دردهای آشنا
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۶۵۴۶۹
نظریه و فرایند نظریهپردازی در حوزه علومانسانی، بحث بسیار پیچیدهای است. «نظریه» مجموعه گزارههایی است که بر اساس مبانی و روششناسی تحقیق مدلل میشود و با نقد نظریههای رقیب و ارائه یک نظریه نو، به حل مسأله میپردازد؛ یعنی یا واقعیتی را تبیین و توصیف میکند یا درصدد تغییر یک واقعیت است. بنابراین «توصیف» و «تغییر» واقعیت، کاربرد اصلی نظریهها است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزنامه ایران: اما منظور از «واقعیت» چیست؟ واقعیتها اموری تکرار شونده در جامعه انسانی و بشری هستند و طبیعتاً انسان نیازمند تبیین و توصیف آنها است که حوزههای مختلف اعم از سیاست، اقتصاد، سلامت، امنیت، فرهنگ و... را هم دربر میگیرد. نظریهپرداز، این واقعیتهای انسانی را توصیف، تبیین و تفسیر میکند، سپس برداشت خود از واقعیت را مدلل کرده تا بتواند مدعای خود را اثبات کند و شواهدی برای تأیید آن بیاورد.
البته ممکن است شواهدی که نظریهپرداز برای مدعای خود معرفی میکند، با شواهد مخالف ابطال شود، اما با این حال، آن نظریه از دور خارج نمیشود تا زمانی که نظریه قویتر جایگزین شود. در این فضا، «اثباتگرایی»، «ابطالگرایی» و «تأییدگرایی» در فلسفه علم مقبول نیست و «ترجیحگرایی» محلنظر است. بنابراین، اگر کسی ضرورت نظریهپردازی را قبول نداشته باشد، در واقع ضرورت توصیف، تبیین و تفسیر پدیدههای محقق را قبول ندارد و نمیخواهد واقعیتها را به درستی بشناسد.
پذیرش علمی و اجرایی نظریهها
اما فارغ از چیستی نظریه و نظریهپردازی پرسش اصلی اینجا است که چقدر در جامعه ما، به «نظریهپردازی» توجه شده و به آن مبادرت میشود؟ بیتردید، نظریهپردازی در جامعه اسلامی ایرانی ما دغدغهای مغتنم است و راهاندازی کرسیهای نظریهپردازی طی قریب به دو دهه، در راستای همین دغدغه است. اساساً از رهگذر این کرسیها است که نظریههای مختلفی ارائه شد و در این راستا، تاکنون حدود 65 نظریه ثبت شده است. برخی از این نظریهها، جنبه فلسفی و مبنایی و بعضی دیگر جنبه تبیین واقعیت دارند.
اما مسأله اینجاست که چقدر این نظریهها در جامعه ما محل رجوع است و چقدر به پذیرش علمی و اجرایی میرسد؟ واقعیت این است که «گرفتن پذیرش علمی» و «ترویج نظریه در جامعه علمی» بیشتر به تلاش خود نظریهپرداز و شاگردانش بازمیگردد. اما «پذیرش اجرایی نظریه» و ورود آن به جامعه اجرایی نکتهای قابل تأمل است. متأسفانه نظریهها در جامعه ما به حوزه عمل و اجرایی آنچنان که باید راه پیدا نمیکنند؛ چراکه اصولاً مجریانی که امور حکمرانی را بهدست دارند، باور چندانی به نظریه برای اداره جامعه ندارند! نه صرفاً نظریههای بومی که از رهگذر کرسیهای نظریهپردازی تدوین و تصویب میشوند بلکه اساساً نظریههای دیگر هم محل رجوع و استفاده کارگزاران قرار نمیگیرند. واقعیت این است که حکمرانی در جامعه ما مبتنی بر نظریه نیست و بیشتر مبتنی بر سلایق و سبک مدیران است. بنابراین اگر نظریهها (چه نظریههای بومی و چه نظریههای وارداتی) در جامعه علمی ما به کار گرفته نمیشوند بیش از اینکه به عملکرد جامعه علمی ما مربوط باشد به روحیه و سلوک مدیریتی ما بازمیگردد.
رخوت جامعه علمی برای نظریهپردازی
البته ثبت 65 نظریه طی دو دهه، چندان آمار قابل اعتنایی نیست و نفس این آمار خود از کمرنگی و رخوت جامعهعلمی در حوزه نظریهپردازی خبر میدهد و در این فضا، باید از چرایی این رخوت پرسش کرد. درخصوص چرایی ضعف در نظریهپردازی در جامعهمان میتوان به هفت نکته اشاره کرد؛
1. ضعف حکمرانی تعلیم و تربیت که منجر به ضعف نظریهپردازی در جامعه شده است. ضعف حکمرانی تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش و آموزش عالی پیامدهایی برای ما داشته است. حکمرانی تعلیم و تربیت، برای سیاستگذاری و تنظیمگری باید بسته تعریفشدهای داشته باشد. علیرغم اینکه در کشور سند دانشگاه اسلامی، سند آموزش و پرورش یا سندهای دیگر نوشته میشود ولی تنظیمگریهای ما مبتنی بر سند نیست.
2. سیاستزدگی؛ اصولاً مواجهه نظام حکمرانی ما با نهاد علم و تعلیم و تربیت و آموزش عالی سیاستزده است. بنابراین، گاهی افرادی متولی امر تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش و آموزش عالی میشوند که تفکر تعلیم و تربیتی ندارند و این خود عرصه را بر نظریهپردازی تنگ میکند.
3. اشکالات ساختاری؛ ساختار آموزش و پرورش و آموزش عالی ما «حافظهمحور» است، نه تفکرمحور. ساختار حافظهمحور به نظریهپردازی نمیانجامد. این در حالی است که ملاک ارزشیابی ما در مدرسه و کنکور و حتی آموزش عالی باید تفکرمحوری باشد.
4. خلأ استراتژی دقیق در دروس دانشگاهی؛ یکی از عواملی که میتواند نظریهپردازی را تسهیل کرده و نظریهپرداز بسازد، دانستن استراتژیهای تحقیق و تکنیک و «فلسفه تحقیق» است. روششناسی و فلسفه علم در این راستا میتواند راهگشا باشد.
5. فقدان پیوند علم و عمل؛ به عنوان مثال ما چند دانشگاه کشاورزی و چندین دانشکده و گروههای مربوط با کشاورزی داریم ولی دانشی که در این مراکز علمی تولید میشود ارتباطی با زمین کشاورزی ما ندارد. وقتی «دانش» با «عمل» پیوند نخورد، نظریهپردازی هم اتفاق نمیافتد و به تکرار نظریههای گذشتگان بسنده میشود.
6. ترجمهگرایی؛ جامعه علمی ما غرق در ترجمه است و پیوسته نظریههای دیگران را ترجمه میکند. ترجمه نظریه دیگر اندیشمندان ایرادی ندارد و قطعاً لازم است اما «ترجمه بسندگی» خطرناک است و باعث میشود روحیه نظریهپردازی از جامعه علمی ما رخت بربندد.
7. آییننامههای ارتقای رتبهبندی اعضای هیأت علمی؛ اگر به جای کمیتگرایی و تعداد مقالات، ملاک را کیفیت و نظریهپردازی در علوم انسانی تعیین میکردیم و ارتقای اساتید بر اساس نوآوری آنان تعریف میشد، بیشک نظریهپردازی در کشور رونق و کاربرد بیشتری پیدا میکرد.
نیم نگاه
حکمرانی در جامعه ما مبتنی بر نظریه نیست و بیشتر مبتنی بر سلایق و سبک مدیران است. بنابراین اگر نظریهها (چه نظریههای بومی و چه نظریههای وارداتی) در جامعه علمی ما بهکار گرفته نمیشوند بیش از اینکه به عملکرد جامعه علمی ما مربوط باشد به روحیه و سلوک مدیریتی ما بازمیگردد
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: نظریه پردازی تعلیم و تربیت آموزش و پرورش جامعه علمی ما چه نظریه آموزش عالی نظریه پرداز جامعه ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۶۵۴۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چالشهای سلامت دهان و دندان در ایران
به گزارش خبرگزاری مهر، در صد و بیست و هشتمین نشست شورای آیندهنگاری، نظریهپردازی و رصد کلان سلامت که با حضور سیدحسن امامی رضوی رئیس نشست، محسن شیرازی رئیس گروه دندانپزشکی فرهنگستان و جمعی از مسئولان وزارت بهداشت و اعضای گروه دندانپزشکی همزمان به صورت حضوری و مجازی در فرهنگستان برگزار شد، به موضوع چالشها و راهبردهای موجود در پذیرش و آموزش دانشجویان و جذب و ماندگاری اعضای هیاتعلمی دندانپزشکی پرداخته شد.
در این نشست، محمدجواد خرازی فرد عضو گروه دندانپزشکی فرهنگستان علوم پزشکی و دبیر کمیته اعتباربخشی برنامهای دانشکدههای دندانپزشکی کشور به بررسی مسائل و چالشهای حوزه دندانپزشکی پرداخت و تاکید کرد: افزایش ظرفیت دندانپزشکان، بهبود شاخصهای دهان و دندان را در پی ندارد.
وی اظهار داشت: افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو به شدت تأثیر مخربی در پی خواهد داشت و هنوز دانشکدههای دندانپزشکی در شوک افزایش ظرفیت دورههای قبل است و این موضوع باعث کاهش انگیزه در دانشجویان و پایین آمدن سطح سواد و توانایی قبول شدگان این رشته میشود و یک بحران را به دنبال خواهد داشت و باعث تقاضاهای القایی در آینده خواهد شد.
خرازی فرد گفت: یک دندانپزشک توانمند باید مهارتهای برقراری ارتباط، تعهد حرفهای، پیشرفت فردی و فراگیری مستمر، ارتقای سلامت و پیشگیری، مهارتهای بالینی و دستیابی به توانمندیهای مورد انتظار را دارا باشد.
وی خاطرنشان کرد: مطالعهای با حمایت فرهنگستان علوم پزشکی کشور انجام شد که در آن، میزان دستیابی به ۴۲ توانمندی اصلی بالینی در بین دانشآموختگان دانشکدههای پزشکی کشور بررسی شد.
عضو کمیته بازنگری برنامه آموزش دندانپزشکی عمومی و تخصصی به چالشهای مهم در آموزش دندانپزشکی اشاره کرد و گفت: کمبود شدید هیأت علمی، عدم ماندگاری و عدم تمایل متعهدین، افزایش فضاهای آموزشی، تخصیص نامناسب نیروی متعهد خدمت ضریب K به دانشگاهها، پذیرش و بهکارگیری متخصصان متعهد خدمت بومی، کمبود شدید فضا و امکانات و بودجههای آموزشی، کمبود بیمار آموزشی، ایدهآل نبودن محتوای آموزشی و اجرای آن و…، از جمله چالشهای مهم رشته دندانپزشکی است.
خرازی ادامه داد: متأسفانه کمتر از ۳۰ درصد فارغالتحصیلان دندانپزشکی به شبکه بهداشت وارد میشوند.
وی خاطرنشان کرد: مهمتر از تأمین نیروی انسانی مناسب؛ فراهم آوردن بستر برخورداری عموم مردم از خدمات دندانپزشکی مخصوصاً با استفاده از پوشش مناسب بیمهها، تجهیز مراکز خدمات درمانی دولتی و دانشکدههای دندانپزشکی و نیز تأمین هیأت علمی مناسب است.
در ادامه، عباسعلی خادمی دندانپزشک و عضو گروه دندانپزشکی فرهنگستان نیز به راهکارهای جذب و ماندگاری اعضایهیات علمی دانشکدههای دندانپزشکی پرداخت و افزود: پذیرش دانشجویان دندانپزشکی ظرف ۲۰ سال ۳ برابر شده است با وجود آنکه کمبود هیأت علمی در دانشکدههای دندانپزشکی ۴۰ درصد تخمین زده شده است.
وی در این نشست به مشکلات دانشکدههای دندانپزشکی، مشکلات اعضای هیأت علمی، عوامل منجر به کمبود عضو هیأت علمی و راهکارهای پیشنهادی، تجارب موفق جذب هیأت علمی در کشورهای دیگر اشاره کرد.
همچنین، رضا یزدانی دبیر شورای آموزش دندانپزشکی و تخصصی وزارت بهداشت به فعالیتهای صورتگرفته در این حوزه اشاره کرد و گفت: کارهای مثبتی همچون افزایش تجهیزات و مواد مصرفی را آغاز کردهایم و آئیننامه دانشجویان بینالمللی نیز در حال طراحی است و با همکاری وزارت بهداشت ۱۰ درصد سقف تعرفهها افزایش یافته و ما باید بیشترین بودجه را صرف پیشگیری کنیم.
در ادامه، محمدعلی محققی معاون علمی فرهنگستان علوم پزشکی گفت: بدون تردید، مهمترین و تاثیرگذارترین موضوع در حوزه دندانپزشکی، ارائه آموزش و پژوهش، بهداشت و درمان و توانبخشی حوزه دندانپزشکی با التزام به ارزشهای اسلامی و انسانی است که بند اول سیاستهای کلی سلامت است و ناتوانی و ضعفهای ما در حوزه سلامت ریشه در بی توجهی به این اصل تحول آفرین و ضروری است و یک بعد این موضوع، بعد فرهنگی است و مسئولان باید مفاهیم فرهنگی را در حوزه فرهنگسازی درک کنند.
وی با تاکید بر ضرورتهای فرهنگی، افزود: مدیران و برنامهریزان حوزه سلامت باید به توجه به اهمیت مسئولیت خود، تعالیم فرهنگی را دریافت کنند.
معاون علمی فرهنگستان علوم پزشکی اذعان داشت: از دیدگاه فرهنگستانعلوم پزشکی، مهمترین راهبردی که موجب اصلاح و تحول و ارتقا در نظام سلامت میشود آموزش است و اصلاح روند کنونی از آموزش آغاز میشود. پیشنهاد فرهنگستان علومپزشکی این است که اجرای همهجانبه سیاستهای کلی سلامت برای آموزش و اصلاح است و در بند ۹ نیز به وضوح به وظایف حوزه دندانپزشکی پرداخته است.
محققی بیان داشت: در فرهنگستان یک مجموعه از فعالیتهای حوزه سلامت بعد از ۴۵ سال در نظام جمهوری اسلامی ایران تنظیم و به مسئولان منعکس خواهد شد.
معاون علمی فرهنگستان علوم پزشکی گفت: برای تنظیم راهبردهای بحث در حوزه دندانپزشکی، وضع موجود بر اساس شاخصها بررسی و پیشنهادات برای رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب بررسی خواهد شد.
کد خبر 6090328 حبیب احسنی پور