Web Analytics Made Easy - Statcounter

«درد»

(منشأ رنج و تلخکامی)

نویسنده: پاتریک وال

مترجم: محمدرضا باطنی و فاطمه محمدی

ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1400

346 صفحه، 140000 تومان

 

****

 

کتاب با ادعایی بسیار بزرگ آغاز می‌شود: «این کتاب همۀ آن‌چه را که ما در حال حاضر دربارۀ ماهیت و علل درد می‌دانیم بررسی خواهد کرد.» امروزه، به طور معمول، فقط یک نادان یا شارلاتان در باب اثرش چنین مدعایی مطرح می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما وقتی به سراغ نویسنده می‌رویم، نظرمان کاملاً وارونه می‌شود. پاتریک وال (1925-2001) نه‌فقط متخصص درد است، بلکه لقب بزرگ‌ترین دردشناس دنیا را هم به او اختصاص داده بودند و چند بار تا تصاحب جایزۀ نوبل هم پیش رفت. بنابراین با اثری بی‌نظیر مواجهیم، دربارۀ موضوعی که همگی در سراسر زندگی با آن درگیریم.

محال است که درد دست از سر ما بردارد. ولی ما هم در برابر آن کاملاً دست‌بسته نیستیم. البته هرگونه مقابله‌ای با درد مستلزم شناخت آن است. نوع مقابله با هر دردی بستگی دارد به علل خاص آن نوع درد. علاوه بر این، ماهیت خود درد هم مطرح است؛ درد چیست؟ هر چند عجیب، ولی این دشوارترین مسئله است. اگرچه ما درد را بی‌واسطه تجربه می‌کنیم، اما تجربۀ بی‌واسطه مستلزم شناخت نیست. ما هضم غذا و شنیدن نغمه‌ها را بی‌واسطه تجربه می‌کنیم، اما از سازوکار دقیق آن‌ها هیچ نمی‌دانیم. همین جهل به ماهیت درد باعث انواع نظریه‌پردازی‌ها و حتی گمانه‌زنی‌ها شده است. بسیاری از فیلسوفان، پزشکان، روان‌شناسان و روان‌پزشکان در این باب نظریات خاص خود را مطرح کرده‌اند. اما خود این‌ها بیشتر از این‌که پاسخ باشند، به مسائل جدیدی دامن زده‌اند. تضاد و تعارض میان آن‌ها هم جای خود دارد. به نظر می‌رسد که این مسئله به‌قدری دشوار و پیچیده است که یک نفر به‌تنهایی از پسِ آن برنمی‌آید. مجموعه‌ای گسترده از دانش و یافته‌های دانشمندان و محققان مختلف باید با هم جمع شود تا بتوان به نظریه‌ای مقبول امیدوار بود. رویکرد این کتاب چنین است؛ توجه به دانش جمعی در باب درد.

پاتریک وال درد را همه‌جانبه بررسی می‌کند. اما این بررسی جامع برای این نیست که اثری فاضلانه و دانشنامه‌ای بنویسد. او به اقتضای موضوع دست به چنین کاری زده. از نظر او درد به کل وجود انسان ربط می‌یابد و نه به یک بخش خاص. کل وجود انسان درگیر درد می‌شود و نه جزیی مشخص از بدنش. به عبارت دیگر، درد واکنش کل هستی انسان است. به همین دلیل، پای مباحث بسیاری به میان می‌آید. برای این‌که اهمیت این مطلب بیشتر روشن شود باید به این نکته توجه کنیم که دیدگاه کلاسیک دربارۀ درد مبتنی بر جزئی‌نگری است؛ به این معنا که وقتی دردی اتفاق می‌افتد، فقط بخش‌های خاصی از بدن و سیستم عصبی و نقطه‌ای مشخص در مغز درگیر آن واقعه می‌شوند. نویسنده با استناد به شواهد متعدد و آزمایش‌های جدید پیشرفته دیدگاه جزئی‌نگر کلاسیک را مردود می‌داند. البته منظور این نیست که نویسنده عملکرد خاص اجزای بدن را هنگام یک درد خاص منکر شود. برعکس، او به‌تفصیل تمام جزئیات مربوطه را تشریح می‌کند: بافت آسیب‌دیده، سلول‌ها و الیاف عصبی، طناب نخاعی، عملکرد مغز و... . نکتۀ اصلی این است که این‌ها به‌خودی خود برای تبیین درد کافی نیستند.

پاتریک وال نه‌فقط مخالف جزئی‌نگری است، بلکه حتی دوگانه‌انگاری دکارتی را هم رد می‌کند، و آن فلاسفه‌ای را که چنان دیدگاهی را پذیرفته‌اند به «کمال نادانی از نحوۀ عمل موجودات زنده» متصف می‌کند. همین دوگانه‌انگاری است که باعث شده آثار مربوط به درد غالباً یا صرفاً به جنبۀ فیزیکی بدن بپردازند یا فقط به بعد ذهنی-روانی. این کتاب نه‌فقط این دو را با هم و در ارتباط با هم بررسی می‌کند، بلکه حتی از جنبۀ فرهنگی و اجتماعی درد نیز غافل نمانده است. بله؛ درد سویه‌های فرهنگی هم دارد و فرهنگ‌های مختلف در تجربۀ درد و شدت و ضعف آن تأثیرگذارند. این را هم بیفزاییم که متأسفانه (یا خوشبختانه؟!) پاتریک وال تجربۀ دست‌اول از درد هم داشت. او در پنج سال‌ پایانی عمرش به سرطان مبتلا شد و با درد سرطانی فرساینده‌ای دست‌به‌گریبان بود. در همان دوران بود که این کتاب را نوشت.

این بررسی همه‌جانبه دربارۀ چیستی درد یک غایت کاربردی دارد: چگونه بر درد فائق آییم و چطور آن را برطرف سازیم؟ در این زمینه، مباحث متنوعی مطرح می‌شود. نویسنده انواع روش‌ها را توضیح می‌دهد و نقادانه بررسی می‌کند؛ بعضی را رد می‌کند، به بعضی نمرۀ قبولی می‌دهد و بعضی را با حک و اصلاح، به صورت مشروط، می‌پذیرد. او نه‌فقط مسکّن‌ها و داروها، بلکه حتی نقش جنسیت، فرهنگ و هیپنوتیزم را هم در مسئلۀ درد بررسی می‌کند.

پاتریک وال فقط درد کلی و کلیت درد را بررسی نمی‌کند. او به دردهای خاص هم می‌پردازد: خراشیدگی، رگ‌به‌رگ‌شدگی، دندان‌درد، حملۀ قلبی، آرتروز، زایمان، سرطان و قطع عضو. به دردهای خاصی هم می‌پردازد که علت مشخصی ندارند؛ برای نمونه، سردرد، کمردرد و دردهای ناشی از فشار مکرر که بر سر کارمندان و نویسندگان نازل می‌شود. برای مثال سازوکار بیهوشی پس از شنیدن اخبار اقتصادی به طور مختصر این‌گونه است: «از هوش رفتن، یکی از واکنش‌های شدید جسم به یک وضعیت اضطراری است. در این حالت، سازوکارهای عصبی و هورمونی مسیر جریان خون را از پوست، که مثل گچ سفید می‌شود، به سمت اندام‌های حیاتی داخل بدن برمی‌گردانند. فشار خون یک‌دفعه می‌افتد، و میزان خونریزی کاهش می‌یابد. شخص در وضعیت ناهشیاری و بی‌حرکتی قرار می‌گیرد.»

همۀ این بحث‌ها در باب علل به وجود آمدن درد است؛ پاسخ تفصیلی به این سؤال: «درد چگونه پدیدار می‌شود؟» اما سازوکار درمان نیز به همان اندازه اهمیت دارد؛ یعنی بررسی این مسئله که چگونه سازوکار درد متوقف می‌شود؟ برای مثال، قرص‌های آسپرین، مورفین و طب سوزنی چگونه عمل می‌کنند که درد را تسکین می‌دهند. دارونماها نیز از قلم نیفتاده‌اند. امور گوناگونی در طب‌های سنتی و دورۀ مدرن به‌عنوان دارو معرفی شده‌اند که پزشکی مدرن آن‌ها تأیید نمی‌کند. حکم آن‌ها چیست؟ پاتریک وال فصل مستقلی، فصل نهم، را به این موارد اختصاص داده است. اما انسان فقط با درد خودش سروکار ندارد. او با درد دیگران هم مواجه می‌شود و در مواردی نمی‌تواند بی‌تفاوت بماند. در این زمینه چه باید کرد. پاسخ تفصیلی در فصل یازدهم است.

با این‌که کتاب در بالاترین طراز علمی قرار دارد، اما نویسنده از ذکر مثال های روزمره و حتی داستان‌های جالب دریغ نورزیده است. تنوع، وضوح، جذابیت و سادگی شیوۀ بیان مطالب باعث شده که این اثر برای همگان خواندنی و مفید باشد؛ از پزشکان متخصص گرفته تا خوانندۀ عمومی.

در این کتاب تناقض جالبی می‌بینیم. با این‌که کتابی دربارۀ درد است و بی‌رحمانه درد را تشریح می‌کند، اما خواندنش بسیار لذت‌بخش است. کتابی است که خواندنش صفحه‌به‌صفحه، آهسته، پیش می‌رود؛ زیرا هر صفحه‌ای هم جالب است و هم پرمحتوا. این هم نمونه‌ای ساده و کوچک و مفرّح و کاربردی:

«اگر شما روزی بخواهید خون بدهید و با دقت به سوزن نسبتاً بزرگی نگاه کنید که دارد به پوست شما نزدیک می‌شود، سیاهرگ شما را سوراخ می‌کند و به دنبال آن، جهش ناگهانی خون تیره به داخل سرنگ را شاهد باشید، دردی شدید، گزنده و اشک‌آور را احساس می‌کنید که می‌تواند کاملاً اضطراب‌آور باشد. از طرف دیگر، اگر توجه شما معطوف یک پرستار خوش‌قیافه باشد که در همان اتاق این‌طرف و آن‌طرف می‌رود، یا حتی بهتر، اگر چشمان‌تان را ببندید و روی یک صندلی لم بدهید و در عالم رؤیا خودتان را تصور کنید که در ساحلی دارید آفتاب می‌گیرید و به امواج دریا گوش سپرده‌اید؛ در این حال، شما به‌ندرت چیزی فراتر از یک سوزشِ جزئی از سوراخ شدن رگ دست‌تان احساس می‌کنید. علتش این است که مغز پیام‌هایی به نخاع ارسال کرده که موضوعات جذاب‌تری دارد و تصمیم گرفته است که توجه خود را به آن‌ها معطوف کند. ما می‌دانیم که در این حالت طناب نخاعی نیز درگیر است، زیرا این تأثیر صرفاً موضوع احساس کردن نیست؛ چراکه بازتاب‌های عضلانی آن موضع نیز به همین نسبت افزایش یا کاهش می‌یابند. این بازتاب‌ها حتی اگر مغز هم بتواند روی آن‌ها تأثیر بگذارد کار طناب نخاعی است. هم‌چنین، اگر پرستار قبل از این‌که سوزن را وارد کند، پوست شما را بین دو انگشتش فشار بدهد یا به آن ضربه بزند، حواس‌تان پرت می‌شود و ممکن است درد سوزن را احساس نکنید.»

با توجه به این نکتۀ علمی می‌توانیم بهتر و بیشتر خون بدهیم.

 

*مصرع اول این بیت فردوسی: تو دانسته‌ای درد و تیمار من / ز بهر تو با شاه پیکار من

 

**دکترای فلسفه

منبع: الف

کلیدواژه: نه فقط

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۲۴۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از ستاد خبری سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، طالب آذرخش شاعر ملی تاجیکستان (با تخلص آذرخش) و سردبیر نشریه «پیام سغد» است. تاکنون به قلم او کتاب‌های بسیاری به خط سیریلیک در تاجیکستان منتشر شده است. اثری هم به نام «دیوان عشق» به خط فارسی و سیریلیک دارد که گلچینی از آن توسط انتشارات خردگان در تهران با عنوان «چشم، جانم، چشم...» منتشر شده است.

او بسیار تاکید دارد که آثارش به خط سیریلیک و فارسی منتشر شوند تا کسانی که در تاجیکستان با خط فارسی آشنایی ندارند با آن آشنا شوند و فرصتی برای مقایسه پیدا کنند. همچنین برخی اشعارش نیز در چند نشریه در تهران منتشر شده است. در چندین کنگره و همایش در تهران، تبریز، اصفهان و شیراز شرکت کرده و به قول خودش این «شهرهای عزیز»‌ را دوست داشته است.

طالب آذرخش سابقه حضور در محافل ادبی بسیاری در ایران را دارد و کتاب شعر را بهترین سوغات از ایران می‌داند. آذرخش درباره سابقه حضورش در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گفت: خوشبختانه تجربه حضور در نمایشگاه کتاب تهران را دارم که برایم بسیار جالب بود. همچنین در چندین محفل فرهنگی از جمله محفل جشنواره فضولی نیز شرکت داشته‌ام.

وی افزود: نمایشگاه کتاب تهران یک بازار بزرگ کتاب است. یکباری که حضور داشتم از صبح تا عصر نتوانستیم حتی نصف نمایشگاه را هم ببینیم. من از حضور در این نمایشگاه که به عنوان یک فروشگاه بزرگ کتاب به نظر می‌رسد بسیار شاد و مسرور شدم. کتاب‌های جالبی در این نمایشگاه دیدم.

آذرخش ادامه داد: در نمایشگاه کتاب تهران، کتاب‌های ادبیات کلاسیک را که سال‌ها آرزوی دست‌یابی و مطالعه‌شان را داشتم پیدا کردم. با ناشران گوناگونی که آثار شعرای بزرگ مثل حافظ، سعدی، فردوسی و ...را منتشر کرده‌اند، گفت‌وگو کردم. وقتی هم که به تاجیکستان بازگشتم کتاب‌های جیبی این شاعران را به عنوان سوغات برای دوستانم آوردم.

این شاعر فارسی‌سرا در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که به ادبیات معاصر ایران بسیار علاقه‌مند است، گفت: نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، محل آشنایی من با آثار معاصر ادبیات ایران بود. من عاشق شعر و خصوصا شعر عالمگیر ایران هستم. با شعر معاصر ایران هم آشنایی دارم. آثار شاعرانی همچون شهریار، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، شاملو و ... در تاجیکستان شناخته شده است. از اینکه در نمایشگاه کتاب تهران بدون واسطه و به راحتی به این کتاب‌ها دسترسی داشتم موجب خشنودی‌ام بود.

آذرخش همچنین با اشاره به این نکته که گویش تاجیکستانی‌ها و ایرانی‌ها باهم تفاوتی ندارد، ادامه داد: ما یک زبان داریم. شعر معاصر ایران و شعر معاصر تاجیکستان یک زبان دارد که همان زبان رودکی، خیام و حکیم فردوسی است. ما همان چیزی را که شما می‌خوانید، می‌خوانیم. البته در حوزه شعر معاصر ایران شعرهایی هم هست که به لهجه تهرانی یا شیوه‌های متفاوت است. اما همه این‌ها به زبان فردوسی و حافظ است. ما امروز شعری که در شاهنامه می‌خوانیم در شعر معاصر تاجیک هم می‌بینیم.

وی اضافه کرد: وقتی از ادبیات ایران حرف می‌زنیم، تفاوتی بین ایران و تاجیکستان نمی‌بینیم. فقط یک ادبیات فارسی در میان است. حتی ادبیات معاصر ایران هم در تاجیکستان شناخته شده است. بسیاری از آثار رمان‌نویسان معاصر در تاجیکستان منتشر شده است. اما در تاجیکستان شاعران ایرانی بیشتر مورد اقبال عموم قرار گرفته‌اند. من در اخبار دیده بودم که یکی از کتاب‌های فاضل نظری در یک فروشگاه در تهران، فروش چند هزار جلدی داشته است. این کتاب در تاجیکستان هم به زبان سیریلیک برگردانده شده است و غزل‌های او علاقمندان خاص خودش را دارد. من سردبیر مجله «پیام سغد» در تاجیکستان هستم. ما در هر شماره از مجله شعری از هم‌زبانان ایرانی یا افغانستانی را چاپ می‌کنیم. من تاکید می‌کنم که شعر هم‌زبان خود را منتشر می‌کنیم نه شعر ادبیات ایران یا افغانستان را.

آذرخش در بخش دیگری از این گفت‌وگو به نقش نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در بهبود دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور ایران و تاجیکستان اشاره کرد و ادامه داد: خیلی خوب می‌شد اگر نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب تهران در کشورهای فارسی‌زبان یعنی افغانستان و تاجیکستان هم می‌داشتیم. چون در افغانستان و تاجیکستان نمایشگاه‌های صنعتی و اقتصادی مشترک و غیرمشترک بسیاری برگزار می‌شود، اما نمایشگاه کتاب نداریم. نکته دیگر این است که خیلی خوب می‌شد اگر در نمایشگاه کتاب تهران مکان معینی وجود داشت تا خوانندگان با ادیبان، نویسندگان و ناشران گفت‌وگو و دیدار داشته باشند. من خیلی علاقه‌مندم که آثار شاعران تاجیکستانی در نمایشگاه کتاب تهران معرفی شود و در معرض دید و خرید عموم قرار گیرد. ما می‌توانیم کتاب‌هایی منتشر کنیم که یک طرف آن خط فارسی و طرف دیگر آن خط سیریلیک باشد. این موضوع به آموزش زبان فارسی کمک خواهد کرد چون تاجیکستانی‌ها حتما باید خط فارسی را یاد بگیرند. آشنایی با خط فارسی باعث می‌شود که از گذشته خود آگاه شوند و آینده خود را ببینند. البته اگر خوانندگان ایرانی هم با خط سیریلیک آشنا شوند خیلی خوب می‌شود.

وی در پایان در پاسخ به این سوال که «چرا با وجود پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک میان ایران و تاجیکستان، ارتباطات فرهنگی محدودی میان دو کشور وجود دارد؟» گفت: فکر می‌کنم سرحدات و مرزهای جغرافیایی دلیل این موضوع باشد. اخیرا قابلیتی ایجاد شد و در فضای مجازی صفحاتی پدید آمد که خوانندگان، ادیبان و شاعران ایرانی و تاجیکی با یکدیگر در تعامل باشند و مثلا یک شاعر تاجیکستانی بتواند با خواننده ایرانی طرف گفت‌وگو قرار گیرد. چون تاجیکستانی‌ها هم به زبان فارسی سخن می‌گویند. فقط لازم است که با زبان فارسی آشنایی داشته باشند تا بتوانند از آثار شاعران ایرانی استفاده کنند. اگر رفت‌وآمد این محافل ادبی بیشتر شود شاهد نتایج بهتری هم خواهیم بود. همچنین ارسال کتاب‌های تاجیکستانی به ایران و بالعکس می‌تواند عامل مهمی برای تقویت این پیوندها باشد.

سی‌وپنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت (۱۴۰۳) در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری برگزار می‌شود.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900156

دیگر خبرها

  • طوفان عراق، منشأ گرد و غبار امروز خوزستان
  • ورود ترجمه «آن روی دیگران» به کتابفروشی‌ها
  • لورکوزن و عادت به گلزنی در دقیقه ۹۰ به بعد!
  • نظر مولر درباره حواشی هوینس-توخل: اهمیتی نمی‌دهم!
  • سالانه بیش از ۱۵۰۰ قطعه پرنده وحشی در خراسان رضوی تیمار می‌شود
  • مشکلات موسیقی استان‌های فارس و بوشهر بررسی می‌شود
  • عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
  • کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)
  • ماموستا ملااحمد فخری منشأ خدمات بسیاری برای دین بود
  • عزم جدی مقامات ایران و ازبکستان برای توسعه همکاری‌های فرهنگی