آقای خیابانی! این یک دروغ بزرگ درباره پدرم است
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۵۳۴۲۷
همه چیز از یک مستند آغاز میشود. مستندی که جواد خیابانی سازنده آن است و پس از پخش قسمتهای مربوط به انحلال باشگاه شاهین در سال ۱۳۴۶ خیابانی به عنوان راوی نتیجهای از آن ماجراها میگیرد؛ «پرویز دهداری به دنبال سهم بود ...»
همین یک جمله باعث ناراحتی خانواده معلم اخلاق شده و حال یادگارآن مرحوم، خانم شیدا دهداری به این موارد پاسخ شفاف داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دختر مرحوم دهداری صحبتهایش را این چنین آغاز کرد: من نمیدانم وقتی انسانها اطلاعات کافی از موضوعی ندارند چرا اصرار دارند حتماً در آن زمینه اظهار نظر کنند؟ در این ماجرا یعنی انحلال باشگاه شاهین، همه پیشکسوتان و آنها که در خود همین فیلم مستند صحبت کردهاند حقایق را آن طور که اتفاق افتاده گفتند. اما نمیدانم جناب خیابانی چطور چنین نتیجه گرفت؟ این یک دروغ بزرگ است و با اخلاق و سکنات و رفتارهای پرویز دهداری منافات دارد و من از این بابت از دست خیابانی دلخورم.
دختر مرحوم دهداری میگوید: هرکس فقط در طول زندگی اش یک جمله از پرویز دهداری شنیده یا یک خاطره از او به یاد داشته باشد تایید میکند که القابی چون مرد اخلاق شایسته اوست. پدر من به اخلاق مداری و رعایت اصول جوانمردی شهره تاریخ است، چطور میشود چنین کسی به دنبال سهم از باشگاه شاهین باشد؟
از ایشان میپرسم: شما میفرمایید این جمله خلاف واقع است، پس حقیقت ماجرا را بگویید که گفت: من در سال ۴۶ هنوز به دنیا نیامده بودم اما دیگر از اعضای باشگاه شاهین همه ماجرا را گفتند. اختلاف پدرم با دکتر اکرامیبر سر تقسیم درآمدهای باشگاه بین بازیکنان بود. پدرم حق بازیکنان را میخواست. داییهایم هنوز زنده و میتوانند شهادت بدهند که در آن روزگار نوجوانانی که میخواستند برای تماشای بازی شوهرخواهرشان به ورزشگاه امجدیه بیایند، در تمام سالهای متمادی بازی دهداری برای تیم ملی و باشگاهها حتی یک بار هم پرویز دهداری به آنها بلیط نداد تا رایگان به ورزشگاه بیایند. یک چنین آدمیچطور ممکن است به دنبال سهم برای خودش باشد؟
ناراحتی خانواده دهداری آنقدر شدید است که دختر آن مرحوم را هم ادامه میدهد: پرویز دهداری از نظر معنوی و محبوبیت مردمییکی از غنی ترین انسانهای تاریخ بود اما از نظر مالی مشکلات فراوانی داشت، از جمله این که تا روز آخر حیات مستاجر بود. امروز صحبت کردن از چنین آدمهایی به افسانه و قصه شباهت دارد، چرا که آدمها جور دیگری شده اند و برای سلام علیکم پول میخواهند اما این دلیل نمیشود که به گذشتگان وصله و انگ بچسبانیم. من به خاطر این بی اخلاقی چنان این چند روزه به هم ریخته ام که اگر آقای خیابانی این اشتباهات را تصحیح نکند و در یک مصاحبه یا در همان مستند حقیقت را نگوید آنگاه مجبور میشوم حرفهایی را بزنم که قطعاً به نفعش نخواهد بود.
منبع: خبرورزشی
منبع: فرارو
کلیدواژه: باشگاه شاهین پرویز دهداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۵۳۴۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه ؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
به گزارش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد(پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش می گذارد که مسبوق به سابقه نبود.مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزه ترین شخصیت های معلم سینمای ایران را ساخته است.
منبع: همشهری آنلاین