چیزی جز زیبایی در پیکر بیسر سردار ندیدم/ پای صحبت همسر شهید عبدالله اسکندری
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۶۷۶۵۰
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه همشهری نوشت: عاشق لباس نظامیاش بود. نه برای اینکه نظامی بودنش را به رخ بکشد، نه! با پوشیدن این لباس خود را خادم مردم میدید و همین حال دلش را خوب میکرد. وقتی جنگ شد، 8سال دفاعمقدس را در جبهه بیوقفه ماند و از حریم کشور دفاع کرد. بعد از آن هم همه توانش را برای خدمت در جبهه سازندگی بهکار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانه سردار شلوغ است و پر رفتوآمد. مهمانها از راههای دور و نزدیک آمدهاند برای استقبال و تشییع؛ آن هم بعد از ۸سال. خدا میداند در این روزها چه بر سر این زن و بچهها چه آمد. اینکه حتی پیکر عزیزشان نبود تا به وقت دلتنگی سر مزارش بروند. حالا سردار آمده اما بیسر. تابوتش میان سالن است و همه اقوام و همسایهها گرد آن جمع شدهاند. زیارت عاشورا میخوانند. دخترها سر به تابوت گذاشته و فراق ۸ساله را درددل میکنند. اما همسرش، اعظم سالاری، چه آرام میگرید. صدایش به نجوا میبرد. جوری که فقط خودش بشنود میگوید: «آمدی سردار؛ خوش آمدی. بعد از ۸سال چشم انتظاری بالاخره چشممان روشن شد بهوجودت. اما چرا بیسر؟! سرت را به کجا امانت گذاشتی؟! همان سری که شور حسین داشت را میگویم. مسافر سر بریده داستان فراق ما هم سرانجام به سر آمد. دلخوشم به آمدنت. حالا هر زمان که دلم گرفت میتوانم مهمانت شوم و یک دل سیر حرفهای ناگفته را با تو بگویم.»
مجروح روزهای جنگ
صدای گریه زنها لحظهای قطع نمیشود؛ دوست و فامیل، همسایه و آشنا شیفته صبوری زنی شدهاند که همسرش بعد از سالها برگشته است. سالاری آرام است درست همانطور که سردار به او وصیت کرده بود. همانطور که به پیکر سردار مینگرد، یاد جوانیاش میافتد روزی که حاج عبدالله به خواستگاریاش آمد. با هم پسرخاله دخترخاله بودند. همدیگر را میشناختند. سالاری میدانست که همسر آیندهاش وظایف سنگینی دارد. حاج عبدالله در همان جلسه خواستگاری همهچیز را برای او توضیح داده بود. اینکه جنگ است و باید مرتب در مناطق جنگی حضور داشته باشد. شرایط مناسبی برای حرف زدن او نیست با این حال حق مهماننوازی را ادا میکند و میگوید: «انگار همین دیروز بود. بعد از جشن ازدواجمان حاجی راهی جبهه شد. از آنجا برایم مرتب نامه مینوشت. تا اینکه برای زندگی به اهواز رفتیم. ۴سال آنجا بودیم. حاجی خیلی شجاع بود. از تکتیراندازی و تیربارچی تا اطلاعات عملیات انجام میداد. در عملیاتهای زیادی حضور داشت؛ کربلای یک، ۲، ۳، والفجر۱۰و....» تعدادشان زیاد است و آمارش از دست او بیرون آمده است. فقط تنها چیزی که خوب به یاد دارد ۸بار مجروح شدن حاجعبدالله است.
سردار جنگ و سازندگی
سردار فقط مرد جنگ نبود. او برای سازندگی کشور هم تلاش زیادی کرد. کارهایی که شاید خیلیها از آن خبر نداشته باشند. از ساخت سد کرخه و جاده نیریز تا توسعه کشت نیشکر. هر جای دیگری که نیاز به آبادانی داشت خودش را میرساند. برای همین همیشه سرش شلوغ بود و کمتر میتوانست برای خانواده وقت بگذارد. با پایان جنگ همسرش تصور کرد دوران فراق به پایان رسیده و میتواند بیشتر حاج عبدالله را در خانه ببیند. اما این فقط یک تصور بود چرا که سردار همه هم و غمش را برای رسیدگی به خانواده شهدا و جانبازان گذاشته بود. سالاری تعریف میکند: «بعد از جنگ از اهواز به شیراز آمدیم. حاجی مرتب به خانواده ایثارگران سر میزد و سعی میکرد تا جایی که در توان دارد مشکلات آنها را برطرف کند. برای همین توجهها او را بهعنوان رئیس بنیاد شهید شیراز انتخاب کردند اگرچه خودش تمایلی به این کار نداشت. اما قبول کرد. هر شب تا دیر وقت سرکار بود.»
«تصدقت بشم برایم دعا کن»
اما این یک روی زندگی شهید اسکندری بود. روی دیگرش حضور او در ماموریتهای برون مرزی بود. مرتب به ماموریت میرفت.ماه رجب سال ۹۳بود. حاجی خبر داشت که تا چند روز دیگر باید به سوریه برود. برای همین مراسم اعتکاف را فرصتی دانست تا خود را به خدا نزدیکتر کند. چند روزی در مسجد ماند و بعد از پایان اعتکاف به خانه برگشت. اما هنوز نیامده به همسرش گفت: «عازم سوریه هستم.» سالاری هم ساک او را بست، بیآن که مخالفتی کند. فکر میکرد مثل مأموریتهای همیشگی اوست. روز پرواز همه اهل خانه پدر را تا فرودگاه بدرقه کردند. سالاری میگوید: «به او گفتم میدانم هر روز تلفن کردن برای شما سخت است. لااقل یک روز در میان تلفن کنید.» شب شهادت سردار طبق قولی که به همسرش داده بود تماس گرفت. با دخترها و علیرضا صحبت کرد و آخر سر هم به خانم گفت: «تصدقت بشم برایم دعا کن.»
حاضر به مبادله اسیر نشدیم
اول خرداد سال ۹۳.گروهی از رزمندههای سوری و ایرانی برای شناسایی میروند که در مسیر با یک گروه داعشی روبهرو شده و بینشان درگیری رخ میدهد. در این حین تیری به سر سردار اصابت کرده و او به شهادت میرسد. بهدلیل جو نا آرام منطقه دوستانش نمیتوانند پیکر شهید اسکندری را به عقب بیاورند و پیکر سردار بهدست داعشیها میافتد. آنها هم از روی غیظ سرش را از تن جدا کرده و به نیزه میزنند. سالاری از آن روزهای پرتنش میگوید: «بعد از آخرین تماس تلفنی چند روز خبر از شهید اسکندری نشد، میدانستم هر طور شده به قول خودش وفا کرده و تلفن میکند مگر اینکه اتفاقی برای او افتاده باشد. حدسم هم درست بود.» خبر خیلی زود دهان به دهان چرخید و خانواده از شهادت او باخبر شدند. اما صحنه دردناک زمانی بود که دخترها و مادرشان عکس سر بریده سردار را در سایتها دیدند. سالاری میگوید: «وقتی برای نخستین بار عکسهای پیکر و سربریده شده همسرم را دیدم، صحنه کربلا پیش رویم زنده شد، فرمایش حضرت زینب(س) را به یاد آوردم که فرمودند؛ در صحنه کربلا چیزی جز زیبایی ندیدم؛ لذا با تأسی به حضرت زینب(س) میگویم زمانی که سربریده همسرم را دیدم تمام آرزوی همسرم را دیدم که به اجابت رسیده است. چند روز بعد از شهادت حاجی به ما گفتند داعشیها شرط گذاشتهاند در ازای پول یا مبادله اسیر پیکر او را میفرستند. بچهها هم گفتند ما راضی نیستیم که یک ریال از پول بیتالمال صرف این گروه خبیث شود. حتی یک اسیر هم نباید آزاد شود. پدر رفته بود تا آنها را به درک واصل کند. ما برای آنچه در راه خدا دادهایم توقعی نداریم. هر اقدامی کمک به آنها محسوب میشود.»
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: شهید عبدالله اسکندری روزنامه همشهری مدافع حرم حاج عبدالله چند روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۶۷۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رفسنجان به عطر شهید گمنام دیگری عطرآگین میشود
ایسنا/کرمان دبیر ستاد استقبال از شهید گمنام در رفسنجان گفت: پیکر مطهر شهید گمنام عصر روز جمعه مورد استقبال مردم رفسنجان قرار میگیرد.
سرهنگ محسن جمالزاده عصر ۱۰ اردیبهشت در نشست خبری با تشریح برنامههای حضور شهید گمنام در رفسنجان و انار اظهار کرد: پیکر مطهر شهید گمنام پس از حضور در یادواره شهدای انار و مراسم دعای ندبه کوهبنان، عصر روز جمعه ۱۴ اردیبهشت مورد استقبال مردم رفسنجان قرار میگیرد.
وی افزود: اولین مکان حضور پیکر مطهر به میزبانی هیأت دانشآموزی دختران حاج قاسم در محل حسینیه شهید زینلی رفسنجان است و یادوارههای شهدای لطفآباد انار و شهر کشکوییه نیز عصر همان روز به عطر شهدا عطرآگین میشود.
دبیر ستاد استقبال از شهید گمنام در رفسنجان بیان کرد: تجمع هیئتهای مذهبی در محل امامزاده سید غریب رفسنجان به مناسبت شهادت امام صادق علیهالسلام، یادواره شهدای عیش آباد و مراسم عزای امام صادق علیهالسلام در روستای داوران نیز جمعه شب میزبان پیکر مطهر شهید گمنام خواهند بود.
جمالزاده بیان کرد: پیکر مطهر شهید جمعهشب در محل حسینیه نخل قرار دارد و در این مکان ویژه برنامههای مناجاتخوانی توسط هیأت کربلا در نظر گرفته شده است.
وی افزود: صبح روز شنبه، ۱۵ اردیبهشت ماه مردم شهیدپرور خطه نوق در مسیر کاروان صادقیه و امامزاده سید جلال الدین اشرف پذیرای پیکر مطهر خواهند بود.
جمالزاده یادآور شد، مراسم تشییع پیکر شهید گمنام عصر روز شنبه از ساعت ۱۵ از محل میدان شهید سلیمانی به سمت میدان ابراهیم برگزار و پیکر مطهر در جوار حسینیه نخل به خاک سپرده میشود.
انتهای پیام