Web Analytics Made Easy - Statcounter

رفتار دولت جو بایدن در برابر برجام آکنده از مهر و کین توأم بوده، به گونه‌ای که از یک طرف برای ورود به برجام پیش‌قدم می‌شود و از طرف دیگر هر بار که فرصت برای ورود به آن مهیا است از آن دوری می‌کند.

ایران اکونومیست- دولت آمریکا در روزهای گذشته در مقابل پاسخ پیشنهادی ایران به متن ارائه شده از سوی اتحادیه اروپا تعلل اختیار کرده و تنها به گفتن این بسنده کرده که در حال بررسی پاسخ ایران است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

«ند پرایس»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکاچندی پیش در آخرین اظهارنظر رسمی که آمریکایی‌ها تاکنون در این باره اظهارنظر کرده‌اند در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا پاسخ آمریکا طول کشیده گفت: «داریم با جدیت این اظهارنظرها را بررسی می‌کنیم. همزمان، با شریکانمان-با اتحادیه اروپا و متحدان اروپایی‌مان درباره مسیر پیش رو تعامل می‌کنیم.»

این تعلل و سکوت را می‌توان بخشی از الگوی «دلبستگی دوسوگرا»  (Ambivalent Attachment) آمریکایی‌ها به برجام در دوران ریاست‌جمهوری «جو بایدن» دانست: آنها از یک طرف، برای بازگشت به برجام پا پیش می‌گذارند و به آن مشتاقند از طرف دیگر در مقاطع حساسی که فرصت برای ورود به توافق مهیا است با دست آن را پس می‌زنند؛ یا در حالی که اعتراف می‌کنند که به برجام نیاز دارند و گزینه جایگزین برای آن ندارند به جای انتخاب مسیرِ ساده‌ترِ بازگشت به تعهدات ترجیح می‌دهند از توافق دوری کرده و به الگوی آشنا-هرچند شکست‌خورده- فشار حداکثری پناهنده شوند.

این «مهر و کین» توأم به برجام از کجا نشأت می‌گیرد و چه عواملی باعث می‌شود طرف‌های آمریکایی تا این حد متناقض و ناهمگون عمل کنند؟ در زیر درباره این موضوع توضیح داده‌ایم.

چرا مشتاق؟

اصلی‌ترین دلیلی که باعث می‌شود آمریکا برای ورود به برجام مشتاق باشد این است که به این توافق نیاز دارد و اعتراف می‌کند که هیچ جایگزین مناسب یا پلان B برای آن در اختیار ندارد. عملیات نظامی و تشدید تحریم‌ها، دو گزینه‌ای هستند که تحلیلگران  آن را گزینه‌های بالقوه آمریکا به جای دیپلماسی می‌دانند با این حال، این دو گزینه هر دو-چنانکه خواهیم دید- از اعتبار ساقط شده‌اند.

درباره عملیات نظامی، مقام‌های دولت جو بایدن اکنون به صراحت اعتراف می‌کنند که امکان پاسخ نظامی به برنامه هسته‌ای ایران را ندارند. به عنوان مثال، «رابرت مالی»، نماینده آمریکا در امور ایران روز چهارم خردادماه در یک جلسه سنا در پاسخ به سوال قانونگذاری که از او درباره دلیل امتناع دولت بایدن از تهدید نظامی ایران پرسید گفت: «تنها راهکار واقعی که در اینجا داریم دیپلماسی است.»

در همین خصوص، «ایهود باراک»، نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی هم طی مقاله‌ای که حدود یک ماه پیش در نشریه تایم منتشر شد اعتراف کرد که اگر 12 سال پیش می‌شد گزینه‌های نظامی‌ای طراحی کرد که برنامه هسته‌ای ایران را به عقب بیندازد این مسئله در حال حاضر امکان‌پذیر نیست. 

دیگر گزینه آمریکایی‌ها، یعنی تشدید تحریم‌ها هم وضعیت بهتری ندارد. مقام‌های دولت جو بایدن بارها و بارها اذعان کرده‌اند که «فشار حداکثری» اعمال‌شده علیه ایران در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ به هیچ یک از اهدافش دست نیافته و شکست خورده است.

اضافه بر این، «فشار حداکثری» موجب شد تحریم‌های آمریکا یکی از عناصر اصلی لازم برای کارآمدی خود علیه ایران را از دست بدهند. «ریچارد نفیو»، یکی از معماران شبکه تحریم‌ها علیه ایران قابلیت«تشدیدشوندگی تدریجی» (incremental escalation) را یکی از اصلی‌ترین لازمه‌های اثربخشی تحریم‌ها علیه طرف تحریم‌شونده دانسته و نوشته چنانچه فشارهای تحریمی به مرحله‌ای برسند که در ذهن طرف مقابل قابلیت تشدید بیشتر نداشته باشند دچار استهلاک (sanction fatigue) شده و اثر اقناعی خودشان را از دست خواهند داد. 

نفیو در کتابش به نام «هنر تحریم‌ها: نگاهی از درون میدان» می‌نویسد: «طرف‌های متخاصم بایستی معتقد باشند که شما نه تنها آماده‌اید [از لحاظ تشدید فشارها] پا را چند گام جلوتر بگذارید بلکه اگر آنها مشکل زیربنایی‌شان را با شما حل نکنند به عنوان یک اصل اجتناب‌ناپذیر این کار را انجام خواهید داد. در اینجا کشور متخاصم به طور تلویحی مجبور به انتخاب از میان یکی از این دو گزینه است که یا کارهایش را متوقف می‌کند یا باید منتظر فشارهای بیشتر باشد».

بر همین اساس، توصیه شمار زیادی از کارشناسان مسائل تحریم، از جمله ریچارد نفیو همواره این بوده که طرف تحریم‌کننده هرگز نباید تمامی آنچه از فشار اقتصادی در چنته دارد را به یکباره بر کشور هدف اعمال کند و همواره باید احتمال تشدید تحریم را به عنوان اهرمی برای تنظیم رفتار طرف مقابل و شکستن مقاومت او حفظ کند.

با این حال، دولت ترامپ بدون توجه به چنین توصیه‌هایی تمامی فشارهای ممکن تحریمی علیه ایران را به کار گرفت، تا جایی که «رابرت او براین»، مشاور امنیت ملی وقت کاخ سفید در ماه‌های پایانی ریاست‌جمهوری ترامپ (اکتبر 2020) اعتراف کرد که دیگر عملاً هیچ تحریمی علیه ایران باقی نمانده که بتوان آن را اعمال نمود و این یکی از مشکلاتی است که آمریکا در سیاست‌گذاری در قبال ایران با آن مواجه شده است.

نتیجه چنین رویکردی این شد که وزارت خزانه‌داری دولت بایدن هنگام آغاز به کار در گزارشی عملاً به کُند شدن تیغ تحریم‌ها اعتراف کرد و خواستار در پیش گرفتن سیاست‌هایی برای نوسازی تحریم‌ها و افزایش اثربخشی آنها شد. در بخشی از آن گزارش که 18 اکتبر 2021 منتشر شد چنین آمده است: «دشمنان آمریکا-و برخی از متحدانمان- همین حالا در حال کاهش دادن استفاده از دلار و تماس خودشان با نظام مالی آمریکا در تراکنش‌های برون‌مرزی هستند. با آنکه چنین تغییراتی دلایل متعددی فراتر از تحریم‌های مالی آمریکا دارند، بایستی نسبت به اینکه چنین روندهایی ممکن است اثربخشی تحریم‌های ما را از بین ببرند هوشیار باشیم.»

مخلص کلام آنکه، آمریکا از لحاظ امکان تشدید تحریم‌ها، هم احتمالاً به این نتیجه رسیده که با فشار تحریمی امکان تنظیم رفتارهای ایران را ندارد و هم احتمالاً می‌داند که قابلیت اثرگذاری تحریم‌ها رو به کاهش هستند و ایران هم سیاست خنثی‌سازی تحریم‌ را در دستور کار قرار داده است. بنابراین، آنها می‌دانند که روی این گزینه هم نمی‌توانند حساب چندانی باز کنند. 

از این رو، یکی از مهم‌ترین دلایل اشتیاق آمریکایی‌ها به برجام را باید این دانست که نسبت به اثربخشی هر گزینه جایگزین اطمینان چندانی ندارند. اما اگر آمریکایی‌ها برای بازگشت به برجام تا این حد مشتاق هستند چرا هر چه سریعتر به آن باز نمی‌گردند؟

چرا گریزان؟

آمریکا، البته به هر توافق «برجام»، مشتاق نیست، بلکه خواستار احیای برجام 2015 با منطق‌ها و ضمیمه‌های ضدایرانی تعبیه‌شده  در آن است و طبیعتاً در برابر هر تلاشی برای متعهد کردن خود در آن مقاومت نشان خواهد داد. برای اینکه بدانیم این منطق‌های تعبیه‌شده در درون برجام چیستند لازم است قدری به عقب برگردیم. 

زمانی که باراک اوباما در سال 2015 به برجام دست یافت در برابر منتقدانش که معتقد بودند این توافق با سرازیر کردن پول به ایران باعث افزایش قدرت منطقه‌ای و موشکی تهران خواهد شد همواره این نکته را روشن می‌کرد که برجام بر «منطق نفوذ» به ساختار تصمیم‌گیری‌های سیاسی ایران استوار شده و نه تنها «منطق انتفاع» اقتصادی برای ایران را دنبال نمی‌کند، بلکه ساز و کارهایی برای جلوگیری از آنها دارد. 

اوباما راهبرد مدنظرش را این‌طور تشریح می‌کرد که برجام با تقویت «تصمیم‌گیران غرب‌گرا در ایران» -به زعم او- زمینه‌های ورود به توافق‌های متعاقبی در سال‌های آینده برای محدود کردن سایر مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران را فراهم خواهد کرد. او مضاف بر این توضیح می‌داد که از طریق سیاست‌های دیگری نظیر حفظ معماری تحریم‌ها از ورود پول‌های هنگفتی به ایران که می‌تواند به افزایش قدرت منطقه‌ای و موشکی ایران منجر شود هم جلوگیری خواهد کرد.

او به عنوان مثال در مصاحبه‌ای در تاریخ 5 اوت 2015 گفت: «منتقدان اشتباه می‌کردند. پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران برای اولین بار طی یک دهه گذشته متوقف شد، بدون آنکه سیل پول روانه ایران شود و معماری تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران از بین برود.»

عملی کردن چنین راهبردی، در وهله نخست سبک خاصی از رفع تحریم و بالتبع، اجرای آن به‌عنوان بخشی از هر توافق را می‌طلبید. از منظر نظام حاکمیتی آمریکا چنانچه تحریم‌ها به‌طور کامل علیه ایران رفع می‌شد جمهوری اسلامی ایران از مذاکره در پرونده‌های دیگر بی‌نیاز می‌شد و این به‌معنی ناتمام ماندن راهبرد کلان گنجانده‌شده در دل برجام بود.

لذا، برای طرف غربی این ضرورت وجود داشت که اولاً ساختار تحریم‌ها دست‌نخورده باقی بماند و ثانیاً بعد از اجرای توافق هم تعلیق موقت تحریم‌ها نباید به‌گونه‌ای می‌بود که باعث انتفاع اقتصادی کامل ایران شود، چرا که ورود پول زیاد به اقتصاد ایران هم می‌توانست قدرت ایران در زمینه‌های موشکی و منطقه‌ای را چنان بالا ببرد که باز هم ایران را از مذاکرات بعدی بی‌نیاز کند و یا دست‌کم دستش را در گفت‌وگوهای برنامه‌ریزی‌شده بعدی به‌شدت بالا ببرد.

اکنون در پرتو تجربه‌های مختلف به‌دست‌آمده از حوادث پیرامون برجام در 6 سال گذشته این استدلال متقن به‌نظر می‌رسد که روالی که هیئت حاکمه آمریکا و به‌موازات آنها کشورهای غربی در تعلیق موقت تحریم‌ها در دستور کار داشتند ایجاد «شیرینی‌های آدامسی» برای ایران از تجربه رفع تحریم‌ها بود؛ یعنی ایجاد تجربه‌های خوشایندی که کوتاه‌، موقت و گذرا است اما بعد از بین رفتن، طرف مقابل را به جست‌وجوی دوباره آن شرطی می‌کند.

به‌عبارت دیگر، طرف‌های غربی به‌دنبال آن بودند که رفع تحریم‌ها به شیرینی‌های زودگذری مانند آزادسازی بخش اندکی از دارایی‌های ایران و یا خرید چند هواپیما محدود شود اما هرگاه سخن از دلیل عدول غربی‌ها از گشایش در مراودات بانکی یا تسهیل روابط تجاری با ایران به میان می‌آمد، مسئله به سیاست‌های موشکی و منطقه‌ای ایران گره زده می‌شد تا راه برای مجاب کردن ایران برای مذاکره بر سر برجام‌های 2 و 3 باز شود.

ایجاد هراس در بانک‌ها درباره انجام تراکنش‌های مربوط به ایران، تمدید 10ساله «قانون تحریم‌های ایران»، امضای قانون ویزا برای هراساندن تجار از ورود به ایران و گره زدن انتفاع اقتصادی ایران به مسائل غیرهسته‌ای تنها بخشی از اقداماتی بود که در دوران ریاست‌جمهوری «باراک اوباما» برای ایجاد هراس در فضای بین‌المللی از تجارت با ایران و محدود کردن منافع اقتصادی ایران انجام می‌شد.

شواهد گوناگون حاکی است همه تلاش دولت جو بایدن احیای همان برجام سال 2015 است. او در مقاله‌ایقبل از آغاز دوران ریاست‌جمهوری‌اش اعلام کرده بود که قصد دارد «فشار هوشمند» را جایگزین فشار حداکثری کند. می‌توان گفت «مفهوم فشار هوشمند» و مولفه‌های تشکیل‌دهنده آن در بردارنده تقریباً همه شاخصه‌هایی است که توافق هسته‌ای در دوران باراک اوباما بر مدار آن شکل گرفته بود.

بایدن در آن یادداشت این را مشخص کرد که بازگشت به توافق هسته‌ای به هیچ عنوان هدف غایی آمریکا نیست و او [همانند با دوران اوباما] اجرایی شدن برجام را نقطه آغازی برای  «طولانی‌تر کردن و قوی‌تر کردن برجام» برای آمریکا می‌بیند. هم بر مبنای انتقادات مخالفان توافق هسته‌ای در آمریکا و هم بر مبنای اظهارات بعدی مقام‌های دولت بایدن روشن است که «قوی‌تر کردن برجام» کلیدواژه آمریکایی‌ها برای تلاش در جهت اضافه کردن محدودیت‌های موشکی و منطقه‌ای به بندهای توافق هسته‌ای است.   

اما از طرف دیگر، تیم مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی به ویژه در دولت سیزدهم این فضا را درک کرده و اعلام کرده در تلاش است وارد توافقی شود که بر خلاف سند سال 2015 که دنبال تحمیل تعهدات سنگین به ایران در ازای منافع ناچیز اقتصادی بود، از لحاظ اقتصادی به نفع ملت ایران باشد. مطالباتی که ایران در خصوص راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها، تضمینِ ماندگاریِ توافق، دریافتِ غرامت در صورت خروج دولت بعدی از برجام، رفع ادعاهای پادمانی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و ... مطرح کرده همه‌گی همین منطق را دنبال می‌کنند. 

جالب آنکه هیچ‌یک از این مطالبات خواسته‌های اضافه‌ بر برجام نیستند و ایران تنها ضمانت‌هایی خواسته تا طرف مقابل آنچه در متن توافق به آن متعهد شده را این بار اجرایی کند. با وجود این، واکنش طرف آمریکایی به این مطالبات که هدف آن صرفاً تضمین اجرای دقیق تعهدات از سوی هر دو طرف بوده، جلوگیری از پیشرفت در مذاکرات و روی آورن به مقصرنمایی و جنگ ترکیبی علیه ایران بوده است. 

سکوت آمریکا در قبال پاسخ ایران به متن پیشنهادی اتحادیه اروپا نیز در واقع ادامه همین رویه همیشگی این کشور است، با این تفاوت که این بار همه طرف‌ها، از جمله اتحادیه اروپا پاسخ ایران را «منطقی» و معقول خوانده‌اند و توپ، به شکلی که بر خلاف دفعات پیش با سفسطه‌گری قابل پنهان نیست کاملاً در زمین آمریکا است.

منبع: خبرگزاری تسنیم

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: دوران ریاست جمهوری توافق هسته ای دولت جو بایدن فشار حداکثری برای ورود تشدید تحریم آمریکایی ها علیه ایران پاسخ ایران طرف مقابل رفع تحریم تحریم ها منطقه ای طرف ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۲۸۷۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ادعای یک روزنامه درباره درخواست تـازه آمریکا و پاسخ ایـران

یک روزنامه کویتی مدعی شد:«آمریکا در یک جلسه غیرمستقیم از ایران خواسته است از فرمول مصر برای آتش بس در غزه و طرح آرام کردن اوضاع بین اسرائیل و حزب الله در جنوب لبنان حمایت کند.»

روزنامه الجریده کویت در ادامه آورده است: «طرف آمریکایی همچنین از ایران خواسته است به توافق سابق هسته ای بازگردد به گونه ای که براساس آن، تهران غنی سازی اورانیوم را در محدوده ۳.۶۷ درصد نگه دارد و آمریکا نیز تحریم های ایران را لغو کند.»

براساس ادعای این روزنامه، «طرف آمریکایی از تهران خواسته است بر متحدانش در منطقه به منظور توقف حملات در دریای سرخ فشار بیاورد، از فرمول مصر برای آتش بس در غزه و طرح آرام کردن اوضاع ین اسرائیل و حزب الله در جنوب لبنان حمایت کند.»

به نقل از شفقنا در ادامه مطلب این روزنامه آمده است: «طرف آمریکایی به صورت غیرمستقیم از ایران خواسته است قبل از هرگونه توافقی بین طرفین، به آژانس بین المللی انرژی اتمی برای بازرسی از تاسیسات هسته ای اش اجازه دهد.»

بنابر نوشته الجریده، «ایران نیز به طرف آمریکایی رسانده است که کاهش هرگونه تنش در منطقه مستلزم توقف حمایت های نامحدود آمریکا از اسرائیل و اتخاذ اقداماتی برای مهار تل آویو است.»

الجریده همچنین نوشت: «ایرانی ها از توافق برای توقف جنگ در غزه و هرگونه توافقی که مورد موافقت فلسطینی ها باشد، حمایت می کند و در مورد جنوب لبنان هم به همین شکل است. ایران به آمریکا هشدار داده است که اگر اسرائیل بخواهد به جنوب لبنان حمله کند، ایران بیکار نخواهد نشست و برای شکست حمله اسرائیل هرکاری خواهد کرد. در مورد بازرسی از تاسیسات هسته ای نیز ایران به طرف آمریکایی رسانده است که گزارش های دقیقی به آژانس در خصوص تاسیسات هسته ای ارائه کرده است.»

دیگر خبرها

  • حماس با پیشنهاد آتش بس موافقت کرد/ کابینۀ جنگ اسرائیل حمله به رفح را تصویب کرد!/ آمریکا: در حال بررسی پاسخ حماس هستیم
  • آمریکا در حال بررسی پاسخ حماس به توافق آتش‌بس است
  • حماس با پیشنهاد آتش بس موافقت کرد/ توپ در زمین اسرائیل!/ آمریکا: در حال بررسی پاسخ حماس هستیم
  • ادعای یک روزنامه درباره درخواست تـازه آمریکا و پاسخ ایـران
  • دهه ۹۰؛ دهه‌ی «رکود، عبرت، تجربه»
  • اعتراف روزنامه غربگرا: ایران  سه بر صفر از آمریکا جلو است
  • بازخوانی پرونده توسعه برق هسته‌ای در ایران؛ از برجام تا مشارکت مردم
  • سرکوب در دانشگاه، مذاکره در قاهره
  • سالیوان: توافق دفاعی آمریکا با عربستان بدون رابطه ریاض با اسرائیل امکان‌پذیر نیست
  • گرگ و میش توافق