آسیبهایی که والدین کنترلگر به فرزندشان میزنند
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۷۷۵۳۸
دکتر ملک نیا، روانشناس کودک و نوجوان میگوید: «والد کنترلگر اجازه نمیدهد فرزندش استقلال پیدا کند و بدون شک برای کودک فقط یکراه وجود دارد، آنهم راهی که والدین او انتخاب کردند. او در آینده هیچوقت نمیتواند راههای مختلف را انتخاب و به چالش بکشد، چون او انتخاب کردن را یاد نگرفته است. درنتیجه، والدین در این شیوه تربیتی عملاً خلاقیت و تفکر واگرا را در فرزندشان نابود میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایرنا، والدین در هر خانوادهای نقش مهمی در زندگی فرزند خود دارند. معمولاً والدین خواستهها، نیازها و نگرانیهای فرزندشان را مقدم بر خواستههای خود میدانند و بر اساس تجربیاتشان سعی میکنند فرزندشان را به بهترین نحو راهنمایی کنند، اما گاهی راهنمایی و دلسوزیهای والدین تا آنجا پیش میرود که آنها انتظار دارند فرزندشان دقیقاً مطابق با میل و نظر آنها زندگی کند. این در حالی است که کودکان و نوجوانان ویژگیها، علایق و سلیقه متفاوتی با والدین خوددارند و طبیعی است که با والدین خود اختلافنظر داشته باشند.
ازآنجاییکه مرز باریکی بین راهنمایی، نظارت و کنترل وجود دارد، والدین گاهی حتی متوجه رفتارهای کنترلگرایانه خودشان نمیشوند و تصورشان این است که بر فرزندشان مراقبت و نظارت دارند. ازاینرو، در گفتگو با دکتر آرزو سادات ملک نیا، روانشناس کودک و نوجوان به بررسی نشانههای والدین کنترلگر و نحوه رفتار کودکان و نوجوانان با این دسته از والدین پرداختیم.
کنترل را با نظارت اشتباه نگیریدفرزند پروری کنترلشده سبکی است که در آن یک یا هر دو والدین فعالیتهای فرزندان خود را کنترل میکنند یا زندگی آنها را تحت کنترل خود نگه میدارند. از آن بهعنوان فرزند پروری مستبد نیز یاد میشود که در آن والدین بر نظم و انضباط تمرکز میکنند و در مورد پایبندی به قوانین و مقررات سختگیر هستند.
به اعتقاد دکتر ملکنیا، این سبک فرزند پروری آسیب جدی را برای رشد طبیعی کودک به همراه دارد چراکه والدین کنترلگر در جریان رشد کودک سعی دارند به بهترین نحو فرزند خود را بزرگ کنند و بهنوعی در فرزند پروری کمالگرایی دارند. آنها از اینکه فرزندشان دچار خطا شود، میترسند و سعی میکنند در تمام امور فرزندشان کنترل افراطی داشته باشند. در تمام موقعیتها بهجای فرزندشان تصمیم میگیرند و استقلال او را نادیده میگیرند.
این روانشناس تربیتی نقطه مقابل سبک فرزند پروری کنترلکننده را سبک فرزند پروری مقتدرانه میداند و میگوید: «در این سبک والد با فرزند خود در مورد مسائل به گفتگو میپردازد و بهنوعی بر سر امور تربیتی با یکدیگر به توافق میرسند؛ هرچند این توافق در موارد بحرانی و خط قرمزهای تربیتی خانواده جایگاهی ندارد. بهعنوانمثال، اینکه فرزند ما در چه ساعتی از شبانهروز باید در خانه باشد و حق بیرون ماندن بعد از تاریکی هوا را ندارد موضوعی نیست که بتوان در مورد آن به توافق رسید بلکه قوانینی است که از طرف والدین اعلام و برای فرزندان لازم الاجراء است.»
به گفته ملکنیا، والدین جهت رشد بهینه تمام ابعاد فرزندشان که بدون شک تأثیرگذار در بزرگسالی او نیز است، باید سبک فرزندپروری مقتدرانه داشته و در مراحل زندگی او صرفاً نظارت داشته باشند؛ به این صورت که والدین بعد از اعلام توافقات و قوانین فیمابین خود و فرزندشان صرفاً نظارت بر روند رشد او داشته و در مواقع عدول فرزندشان از چارچوبهای تعیینشده وارد عمل شوند. بهطور خلاصه میتوان گفت زمانی که والدین کنترل افراطی در امور فرزندشان داشته باشند، والد کنترلگر محسوب میشوند، اما اگر این کنترل در حد بهینه و با در نظر گرفتن استقلال فرزند باشد، نظارت والد مطرح است.
نشانههای والد کنترلگرملک نیا خصوصیات والدین کنترلگر را اینگونه شرح میدهد: «والد کنترلگر با فرزند خود همدلی نمیکند و دنیا را فقط از زاویه چشم خودش میبیند و نظر فرزندش در نزد او جایگاهی ندارد.»
او ادامه میدهد: «در این شیوه تربیتی، والد بیشتر بر روی تنبیه استوار است و تشویق و پاداش را در نظر نمیگیرد. سطح عملکردی و معیارهای والدین در این شیوه بهقدری سختگیرانه و غیرقابلدسترس است که اغلب باعث شکستهای متوالی در فرزندشان خواهد شد. بعد از شکست، سرزنش و تحقیر از سوی والدین آغازشده و در تمام ابعاد زندگی فرزند نظر اول و آخر متعلق به والدین است.»
تأثیرات منفی داشتن والدین کنترلگرملکنیا با اشاره به تأثیر کنترل گری بر روی کودکان و نوجوانان میگوید در کنترل گری آنچه نادیده گرفته میشود نیازهای عاطفی و روانی کودکان و نوجوانان است: «کنترل گری والدین منجر به احساس گناه، شرم و ناامیدی در کودکان و نوجوانان میشود و هر یک از این احساسات منفی توانایی انجام هرگونه عملی را در آنها کاهش خواهد داد و بهنوعی درماندگی آموختهشده را در آنها ایجاد مینماید.»
او ادامه میدهد: «والدین کنترلگر جای فرزندان خود تصمیم میگیرند و برنامهریزی میکنند و ما شاهد ثبتنام کودکان و نوجوانان در ردههای متعدد علمی، تفریحی و موسیقی در تابستان هستیم درحالیکه خود آنها هیچ رغبتی برای حضور در این کلاسهای آموزشی ندارند.»
به اعتقاد ملکنیا کنترل گری والدین منجر به نابودی خلاقیت در کودکان و نوجوانان میشود: «والد کنترلگر اجازه نمیدهد فرزندش استقلال پیدا کند و بدون شک برای کودک فقط یکراه وجود دارد آنهم راهی که والدین او انتخاب کردند. او در آینده هیچوقت نمیتواند راههای مختلف را انتخاب و به چالش بکشد، چون او انتخاب کردن را یاد نگرفته است. درنتیجه، والدین در این شیوه تربیتی عملاً خلاقیت و تفکر واگرا را در فرزندشان نابود میکنند.»
ملک نیا عدم مسئولیتپذیری و پرخاشگری را یکی دیگر از تأثیرات منفی داشتن والد کنترلگر میداند و میگوید: «به دلیل عهدهدار شدن امور از سوی والدین، عدم مسئولیتپذیری در فرزندان شکل خواهد گرفت و بهمرور استقلال کودک و نوجوان از بین خواهد رفت. کنترلگری در روابط بین فردی هم مؤثر است. وقتی فرزند شما فشار بیشازاندازه را تحمل نماید به عامل آن، توجه خود را معطوف نموده و نسبت به او پرخاشگری خواهد کرد.»
این روانشناس تربیتی ادامه میدهد: «کنترل بیشازحد، در امر دوستیابی فرزندان شما نیز خلل ایجاد کرده و از او یک فرد منزوی خواهد ساخت؛ انسانی که به دلیل سبک فرزند پروری نادرست دچار مشکل در ایجاد رابطه مثبت با دیگران خواهد شد و حمایتهای اجتماعی را از دست خواهد داد.»
روش برخورد با والدین کنترلگراولین راهکار برای برخورد با والدین کنترلگر کنار گذاشتن جنگ و ابراز قدرت است: «وقتی فرمانهای بیوقفه والدین کنترلگر خود را میبینید بهطور موقت صحنه را با احترام ترک کنید و زمانی که والدین حالشان خوب است مجدد با آنها ارتباط مثبت برقرار کرده و خواسته خودتان را با آنها مطرح نمایید.»
به گفته ملکنیا، درمان هیجان مدار فردی به کودکان و نوجوانان کمک خواهد کرد تا بتوانند به والدین خود بگویند که وقتی کنترل شدید بر روی آنها اعمال میشود چه حس بدی را در خود تجربه میکنند.
این روانشناس کودک و نوجوان ادامه میدهد: «آنچه سبب میگردد فرزندمان نتواند از احساسات خود به ما بگوید ترس از بازخورد والدین است. درمان هیجان مدار بین فردی سبب خواهد شد تا کودک و نوجوان بهراحتی بتواند در سایه امنیت فضای مشاوره از فکر و احساس و رفتار خود به والدینش بگوید و والدین هم باید بتوانند اعلام نیاز او را میان احساسات و افکار و رفتار او دریافت نمایند. به نظر میرسد والدین میخواهند بهترین نوع تربیت را برای فرزندشان اعمال کنند و فرزندان هم میخواهند برای والدین بهترین فرزند باشند، آنچه این میان رابطه را مختل کرده حلقه ارتباطی بین والد و فرزند است.»
چگونه به جای کنترل بر فرزندمان نظارت داشته باشیم؟ملک نیا نظارت والد بر فرزند را مستلزم یک مهارت ارتباطی میداند و میگوید: «برای داشتن نظارت بر رفتار باید اطلاع کافی در مورد خصوصیات فرزند خود داشته باشید؛ آیا او رفتارهای پرخطر انجام میدهد؟ آیا بهعنوان یک والد از علایق و خواستههای او اطلاع دارید؟ این دودسته اطلاعات به شما کمک میکند تا بدانید چگونه بر کارهای او نظارت کنید.»
به اعتقاد این روانشناس تربیتی، نظارت بر رفتار کودک با نوجوان متفاوت است: «آنچه مسلم است کودک نظارت بیشتری را میطلبد، چون در ابتدایِ شکلگیریِ رفتار اجتماعی است و والدین باید او را از پیامدهای رفتارش مطلع نمایند، اما نظارت بر رفتار نوجوان به دلیل استقلالطلبی در نوجوانی باید با روش توافق و اقناعسازی صورت گیرد. برای تسهیل رشد نوجوان لازم است به او حس استقلالطلبی داده شود و نظارت کمتری بر کارهای او صورت گیرد.»
او تأکید میکند: «باید به فرزندان آزادی عمل داد، اما مقرراتی را برای آنان تعیین کرد تا ازنظر اجتماعی، رفتارهای قابل قبولی انجام داده و شخصیت مطلوب خود را شکل دهند.»
آیا کنترلگری والدین یک امر ذاتی است؟ملک نیا در پاسخ به این سؤال میگوید: «کنترلگر بودن امری ذاتی نیست. ما در کودکی یا والد کنترل گری داشتهایم که الگوی ما در نحوه فرزند پروری بودند یا دارای طرحوارههایی هستیم که ما را در ارتباط با فرزندمان دچار مشکل کرده است. طرحواره کمالگرایی سبب خواهد شد تا ما بخواهیم والد بدون نقص باشیم و فرزندان بدون نقصی را نیز تربیت کنیم، درنتیجه کنترل شدیدی روی فرزندان خودداریم و ناخواسته صدمات روحی و روانی به فرزندمان وارد میکنیم.»
او ادامه میدهد: «والدین با مراجعه به روانشناس میتوانند آسیبهایی را که در کودکی دیدند ترمیم نمایند و اگر دارای نشانههای اختلال هستند نسبت به درمان آن اقدام و به کمک جلسات مشاوره، بهترین سبک فرزند پروری را آموزشدیده تا فرزندان خود را در فضای امن پرورش دهند.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: طرز تهیه تربیت فرزندان کودکان و نوجوانان سبک فرزند پروری کودک و نوجوان ادامه می دهد داشته باشند فرزندان خود کنترل گری فرزند خود او انتخاب خواهد شد ملک نیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۷۷۵۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موفقیت به لطف حجاب و ۳ فرزند
قصه امروز از آن قصههایی است که پای دل در میان است و فرمول همیشگی، سر سوزن ذوق و خردههوش و یک عالمه ایمان. قصهای که در هیاهوی «نمیشود و نشد و نکن» درست دیوار به دیوار هجمه فرهنگ منحط غرب و شلوغیهای امروز و فردا و پسین فردا؛ درخشیده و باب همدلی و همراهی شده و گوش به گوش تا آن سر فلک رسیده.
قصه درخشان لیلا بانو، قصه مادرانگی توام با شکوه است و موفقیت؛ قصه خدمترسانی همزمان با تحصیل و تخصص و فرزندآوری، او مرزهای نشد و نمیشود و کاش و ای کاش را درنوردیده و جایگاهی والا در اجتماع ترسیم کرده است.
جایگاهی که با الگوبرداری از ریحانهالنبی به منصه ظهور رسیده و چندین و چند بُعد را در مقام عمل به مرحله اجرا درآورده است. لیلا بانو تا دلت بخواهد رخ در رخ موفقیت و پیشرفت گام برداشته و پزشک متخصص شده و سه فرزند صالح به ایرانِ جان هدیه کرده است. او باز هم دست از تلاش برنداشته و تصورات موهم آنور آبیها را برملا ساخته، او اشتغالزایی و خدمت به محرومان را در کارنامه دارد و به گمانم روز به روز نعمتش افزون میشود آخر نگاهش به سیرهای اصیل و الگویی تمام عیار چون خانم فاطمه زهرا(س) گره خورده است.
ازدواج نخبگانیلیلا رمضانی، متخصص رادیولوژی، دهان فک و صورت سیر تا پیاز قصه امروزش را نقل میکند و میگوید: «اهل لرستان هستم و بزرگ شده تهران؛ بیشتر از شهر اهل درس و کتاب و مطالعه هم هستم، از همین بابت در سال ۸۱ با کسب رتبه ۵۲ در دانشگاه آزاد تهران در رشته دندانپزشکی عمومی مشغول به تحصیل شدم.
شب و روز توام با درس و کسب علم را در سال ۸۷ به اتمام رساندم و ظرف یک سال با همسری نخبه و هم رشته خودم ازدواج کردم؛ همسری با رتبه ۱۷ کنکور رشته دندانپزشکی.
پایان تحصیلم مصادف شد با آغاز کار اما با قید خدمت در مناطق کمبرخوردار، هدفی که سبب شد، از سال ۸۸ تا ۹۴ در شهرستان فامنین همدان مشغول به خدمت دندانپزشکی عمومی شوم.
البته نه تنها شهرستان، طی این مدت روستاگردی داشتم، از روستاهای شیرینسو و گلتپه تا روستاهای فامنین را زیر پا گذاشتم و اقدام جهادی کردم.
خدمت به مردم در مناطق کمتربرخوردار، جزو علاقه شخصی یا هدفی متعالی من است، با این کار حس نوعدوستی در من غلیان میکند، گاهی درمان و وقت دیگر اصول پیشگیری را به خانوادههای روستایی میآموزم و خدمتی از سر ذوق ارائه میدهم.»
یک قصه واقعی از پیشرفت
لیلا بانو سکان ادامه کلام را به دست میگیرد تا افزون بر شرح قصه کوچک اما موفقش، پرده از رازی بردارد که یحتمل پاسخ خیلی از بانوان این سرزمین است، او ادامه میدهد: «مابین مشغولیتهای دندانپزشکی، کانون گرم خانواده دو نفرهمان گرمتر شد و خداوند در سال ۹۰ دو فرزند پسر و دختر دوقلو به ما هدیه کرد. خب هماهنگ کردن کار و بچهداری و خانهداری مشکل بود بالاخص که محل زندگی و کارم از اقوام و خانواده دور بود و باید یک تنه از عهده این برهه از زندگی برمیآمدم.
البته همین شد که انتظار داشتم، بر سختی اداره امور فائق آمدم و دل به ادامه تحصیل دادم، در کنار فرزندان دوقلو، در سال ۹۴ تصمیم گرفتم تحصیلاتم را ادامه دهم.
یک دست کتاب و یک دست خانهداری و بچهداری طی طریق کردم و در آزمون تخصصی رشته رادیولوژی دهان، فک و صورت همدان شرکت و پذیرفته شدم.
دور از غلو و صحبتهای شعاری، سخت بود اما غیرممکن نه! حتی لذتبخش هم بود، طنین تلاش در کنار زندگی خانوادگی و رشد فرزندانم طنین خاصی بود و هر صبح این آهنگ زیبا شنیدنیتر هم میشد.
پذیرش در دانشگاه برهه جدیدی شد در روزمرگیهای ما، به این ترتیب که از سال ۹۴ تا سال ۹۷ مشغول تحصیل شدم و در همین سه سال موفق به کسب رتبه برتر و اتمام تحصیل شدم.
علاوه کنم، بیشتر از دانشجوی برتر دوره تخصص، چاپ مقالات مختلف داخلی و خارجی هم داشتم و این یعنی آهنگ زندگی بر وفق مرادم بود.
در این میان تحول دیگری بر زندگی چهار نفره ما حادث شد و آن خوشقدمی فرزند سومم در دوره تخصص بود؛ درس و بحث و تحصیل جای خود و فرزندآوری هم جای خود، اصلا منافاتی نداشت.
به گمانم فرزند سومم، نوزاد بود که در آزمون دانشنامه تخصصی شرکت کردم و با رتبه عالی این مرحله را گذراندم و به عنوان هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان در رشته رادیولوژی انتخاب شدم.»
الگویی برای بانوان
خانم دکتر، موفقیت یک زن، نامآشناترین واژه در ایران اسلامی را پیوند میدهد به باقی قصهاش، به اهدای یک الگوی تمامعیار به بانوان این دیار و میگوید: «پایان تحصیلات در دوره تخصص هم باز مصادف شد با ارائه خدمت، آن هم خدمترسانی در مناطق کمبرخودار؛ قرعه فال این بار به شهرستان ملایر افتاد به ویژه که ملایر، مرکز تخصصی رادیولوژی دهان، فک و صورت نداشت.
نبود مرکز تخصصی سبب شد، یک مرکز در ملایر راهاندازی کنم و از عضویت هیأت علمی خارج شوم؛ اولین مرکز در ملایر برای هشت نفر مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی به دنبال داشت و چندجانبه خدمترسانی صورت گرفت، خدمتی از صمیم قلب.»
خانم دکتر سهفرزندی
سطر به سطر زندگی خانم دکتر، پرطمطراق است و پر از تلاش؛ آنقدری پر تلاش که سه فرزند کوچک، خانه و کاشانه و مرکز رادیولوژی را با نمره بیست اداره کرده، زین پس باز هم کلام را میسپاریم به لیلا بانو تا بیشتر از قبل راز باز کند، او اضافه میکند: «فرزند هدیه خداست و با آمدنش خیر و برکت در زندگی جریان پیدا میکند، حالا اگر صاحب سه یا چهار فرزند شوی که گویی لطف خداوند جانانه نصیب حالت شده؛ من مادری هستم که لطف خداوند جانانه قسمتم شده.
حتی بیاغراق، سه فرزند کوچکم را موثر در پیشرفتم میدانم نه مانع، مراحل کار و زندگی را در کنار مشکلاتش توامان با عشق و انگیزه کودکانم پشت سر گذاشتم و کوچکترین لحظهای دلم نلرزید یا گلایه نکردم، فرزندانم مسیر موفقیتم را تضمین کردند و چه حسی از این زیباتر.
نعمت خداوند، همیشه راهگشا و چاره است، فرزندان من هم انگیزهسازم شدند خصوصا با انتقال حس زیبایی به نام مادر شدن و آرامشی که به شیره جانم نشست.
تولد فرزند برکت با خود دارد و به نظرم برخلاف نظر خیلیها همین برکت خودش موفقیت و پیشرفت در زندگی است نه مانع برای رسیدن. حتی خداوند هم در قرآن میفرماید «اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً» همراه هر سختی آسانی است، به هر حال هر برهه از زندگی با سختیهایی مواجه است که نباید به خاطر فرار از سختی و مصائب از نعمت فرزند داشتن محروم شد.
کار و مشغله سر جایش، نشاطی که فرزندان با خود دارند و رنگ و بوی متفاوتی که به زندگی میدهند سرجای خودش، ناگفته نگذرم شلوغ کاری و هیاهوی بچهها مثل بمب انرژی است برای من، پیشتر گفتم از بچهها انرژی میگیرم و یک لبخند آنها روزم را کامل میسازد.
صدالبته که همراه و همسر در کسب موفقیتها بیتاثیر نیست، آرامش خانه و برقراری کانون گرم خانوادهام را مدیون همراه و همسرم هستم؛ تا جایی که دکتر فلاحی طی ۱۲ سال گذشته زندگی مشترکمان در بسیاری از امور پشتیبان من بوده است.»
حجاب، عامل موفقیت یک دکتر
قصه خانم دکتر، قهرمان خانوادگی زیاد دارد، اما او به عنوان یک زن مسلمان آهنگی از زیستن را تجربه کرده که گویی تا حد امکان بینقص است؛ ادامه این قصه را او نقل میکند: «و قصه حجابم که از سالهای دور اولویت اولم بود، خودمانیتر بگویم حجابم را دوست دارم آن هم تمام و کمال، در محیط کار و تحصیل و دانشگاه هم توفیری نداشته و ندارد.
حجاب کامل، زیبنده زن مسلمان و ایرانی است، یا بهتر بگویم حجابِ زن معرف شخصیت اوست، منم زن هستم و حجاب را پوششی میدانم برای یک زن، خیلی هم به محدویت حجاب و سخت نگیرید و این حرفها اعتقاد ندارم. من نمونه یک زن شاغل و درس خوانده هستم که در هیچ زمانی حجاب برایم محدویت نبوده، انگار میکنم که شناسنامه زنان باحجاب معنا پیدا میکند و غرورآفرین است، چه چیزی بهتر از حجاب که حافظ یک زن مومنه است، خلاصه که اعتقادم در این زمینه راسخ است و از محجبه بودنم لذت میبرم.
و اینکه هر زنی حس خوب حجاب را درک کند هرگز از محجبه بودن دست نمیکشد، به گمانم لذت پوشش و حجاب در سرشت زنانه نهادینه شده.
در این مقوله اقتدا به الگوها هم کم تاثیرگذار نیست، شخصیت حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف گویای حجاب فاطمی است و این کرور کرور غرور و ارزش است، چیزی بیشتر از حجاب؛ ایمان و اخلاص، فرزندداری، همسرداری و ازدواج و هر بعدی که نظارهگر باشید، الگویی تمامعیار است.
امیدوارم به تاسی از خانم فاطمه(س) ما هم در این زمینه حرف برای گفتن داشته باشم.»
منبع: فارس