدر حال فلسطین شبیه کرب و بلاست
حسین (ع) یکه و تنهاست از بلا مگریز
***
احمد رفیعی وردنجانی
لبخندهای دلنشینش آسمانی است
در هر نگاهش آسمانی مهربانی است
پیداست راه عشق از هر رهنمودش
هر واژه گفتار نابش یک نشانی است
حال حصیر زیر پای او گواه است
مثل علی(ع) دل کنده از دنیای فانی است
در انتظار مهدی صاحب زمان است
همواره عطر گریه هایش جمکرانی است
با نور، برخوردِ حقیقت ناشناسان
یک روز باخاکستر و روزی زبانی است
ابلیس یک عمر است در نابودی نور
با این جماعت سخت در حال تبانی است
ناکام می ماند ولی در نقشه هایش
وقتی که دست دوست در یاری رسانی است
لب تر کند وقتی امام عشقبازان
کار تمام عاشقانش جانفشانی است
با هرچه دشمن خوست از عشقش شود کم
دلهای ما یک لحظه هم از او جدا نیست
***
سیده کبری حسینی بلخی(افغانستان)
امت ما را چه بیم از فتنه و شور شر است
نوح ما را در دل طوفان هستی رهبر است
آسمان و ماه را دور سرش پیچیده است
چفیهاش بر گردن ما خط و راه و مسطر است
در کلامش حکمت سقراط و لقمان، گشته جمع
آنچه بارد از لبش انگار در و گوهر است
رویش سبزینه و فرمان باران برلبش
گوش شیطان ازصدای رعد وار او کر است
از شجاعتهای او در جیش دشمن گفتوگوست
مدح یاران در حدیث دیگران شیرنتر است
غرق در نور است روی مثل ماه کاملش
مصطفی زادی که از نسل بتول و حیدر است
بی محابا میزند بر قلب کفار زمان
خصم میِداند چه نسبت بین او با صفدراست
***
سارا عبداللهی فر
در مسیر عشق بالیدن گرفت
با هزاران شوق تابیدن گرفت
این دل و جانم پی فرمان او
بی بهانه چون سراییدن گرفت
هر زمان با شور و پرواز و سما
لابهلای واژه چرخیدن گرفت
در خروشی بی امان از جمله ها
با پیام رهبرم سامان گرفت
شد ردیف بیت های بی شمار
شعر شد این بغض باریدن گرفت
انتهای پیام/