در یکقدمی فرجام برجام؟
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۷۳۶۸۸
«میتوان گفت دو راه در انتظار برجام خواهد بود: احیای برجام بین ۷۲ ساعت تا ۱۰ روز آینده یا تداوم مذاکرات و احتمالا دور جدیدی از مذاکرات.»
به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم هادی خسروشاهین آمده است: «کشف معنای آخرین پیشنویس ۳۵صفحهای مذاکرات وین برای احیای برجام در این مرحله از اهمیت کلیدی برخوردار است اما برای رمزگشایی از این متن و درک اهمیت آن چه کنیم؟ من برای این کار ترجیح دادهام که از روش تاریخی استفاده کنم و به همین دلیل شما را در سفری در زمان به حدود دو سال پیش بازمیگردانم؛ روزی که موسسه امنیت آمریکای نوین، ایلان گلدنبرگ و همکارانش تصمیم گرفتند برنامه خود را برای حل معمای ایران به جیک سالیوان، مشاور ارشد کمپین انتخاباتی بایدن، برسانند تا در صورت شکست ترامپ، رئیسجمهوری جدید آن را عملیاتی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کار در ژوئیه ۲۰۲۰ یعنی حدود پنج ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا انجام شد و حدود یکماه پس از آن نیز این اندیشکده آمریکایی به انتشار رسمی این برنامه ۱۰ هزار کلمهای دست زد. در این برنامه تلاش شده بود در ابتدا به آسیبشناسی سیاست خارجی اوباما و ترامپ در قبال ایران بپردازد. از نگاه آنها حل معمای ایران (هستهای، منطقهای و موشکی) چه بهصورت ترتیبی (اوباما) و چه بهصورت یکپارچه فاقد مطلوبیتهای لازم برای منافع ملی آمریکا بود. در هر دو استراتژی نوعی سادهانگاری معمای پیچیده ایران مشاهده میشد. یعنی در دولت اوباما تلاش شد حل معمای ایران از فوریترین مساله یعنی هستهای آغاز شود اما به این امید که همکاری در این حوزه در آینده نزدیک به سایر حوزهها نیز اشاعه یابد. در دولت ترامپ نیز تصور شد میتوان با استفاده حداکثری از اهرم کمهزینه تحریمها کل قطعات و جزئیات معمای ایران را به طور یکپارچه و در قالب یک معامله بزرگ حل کرد.
اما مسائل بسیار پیچیدهتر از آن بود که اوباما و ترامپ فکر میکردند و به همین دلیل استراتژی آنها در حد یک رویا باقی ماند و به دلیل همین ناواقعگرایی، اسبابی فراهم شد تا در مه سال ۲۰۱۸ زمینه برای فروپاشی برجام فراهم شود؛ چرا که این توافق نتوانسته بود زمینهساز همکاری ایران و آمریکا در سایر حوزهها شود. این گزارهها همه به طور تصریحی یا تلویحی در گزارش ایلان گلدنبرگ و همکارانش گنجانده شده بود. به دلیل همین دو تجربه ناکام آنها سنتزی از دو استراتژی گذشته ارائه کردند، یعنی حل همزمان اما مرحلهبندیشده معمای ایران و برای رسیدن به این هدف نیز نقشه راهی طراحی کردند. قرار بود تا ماه مارس ۲۰۲۱ برنامه جامع اقدام مشترک احیا شود و پس از عبور از مرحله رایزنی با متحدان منطقهای و مخالفان داخلی در بهار و تابستان همان سال مذاکرات دومسیرهای به صورت همزمان از پاییز ۲۰۲۱ آغاز شود. این مذاکرات همزمان از یک جهت به معامله «بیشتر در برابر بیشتر» در حوزه هستهای میرسید، یعنی تمدید بندهای غروب آفتاب در برجام در ازای دسترسی ایران به یوترن و ... اما مسیر دوم نیز چارچوب کاری برای مذاکرات چندجانبه منطقهای بود؛ به گونهای که هم مجمع منطقهای تشکیل شود و هم کشورهای حوزه خلیج فارس معاهداتی از قبیل منع استفاده از سلاحهای کشتار جمعی، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر و همچنین منع یا محدودسازی استفاده از موشکهای بالستیک را به امضا برسانند. این استراتژی جدید مورد پسند بایدن و تیم مشاورانش قرار گرفت. با این حال مشکلات داخلی در آمریکا به دلیل پاندمی کرونا و آسیبهای اقتصادی ناشی از آن ذهن رئیسجمهوری جدید را در ۹۰ روز ابتدایی دولتش به خود مشغول کرد و به همین دلیل این برنامه با جدول زمانی دیگری در دستور کار قرار گرفت. مذاکرات از آوریل ۲۰۲۱ آغاز شد و دولت بایدن تلاش کرد از طریق مقوله تحریمهای زرد یعنی حذف سپاه در لیست افتیاُ و همچنین رفع تحریمهای مرتبط با بیت رهبری بندی را تحت عنوان بند همکاریهای آینده در مذاکرات بگنجاند.
طرف آمریکایی از این خواسته خود به طور رسمی در دور چهارم مذاکرات رونمایی کردند. اما برای چه؟ برای تامین هدفگذاری جدید یعنی حل همزمان اما مرحلهای معمای ایران. به عبارت دیگر آنها میخواستند به دومینوی توافقات برسند و یک توافق را منوط به توافق بعدی و همین طور تا آخر کنند. من در مقالهای از این استراتژی آمریکا تحت عنوان گره کور مذاکرات وین یاد کردم؛ آن هم به این دلیل که ایران به هیچ عنوان حاضر نیست خود را وارد مسیری در حوزه بنیانهای امنیت ملیاش (موشکی، پهپاد و شبکه بازدارندگی منطقهای) کند که خود تعیینکننده نهایی آن نیست و پایان چنین دالانی نیز بسیار مبهم است.
از همین رو یکی از چالشهای بنیادین مذاکرات وین به دو استراتژی متباین ایران و آمریکا بازمیگشت. ایران یک مسیر تک توافق و محدود به هستهای را طلب میکرد و در مقابل آمریکا یک مسیر چند توافقی و فراتر از هستهای را. این برنامه تقریبا تا یکماه پیش از سفر منطقهای بایدن به خاورمیانه در دستور کار دولت آمریکا قرار داشت اما بهیکباره اعلام شد که بایدن حاضر نیست نام سپاه را از لیست تروریستی وزارت خارجه خارج کند. برخی تحلیلگران ناآشنا به استراتژی دولت جدید ایالات متحده از این اقدام به مثابه ایجاد یک مانع بزرگ بر سر توافق یاد کردند اما واقعیت این بود که معنای ضمنی چنین پرهیزی از سوی دولت بایدن عقبنشینی از راهبرد بنیادین آمریکا در مذاکرات هستهای بود. یعنی تیم ایرانی و مقاومتشان کار را به آنجا کشاند که آمریکا از مطلوبیتهای مد نظر خود دست کشید و به مطلوبیتهای نسبی قناعت کرد. اما این مطلوبیتهای نسبی چه بود؟
بازگشت به دوره اوباما یعنی احیای برجام به امید اینکه شاید این همکاری در یک حوزه خاص در آینده به همکاری بیشتر منجر شود حتی اگر نقطه گریز ایران از یک سال به شش ماه کاهش یافته بود یا اینکه ذخایر سوخت ۶۰درصدی در ایران و تحت نظارت آژانش در ایران باقی بماند. (برجام فقط مجوز حدود ۳۰۰ کیلوگرم ذخیره سوخت در غنای کمتر از چهار درصد را میداد.) بنابراین از دستور کار خارجشدن تحریمهای زرد (تحریمهای قابل داد و ستد) از جمله حذف نام سپاه سیگنال تهاجمی از جانب بایدن نبود بلکه برعکس آن عقبنشینی راهبردی را نوید میداد و اینکه آمریکا یک برجام نصفونیمه را بر از دست دادن آن ترجیح میدهد. از همین مقطع زمانی آمریکا در حوزه تاکتیکی و محتوای پیشنویس مذاکرات وین در مارس ۲۰۲۲ نرمشهایی را بهتدریج آغاز و برای جلب نظر ایران تلاش کرد از راههای میانبر استفاده کند، یعنی مسیرهایی که ایالات متحده بدون نقض قوانین خود بتواند از آن در قالب امتیاز به ایران بهره ببرد.
از جمله اینکه آمریکا تحریمهای موسسات اقتصادی سپاه همانند خاتم و بنیاد تعاون سپاه را در لیست قرمز خود قرار داده بود اما وعده داد که از طریق دستورالعملهای اوفک راهی را برای تجارت خارجیها با شرکتهایی که با مجموعههای سپاه همکاری میکنند، بگشاید. (یعنی حفظ تحریمهای موسسات اقتصادی سپاه و در عین حال دورزدن همان تحریمها توسط اوفک) همچنین آمریکا برای جلب نظر کمپانیهای اقتصادی برای سرمایهگذاری در ایران و انعقاد قراردادهای بیشتر از دو سال (عمر دولت بایدن دو سال دیگر به پایان میرسد و ممکن است دولت بعدی دوباره از برجام خارج شود) حاضر شد از طریق اوفک دستورالعملهایی را برای شرکتها و فعالان غیر آمریکایی برای تمدید موقت قراردادها به ایران صادر کند.
ایالات متحده حتی حاضر شد طبق یک بسته سیاسی نقشه راهی را برای مسائل باقیمانده ایران با آژانس قبل از اجرای توافق (احتمالا ۱۳۵ روز پس از امضا توافق عملیاتی میشود) بپذیرد. با این همه نیمهشب ۲۴مرداد پایان زمانی بود که طرف اروپایی برای پاسخ طرفین درباره پیشنویس ۳۵صفحهای تعیین کرده بود.
ایران به لحاظ فرمی به این زمانبندی عمل کرد ولی به لحاظ محتوایی ملاحظات جدیدی را در حوزه تحریمها و تضمینها مطرح کرده است. ازجمله دستورالعمل اوفک در مورد تمدید موقت قراردادهای شرکتهای غیر آمریکایی با ایران از نگاه جمهوری اسلامی کافی نیست؛ چرا که با تغییر دولت در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ وزارت خزانهداری و به تبع آن دستورالعملهای اوفک تغییر خواهد کرد. از همین رو شاید ایران در همین حوزه خاص ترجیح دهد از دولت بایدن غرامتهای مشخص و عینی طلب کند. (این درخواست میتواند یکی از موارد سخت وپیچیده در احیای برجام باشد.)
با این حال ایران ترجیح داده است این ملاحظات را در چارچوب آخرین نسخه پیشنویس وین تدوین و تنظیم کند و نه فراتر از آن و در عین حال آنچنان که از لابهلای گزارشهای خبری میتوان شنید، از مطرحکردن خواستههای جدید در حوزه پادمانی نیز پرهیز کرده است. این دو سیگنال مهم است که نشان میدهد ایران متن ۳۵صفحهای را به طور ضمنی یا مشروط مورد پذیرش قرار داده و با این کار توپ را در زمین آمریکا انداخته است. حال آمریکا مانده و آخرین ملاحظات ایران و حداقل دستاورد این پذیرش مشروط این است که فشار سیاسی را از تهران به واشنگتن منتقل میکند و در پروسه مقصرنمایی احتمالی، ایران میتواند دست بالاتر را داشته باشد.
بر این اساس میتوان گفت دو راه در انتظار برجام خواهد بود: احیای برجام بین ۷۲ ساعت تا ۱۰ روز آینده یا تداوم مذاکرات و احتمالا دور جدیدی از مذاکرات (در سناریوی دوم حداقل تا سپتامبر و حداکثر تا نوامبر زمان برای احیای برجام خواهد بود؛ ضمن اینکه میتواند برجام را در یک حالت برزخی یعنی نه مذاکره و نه اعلام شکست نگه دارد.)
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: توافق خوب احیای برجام معمای ایران مذاکرات وین دولت بایدن منطقه ای تحریم ها پیش نویس هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۷۳۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعیین تکلیف حسین شریعتمداری برای شورای نگهبان : لایحه عفاف و حجاب را کنار بگذارید، همین «طرح نور» کافی است / نگرانم این لایحه مثل برجام شود
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی نوشت: لایحه حجاب و عفاف همچنان محل بحث و نقد محافل سیاسی-رسانه ای است. مروری بر متن لایحه عفاف و مسیری که تاکنون طی کرده است، این نگرانی جدی را پیش میکشد که مبادا همانگونه که برجام به جای لغو تحریمها، تعداد آنها را دو برابر کرد، لایحه عفاف و حجاب نیز به جای پیشگیری از ناهنجاری کشف حجاب، گسترش این پدیده پلشت را به دنبال داشته باشد! در ادامه بخش هایی از یادداشت او در کیهان را بخوانید؛ *علیرغم برخی تغییرات، موارد سؤالبرانگیز کماکان و یا کم و بیش در متن لایحه دیده میشود که میتواند کارآمدی آن را با تردیدهای جدی روبهرو کند. *اولین پرسش که اساسیترین نیز هست، این که لایحه یاد شده بر اساس کدام نیاز و برپایه کدام ضرورت تهیه شده است؟! الف: اگر پاسخ آن است که برای مقابله با کشف حجاب و حفظ عفت عمومی نیاز به قانون داشتهایم که باید گفت این پاسخ قابل قبول نیست! چرا که موضوع و متن مواد ۶۳۸ و ۶۳۹ از قانون مجازات اسلامی و قانون موسوم به البسه (مصوب ۲۸ اسفند ۱۳۶۵) به وضوح در این خصوص بوده و هست. بنابراین فقدان قانون نمیتواند انگیزه قابل پذیرشی برای تهیه لایحه مورد اشاره باشد. ب: ممکن است گفته شود که قوانین موجود کافی نبوده و نیاز به اصلاح داشته است! در این صورت میتوانستند با ارائه ماده واحده، مفاد قانون قبلی را اصلاح کنند! ج: بر فرض که تهیه و تدوین قانون تازهای برای حجاب ضرورت داشته است! سؤال این است چرا مادام که قانون جدید به تصویب نرسیده است، این پدیده خسارتآفرین به حال خود رها شده و برای پیشگیری از آن به قوانین موجود عمل نشده است؟ این «ترک فعل» که مصداق روشن عمل مجرمانه است با کدام توضیح قابل قبولی صورت گرفته است؟! * حضرت آقا در دیدار رمضانی مسئولان نظام به همین نکته اشاره کرده و میفرمایند: «یک مطلب دیگری را من میخواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مسئله «حجاب» در کشور است. مسئله حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده، این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامهریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما، در حالی که چنین مسئلهای در کشور وجود نداشت، مردم با شکلهای مختلف داشتند زندگی میکردند». آیا پیش کشیدن لایحه حجاب و عفاف بیآن که ضرورتی داشته باشد، بخشی از پازل دشمن و کمک به این «چالش تحمیلی» نبوده است؟! آیا موارد یاد شده شکبرانگیز نیست؟! و انگیزه تدوین و تهیه لایحه موسوم به حجاب و عفاف را با تردیدهای جدی روبهرو نمیکند؟! و آیا اقدام به تهیه این لایحه همان «چالش حجاب» نیست که در غفلت و سادهاندیشی مسئولان، به نظام و تودههای عظیم مردم متدین و پاکباخته کشورمان تحمیل شده است؟! *چرا از هنگام تهیه لایحه عفاف تاکنون، ناهنجاری کشف حجاب گستردهتر شده است؟! چرا برخلاف تاکید رئیس قوه قضائیه و رئیسجمهور بر اجرای قوانین موجود، از اجرای آن خودداری شده است؟! چرا لایحهای با ۹ ماده از سوی قوه قضائیه و افزایش آن به ۱۵ ماده توسط قوه مجریه وقتی به مجلس میرود به ۷۱ ماده و در حجم انبوه ۳۲۴۲۱ کلمه تبدیل میشود و نزدیک به یک سال در کوچه پس کوچههای مجلس معطل میماند؟! * اقدام اخیر نیروی انتظامی در قالب «طرح نور» نه فقط تاکنون طرح موفقی بوده است بلکه با جرأت میتوان گفت که تنها طرح و اقدام موفق و کارساز طی یکسال اخیر است. در این خصوص گفتنی است که اولاً؛ این طرح، کمترین ربطی به لایحه عفاف و حجاب ندارد بلکه اجرای قوانین موجود است که طی یک سال گذشته در حرکتی مشکوک، متوقف مانده بود .در صورتی که لایحه عفاف و حجاب بهگونهای که در مجلس تهیه شده است به تصویب شورای نگهبان برسد، از ادامه اجرای طرح نور نیز جلوگیری خواهد شد و امید تازهای که با اجرای این طرح در افق پیشروی ملت پدید آمده است هم بر باد خواهد رفت! * در ماده ۴۹ لایحه عفاف و حجاب آمده است «هر زنی در انظار عمومی، معابر یا اماکن عمومی که نوعاً در منظر نامحرم است، اعم از فضای حقیقی یا مجازی کشف حجاب کند، به نحوی که چادر یا مقنعه یا روسری یا شال و امثال آنها بر سر نداشته باشد، در مرحله اول از طریق سامانههای هوشمند فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) با تطبیق با سایر بانکهای اطلاعاتی اطمینانآور احراز هویت قطعی مرتکب، معادل یک دوم حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه ولیکن اخذ جریمه مذکور به مدت ۳ سال معلق میشود و با استفاده از سامانههای هوشمند یا پیامک یا پست، به وی اعلام میشود. در صورت تکرار در مدت تعلیق جریمه (مرتبه دوم) علاوهبر اخذ جریمه مرتبه اول، معادل حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه و از طرق مذکور به وی اعلام میشود، در مرتبه سوم توسط مرجع قضائی به جزای نقدی درجه شش و در مراتب بعدی به جزای نقدی درجه پنج محکوم میشود. در صورت تکرار بیش از چهار بار، مرتکب به مجازات تکرار جرم موضوع ماده ۳۷ این قانون، غیر از حبس محکوم میگردد»! یک بار دیگر متن این ماده را بخوانید! پلیس از برخورد قانونی با کشف حجاب که «جرممشهود» است و باید بلافاصله از آن جلوگیری کند، منع شده است! و به جای آن باید پس از مشاهده کشف حجاب از کشفحجابکننده عکس بگیرد و خانم کشفحجابکننده را از طریق سامانهها شناسائی کند و سپس به او پیامک بزند و در نهایت خانم کشف حجابکننده به جریمه نقدی محکوم خواهد شد و مطابق این ماده «اخذ جریمه مذکور به مدت ۳ سال معلق میشود»! و... یعنی پول بده و کشف حجاب کن! و تازه این جریمه هم ۳ سال به حالت تعلیق خواهد بود! آیا قرار است اینگونه با پدیده خانمانبرانداز کشف حجاب مقابله شود؟! اگر لایحه یاد شده با همین فحوا تصویب شود، اولاً؛ دست دشمنان و عوامل مزدور آنها را برای گسترش کشف حجاب باز میگذارد. ثانیاً؛ زنان و دختران فریبخورده و بیخبر از پشت صحنه این پدیده پلشت را در طرح فریب دشمنان به حال خود رها میکند و در نهایت زمینه را (به قول حضرت آقا) برای گامهای خسارتبار بعدی فراهم میآورد. * از شورای محترم نگهبان انتظار میرود که تمامی مفاد لایحه عفاف و حجاب را با دقتنظر بررسی کند و همانگونه که روش پسندیده این شورا بوده و هست اجازه ندهد کمترین تخلفی از مبانی شرعی، اصول قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام در طرح یاد شده جای داشته باشد... اگرچه با توجه به شرحی که درباره تهیه این لایحه ارائه شد، بهتر آن است که طرح یاد شده از اساس کنار گذارده شود. کانال عصر ایران در تلگرام