Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-29@22:28:42 GMT

به من می‌گویند دخترِ جان‌سخت!

تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۰۹۸۰۹

به من می‌گویند دخترِ جان‌سخت!

ایسنا/اصفهان پگاه وسط زمین و هواست، با لباس مخصوص و طناب و ابزارهای مختلفی که به خودش آویزان کرده، در گرمای سوزان نیمه مردادماه اصفهان، طوری روی طناب نشسته و با ما گپ می‌زند که فراموش می‌کنم در ارتفاع بیش از ۵۰ متری از زمین، معلق مانده!

او بعد از ۱۰ سال کار در یک شرکت خصوصی، تصمیم گرفت به شغل مورد علاقه‌اش بچسبد؛ همان شغلی که علاقه اصلی و ورزش حرفه‌ای‌اش بود و سال‌ها به‌عنوان غارنورد، دره نورد و صخره‌نورد دنبال می‌کرد، اما حالا هم کار و هم تفریحش شده و از صبح تا عصر یکسره روی طناب است و کار می‌کند، بدون ذره‌ای احساس ترس یا نگرانی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

جلوی در یکی از ساختمان‌های بلند بالای شهرک شهید کشوری منتظرش هستیم، به‌محض اینکه می‌رسد با لبخند گرمش راهنمایمان می‌شود و وارد ساختمان می‌شویم. از نگهبان ساختمان تا کارگران همه از حالش می‌پرسند، گویا چند روزی به خاطر آسیب‌دیدگی دستش سر کار نیامده، اما با انرژی مضاعف برگشته است.

جلوی بالابری که قرار است آسانسور این ساختمان بلند بالا باشد وسایل مختلف از طناب و ابزار سبک و سنگین را با کمک همکارش می‌چیند و چند بار صدا می‌زند «آقا رضا! میخوایم بریم بالا...» بالابر خاکی پر از وسیله می‌شود و با سر و صدای زیاد ما را به طبقه پانزدهم می‌برد.

پله‌های نیمه‌کاره بین طبقه ۱۵ تا ۱۷ را بالا می‌رویم تا به پشت‌بام ساختمان می‌رسیم. پگاه با کمک همکارش شروع به وصل کردن و گره زدن طناب‌ها یا به‌اصطلاح خودشان «کارگاه زدن» می‌کنند؛ یعنی دو رشته طناب بوکسل را به‌جایی مطمئن و محکم مثل ستون ساختمان می‌بندد و سر طناب را روی دیوار ساختمان و ارتفاعی که قرار است کار کند می‌اندازند.

با دیدن تعجب و نگرانی من می‌خندد و می‌گوید: «ارتفاع که ترس نداره!» و بعد ادامه می‌دهد: «من از ابزارهای کارم مطمئنم و میدونم چقدر ایمن هستند. همه این ابزارها استاندارد اروپا را داره و در آزمایشگاه‌ها چک میشه، یعنی اگر یک زدگی داشته باشه از رده خارج میشه، پس جای نگرانی از این بابت وجود نداره، خودم هم که دوره تخصصی ایراتا (کار در ارتفاع) را گذروندم که پیش زمینه‌اش ۱۵ سال کار کوهنوردی، دره‌نوردی و غارنوردی بود.»

داستان دختر ایرتا کار اصفهانی آنقدر شنیدنی است که گرمای سوزان پشت‌بام برج بلند را فراموش کرده و  از لحظه لحظه صحبت‌های گرم و صمیمی‌اش لذت ببریم.

پگاه فرجیان، متولد ۱۳۵۹ و ۴۲ ساله، کارشناس مدیریت بازرگانی و حدود ۱۰ سال به‌عنوان کارمند در یک شرکت خصوصی مشغول کار بوده، اما زمانی تصمیم می‌گیرد شغل دیگری داشته باشد؛ شغلی بسیار متفاوت از کاری که سال‌ها انجام می‌داد!

خودش می‌گوید: «بیش از یک سال پیش استارت کار ایراتا (کار در ارتفاع) را زدم، البته پیش زمینه آن ۱۵ سال کار کوهنوردی، دره‌نوردی و غارنوردی بود و با این ورزش آشنا بودم. زمانی که به‌عنوان کارمند در شرکت مشغول کار بودم، این ورزش را دنبال می‌کردم و اتفاقا یکی از مشکلات کاری‌ام همین بود، چون ورزش کوهنوردی اینطور نیست که دو ساعت بروی باشگاه و برگردی، حتماً باید آخر هفته‌ها را مرخصی می‌گرفتم و همیشه سر این قضیه چالش داشتم.»

پگاه همانطور که مشغول باز کردن طناب طولانی بوکسل و چک کردن آن است ادامه می‌دهد: «اون زمان فقط ورزش انجام می‌دادم و هنوز وارد کار صنعتی نشده بودم، اما کار صنعتی با ورزش متفاوته. سال ۱۴۰۰ دوره ایراتا را گذروندم و از همون زمان بدون وقفه کارم را شروع کردم. همونطور که گفتم رشته ورزشی من دره‌نوردی و غارنوردی و تفریحم کوهنوردی و طبیعت‌گردی بود، بنابراین به کار در ارتفاع با طناب و ابزار برای مسلط بودم.»

می‌پرسم نقطه شروع این کار از کجا بود؟

او که حالا مشغول گره زدن یکی از طناب‌هاست برایم توضیح می‌دهد: «از قبل با این کار آشنا بودم و دیده بودم که بچه‌هایی که با آنها هم‌نورد بودم یا در رشته‌های ورزشی می‌شناختم مشغول این کار هستند. وقتی به فکر تغیر شغل افتادم تصمیم گرفتم سراغ این کار بیام تا در طول هفته هم بتونم ورزش کنم و هم کار».

پگاه با لبخند تأکید می‌کند که «من واقعاً این شغل را دوست داشتم» و بعد ادامه می‌دهد: ایراتا مدرک بین‌‍المللی داره و زن و مرد می تونن این مدرک را بگیرن. قبل از من هم کسانی رفتن و این مدرک را گرفتن، اما به‌صورت دائم با آن کار نمی‌کردن، اما من مستمر دارم این کار را انجام میدم و به غیر از خودم دو دختر دیگه را هم می‌شناسم که این کار را حرفه‌ای انجام میدن.

حتی آماده شدن پگاه برای شروع چنین کاری برایم تازگی دارد، به خاطر همین می‌پرسم کاری که انجام می‌دهی برای دیگران عجیب نیست؟

او بلافاصله جواب می‌دهد: «چرا اتفاقا، نه فقط مردم عادی که حتی با دوستای کوهنوردم که صحبت می‌کنم میپرسن این چه شغلیه انتخاب کردی، اصلا چرا داری ادامه میدی!؟ با اینکه کار اداری برام پیدا شد، اما حاضر نشدم برم و ترجیح میدم این کار را انجام بدم چون با روحیه‌ام سازگاره، من آدم یه جا نشستن نیستم و نمیتونم دائم پشت یک میز بنشینم و کارهای تکراری انجام بدم!»

پگاه که تک فرزند خانواده است، از کنار آمدن خانواده‌اش با این شغل هم می‌گوید: «وقتی این کار را شروع کردم به مادرم می‌گفتم دارم میرم یه دوره کارورزی، اما نمی‌گفتم مشغول کار شدم! بعد که دیدند خیلی طولانی شد و تموم نمیشه گفتم شغلمه! البته واکنش بدی نشون ندادن، اما خب احساس رضایت خاطر هم نداشتن. الان دیگه پذیرفتن یعنی درک می‌کنن که من این کار را دوست دارم.»

می‌گویم شاید هم کنار اومدن؟

_ بله در واقع کنار اومدن...

پگاه حالا همه ابزار و وسایلش را آماده کرده و یک بار دیگر همه چیز را چک می‌کند، چند کارگر با او سلام و علیکی می‌کنند و می روند. به پگاه می‌گویم اینجا محیطی نیست که به حضور خانم‌ها عادت داشته باشند.

او می‌گوید: «دقیقا، دفعه اولی که سر پروژه میرم از جمله این پروژه، واکنشا جالبه. اوایل که منا به ساختمون راه نمی‌دادند و می‌گفتند یک خانم اینجا چیکار داره!؟ تا با مسئول پروژه صحبت کردم و هماهنگی انجام شد و بالاخره اجازه دادن به داخل ساختمان بیام. البته این پروژه نسبت به کارهای دیگه بزرگه، اما بازم براشون قابل قبول نبود که یه خانم قراره اینجا کار کند. قبل از اون هم چند پروژه شهری رفتم، اصلا باورشون نمی‌شد اومدم تو ارتفاع کار کنم، پیچ و پلاک بزنم، رنگ آمیزی کنم و ... می‌گفتند اینهمه شغل چرا این کار!؟ حتی دوستای خودم گفتند چرا نمیری از ذهنت استفاده کنی و کار اداری انجام بدی!؟ حتی این واکنش را هم دیدم که کسانی که نمی تونن از ذهنشون استفاده کنن کار یدی انجام میدن، تو چرا این کار را می‌کنی!؟

_ پس حتما علاقه زیادی دارید که با وجود این حرف‌ها ادامه دادید؟

پگاه همین‌طور که دارد برای رفتن روی لبه ساختمان آماده می‌شود تاکید می‌کند: «هم علاقه دارم و هم عمرم را روی این کار گذاشتم، یعنی طلایی‌ترین مقطع زندگیم را برای کوهنوردی و دره‌نوردی و غارنوردی گذاشتم.

پگاه حالا از طبقه هفدهم ساختمان و ارتفاع بیش از ۵۰ متری روی طناب می‌نشیند و با برقی که در چشمهایش دارد برایم از نحوه کار با طناب می‌گوید.

 می‌پرسم به نظر شما شغل زنانه و مردانه داره؟

خیلی جدی و سریع جواب می‌دهد: «نه هیچ فرقی نمی‌کنه چه این شغل و چه شغل‌های دیگه اصلا زن و مرد نداره، گاهی در شغلی که مردانه به نظر میرسه توانایی زنها خیلی بیشتره و می‌تونن به خوبی از پس کار بربیان». 

 و من باز می‌پرسم، اما بعضی کارها چالش‌های بیشتری داره؟

_ بله، اما من سعی می‌کنم کار سخت نگذره، وقتی روی طناب میرم ممکنه خسته بشم، اما سعی می‌کنم بگم، بخندم، برای خودم بخونم و سعی کنم با آرامش کارم را انجام بدم. به هر حال هر کاری سختی‌های خودش را داره، اگه من نتونم پشت میز بنشینم و کار اداری انجام بدم قطعاً ۶ تا ۷ ساعتی که پشت یک میز می‌نشینم برام خسته کننده است و حتی می‌تونه سخت باشه!

_ اما خطری که اینجا وجود داره ممکنه در یک محیط اداری وجود نداشته باشه؟

_ اینطور نیست، دوره‌ای که من گذروندم دوره فوق‌العاده ایمنی بود و کار با طناب را در ارتفاع یاد گرفتم که ضریب خطاش صفره و هیچ اتفاقی نمی‌افته. چیزی که مردم می‌بینن و تعجب می‌کنن اینه که یک خانم روی طناب میره، گاهی حتی آقایون هم تعجب می‌کنن و میگن ما از ارتفاع می‌ترسیم و حالمون بد میشه! بیشترین چیزی که باعث تعجب مردمه ارتفاعه که برای من کاملا حل شده است و هیچ مشکلی ندارم، البته هیچ وقت ترس از ارتفاع نداشتم». 

_ از کی متوجه شدی ترس از ارتفاع نداری؟

با خنده می‌گوید: کلا هیچ وقت از هیچ چیز از جمله ارتفاع احساس خطر نکردم، الان فقط نقطه ضعفم سوزنه وگرنه از هیچ چیزی نمی‌ترسم...

_ از بچگی همینقدر نترس بودی؟

_ از بچگی خیلی بازیگوش بودم، البته اون زمان هیچ پیش زمینه فکری از اینکه بخوام روی طناب یا بلندی برم نداشتم و بعدها با سنگ نوردی آشنا شدم که وقتی شروع کردم هیچ ترسی از ارتفاع نداشتم.

_ این شیطنت‌ها دردسر ساز نبود؟

_ چرا، بالای نردبون می‌رفتم یهو پایین می‌افتادم، اما دوباره تکرار می‌کردم، کلاً خیلی شیطنت می‌کردم...

_ پس برای خانواده حسابی دردسر ساز بودی؟

_ مادرم بنده خدا خیلی گناه داره، همیشه دست و پاش در حال لرزیدن بود... اما الان دیگه با این موضوع کنار اومدن و منم به خانواده‌ام سپرده‌ام چه در طبیعت، چه سر کار و چه هرجای دیگه‌ای، اگر زمانی اتفاقی برام افتاد به خواست خودم بوده و فکر نکنند کسی مقصره، چون من عواقب کارم رو پذیرفتم.

_ تا الان اتفاقی برات افتاده؟

_ در طبیعت که اصلاً اتفاقی نیفتاده، اما در حین کار همین چند وقت پیش در همین ساختمان دستم را بریدم و یک دوره ۱۵ روزه استراحت استعلاجی گرفتم و حالا دوباره به کار برگشتم. البته این حادثه جزو کار فنی ایراتا نیست و یک اتفاق بود. دیدید که موقع آمدن به ساختمان همه حالم را می‌پرسیدند؟ موقعی که این اتفاق افتاد از طناب آمدم پایین، اینجا هم آدم‌های زیادی کار می‌کنن، وقتی فهمیدن جمع شدن و هرکی یه چیزی می‌گفت! اینقدر هول کرده بودن که مدام می‌گفتم من خوبم! چیزیم نیست! البته زخم ساده‌ای نبود و خیلی خونریزی داشت، اما همه ترسیده بودن و من داشتم آرومشون می‌کردم، حتی ‌گفتم یه کم مدیریت بحران کنید!

_ ساعت کار و درآمد این شغل چطوره؟

_ براساس استانداردهای بین‌المللی کسانی که در ارتفاع کار می‌کنن باید روزانه ۴ ساعت کار کنن چون فوق‌العاده شغل سختیه، اما در ایران همکارانم ۸ ساعت کار می‌کنن و ما باید ۸ ساعت را کامل کار کنیم. درآمدش هم بستگی داره؛ اگر پروژه بگیریم خوبه، اما اگر پروژه نگیریم و برای کسی کار کنیم اونقدرها هم خوب نیست!

_ با توجه به سختی‌های این شغل چطور؟

_ با در نظر گرفتن سختی‌ها که اصلا درآمد خوبی نداره!

_ اگه همون کار قبلی می‌موندی درآمد بیشتری نداشتی؟

_ نه، درآمد بیشتری نداشتم، اما به جز اون آدم باید کارش را هم دوست داشته باشه و برای همین هیچ وقت فقط به درآمد فکر نکردم.

_ بعد از هر پروژه استراحت می‌کنی؟

_ از نظر قوانین ایراتا باید بین هر پروژه‌ای وقفه‌ای باشه، اما من بی وقفه کار می‌کنم، گاهی حتی روزهای تعطیل هم سر کار میام، چون اگر سر کار نیایم برای رفتن به طبیعت برنامه ریزی می‌کنم که اونجا هم همین کار را انجام میدم، به خاطر همین اگه ببینم شرایط برای طبیعت‌گردی مهیا نیست، ترجیح میدم به جای نشستن تو خونه یک فعالیتی داشته باشم. من تورلیدر طبیعت هم هستم، اگر توری نداشته باشم کار در ارتفاع انجام میدم، اما اگر توری داشته باشم حتماً اجرا می کنم.

_ یک روز کاری چطور میگذره؟

_ چه سر کار باشم چه نباشم ۵ و نیم تا ۶ صبح بیدارم، اگر دیرتر از این بیدار بشم کل روزم را از دست میدم. صبحانه‌ام را هم حتما باید مفصل بخورم که خیلی زمان میبره. رأس ساعت ۷ و نیم تا ۸ سرکارم و کارم تا ساعت ۴ طول می‌کشه. رأس ساعت ۴ کارم را تعطیل می‌کنم چون کار می‌کنم که زندگی کنم. تو خونه هم اهل تلویزیون دیدن و شبکه‌های اجتماعی نیستم، اگر فیلم خاص و خوبی باشه می‌بینم نباشه هم کتاب می‌خونم.

_ ۸ ساعت سر کار چطور می‌گذره؟

_ اصلاً این ۸ ساعت سخت و طولانی نیست، وقتی روی طناب کار می‌کنی یک نفر دیگه باید بالای سر کارگاه باشه. از ساعت ۸ که میایم همکارم کارگاه و ابزار را چک می‌کنه، بستگی به کاری که دارم واتر جت یا فرز یا پیچ و پلاک و هر چیز دیگه‌ای باشه بر می‌دارم و استارت کار را می‌زنم. ساختمان بلنده و باید بی سیم داشته باشیم و هر زمانی چیزی نیاز داشتم باشم مثل ابزار کار یا آب با بی سیم اعلام می‌کنم چون تو ارتفاع نه صدام بالا میره و نه پایین... در این بازه زمانی باید یک ساعت استراحت کنم، اما من چون زمانم از دست میره یکسره کار می‌کنم و یک ساعت زودتر کارم را تعطیل می‌کنم. در واقع ناهار را حذف می‌کنم و یک چیزی با خودم روی طناب می‌برم و همونجا می‌خورم، اینطوری خیلی راحت‌تره. من ترجیح میدم استراحت نکنم و روی طناب بمونم، چون همین بالا و پایین اومدن خودش کلی زمان میبره. شاید تعریف کردن ۸ ساعت کار خیلی راحت باشه، ولی من چون عاشق این کارم متوجه گذشت زمان نمیشم، مگر اینکه مثلا برق بره و با ابزاری که کار می‌کنم نتونم کار کنم، بعد دلم نمیاد پایین بیایم چون دو ساعت طول می‌کشه تا بروم و برگردم، برای همین ترجیح میدم روی طناب باشم.

_ اگر کسی به این کار علاقه‌مند بشه تشویقش می‌کنی؟

_ بله چرا که نه، اگر علاقه‌مند باشه به دوستانی که این ورزش را به‌صورت حرفه‌ای انجام میدن معرفی می‌کنم تا راهنمایی بشن و آموزش ببینن.

_ اگر به کار خودت علاقه‌مند باشند چطور؟

_ اتفاقاً یک هفته پیش آتش نشانی بودم و کار با طناب را به دخترهای نوجوان آموزش دادم که چند نفری خیلی علاقه‌مند شدند، اما من در طول هفته فرصت آموزش ندارم و ترجیح میدم روی طناب برای خودم کار کنم، برای همین به دوستانم معرفی می‌کنم.

_ به کسانی که می‌خواهند این حرفه را دنبال کنند چه توصیه‌ای می‌کنی؟

_ می‌گویم اگر علاقه‌مند هستید که حتماً دنبال علاقه‌تان بروید، اما سختی‌هایش را هم می‌گویم و دیگر انتخاب با خودشان است. البته برای من که همین سختی‌ها هم شیرینه...

_ حتی نگاه‌های متفاوت آدم‌ها؟

_ بله، البته که نگاه‌های روز اول و آخر خیلی فرق داره، مثلا اول که سر پروژه جدید میرم باید خودم را معرفی کنم، تماس بگیرم، هماهنگ کنم و ... اما چند وقت بعد از در که وارد میشم همه حالم را میپرسن. خوشحالم با آدم‌های خوبی سر و کار دارم و اتفاقا خیلی ها با مرام و مشتی هستند. یادم هست یک بار پروژه‌ای تو شمال داشتیم که به خاطر ترس از بارندگی و تعطیلی پروژه از صبح تا شب می‌موندم و کار می‌کردم، یکی از کارگران افغانستانی بهم گفت من تا ساعت ۴ کار کردم، تو چطوری تا ساعت ۷ کار می کنی!؟ بیا عمو پایین بسه دیگه!

_ شنیدم با دو دست و وسعت زیاد کار می‌کنی؟

_ کسانی که کار می‌کنن معمولا یک فضایی انتخاب می‌کنن و زود فرود میرن ولی من سعی می‌کنم وسعت کارم را زیاد کنم تا بتونم بیشتر کار کنم و بعد فرود برم. البته وقتی وسعت کار را زیاد می‌کنم زمان استراحت ظهر هم ندارم و یکسره کار می‌کنم اما سرعت کارم بیشتر و زودتر تموم میشه.

_ کار کردن تو این هوای گرم سخت نیست؟

_ این کار یه جورایی فصلیه، یعنی اگر کار با واتر جت باشه که تابستان بهتره اما زمستان هوا سرده و اگر وزش باد یا بارندگی باشه باید کار را تعطیل کنیم، کلا زمستان کار کمتره و تعطیلی زیاد داریم، اما تابستان اگر قطعی آب یا برق نباشه کار بهتر پیش میره.

_ کار صنعتی را بیشتر از شهر دوست داری؟

_ بله کار صنعتی را خیلی دوست دارم. شاید به خاطر دید مردم، چون مثلا یکی بار که در شهر کار گرفتم خانمی از شیشه پنجره گفت خانم شما داخل خونه هم تمیز می‌کنی!؟ این کار هنوز برای مردم ناشناخته است، ضمن اینکه کار در شهر کوچیکه، اما الان با اینکه دورتر از شهریم و کار سخت‌تره من بیشتر دوست دارم چون کلا محیط‌های صنعتی را ترجیح میدم.

_ به نظر شما چطور میشه شرایط این حرفه را بهتر کرد؟

_ کارهای زیادی میشه انجام داد. اول اینکه این کار صنعتیه نه یک کار کارگری و همه کسانی که کار می‌کنن تکنسین هستند، اما متأسفانه در حد کار صنعتی بهش بها داده نشده! اصلا صنفی به عنوان صنف ایراتا کار یا کار در ارتفاع نداریم. من برای خودم بیمه کارگری رد می‌کنم، درحالی که این کار جزو مشاغل سخته!

_ شاید باید خودت به فکر راه اندازی صنف باشی؟

_ یک دست صدا ندارره، من نمی‌دونم باید چه کرد، اگر می‌دونستم که می‌تونم کار مفیدی انجام بدم حتما انجام می‌دادم. شاید به خاطر همینه که افرادی که وارد این شغل میشن معمولا ماندگار نیستن. اما من باید ممنون افرادی مثل آقای صادقیان و آقای استکی و کسانی که با اونها کار کردم باشم که مشوق من بودند و  جایی که الان ایستادم و کار می‌کنم به خاطر انرژی مثبت اونها بوده، همونقدر که بعضی حرف‌ها و واکنش‌ها خوب نبوده، افرادی هم هستن که به معنی واقعی حامی و مایه دلگرمین.

_ دوستان پگاه اونا به چه اسم یا صفتی می‌شناسند؟

_ من بیشتر با ورزشکاران و طبیعت‌گردان در رفت و آمدم، به خاطر همین کارم برای اونها عادیه، ولی یکی از اسم‌هایی که روی من گذاشتند جان سخته. یکی از بچه هایی که قبلا با هم کار می‌کردیم و الان دیگه کار نمی‌کنه هر بار با من تماس می‌گیره میگه چطوری جان سخت! و هربار که میگه جان سخت، من با خودم میگم چطور من هنوز دارم این کار را ادامه میدم!؟ چون خیلی از آقایون این کار را شروع کردن اما ادامه ندادن و به سراغ کار دیگه‌ای رفتن. البته به پای این نمیزارم که شغل خوبی نیست، شاید به خاطر سختی‌های زیادش باشه!

_ پس رمز موفقیت شما که همچنان ادامه میدی چیه؟

_ چون من جان سختم!

_ از پگاه راضی هستی؟

هم رضایت دارم و هم وجدانم خیلی راحته. کلا سعی می‌کنم زندگی را خیلی راحت بگیرم، البته به فکر آینده هستم، اما از لحظاتم لذت می‌برم.

_ جمله انگیزشی برای خودت داری؟

_ «کلام انسان قلم معجزه گر اوست» یعنی هرچیزی بگی همون اتفاق می‌افته. در این رشته هم برای من اون چیزی که انگیزه‌ام بود داره اتفاق می‌افته و خیلی خوشحالم. با اینکه یک سال و نیمه دارم این کار را انجام میدم اما نسبت به کار اداری که یک دهه انجام دادم پیشرفتم خیلی بیشتر بوده چون می‌خواستم. من کارهای مدنظرم را روی کاغذ نوشتم و چسبوندم روی دیوار خونه: «کار، تحصیل، سفر» همیشه این چندتا را نگاه می‌کنم و میگم خواستن توانستن است.

پگاه آرام آرام طناب را باز می‌کند و همینطور که برایمان از نحوه فرود می‌گوید، طبقه هفدهم را پایین می‌رود و کارش روی دیوارهای تازه ساخته شده ساختمان را شروع می‌کند. اشتیاق و جدیت او در حین کار آن هم در ارتفاع ۵۰ متری از زمین تماشایی است.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی اجتماعی ورزشکاران دختران دختر اشتغال ورزش کار در ارتفاع کار در ارتفاع خاطر همین کار را انجام روی طناب ترجیح میدم سعی می کنم کار می کنن کار می کنم انجام بدم کار اداری کار صنعتی علاقه مند ساعت کار کار کنم سختی ها جان سخت اما من سر کار ۸ ساعت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۰۹۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حال خوب| برآورده شدن آرزوی دختر کارآفرین

دختر کارآفرین سبزواری از مشکلاتی می‌گوید که طی چند سال پشت سر گذاشته تا به آرزوی کودکی‌اش که باعث حال خوبش می‌شود برسد.

     

به اشتراک بگذارید: https://tn.ai/3075654 درباره ما ارتباط با ما آرشیو اخبار ؛ جدیدترین اخبار لحظه به لحظه امروز پیوندها بازار پربیننده‌ترین اخبار قیمت ارز و طلا لیگ ایران و جهان ما را دنبال کنید: RSS تلگرام اینستاگرام توییتر   آپارات   سروش   آی‌گپ   گپ   بله   روبیکا   ایتا
All Content by Tasnim News Agency is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.

دیگر خبرها

  • کدام پرنده رکورد جهانی بالاترین ارتفاع پرواز را در اختیار دارد؟ | برخورد کرکس روپل با یک هواپیما در ارتفاع ۱۱ هزار و ۳۰۰ متری
  • عجیب‌ترین پنالتی هفته چیپ بود!
  • انواع اتصالات لوله داربستی و نکاتی که باید بدانید
  • تهران صاحب بلندترین سکو بانجی‌ جامپینگ دنیا
  • خبر شکستن یک سد معیشتی در ساوه چه بود؟
  • (ویدئو) مرد آمریکایی به کمک دختر ترکیه‌ای مسلمان شد
  • حال خوب| برآورده شدن آرزوی دختر کارآفرین
  • تعرفه شستشوی نما ساختمان ۱۴۰۳
  • تلفیق هنرنمایی طبیعت با فناوری نوین، نجات کشاورزی کم بازده دیم
  • افزایش ۲ هزار و ۸۶۵ واحدی شاخص کل بورس