Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-07@13:44:54 GMT

۲۶ مرداد؛ روزی که عشق برگشت

تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۷۳۹۲۸

۲۶ مرداد؛ روزی که عشق برگشت

خبرگزاری فارس_ بیرجند_ مریم ستوده، ۲۶ مرداد ماه یکی از زیباترین روزها در تقویم انقلاب اسلامی ایران است، روزی که با بازگشت پرستوها به وطن رنگ تازه ای به چهره‌های خسته و چشمان منتظر بخشید.

امروز روز سلام است، سلام بر آزاد مردانی که صبورانه رنج اسارت را تحمل کرده و با سر افرازی همچون کبوترانی رسته از بند، به آغوش میهن اسلامی بازگشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آزی، آزادگان آمدند همان طور که رفته بودند؛ دلیر و مقاوم، نستوه و استوار، امیدوار و دلاور. آمدند با همان صلابت همیشگی.

مردانی که تجربه صبر زینبی را با خود داشتند و رنج اسارت کاروانی که زیر سایه غم در بیابان حیرانی و جهل زمانه خود سرگردان بود را به تصویر می‌کشید، غربت و گرسنگی و شکنجه بخشی از دردهای مشترک این دو کاروان است. 

آنان که در سال های درد و فراق، دور از دیار به سر می بردند، کوله باری از خاطرات تلخ و شیرین به همراه دارند که هرکدام از آن ها، درس بزرگی از استقامت و آزادگی است.

صحبت از مردانی است که کوچک رفتند و بزرگ برگشتند، ساده رفتند و ساده‌تر برگشتند، عزیز رفتند و عزیزتر آمدند، با غیرت ناموسی و دینی رفتند و باغیرت‌ترو با کوهی از تجربه‌ استواری و ایستادگی برگشتند.

از تلخ و شیرین دوکوهه و مجنون و سرپل ذهاب گرفته تا خونرنگی شلمچه و کارون را در سیاه‌چال‌های صدامیان بعثی مرور و حکاکی کردند تا به امروز رسیدند.

روز رهایی از ظلم و بازگشت به آغوش مادر وطن.

 سبک بار و سبک‌بال، نوازش چشم پدران و مادرانی شدند که سال‌ها یعقوب‌وار درد دوری یوسف‌ها را به جان خریدند و به حرمت انقلاب اسلامی دم نزدند و گلایه ای نکردند.

۲۶ مرداد سالروز پایان چشم انتظاری مادرانی است که در مکتب دیرپای حضرت زینب درس پس می‌دادند، روز گل شکفتن از گل خواهرانی است که خاطره ایستادگان بر دروازه مدینه را بارها در دل و ذهن مرور کرده‌اند؛ اما این کجا و آن کجا.

۲۶ مرداد روز وصل همسرانی است که سال‌ها با رنج نبودن و ندیدن ساختند و قصه بابا خون داد و بابا جون داد را برای کوچک مردان این دیار روایت کرده بودند.

امروز روز رهایی حق از چنگال ظلم است، روز به ثمر نشستن صبر و پایان انتظاری چندساله.

امروز روز بزرگداشت بازگشت مردانی است که در دانشگاه صبر و استقامت همه در صف اول ایستاند و غم‌شان ندیدن و نبودن همرزمان شهیدشان در این شادی ملی است.

امروز آزادگان ما، وارثان شهیدان اند و ماندند تا نامشان را گرامی و راهشان را ادامه دهند.

امروز روز تفسیر حقیقی «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» است.

امروز روز بازخوانی این پیام امام امت(ره) است که فرمود: اگر روزی اسرا برگشتند و من نبودم، درود مرا بـه انها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود 

و اینک ما جوانان ایران زمین، برای رقم زدن تمدن نوین اسلامی، یک بار دیگر گوش جان را به داشته‌های شما می‌سپاریم و با کسب تجربه و درس وفاداری و با تجدید میثاق و میعاد با شهیدان، یک بار دیگر در کنار شما که عمری آزادگی درس داده‌اید، سرباز رهبر آزادگان و پیشوای مسلمین جهان می‌شویم تا با امید و تلاش و فتح قله‌های ترقی، با جهادگری و شهامت و هوشمندی در مقابله با جنگ نرم و جامعه سازی راه را بر آمدن یوسف منتظر فاطمه(عج) هموار کنیم و آن روز را با هم رقم بزنیم، ان‌شاءالله

انتهای پیام/۴۹۰۵

 

منبع: فارس

کلیدواژه: بازگشت آزادگان ۲۶ مرداد بازگشت پرستوها امام خمینی خاطرات اسارت امروز روز ۲۶ مرداد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۷۳۹۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

به گزارش خبرآنلاین، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

همشهری در خبری نوشت:مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

۲۳۳۲۱۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903119

دیگر خبرها

  • چهارمین قهرمانی متوالی مردان رویینگ دانشگاه آزاد در لیگ برتر 
  • جدول زمانبندی نقل و انتقال دانشجویان پزشکی/ آخرین مهلت ثبت نام
  • روزی بدون رژیم غذایی ؛ سالی یکبار آدم را نمی‌کشد!
  • روزی که آلوز ستاره تراکتور نبود! (عکس)
  • راه اندازی دو مرکز خرید گندم در کهگیلویه/ مراکز شبانه روزی است
  • راه اندازی دو مرکز خرید در کهگیلویه/مراکز خرید شبانه روزی است
  • نظارت مأموران محیط زیست آذربایجان‌غربی بر بیش از۷۶۰ هزارهکتار ازمناطق تحت مدیریت
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • ستاره بایرن: نباید به رئال اجازه دهیم نفس بکشد
  • هجدهمین یادواره شهدای روستای جعفر آباد رفسنجان