عکاسانی که برای پول آدم میکشند!/ وقتی «دوربین» اسلحه میشود
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۸۱۲۸۲
سعید فرجی کارگردان مستند «عکاسی زیر آتش» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند، در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره این مستند توضیح داد: این مستند درباره عکاسی جنگ در مقطع آزادسازی خرمشهر است که بهمناسب سوم خرداد، چند نوبت از تلویزیون هم پخش شده است. این اولین فیلم مستندی است که من ساختهام. حرفه اصلی من عکاسی است و سال ۸۸ بود که تصمیم گرفتم با توجه به تحصیلاتم در مدرسه سینمای روایت فتح، یک فیلم مستند بسازم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: قالب اصلی این مستند گفتگویی است و تنها یک فضای میدانی دارد که مهرداد ارشدی بهعنوان راوی در فضای خرمشهر به ارائه توضیحاتی میپردازند. فضای میدانی مستند در خرمشهر ضبط شد و بخشهای مصاحبهای آن را هم در تهران ضبط کردیم.
این مستندساز که خود سابقه عکاسی در جنگ را هم داشته است درباره دشواریهای این سبک از عکاسی گفت: نکتهای که در همه هنرها وجود دارد و در عکاسی و بهویژه عکاسی بحران، جدیتر هم میشود، تأثیری است که این فضاها بر روی هنرمند میگذارد. افرادی که من در این مستند با آنها گفتگو کردم هم بهنوعی درگیر همین نوستالژی آن هم در قیاس با فضای زندگی امروز خود هستند. اتفاقی که در عکاسی جنگ رخ میدهد این است که آدمها در سختتری شرایط عکاسی میکنند اما لااقل در ایران اینگونه است که از مقطعی به بعد، فراموش میشوند. من اتفاقاً فیلم دیگری درباره عکاسی در جنگ برای شبکه مستند ساختهام که هنوز پخش نشده است و در آن به تجربه عکاسان جوان ایرانی از عکاسی از بحران در خارج از مرزهای ایران پرداختهام. در قسمتی از این مستند، خودم هم درباره عکاسی در سومالی صحبت کردهام.
وی افزود: مسئله این است که جنگ مسئلهای نیست که همواره برقرار باشد و در مقطعی خاص است که رسانهها به تصاویر آن احتیاج دارند. در این شرایط عکاسان با اصرار خود به میدان میروند، عکاسی هم میکنند اما بعدها فراموش میشوند. سختترین قسمت ماجرا هم همین موضوع است. در تمام این سالها ندیدهام که به عکاسی بگویند که تو باید به میدان بروی و همه عکاسان با تمایل خودشان میروند و سختیها و نگرانیهای این مسیر را هم به جان میخرند. ولی آن جایی ماجرا سختتر میشود که عکاسان متوجه میشوند که گویی تنها یک وسیله بودهاند و دیگر هیچ ارج و قربی ندارند.
لذت درک جزییات در عکاسی، شبیه لحظه تولد یک فرزند
فرجی درباره یادآوری جزییات خاطرات از سوی عکاسان جنگ در این مستند هم توضیح داد: من خودم کتاب خاطراتی نوشتهام که مربوط به زندگینامه عکاسی من از تولد تا سفرهای جنگی میشود. در سن ۴۱ سالگی خاطرات زیادی دارم و قسمت ما این بود که در دوران زندگیمان اتفاقات زیادی را شاهد باشیم. بچههای دیگری هم که در این حوزه فعال بودهاند امروز تجربههای بسیاری دارند. بهخصوص در ۱۰ سال گذشته که اتفاقات بسیار زیادی در دنیا رخ داد و ما هم توانستیم به عنوان عکاس در این رویدادها حضور داشته باشیم. وقتی بخشی از خاطرات خود را برای یکی از دوستان میخواندم، برایش سوال شد که در طول سفرت یادداشتبرداری میکردی؟ گفتم وقتی تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم، حتی یک خط یادداشت هم نداشتم و اگر چیزی نوشته بودم شاید جزییات بیشتری از حوادث را در ذهن داشتم. اینکه عکاسان حوادث را با این جزییات به خاطر میآورند، چیزی شبیه لحظه تولد یک فرزند برای مادر است. شاید چهل سال هم از تولد یک بچه بگذرد اما جزییات این تجربه در طول دوران بارداری را مادرها هیچگاه فراموش نمیکنند و با جزییات به یاد میآوردند. دلیلش هم عشق به فرزند است. برای عکاسان جنگ هم از آنجایی که خیلی سختی تحمل میکنند، شرایط همینگونه است.
برخی از عکاسان ما به خصوص عکاسان جنگی ما، در کار خود فوقالعاده هستند و حتی خودشان هم بعدها نتوانستند مانند دوران حضور در جنگ خود، عکاسی کنند. آنها هشت سال در فضایی زندگی کردهاند که امروز حتی یک فریم از عکس آن را که میبینیم، تحت تأثیرش قرار میگیریم. این افراد در آن فضا حضور داشتهاند و آنچه دیدهاند را در حافظه خود ضبط کردهاند.
وی ادامه داد: گاهی البته جزییاتی در روایتها وارد میشود که لزوماً همه آنها هم دقیق نیست. مثلاً شاید برخی اسمها در برخی روایتها به درستی ذکر نشود اما کلیت ماجراها و اتفاقات را این افراد به خوبی به یاد دارند و این مسئله بسیار مهم است. در حال حاضر گروهها وجود دارند که روایتهایی از این دست را روی هم انطباق میدهند تا راستیآزمایی صورت بگیرد و اشتباهی در روایتها وجود نداشته باشد. حتی این موارد را با خود راوی هم چک میکنند و به او هم اطلاع میدهند. در عین حال اما عکاسان اصل وقایع را به خوبی به یاد میسپارند چرا که این کار را همه زندگی خود میدانند. آدمها در جنگ خیلی زود پیر میشوند چرا که در بازه زمانی کوتاهی، تجربیاتی کسب میکنند که شاید یک آدم معمولی در کل زندگیاش هم آنها را کسب نکند. به همین دلیل انگار یک زندگی فشرده در یک بازه زمانی کوتاه را تجربه میکنند.
این مستندساز تأکید کرد: برخی از عکاسان ما به خصوص عکاسان جنگی ما، در کار خود فوقالعاده هستند و حتی خودشان هم بعدها نتوانستند مانند دوران حضور در جنگ خود، عکاسی کنند. انگار عکاسیشان در همان هشت سال جنگ فریز شده است. ما در برابر این نسل تجربیات بسیار کمتری داریم. آنها هشت سال در فضایی زندگی کردهاند که امروز حتی یک فریم از عکس آن را که میبینیم، تحت تأثیرش قرار میگیریم. این افراد در آن فضا حضور داشتهاند و آنچه دیدهاند را در حافظه خود ضبط کردهاند. برخی از این افراد پیرمرد نیستند اما به اندازه یک پیرمرد خاطرات و مشاهدات دارند. آنقدر هم به دلایل مختلف این مشاهدات را روایت میکنند که تبدیل به تاریخ شفاهی شده است.
فرجی درباره عجیبترین تجربیات عکاسان جنگ هم گفت: یک نکته مهم این است که ما امروز نسلی هستیم که دوربینهای دیجیتال در اختیار داریم اما این نسل با دوربینها نگاتیو کار میکردند. با این شرایط آنها خاطرات حضور در عملیاتهایی را تعریف میکردند که دشمن یک پشه را روی هوا شکار میکرده است! شنیدن این خاطرات طبیعتاً در نوع خود عجیب است. البته برای من کمتر، چراکه من خودم حضور زیر آتش توپخانه و یا محاصره در جنگ را تجربه کرده بودم. مسئله اصلی از نگاه من این بود که از نظر فنی این آدمها با امکانات کم و مثلاً ۱۰ حلقه نگاتیو باید به میدان میرفتند اما امروز اگر ۲۰ مموری دوربین هم در جیب خود بگذارید، حجمی را اشغال نمیکند! در ضمن ما جوانترها نسل قبل از خود را دیدهایم اما آنها کسی را هم ندیده بودند. ما تجربه دیدن عکسهای آنها را امروز داریم اما آنها چنین تجربهای هم نداشتند و برایم سوال است که چگونه در آن مقطع چنین سوادی را کسب کرده و عکاسی کردهاند؟ چگونه آدمی که در یک آتلیه عکاسی در یک خیابان مشغول به کار بوده است، ناگهان تبدیل به یک عکاس حرفهای جنگ شده است که اگر در میدانهای جنگ بینالمللی حضور داشتند، از چهرههای شناختهشده جهانی بودند.
میگفتند میخواهی فلان فرد را با تیر بزنیم تا از او عکاسی کنی!؟
این مستندساز درباره مواجهه خود با نمونه عکسهای تأثیرگذار عکاسان جنگ هم گفت: نکته مهمی که در عکسهای عکاسان جنگ بسیار مشهود است، عکاسی انسانی است. ما در میان عکاسان جهانی هم نمونههایی از این نگاه را داریم. انسانی عکاسی کردن، یعنی عکاس بهصرف عکاسی کردن، حاضر نیست همه کاری بکند. آدمی داریم در حوزه عکاسی طبیعی که وقتی عکس یک گل را ثبت میکند، آن را از جا میکند تا دیگری نتواند عکس آن گل را ثبت کند! در حوزه جنگ هم از این نمونه داریم؛ آدمی بوده که میگوید من به چشم دیدهام در کشوری میگفتند میخواهی فلان فرد را با تیر بزنیم تا از آن عکاسی کنید!؟ حتماً وجود دارند آدمهایی که برای پول حاضرند چنین کاری انجام دهند و حتی بابت آن پول هم پرداخت میکنند!
وی در عین حال با اشاره به برخی روایتهای منتشرشده در فضای مجازی درباره برخی عکسهای مشهور ادامه داد: در دنیای امروز بیشتر از آنکه بهدنبال اخبار معتبر باشند، بهدنبال اخبار زرد هستند. من گاهی خودم میگویم فلان چیز را در عراق یا سوریه به چشم خودم دیدهام اما افراد آن را قبول نمیکنند و میگویند اینکه تو آنجا بودهای ملاک نیست! هر کار انجام میدهی، عدهای در فضای مجازی به انتظار نشستهاند تا به آن واکنش نشان دهند.
فرجی بار دیگر به موضوع «عکاسی انسانی» پرداخت و گفت: من نمیدانم در وجود افرادی مانند علی فریدونی، سعید صادقی و بهرام محمدیفر چه بوده است که توانستهاند عکسهایی از آدمها ثبت کنند که انگار تمام عصاره وجودی آن آدم را در عکس ثبت کردهاند، انگار سالها با آن آدمها زندگی کردهاند. چشمهای سوژهها در عکسهای این عکاسان بهگونهای است که گویی شما اساساً عکاس را نمیبینید و انگار این افراد در مقابل شما نشستهاند. رسیدن به این کیفیت کار سادهای نیست. برخی افراد ضدجنگ هم به این عکاسان خرده میگیرند و میگویند شما بهگونهای جنگ را نشان دادهاید که منجر به ترغیب آدمها به جنگ شدهاید. دلیلش این است که آنقدر حال آدمها در قابهای این عکاسان خوب است که گویی بخشی از وجود عکاس هستند که توانسته با آنها اینگونه ارتباط برقرار کند. ما میفهمیم که این افراد چه کار بزرگی انجام دادهاند و در آن مقطع بهدنبال جایزه نبودهاند.
وی تأکید کرد: در این شرایط عکاس چیزهایی را ثبت میکند که بهصورت واقعی وجود دارد، نه آن چیزی که به او سفارش دادهاند. مهمترین نکته زندگی حرفهای این عکاسان هم همین بوده که عکاسانی سفارشی نبودهاند و واقعاً به کاری که انجام میدادهاند اعتقاد داشتهاند. مانند رزمندهای که از اسلحهاش استفاده و حراست میکرده، اینها هم از دوربین خود بهره میگرفتند تا حق و حقیقت را درباره وطن خود ثبت کنند. اما متأسفانه هیچ رسانهای نداشتیم که این تلاشها بهخوبی دیده و ثبت شود تا جوان عکاس امروزی بتواند با مراجعه به یک آدرس مشخص بتواند حاصل کار این بزرگان را تماشا کند. تک به تک باید اسم آدمها را در گوگل سرچ کنیم تا بلکه بخشی از کارهایشان را ببینیم.
کد خبر 5565920 زهرا منصوریمنبع: مهر
کلیدواژه: پنجشنبه های مستند در مهر سعید فرجی علی فریدونی سعید صادقی عکاسی تئاتر ایران فیلم کوتاه محرم 1401 موسیقی ایرانی آلبوم موسیقی موزه هنرهای معاصر تهران درگذشت چهره ها کارگردان تئاتر حضور هنر ایران در جهان روایت محرم بیست و نهمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان هنرمندان تئاتر تماشاخانه شهرزاد فیلم سینمایی درباره عکاسی عکاسی در جنگ عکاسان جنگ روایت ها بوده اند جنگ هم آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۸۱۲۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مافیای اسلحهسازی؛ پشتپرده سرکوب اعتراضات دانشجویی در آمریکا
به گزارش قدس آنلاین، با افزایش اقدامات علیه دانشجویان و اساتید آمریکایی معترض به تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه، نقش احزاب صهیونیستی در سرکوب این قیام دانشجویی بیش از پیش آشکار میشود.«شای داویدای»، استاد مدیریت بازرگانی دانشگاه کلمبیا و «گدئون والتر»، نظامی کهنهکار سابق ارتش رژیم صهیونیستی و رئیس کمپین ضد «یهودستیزی» نقشی بسیار مهم را در اقدامات صورت گرفته علیه دانشجویان و اساتید معترض و واداشتن دستگاههای امنیتی آمریکا به اقدام علیه آنها ایفا کردند.همزمان با آغاز اعتراضات دانشجویی در دانشگاههای آمریکا، این دانشگاهها به میدان درگیری و سرکوب و بازداشت دانشجویان و اساتید معترض تبدیل شود و در بسیاری از این دانشگاهها از جمله دانشگاه کلمبیا و نیویورک رخدادهایی به تحریک و رهبری این یهودیان صهیونیست اتفاق افتاد که از قضای روزگار روابط نزدیکی با شرکتهای اسلحهسازی و فروش تسلیحات به رژیم صهیونیستی و بازاریابی تسلیحات این شرکتها در سرزمینهای اشغالی نیز دارند.
تجار سلاحشای داویدای یکی از معروفترین این یهودیان صهیونیست است که دانشجویان معترض را «تروریست» و «یهودستیز» و حامی «حماس» خواند.پیشینه داویدای نشان میدهد که وی یکی از اساتید دانشگاه کلمبیا با تابعیت «اسرائیلی - آمریکایی» است که سابقه خدمت در ارتش رژیم صهیونیستی را داشته و همواره در محافل مختلف از جمله شبکههای اجتماعی به این موضوع افتخار کرده و در کنار دیگر اعضای خانوادهاش به تجارت سلاح و ارسال آن به سرزمینهای اشغالی اشتغال دارد. اگر «نعمت منوش شفیق»، رئیس دانشگاه کلمبیا، نخستین کسی بود که از پلیس نیویورک خواست برای سرکوب و بازداشت دانشجویان معترض وارد دانشگاه شود، داویدای نقشهای بسیار خطرناکتری را در این زمینه بازی کرد. وی بارها از «گارد ملی آمریکا» خواست برای سرکوب قاطع و جدی دانشجویان حامی فلسطین وارد دانشگاه شود و دانشجویان معترض دانشگاه کلمبیا را «نوادگان هیلتر» توصیف کرد.وی بارها دانشجویان معترض را تهدید کرد که آنها را به «اردوگاه آشویتس» میفرستد که صهیونیستها ادعا میکنند، هیلتر در آنجا یهودیان را میسوزاند.وقتی داویدای از FBI و گارد ملی خواستار دستگیری دسته جمعی دانشجویان معترض و مخالف صهیونیسم و اسرائیل شد، بسیار در آمریکایی به شدت از او انتقاد و تأکید کردند که او "یک صهیونیست آدمکش و شریک در جنایات نسلکشی فلسطینیها در غزه است".پایگاه خبری آمریکایی «کانتر پانچ» ۲۲ آوریل ۲۰۲۴ در گزارشی دلایل مخالفت این صهیونیستها از جمله خانواده «داویدای» با تظاهرات ضد اسرائیلی دانشجویان را فاش کرد و نوشت: «خانواده داویدای سرمایهگذاری کلانی در شرکتهای اسلحهسازی دارند و توقف جنگ در غزه و تحریم شرکتهای تسلیحاتی به آنها زیانهای مالی بسیاری میزند.»
به گفته این پایگاه خبری داویدای و خانوادهاش ارتباط تنگاتنگی با شرکتهای اسلحهسازی و فروش محصولات این شرکتهای به رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی و خارجی دارند.پدر شای، «الی داویدای»، از سال ۱۹۹۲ مدیرکل شرکت ARC است که در زمینه تولید قطعات تسلیحانی فعالیت میکند و ۵ ژوئن ۲۰۱۸ به عضویت هیئت مدیره این شرکت در آمد. از جمله تولیدات شرکت ARC ساخت سلاح و قطعات یدکی تفنگ های MCX و MPX است که توسط ارتش اسرائیل استفاده می شود و این جدای از سرمایه گذاریهایی است که این شرکت در سرزمینهای اشغالی دارد.همچنین این پایگاه خبری افشا کرد که پدربزرگ شای، «بینی داویدای»، بنیانگذار شرکت هواپیمایی «العال» رژیم صهیونیستی است که از قضا در سرکوب اعتراضات علیه این رژیم پیشینه بسیاری بدی دارد.والدین ثروتمند شای یعنی پدرش الی و مادرش، «زوهار داویدای» از جمله بنیانگذاران و حامیان «مرکز توانبخشی داویدای» در شهرک صهیونیستنشین «تل هاشومر» در سرزمینهای اشغالی هستند و دستگاه ضربانساز قلبی که در سال ۲۰۲۳ به «بنیامین نتانیاهو» اهدا شد، از آن آنها بود.دانشجویان یهودی-آمریکایی عضو سارمان "دانشجویان برای عدالت در فلسطین" شعبه دانشگاه کلمبیا ۹ آوریل ۲۰۲۴ "طوماری" با امضای حدود ۱۲ هزار دانشجو به مدیریت دانشگاه ارسال کردند و از وی خواستار پایان همکاری با دایویدای شدند.به گفته پایگاه خبری «کلمبیا اسپکتیتور»، به دلیل مواضع و دیدگاههای نژادپرستانه و درخواستهایش برای اعمال خشونت علیه دانشجویان معترض و تحریک به استفاده خشونت علیه آنها، مدیریت دانشگاه کلمبیا مجبور شد تا از ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ از ورود او به دانشگاه جلوگیری کند.
وی از جمله کسانی بود که ادعا کرده بود، دانشجویان معترض اجازه برگزاری مراسم «عید پسح» را به دانشجویان یهودی دانشگاه کلمبیا نمیدهند. در پاسخ به این ادعا، نه تنها دانشجویان بلکه اساتید یهودی این دانشگاه به جمع دانشجویان معترض ملحق شده و تأکید کردند که در اجرای مراسم خود تحت هیچگونه فشاری قرار ندارند. علاوه بر اینکه به عنوان یک یهودی اجازه نمیدهند، «اسرائیل» و لابی صهیونیستی در آمریکا از یهودی بودن آنها سوء استفاده و برای اهدافشان بهرهبرداری کنند.در ادامه نیز طومارهایی در شکایت از داویدای نوشته شد و به امضای دانشجویان دانشگاه کلمبیا از جمله دانشجویان یهودی رسید که آخرین آن، طوماری بود که توسط ۱۵ دانشجوی یهودی دانشگاه کلمبیا نوشته شد و موجب بازداشت و اخراج آنها از دانشگاه شد.
نماینده موسادیکی از کسانی که نقش کثیفی را علیه دانشجویان معترض دانشگاههای آمریکا و همچنین تظاهرات اعتراضآمیز لندن علیه رژیم صهیونیستی ایفا کرد، «گیدون والتر»، نماینده موساد بود.این صهیونیست اسرائیلی مدیرعامل کمپین «مبارزه با یهودستیزی» است که نقشی محوری در اقدام علیه دانشجویان و اساتید معترض دارد. در سفر اخیر «اسحاق هرتزوگ»، رئیس رژیم صهیونیستی به آمریکا وی عضو تیم امنیتی هرتزوگ بود.«دیوید میلر»، روزنامهنگار آمریکایی فاش کرد که "گیدون والتر با شرکتی امنیتی همکاری می کند که تأمین امنیت هرتزوگ در آمریکا را برعهده داشت. این شرکت توسط دو افسر سابق سازمان «موساد» اداره میشود که نشان میدهد، وی با رژیم صهیونیستی و موساد در ارتباط است.والتر همچنین معاون بزرگترین شرکت شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی است و چندین بار در فعالیتهای تحریکآمیز علیه راهپیماییهای حمایت از فلسطینیها در لندن شرکت کرده که باعث شده، پلیس او را توبیخ کند.روزنامه عبری زبان «تایمز اسرائیل» ۲۲ آوریل ۲۰۲۴ او را به عنوان "مرد خط مقدم مبارزه با یهودستیزی در انگلیس" توصیف کرد و نوشت که چگونه وی با پلیس لندن در راهپیمایی طرفداران فلسطینیها مقابله کرد.
میلیاردرهای یهودی صهیونیستدر کنار این افراد، میلیاردرهای یهودی صهیونیست را نباید نادیده گرفت که با پرداخت مبالغ مالی کلان به عنوان رشوه و کمک بلاعوض تلاش کردند، مدیریت دانشگاه را به اعمال فشار هرچه بیشتر علیه دانشجویان معترض وارد کنند.«رابرت کرافت»، میلیاردر معروف یهودی صهیونیست از جمله این افراد است. وی صاحب محصولات پنیر معروف کرافت است که در کشورهای عربی بازارهای گسترده و بسیاری خوبی دارد. داراییهای وی ۱۲ میلیارد دلار برآورد میشود. وی در اعتراض به تظاهرات حمایت از فلسطین دانشجویان دانشگاه کلمبیا و ناتوانی در سرکوب آن، بودجه خود را از دانشگاه پس گرفت.یکی از دلایل تصمیم مدیریت دانشگاه کلمبیا در غیر حضوری کردن کلاسهای دانشجویان تا پایان ترم از دست دادن بودجه عنوان شده است که در صورت صحت این ادعا نشان میدهد، سرمایههای صهیونیستی در آمریکا چگونه به راحتی میتوانند، با سرنوشت این کشور بازی کنند.از دیگر یهودیان صهیونیست آمریکایی میتوان به «بیل آکمن» اشاره کرد که نقش مهمی در برکناری رئیس دانشگاه هاروارد به دلیل عدم مقابله با اعتراضات دانشجویان این دانشگاه داشت.وی علاوه بر اینکه رهبری کمپین برکناری «کلودین گای»، رئیس دانشگاه هاروارد را برعهده داشت، کمکهای مالی خود را نیز از این دانشگاه قطع کرد تا مدیریت دانشگاه را برای سرکوب دانشجویان معترض تحت فشار بگذارد.اکثر دانشگاههای آمریکا به حمایتها و کمکهای مالی میلیاردرها و تاجران برجسته این کشور وابسته هستند که برخی از آنها یهودیان صهیونیستی هستند که از اسرائیل حمایت میکنند. این میلیاردرهای صهیونیست نفوذ مالی خود را به اهرم فشاری برای سرکوب دانشجویان معترض به جنگ رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و کشتار فلسطینیها تبدیل کردهاند.
آنها تنها به دانشجویان و مدیریت دانشگاه برای توقف اعتراضات فشار نمیآورند، بلکه فشارهای خود را با کمک نمایندگان مسیحی صهیونیست راست به کنگره منتقل کردهاند تا به هر طریق ممکن موجب توقف اعتراضات دانشجویی علیه «اسرائیل» شوند.رؤسای دانشگاههایی همچون هاروارد، پنسیلوانیا و مؤسسه فناوری ماساچوست به شدت تحت فشار کمیتههای کنگره تحت سلطه صهیونیستها و حامیان آنها از راست افراطی مسیحی برای توقف اعتراضات دانشجویی قرار دارند. فشارهایی که منجر به استعفای رؤسای دانشگاههای هاروارد و پنسیلوانیا شد، اما شفیق، رئیس دانشگاه کلمبیا، برای اثبات وفاداری خود به صهیونیستها خواستار ورود نیروهای پلیس به محوطه دانشگاه برای سرکوب معترضین شد.«کریستوفر براون»، استاد دانشگاه کلمبیا، در مورد تصمیم نعمت شفیق، برای برای سرکوب دانشجویان گفت: ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ روز سیاهی در تاریخ دانشگاه باقی خواهد ماند.دانشجویان دانشگاه کلمبیا نیز با برافراشتن بنرها و پلارکاردهایی که روی آنها مذهب آنها نوشته شده بود (یهودی - مسلمان - مسیحی) تلاش کردند، این پیام را به صهیونیستها برسانند که ادعای آنها در مورد آزار و اذیت یهودیان به خاطر تظاهرات آنها در حمایت از غزه دروغی بیش نیست.کارشناسان بر این باورند، آنچه دانشگاههای بزرگ آمریکا شاهد آن است، «آغاز یک رویداد بزرگ در آمریکاست و باعث میشود، شاهد چهره جدیدی از آمریکا باشیم، چهرهای که در آن نسلها تعصب را کنار گذاشته و انسانیت را ملاک قرار دادهاند.»
منبع: خبرگزاری فارس