Web Analytics Made Easy - Statcounter

ثوری علت فوت روستایی را نمی داند.

رئیس فدراسیون بوکس گفت: مربیان می گویند که هیچ ضربه‌ای به سر بوکسور فوت شده در اردوی تیم ملی وارد نشده است.

به گزارش طرفداری، محمد امین روستایی بوکسور همدانی تیم ملی جوانان که در اردوی این تیم در استان کردستان حضور داشت، روز دوشنبه 17 مردادماه پس از پایان یکی از تمرینات تیم ملی از هوش می رود و بلافاصله توسط اورژانس به بیمارستان منتقل می شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طبق ادعای سرپرست تیم ملی جوانان، محمد امین روستایی پس از پایان تمرینات تیم ملی، برای شستن دست و صورت خود به سمت سرویس بهداشتی می رود، اما پس از مدتی بی‌هوش روی زمین می افتد. پس از این اتفاق حاضرین در سالن تمرین سریعاً با اورژانس تماس گرفته  و روستایی بلافاصله به بیمارستان منتقل می شود، اما متاسفانه در بیمارستان طبق تشخیص پزشکان مشخص می شود که او دچار ضایعه مغزی شده و با وجود جراحی و تلاش کادرپزشکی، متاسفانه امروز چهارشنبه 19 مردادماه وی دارفانی را وداع کرد.

حسین ثوری رئیس فدراسیون بوکس کشورمان در واکنش به این سوال که خبر مرگ عضو تیم ملی جوانان واقعا شوک کننده بود، چه اتفاقی برای روستایی در اردوها رخ داده است، گفت:

از دست دادن محمد امین روستایی عضو تیم ملی جوانان واقعا دردناک بود. همه ما از حادثه ای که رخ داده شوک شده ایم و منتظر نتیجه پزشکی قانونی هستیم، چون واقعا علت مرگ مغزی را هنوز نمیدانیم.

رئیس فدراسیون بوکس در ادامه افزود:

طبق صحبت های سرپرست تیم ملی، او در تمرینات اردوی تیم ملی به شکل عادی تمرین می کرده و بیکباره احساس سردرد می کند و بعد از آن به حالت بیهوشی می رود. هنوز کسی واقعا علت مرگ او را نمی داند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا در طول تمرین ضربه ای به سر این بوکسور خورده است که باعث مرگ مغزی شده است، گفت:

خیر در رابطه با این موضوع بنده از مربیان تیم ملی سوال کردم، آنها مدعی شدند که هیچ ضربه ای به سر این بوکسور وارد نشده است.  آنها مدعی شدند که اصلا روز حادثه تمرین به شکلی فیزیکی بین بوکسورها انجام نشده و در واقع فقط تمرینات آماده سازی در اردوی تیم ملی انجام شده است. به هیچ عنوان ضربه ای نیز به سر او وارد نشده است. 

رئیس فدراسیون بوکس در پایان صحبت های خود، خاطر نشان کرد:

روستایی در حالت بیهوشی بوده و با همان شرایط راهی بیمارستان شده است. رضا مهدی پور سرمربی تیم ملی می تواند در مورد این موضوع توضیحات کامل تری را ارائه کند. در هر صورت ما هم منتظر جواب نهایی پزشکی قانونی هستیم.

اخبار داغ 

حذف واژه کمیته استیناف از اطلاعیه سایت فدراسیون فوتبال؛ شیطنت یا اشتباه سهوی؟ یک مادر و دختر در لیگ فوتسال، هم تیمی شدند سوپرلیگ در آفریقا به واقعیت پیوست؛ مسابقاتی با جایزه ۱۰۰ میلیون دلاری مستند باشگاه آرسنال | آرتتا بروشوری از تخلفات اوبامیانگ تهیه کرده بود

منبع: طرفداری

کلیدواژه: رئیس فدراسیون بوکس تیم ملی جوانان اردوی تیم ملی ضربه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۱۶۳۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟

فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاه‌ام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیت‌های فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفت‌شناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازه‌ترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بی‌عدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمی‌ترین پرسش‌ها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر می‌کنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عده‌ای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد می‌کنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری می‌تواند شما را به سوی زندگی‌ای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.

من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه می‌تواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.

من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی می‌تواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام می‌تواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل می‌اندیشیدند و سعی می‌کردند نقشه‌ای برای آن ارائه دهند. این می‌تواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که می‌توانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روش‌هایی است که در آن زندگی سخت است.

بحران میانسالی یکی از آن پدیده‌های فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقاله‌ای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحران‌های خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه می‌کرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر می‌بردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایین‌ترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق می‌کند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق می‌کند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت می‌کنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیش‌تر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر می‌رسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.

بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه می‌کنند و احساس پشیمانی می‌کنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینه‌های شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیش‌تر فرصت‌هایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمی‌توانید با آن‌ها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینه‌ای خارج شده از دسترس قلمداد می‌شود.

افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیز‌هایی که زندگی را با ارزش به نظر می‌رسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر می‌رسد که در فاصله‌ای قرار دارد که می‌توانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.

بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط می‌شود که فیلسوفان آن را "ارزش‌های غیر قابل مقایسه" می‌نامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظه‌ای پشیمان نمی‌شوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.

یکی از چیز‌هایی که ما در میانسالی تجربه می‌کنیم انواع زندگی‌هایی است که نمی‌توانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این می‌تواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من می‌توانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز می‌توانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما می‌توانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلی‌ای که دوست هستید ملاقات نمی‌کردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.

نقطه شروع آن است که با سختی‌ها بنشینیم و آن‌ها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیده‌هایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.

اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه می‌دهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق می‌توانیم بفهمیم که چگونه فلسفه می‌تواند به عنوان خودیاری عمل کند.

دیگر خبرها

  • پایان زندگی مخفیانه بوکسور قاتل در پاسداران
  • از «جهانبخش امینی» چه می‌دانیم؟
  • رقابت بوکسور‌های کیش در مسابقات قهرمانی کشور به میزبانی ملایر
  • شیرشاه کشتی ایران کجاست؟
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟
  • صحبت‌های پدر حسن یزدانی درباره زمان بازگشت او
  • استکی: وضعیت تیم امید بوکس مثل هندوانه در بسته است
  • دعوت ۵ بوکسور کرمانشاهی به اردوی تیم ملی نونهالان
  • عمو کاووس نون خ چگونه بازیگر شد؟!
  • ویدیو/ شاهکار پارسی در اومااویا؛ از بزرگترین پروژه خارجی ایران چه می‌دانیم؟