فرار گروگان از صندوق عقب خودروی آدمربایان
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۵۷۵۳۲
گروگانگیران آشنا بهخاطر اختلاف ٢٠میلیارد تومانی، زوج جوانی را گروگان گرفتند اما مرد که در صندوق عقب زندانی شده بود با زیرکی موفق به فرار شد و نقشه آدم ربایان را ناکام گذاشت.
به گزارش همشهری، مدتی قبل راننده کامیونی که در حال عبور از بزرگراهی در یکی از استانهای مرکزی بود، متوجه صحنه عجیبی شد. مردی از صندوق عقب خودروی سمندی دست تکان میداد و بهنظر میرسید درخواست کمک دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماجرای این گروگانگیری به پلیس اعلام شد و مرد گروگان در توضیح ماجرا گفت: من و همسرم ملکی به ارزش ٢٠میلیارد تومان داریم که ٣دانگ آن به نام ما و ٣دانگ دیگر به نام 2 نفر از اقوام همسرم است. روزحادثه با این دو نفر قرار گذاشتیم تا یکی از ما سهمش را به دیگری بفروشد. در آنجا ناگهان 2 مرد نقابدار من و همسرم را با تهدید قمه و چاقو ربودند و بهدست و پایمان چسب زدند. آنها مرا در صندوق عقب و همسرم را در صندلی عقب قرار دادند و راه افتادند. قصدشان این بود که با این گروگانگیری، سهم ما را از ملک ٢٠میلیاردی تصاحب کنند. وی ادامه داد: در بین راه توانستم با دندان چسب دستم را باز کنم. سپس بیآنکه گروگانگیران متوجه شوند در صندوق عقب را باز و خودم را از داخل ماشین بیرون انداختم. با اظهارات این مرد تحقیقات پلیسی برای شناسایی گروگانگیران شروع شد تا اینکه دقایقی بعد مشخص شد که متهمان، زن جوان یعنی دومین گروگان خود را رها کردهاند. بهگفته زن جوان، متهمان وقتی به مقصد که خانه روستایی بود رسیدند متوجه فرار شوهر وی شده و از ترسشان دومین گروگان را رها کرده بودند.
در این شرایط بررسیها ادامه یافت تا اینکه ردپای آدمربایان در پایتخت بهدست آمد و چند روز قبل یکی از آنها دستگیر شد. وی پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران به جرم خود اقرار کرد و گفت: قصد من و برادرم تصاحب ٣دانگ ملک ٢٠میلیاردی بود و قصد داشتیم با گروگانگرفتن زوج جوان از آنها امضا و اثر انگشت بگیریم تا ٦دانگ ملک به نام ما شود اما نقشه ما با فرار یکی از گروگانها ناکام ماند و ما پس از این حادثه از ترسمان فراری شدیم. متهم با قرار قانونی بازداشت شد و چون حادثه در یکی از شهرهای استان مرکزی رخ داده بود، پرونده با صدور قرار عدمصلاحیت به شهرستان مربوطه ارجاع شد.
منبع: بیتوته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۵۷۵۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
به گزارش خبرآنلاین چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198