چند نکته درباره میراث دهخدا؛ چرا سپردن کار تالیف لغتنامه به مبتدیها خطرناک است؟
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۲۱۶۸۹
لغتنامهنویسی به حضور انسانهای استخوانترکانده نیاز دارد؛ نه انسانهای مبتدی. اگر کار از حضور کسانی خالی باشد که خاک این راه را خوردهاند، نتیجه چندان پرباری به دست نخواهد آمد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، حواشی رخ داده در مؤسسه لغتنامه دهخدا و انتشار خبری مبنی بر خداحافظی دکتر حسن انوری، مؤلف لغتنامۀ دهخدا و مؤلف فرهنگ بزرگ سخن پس از 60 سال از این مؤسسه و در پی آن، قطع موقت همکاری چندتن از اساتید و اعضای بخش تألیف این مؤسسه، واکنشهای متعددی را در میان اهالی فرهنگ و ادب داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمدحسن مقیسه، استاد دانشگاه امام صادق(ع) و مؤلف آثاری چون «افکار پنهان ایرانیان» و «امین زبان و ادب پارسی» در یادداشتی که برای انتشار در اختیار ایران اکونومیست قرار داده است، بر لزوم حضور اساتید و اهل فن برای ادامه نگارش لغتنامه بزرگ فارسی در مؤسسه دهخدا تأکید کرد. متن یادداشت این استاد دانشگاه را میتوانید در ادامه بخوانید:
اِنّ آثارنا تَدُلّ علینا
فانظرُوا بعدَنا اِلَى الآثار
آثار ما راهنمای شما هستند بر ما؛ بنابراین، پس از ما به آثارمان بنگرید.
این بیت مشهور عربی که از فرط شهرت به زبانزدگی(ضربالمثل) پهلو میزند، گویی اشارتی آشکار است بر مؤسسه لغتنامه دهخدا؛ مؤسسهای که با همت و حمیت مردان دانش و بلندپایهای بنیاد نهاد شد و اکنون بیش از 70 سال است که نامش برای ایرانیان، به ویژه فرهنگ و ادبدوستان آشناست.
لغتنامه دهخدا، نام بزرگ علیاکبر دهخدا، سیاستپیشه، شاعر و نویسنده طنزپرداز(دخو) کشورمان را زنده نگاه میدارد و به ما میآموزد که کار نیک، مانا و جاودانه خواهد بود. همچنین لغتنامه یادآور نام بزرگان دیگری است چون: دکتر محمد معین، دکتر سید جعفر شهیدی و دکتر محمد دبیرسیاقی؛ بزرگانی که «نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند». اینان از همان دست انسانهای بزرگی بودند که در حقشان گفتهاند:
مردمان بخرد اندر هر زمان
رازِ دانش را به هرگونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
اینک که سخن از لغتنامه گرانسنگ دهخداست و به حکم آیه شریه کلام الهی که فرمود: «وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»، نکاتی چند را پیرامون اهمیت و نقش لغتنامهنویسی و مؤسسه لغتنامه تقدیم میکنم:
مایه تأسف است که عمر ارزشمند و وقت گرانبار دانشمندان این سرزمین به بگومگوهای بطالتآمیز اداری صرف شود. برای خود این عزیزان، سرمایههای مادی و معنوی کشور صرف شده تا پایههای علمی کشور تقویت شود. تأکید و تکیه بر این چراها و بایدها و نبایدها هیچ کمکی به راه و روش علمی نکرده و نمیکند.
نکته دیگر اینکه لغتنامه و دایرةالمعارفنویسی از زیربناییترین دستمایههای علمی زبان در هر کشوری است؛ به ویژه لغتنامه که بیش از دایرةالمعارفها به استحکام بنیاد زبان در هر کشوری کمک میکند. لغتنامهها از این جهت که به شناخت ریشهشناسی واژهها و راهنمایی شناخت آواها و معناهای هر واژه میانجامد، برای هر زبانی ضرورت دارد.
در حال حاضر در کشورهای پیشرفته که به کارهای زیربنایی در بُعد زبانی توجه میشود، جدیدترین نسخههای لغتنامهنویسی هر سال بیرون میآید که با سال گذشته خود متفاوت است، واژههای جدیدی در آنها ارائه میشود که در سالهای گذشته در لغتنامهها یا نبودند یا دچار تغییر شدهاند؛ بنابراین کشورهایی که به زبان و تطور زبانی توجه دارند، ساخت و سازهای قوی را برای حفاظت از واژهها و فرهنگ واژگانی خود لحاظ کرده و برای آنها پشتوانههای مالی تضمین شده، در نظر گرفتهاند. فرهنگ آکسفورد یک نمونه در دسترس است که بسیار روزآمد است. چنین کاری برای کشور ما ضروری است.
دانشمندان بزرگ به این نتیجه رسیدند که نگاه کردن به واژگان، مانند نگاه کردن به یک موجود زنده و انسانهاست؛ همانطور که انسانها متولد میشوند و میمیرند، واژگان نیز همانند هر انسانی زندگی میکنند، روزی متولد میشوند و روزی به پایان عمر خود میرسند. در حال حاضر واژههای داریم که در گذشته نیز به همین معنا و آوا شناخته میشدند؛ مانند «روز»، «شب»، و ... . اما واژگانی داریم که هم معنا و هم خود آن واژه در فرهنگ گفتاری و شنیداری امروز ایرانیان وجود ندارد، مانند «چَخیدن» به معنای «جنگیدن»؛ بنابراین اگر نگاه ما به واژه به عنوان زیرساخت سخن و زبان کشور، نگاه بنیادینی باشد، برای ساخت و سازهای اداری واژگان و کسانی که در کار واژهسازی و حفاظت از واژگان هستند، حتماً تدبیر بهتری خواهیم اندیشید.
نکته دیگری که در لغتنامهنویسی حتماً باید مورد توجه قرار گیرد، این است که در زبان فارسی با واژگان و زبانی روبرو هستیم که ایستا، بدون تحرک، خنثی و ساکت و ساکن نیست. دستگاه زبانی فارسی در کار زایایی دستگاه واژگانی و حروف، صوتها و به وجود آوردن واژگان جدید، بسیار فعال است؛ بنابراین حتماً لازم است به کسانی که در این راه کار میکنند، کمک شایستهای صورت گیرد.
واژگان زبان فارسی بسیاری از ، اصطلاحات، ترکیبات، ضربالمثلها و ... را در خود جای دادهاند. کسانی که در لغتنامه کار میکنند با همه این مقولههای ادبی و زبانی روبرو هستند و با ثبت و ضبط آنها و حتی ثبت آواها، باعث میشوند که این واژگان به نسلهای بعدی نیز منتقل شوند.
دیگر نکته مهمی که حتماً باید در لغتنامهنویسی لحاظ شود و کسانی که سالها تلاش کردهاند، حتماً به این امر توجه داشتهاند، نیاز به حضور انسانهای فرهیخته، باسواد، استخوانترکانده در این راه است؛ نه انسانهای مبتدی. لغتنامهنویسی به حضور کسانی نیاز دارد که سالها متون گذشته آن زبان را مطالعه کرده، به اصطلاحات، آواها و معانی متعددی که یک واژه میتواند در طول تاریخ داشته باشد، آگاه باشند. کسانی که هم به فرهنگ و متون گذشته آگاهی و اشراف داشته باشند و هم به فرهنگ معاصر آشنایی؛ بنابراین نگاه داشتن اساتید فرهیخته و کارکشته در چنین کاری بسیار ضروری است؛ زیرا اگر این سازمانها از انسانهای کهنهکار و فرهیخته- که خاک این راه را خوردهاند- تهی باشد، بدیهی است که رهآورد آنها که همان لغتنامه است، لغتنامهای غنی و پربار نمیتواند باشد.
نکته آخر اینکه باعث تأسف است که اگر نگاهمان به لغتنامه به عنوان یک دستاورد فرهنگی و ادبی، یک نگاه آماری باشد؛ به طور بنیادین باید گفت که نگاه شعاری و گزارشی به کار علمی تنها راه نابود ساختن دانش و علم است. علم، بخشنامهپذیر نیست، علم که برای تبلیغ و برای بالا بردن آمار کاری بخواهد پرورانده شود، قطعاً علمی توخالی خواهد بود؛ به ویزه اینکه در کار علوم انسانی، روشهای تبلیغی و آماری نمیتواند راه به جایی ببرد.
علوم انسانی، به ویژه شاخههای ادبیات و هنر، نمیتوانند در مقولههای آماری و شعاری جای بگیرند. بهتر است مدیرانی که این روشها را در دورنمای کاری خود میخواهند لحاظ کنند، به همکاران علمی خود اعتماد کنند. لغتنامه کاری است که با صبر به دست میآید؛ به ویژه در زبانی مانند زبان فارسی که گستردگی آن پردامنه است و یک واژه دارای معانی متعدد و مختلفی میتواند باشد.
منبع: خبرگزاری تسنیممنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: لغت نامه نویسی لغت نامه انسان ها واژه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۲۱۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چند حقیقت درباره نادر طالبزاده
دوست قدیمیاش سلیم غفوری میگوید که بزرگترین آرزویش این بود روزی را ببیند رژیم صهیونیستی در این دنیا نیست و این روزها همه دنیا پرچم مبارزه و مقابله با اسرائیل را به اهتزاز درآوردهاند، جایش بیشتر از هر زمانی دیگر، خالی است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نهم اردیبهشتماه سال 1401 روزی که همه جهان فریاد مرگ بر اسرائیل سر میدادند خبر درگذشت یک متفکر و پژوهشگر رسانه به گوش رسید. آن روز، روز قدس بود و نادر طالبزاده برای همیشه چشم از جهان فروبست. مردی که با همه سختیها و پیچیدگیها کنفرانس افق نو را راه انداخت.
سالها دبیری جشنواره فیلم عمار را برعهده داشت و به کارگردانی سریال «بشارت منجی» هم شناخته میشود. ساخت چندین مستند و البته اجرای برنامه «عصر» شبکه افق تنها گوشهای از فعالیتهای اوست، نادر طالبزاده را بیش از هرچیزی با فعالیتهای انقلابیاش میشناسیم؛ در حالی که از 16 تا 26 سالگی در آمریکا زندگی میکرد همزمان با وقوع انقلاب به کشور بازگشت تا صدای آن باشد، خط او، خط انقلاب بود.
همانجا که سخنان امام خمینی (ره) را از مطبوعات درست چندماه قبل از عزیمتشان به پاریس پیگیری میکرد و در خاطراتش عنوان کرد که از این سخنان بسیار متأثر شده است. کارگردانی که معتقد بود به هیچ جبههای جز انقلاب تعلق ندارد، خودش میگوید «من در آمریکا مشاهداتی داشتم که بعدها خیلی به دردم خورد» همین هم شد بعدها هم در قالب جشنواره «عمار» و هم کنفرانس افق نو ابعادی تازه از این کشور را هویدا کرد.
طالبزاده اما نقشی در ماندگاری حوادث تسخیر لانه جاسوسی را هم دارد، او که در سالهای اخیر به واسطه فعالیتهای ضد استکباریاش در لیست تحریمهای آمریکا هم قرار گرفت، از اولین کسانی بود که در قالب تیم مستندسازی در صحنه تسخیر سفارت آمریکا حاضر شد و وقایع آن روزگاران را ثبت و ضبط کرد، ساخت همین مستند هم سرآغاز همکاری او با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شد.
حقیقتی که نادر طالبزاده از داود میرباقری گفت/ نخستین سالگرد درگذشت مبدعِ برنامه زنده تلویزیونی + فیلمبرنامه «عصر» را میتوان یکی از مهمترینهای فعالیتهای او در بستر تلویزیون محسوب کرد، برنامهای که پلی ارتباطی و البته حلقهای برای گردآوری چهرههای استکباریستیز بود، همان هدفی که نادر طالبزاده دنبالش میکرد. طالبزاده البته همین هدف را در کنفرانس افق نو هم پیگیری کرد، همایشی که ابتدا با عنوان «هالیوودیسم» آغاز به کار کرد اما بعدها با تغییر نام چهرههایی از کشورهای مختلف جهان را به خود دید.
اما به مناسبت سالروز درگذشت او نگاهی به چند حقیقت از این متفکر انقلابی داریم که سیدسلیم غفوری قائممقامِ این روزهای معاونت سیما و مدیر سالهای نه چندان دور شبکه مستند و افق سیما آنها را بازگو کرد.
غفوری از این نکته آغاز کرد: اگر بخواهم درباره حاج نادر در یک جمله بگویم او در هر زمانی پیشتاز عرصه رسانه بود. با فهم درست از نیاز آن مقطع، واردِ فضای رسانه میشد. وقتی به زمانِجنگ او نگاه کنیم ساخت مستندهای دوران دفاعمقدس را با شکل و شمایلی درست پیش میبرد. اگر به روایت مظلومیت مردم بوسنی رسید که در مقطعِ خودش بهترین کار بود، «خنجر و شقایق» را ساخت. کارهای مختلفی که در حوزه مقاومت در دستور کار قرار داد مثل مجموعه «عصر انتظار» و مجموعه «نسل فراموش شده» که راجع به اردوگاههای فلسطینیها بود جزو کارهایی است که هنوز هم ماندگارند و دربارهشان میتوان ساعتها صحبت کرد.
این مدیر در تلویزیون از وجوه متمایز برنامهسازی نادر طالبزاده گفت؛ «مهمترین نکتهای که طالبزاده در عرصه برنامهسازی داشت فهم کامل نسبت به موضوعی بود که در دستورِ کار خودش قرار میداد. بنابراین دست روی نقاطی میگذاشتند شاید برای خیلی از افراد، این نقاط مکشوف نبود و پنهان مانده است. نقاط پنهان را میآوردند و روی آن ذرهبین میگذاشتند و آن نقاط پنهان را برجسته میکردند. در تلاش بودند خودشان را تسلیمِ جریان غالب رسانهای نکنند؛ واقعاً اگر در یک موضوعی به چیزی میرسیدند و میآمدند خیلی آن را شجاعانه و با صراحت بیان میکردند.
در واقع وجوه تمایز او صراحت، فهم درست موضوع و تلاش برای کشف حقیقت بود. شما در مجموعه "خنجر و شقایق" این تفاوت و وجوه تمایز را میبینید. این فقط یک مستند جنگی صرف نیست و گزارش از نبرد جنگ در بوسنی نبود. "خنجر و شقایق" در پی کشف حقیقتی بود که در ظاهر و پوسته جنگ جریان داشت و این "خنجر و شقایق" را به عنوان اثری متفاوت خلق کرد.»
اما شاید نگاه صهیونیستستیزی و استکبارستیزیِ نادر طالبزاده در جای جایِ فعالیتهای فرهنگی و هنری او دیده شود؛ همانگونه سلیم غفوری به آن اشاره کرد: «او همیشه مهمترین دغدغهاش این بود آنچیزی که به عنوان صهیونیست جهانی شناخته میشود را معرفی کند. این خط را او در برنامه «راز» دنبال کرد و در کارهای دیگرِ او میتوان به وضوح مشاهدهاش کرد. در سریال «بشارت منجی» هم این نگاه دیده میشود.
طالبزاده در دوران جنگ برای مستندسازی دفاعمقدس از هیچ تلاشی دریغ نکرد و در طول 30 سال دیگر، عمرش را صرفِ مبارزه با صهیونیست کرد. نکته مهمی است که او در روزِ منتسب به مبارزه با صهیونیست و حمایت از مردم فلسطین، این دنیا را ترک کرد. به نظرم بزرگترین پیام فوت ایشان در روز قدس این است نادر طالبزاده قهرمان مبارزه با صهیونیست و اسرائیل بود. به نظرم این نکته نباید در هیچ مطلبی از طالبزاده، مغفول بماند. یا ماجرای تحریمِ او از سویِ آمریکاییها که بابتِ برپایی افق نو اتفاق افتاد. چرا که افق نو در پی افشای ماهیت صهیونیست جهانی بود و آنها متوجه شدند او خلاف جریان رسانهای مسلط بر جهان عمل میکند.»
او بزرگترین آرزوی طالبزاده را از بین رفتن رژیم صهیونیستی دانست و گفت: بزرگترین آرزویش این بود روزی را ببیند رژیم صهیونیستی در این دنیا نیست و رژیم صهیونیستی دچار زوال شده است. سالها برای مسئله افشای ماهیت جریان صهیونیستی در دنیا تلاش کرد. شاید به حق باید بگوییم ایشان سردار رسانهای مبارزه با صهیونیسم و سردار جبهه فرهنگی انقلاب بودند.
شاید یکی از حقایق دیگر زندگی او پرورش نیرو در فضای هنر و رسانه انقلاب باشد؛ به تعبیر غفوری، او در طول این سه دهه برای پرورش نیرو در فضای هنر و رسانه از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکرد. آموزش به بچههای رسانهای خارج از کشور مثل دوستان لبنانی و افغانستانی تا داخل کشور که دورههای مختلفی برگزار کرد و ساعتها کارشان را میدید و راهنماییشان میکرد. برای رشد و آموزش بچههای رسانهای جبهه انقلاب واقعاً وقت میگذاشت. شاید یکی از بزرگترین کارهای او نسلی باشند که امروز در این عرصه فعالیتِ چشمگیری دارند و شاگردانِ نادر طالبزادهاند.
در سالروز درگذشت او شاید یادآوری این نکته جالب باشد؛ نادر طالبزاده بارها درباره غفلت نسبت به عدم ساخت فیلم، مستند و کارهای نمایشی درست درباره اهلبیت و فضایِ دینی گلایهها کرده بود؛ او همواره به نگاه جهانی و بینالمللی در این عرصه تأکید میکرد. "ما باید روایتهای دینی و مذهبیمان را چارچوب و ساختار بینالمللی ببخشیم و اصلاً نویسندگان و پژوهشگران این حوزه باید به این سمت و سو بروند تا دیگر عوالم جهانی هم به پاسخ پرسشها، ابهامات و نظریات دینیشان دست یابند."
و یک نکته جالب درباره راه افتادن گفتوگوی زنده در تلویزیون است؛ نادر طالبزاده در یکی از گفتوگوهایی که با خبرگزاری تسنیم داشت درباره سریالهای دینی تلویزیون به این نکته جالب اشاره کرد که گفتوگوی زنده را در تلویزیون راه انداخته است. او گفت: "یادم میآید به علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما وقت پیشنهاد دادم صداوسیما برنامه گفتگوی زندهای ندارد و در حالی که تلویزیون کشورهای دیگر با گفتگوهای زنده انتقادی، سرپا بودند. خوشبختانه این پیشنهاد مورد قبول قرار گرفت و این کار از شبکه پنج شروع شد برنامهای تحت عنوان «شباهنگام» که کار سیاسی و جنگ نرم با من بود. البته ناگفته نماند که برخیها را هم میخواستیم همچون ازغدی که به واسطه این برنامه دیده شد، دیده شوند اما تلویزیون جلویشان را گرفت. آنقدر نمیشودهای سازمان زیاد شد که من به عنوان طراح برنامه ترجیح دادم استعفا بدهم."
انتهای پیام/