خاطرهای که برای آمریکا خواهیم ساخت/ رؤیت لعل بدخشان در اجتناب طرفینی ایران و طالبان
تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۷۰۸۴۰
عضو فقهای شورای نگهبان پیرامون برجستگی شخصیتی مرحوم آیتالله ناصری گفت: ایشان افزون بر جنبه های روحانی؛ اخلاق، سیاست، دیانت، تربیت و معنویت را یکجا با هم جمع کرده بود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
درباره ید بیضای مرحوم آیتالله ناصری
آیتالله سیداحمد حسینی خراسانی، نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری و عضو فقهای شورای نگهبان در گفتوگو با خبرگزاری رسا ضمن تسلیت ارتحال آیتالله محمدعلی ناصری دولتآبادی؛ آن مرحوم را از روحانیون مهذب و موفق شیعه در عصر حاضر توصیف کرد و گفت: ایشان افزون بر جنبه های معنوی، ایمانی، روحانی، نورانی و اخلاقی ویژگی بسیار برجسته دیگری داشت و آن اینکه ایشان اخلاق، سیاست، دیانت، تربیت و معنویت را یکجا با هم جمع کرده بود.
وی به شرح مواضع سیاسی و انقلابی مرحوم آیتا... ناصری پرداخت و گفت: حمایتهای صریح از نظام و انقلاب اسلامی و همچنین علاقمندی صریح و گویا به رهبر معظم انقلاب از ویژگی های بارز این استاد اخلاق بوده است.
نماینده مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: برخی تصورشان این است که اخلاقی و معنوی بودن و داشتن سیر و سلوک به معنای بی ارتباطی با سیاست، مدیریت، حکومت اسلامی و دغدغه های اجتماعی مردم است. در حالیکه مرحوم آیتا... ناصری بارها در مواضع، جلسات، دیدارها و سخنرانیهای خود امور سیاسی و اجتماعی مردم را مورد توجه جدی قرار میداد.
آیت الله حسینی خراسانی اظهار کرد: مرحوم آیتا... ناصری در یک سخنرانی تصریح دارد که ممکن است حرف و حدیثها، فتنه و فتنهانگیزیهایی وجود داشته باشد، اما ایشان به مردم توصیه میکرد که هرگز از رهبر معظم انقلاب در هیچ شرایطی جدا نشوند.[1]
*"انقلابی بودن" صفت لازمه طریقت شیعی در عصر کنونی و ید بیضای هر فقیهی است که بر مسیر عقلانیت قرار داشته باشد.
چه اینکه رهبانیتورزی و دوری از مسائل مبتلیبه مردم و جامعه با اسلام همان میکند که در قرون و اعصار دیگر شاهد آن بودهایم. اما اسلام و تشیع و تفکر خمینی عزیز(ره) با تداخل سیاست و دیانت بود که به انقلاب اسلامی دست یافت و بر دروازههای تمدن اسلامی قرار گرفت.
و در این میان ذکاوت و تدقیق بزرگانی همچون آیتا... ناصری لازم است که بدانند راه امام روحا... را جز از همین مسیر نمیتوان ادامه داد و باید سیاستورزی شیعی بر مبنای رکن رکین "ولایت فقیه" را در کنار مراقبه و اخلاق و تحصیل و زهد قرار داد وگرنه هلاکت در پیش خواهد بود.
***
آنچه حکمرانان دانشی ایران به ارمغان آوردهاند
رؤیت "لعل بدخشان" در اجتناب طرفینی ایران و طالبان
حسن کاظمیقمی، نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است: ما شاهد شکست سیاستهای آمریکا در افغانستان هستیم، آمریکا شکست خورد، نظامیانش فرار کردند اما سرویس جاسوسی و امنیتی آن همچنان به دنبال شرارت هستند تا اجازه ندهند این کشور به سمت ثبات برود. در چنین فضایی یکی از کارهای بزرگ ایران این است تا کمک کند افغانستان به مسیری حرکت کند که در دام این شرارتها نیافتد.
او میافزاید: بنابراین مبارزه با "تروریسم و سیاستهای اشغالگر" در گرو این است که واقعا بتوان دولت قوی و فراگیر تشکیل داد. چنین دولتی می تواند با تروریسم و سیاست های اشغالگر بجنگد و طرح های سازندگی و توسعه همکاری را به پیش ببرد. لذا تمایل داریم تا کمک کنیم که افغانستان به چنین سمت و سویی حرکت کند.
کاظمیقمی تصریح میکند:
"امروز آمریکاییها از دور دست به شرارت های خود می پردازند و یکی از تلاشهایشان این بوده تا ایران را در افغانستان درگیر کنند اما ما اجتناب طرفینی کردیم؛ خود رهبران این کشور هم متوجه شدند. همچنین در خصوص مهار داعش با هیات حاکمه افغانستان تلاش کردیم که خوشبختانه داعش سمت مرزهای ما نیامده است."
این مقام بلندپایه کشورمان گفته است: همچنین سعی کردیم همکاریهای تجاری خود با افغانستان را رونق دهیم و در عین حال کمک کنیم همکاری های امنیتی نیز توسعه پیدا کند. این عوامل سبب می شود تا افغانستان به سمت امنیت، ثبات و مشارکت و فعالیت بیشتر می رود. خوشبختانه در این زمینه توفیقات خوبی داشتیم.[2]
*شاهبیت سخنان آقای کاظمیقمی در عبارت "اجتناب طرفینی" است.
هرچند در مرز ایران و افغانستان گاهی شاهد تیراندازیهای کور هستیم و هرچند مسئله حقابه هیرمند هنوز بصورت کامل برای ایران اسلامی حل نشده اما حقیقت این است که نشانههای تغییر رویکرد طالبان نسبت به گذشته کاملا قابل رؤیت است.
برای افغانها پر واضح است که جز از شاهراه امنیت؛ هیچ خواستهای محقق نمیشود و ایران نیز یک هژمون جهانی است که میتوان برای تحقق امنیت به او به عنوان ابرقدرت همسایه تکیه کرد.
ایران نیز به تجربه حکمرانی مطلوب خود طی 43 سال گذشته و باورهای عقلانی و اسلامی حکمرانانش؛ اهل مدارا و خویشتنداری در حد امکان است.
فلذاست که تبلور مدارای ایران و اهمیت قدرت ایران در نزد طالبان را میتوان در لعل بدخشان "اجتناب طرفینی" دید.
اجتنابی که برای امنتر شدن افغانستان، روابط همسایگی بهتر با ایران و مطلوبیت بیشتر اقتصاد منطقه باید به آن امیدوار بود.
"خردمندی" بخش مهمی از تاریخ تمدنسازی در عصر حکمرانان دانشی ایران است و دانشگاهیان و تاریخنگاران بایستی به این برهه مهم از تولد تمدن نوین اسلامی عنایت ویژهای داشته باشند.
***
در حاشیه انتشار خاطرات مشاور ترامپ از لحظات قتل حاجقاسم
خاطرهای که برای آمریکا خواهیم ساخت...
"جرد کوشنر"، داماد و مشاور ارشد دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا در کتاب خود با عنوان "شکستن تاریخ" که به تازگی منتشر شد، جزئیاتی را درباره لحظات پیش از حمله هوایی آمریکا به خودروی حامل سردار سلیمانی و همراهانش در نزدیکی فرودگاه بغداد ارائه داده است.
به گزارش ایسنا به نقل از شبکه سیانان، کوشنر در کتاب خود که به تازگی منتشر شده، آورده است: در سوم ژانویه 2020 در حالی که ترامپ در جلسهای برای تدارکات انتخابات ریاست جمهوری حضور داشت؛ رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا وارد اتاق شد و خطاب به ترامپ گفت: آقای رئیس جمهور، وقتش رسیده است.
کوشنر میافزاید: ترامپ از جای خود برخاست و به دنبال اوبراین از اتاق بیرون رفت. او پیش از آن خطاب به ما (حاضران در جلسه) گفت که همین جا منتظر باشید.
مشاور ترامپ در ادامه مینویسد: تیم ترامپ در حال بررسی یک آگهی تبلیغاتی بودند که قرار بود در طول مسابقات فوتبال که انتظار میرفت 80 درصد رأیدهندگان آن را ببینند، پخش شود. من به آنها گفتم که او تا چند دقیقه دیگر برمیگردد.
کوشنر همچنین از این میگوید که لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه یک شب قبل به کوشنر گفته بود که رئیس جمهور میخواهد به کاری دست بزند که بازی را تغییر میدهد اما در ادامه مینویسد که متوجه منظور گراهام نشده است!
کوشنر می نویسد: ترامپ در مدت زمانی کوتاهتر از آنچه فکر میکردیم به اتاق برگشت و بحث درباره تبلیغات را از سر گرفت و هیچ توضیحی درباره خروج ناگهانی خود از اطاق ارائه نداد.
در خاطرات داماد ترامپ آمده است: در این میان، دن اسکاوینو، یکی از مشاوران رئیس جمهور که او را در جریان اخبار فوری قرار میداد، توئیتر خود را نگاه کرد و گفت: "تصاویری از یک انفجار در عراق منتشر شده که میگویند نزدیک فرودگاه بوده، جالب است." ترامپ جواب داد: "حواست به اخبار باشد و هر خبر تازهای شد به من بگو". پنج دقیقه بعد مشاور ترامپ گفت: باید این را ببینید، یک روزنامهنگار ایرانی تصویری از یک دست آسیب دیده در میان خاکستر منتشر کرده که مزین به یک انگشتر با سنگ سرخ بزرگ و خونی است و برای مقایسه، عکس جدیدی از قاسم سلیمانی منتشر کرده که نشان دهنده همان دست است.[3]
* جمهوری اسلامی این وعده را میدهد که دیر یا زود اما یک مشاور عالیرتبه ایران هم در کتاب خود نظیر چنین لحظاتی را در پروژه ایران برای "انتقام سخت" خواهد نگاشت.
و آنگاه آمریکاییها هستند که باید در فشار و سختی آن خطوط را بخوانند. با این تفاوت که دستی برای جبران یا انتقام نخواهند داشت!
آن وعده عملی خواهد شد. موشکباران عینالأسد مقدمه کتابی خواهد بود که در آینده آمریکا پرفروشترین خواهد شد...
***
1_ rasanews.ir/0030oY
2_ isna.ir/xdMfLB
3_ isna.ir/xdMjzW
منبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت سردار حاج قاسم سلیمانی شهادت حاج قاسم انتقام سخت آمریکا برجام وبلاگ مشرق آیت الله ناصری عرفان اخلاق درس اخلاق انقلاب اسلامی ایران امام خمینی مشرق نیوز حقابه هیرمند طالبان افغانستان خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت مرحوم آیت ا رئیس جمهور آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۷۰۸۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مدارا با طالبان بدون خط قرمز! / معلمان و دغدغه معیشت/رویا فروشی برای کسب ثروت
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارش رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور از ۱۰۰ برکناری با گشت ارشاد مدیران، تبدیل حکم اعدام «بابک زنجانی» به ۲۰ سال حبس، جنجال جدید طلافروشان و سیگنال نزولی دلار به بورس در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده ست.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
احمد مازنی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان معلمان و دغدغه معیشت نوشت: روز دوازدهم اردیبهشت، در ایران روز معلم نامگذاری شده و درکنار بزرگداشت مقام علمی و فضائل انسانی استاد شهید مرتضی مطهری، از معلمان تجلیل و درباره اهمیت نقش آنان سخنها گفته و همایشها برگزار میشود. اما همانند بسیاری از مناسبتها، این همایشها و تجلیل و تکریمها، در مقام عمل ره به جایی نمیبرد و معلمان و دغدغههایشان به فراموشی سپرده میشود. مایه تاسف است که در کشور ما نیازهای معیشتی به مهمترین دغدغه صنوف مختلف، از جمله معلمان تبدیل شده است، چرا؟ معمولا در پاسخ به این پرسش در مورد معلمان، جمعیت زیاد آنان را دلیل حقوق و مزایای اندک این قشر زحمتکش و اثرگذار جامعه میدانند. اما آیا زیاد بودن به معنی زیادی بودن است؟ همه ما میدانیم که شخصیت، باور، و رفتار فرزندان ما تحت تاثیر مستقیم تعلیم و تربیت معلمان است، و سلامت روان، جامعهپذیری، اعتماد به نفس، و هویت ملی و دینی فرزندان ما متاثر از آموزش و تربیت معلمان است، در این صورت اگر معلم آرامش روانی نداشته باشد، و به دلیل فقر مادی و مشکلات اقتصادی تمرکز لازم روی وظیفه و ماموریت اصلی خویش نداشته باشد، در این صورت چه انتظاری از خروجی نظام آموزشی میتوان داشت؟ به نظر میرسد رسیدگی به نیازهای معلمان باید در دستور کار فوری و مستمر دولت قرار بگیرد، و متولیان امر در دولت و مجلس میبایست با اهتمام بیشتری به این مهم بپردازند و موانع را از سر راه این عزیزان بردارند و از فرصت حضور معلمان و فرهنگیان و همه صاحبنظران که دغدغه تعلیم و تربیت فرزندان این آب و خاک را دارند برای کمک به حل این مشکل استفاده کنند، البته از نقش انجمنهای صنفی و سیاسی معلمان و فرهنگیان نیز نباید غافل شد این تشکلها میتوانند به دولت و مجلس در این زمینه و در سایر حوزهها کمک کنند. البته لازم به ذکر است که قانون رتبهبندی فرهنگیان که پس از سالها پیگیری در دولت دوازدهم و در نهایت در مجلس یازدهم به تصویب رسید گام مناسبی در جهت تأمین معیشت معلمان بود، اما در کنار ناکافی بودن این قانون، آییننامه رتبهبندی معلمان دارای نقاط ضعفهایی است که میتواند موجب ناکارآمدی این قانون شود.
شاخصهایی که در این آییننامه پیشبینی شده تاثیر مستقیم یا حتی غیرمستقیمی بر ماموریت معلم ندارد و شاخصهایی که مستقل از عملکرد معلم و عدم توجه به مدرسه محوری و سازوکارهای نامناسب ارزیابی در این آیین نامه که منجر به ارزیابی سلیقهای میشود و در نتیجه نامطلوب و ناکارآمد خواهد بود.
مدارا با طالبان بدون خط قرمز!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان مدارا با طالبان بدون خط قرمز! نوشت: رواداری برای دولتها یک راهبرد مفید و موثر برای دستیابی به موقعیت در سیاستهای داخلی و خارجی است. اِعمال این راهبرد در زمینه سیاست داخلی هر قدر بیشتر باشد بهتر است، ولی در مورد سیاست خارجی اگر مرز مشخصی رعایت نشود، قطعاً زیانهای فراوانی به همراه خواهد داشت.
از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلیالله علیه وآله پایبندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود. «.. فان الامام لان یخطئ فی العفو خیر له من ان یخطئ فی العقوبه». متاسفانه سیاست داخلی ما بر این توصیه رسولالله مبتنی نیست و بعضی از حکمرانان ما تصورشان اینست که با سختگیری و فشار حداکثری در کیفر دادن میتوانند مردم را به مسیری که میخواهند سوق دهند. عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکستخورده اصرار میورزند.
عجیبتر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را میپسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشورها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر منالشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند! با اینکه طبق ضربالمثل معروف «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» حکمرانان ما باید از کسانی که بدترین سابقه تروریستی، تکفیری، بدعهدی و پایبند نبودن به قوانین و مقررات بینالمللی را دارند برحذر باشند، آنها را به راحتی تحمل میکنند، تخلفاتشان را نادیده میگیرند و امتیازات زیادی در اختیارشان قرار میدهند.
امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان که از سران بدسابقه این گروه تروریستی تکفیری است، اخیراً ضمن انکار حضور داعش در افغانستان گفته است این گروه تحت حمایت سه کشور منطقه قرار دارد و این سه کشور داعش را حمایت میکنند و باعث ناامنی منطقه شدهاند. هرچند امیرخان اسمی از این سه کشور نیاورده، ولی آشنایان با تفکر او گفتهاند منظورش سه کشور تاجیکستان، ایران و پاکستان هستند که طبق ادعای این طالب متوهم، اولی نیروی انسانی داعش را تامین میکند، دومی راه عبور را برایشان باز میگذارد و سومی بودجه و مراکز برنامهریزی آنها را برعهده دارد.
جالب است که دولتمردان تاجیک و پاکستانی همواره از وجود گروههای متعدد تروریستی ازجمله داعش در افغانستان تحت حاکمیت طالبان خبر میدهند و این کشور را کانون ناامنی میدانند. از طرف دیگر، هر وقت قتل و غارت و جنایتی در افغانستان اتفاق میافتد حکومت خودخوانده طالبان آن را به گردن داعش میاندازد در حالی که همه میدانند طالبان با داعش تقسیم کار کرده و جنایتهای خود را به گردن داعش میاندازد و داعش هم که با طالبان همدست است، این تقسیم کار را پذیرفته و جنایات را گردن میگیرد. با اینکه این واقعیت کاملاً قطعی و روشن است، امیرخان متقی با وقاحت تمام ادعا میکند داعش در افغانستان حضور ندارد و این سه کشور حامیان داعش هستند.
پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه میدهد و این گروه علیرغم بدعهدیها و تخلفاتی که از قوانین بینالمللی دارد دائماً از ایران امتیاز میگیرد. در نزدیک سه سالی که طالبان بر افغانستان سلطه دارد هنوز حاضر نشده حقابه ایران از هیرمند را بدهد و اخیراً که سرریز سیل به سیستان رسید، طالبان آن را به عنوان حقابه ایران جا زد! امتیازات سیاسی و تجاری زیادی نیز از ایران میگیرد و مهمتر اینکه خطر ناامنی در ایران به دلیل ورود عناصر وابسته به طالبان هر روز افزایش مییابد، ولی حکمرانان ما به هشدارها اعتنا نمیکنند. حالا که امیرخان هم ایران را به همکاری با داعش متهم کرده آیا باز هم سیاست مدارا با طالبان جایز است؟ خط قرمز کجاست؟
رویا فروشی برای کسب ثروت
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان رویا فروشی برای کسب ثروت نوشت: یک شبه پولدار شدن، یک ماهه رتبه برتر کنکور شدن، چاقی و لاغری فوری در عرض یک هفته و ... تبلیغاتی هستند که این روزها بسیار زیاد با آنها مواجه میشویم. از پیامکهای فراوان تبلیغاتی و آگهیهای اینترنتی و تبلیغات عجیب و غریب فضای مجازی گرفته تا انواع رسانهها، همگی پر شدهاند از تبلیغاتی با این مضامین و جالبتر آنکه خدمات خود را هم تضمین میکنند و البته گویی نظارت خاصی هم برایشان وجود ندارد و متاسفانه هر روز هم به تعدادشان افزوده میشود و شوربختانهتر آنکه مخاطبان بسیاری هم دارند و بسیاری از مردم با رویای یک شبه موفق شدن فریب اینگونه تبلیغات را میخورند و هزینههای مالی و زمانی و متاسفانه خیلی از اوقات روانی بسیاری را بابت اینگونه تبلیغات میپردازند.
به تازگی هم متاسفانه پای برخی سلبریتیها و بلاگرهای معروف به اینگونه تبلیغات باز شده و این گونه افراد سود جو هم نقش پر رنگی در تشویق و اعتماد مردم به پذیرش این گونه تبلیغات دارند! سلبریتیها و بلاگرهایی که متاسفانه نظارت خاصی برایشان وجود ندارد، هر چه دلشان میخواهد میگویند و تبلیغ میکنند و البته مالیاتی هم نمیپردازند!
پایین بودن سرانه مطالعه و کم بودن سواد رسانهای، افزایش روحیه فست فودی (روحیهای که تحمل صبر ندارد و میخواهد همه چیز را به سرعت همانند فست فود به دست بیاورد)، شرایط اقتصادی این روزهای مردم و از همه مهمتر نبود نظارت کافی و نبود دغدغهمندی لازم فرهنگی میتوانند از علل افزایش اینگونه تبلیغات و جذب مردم باشد. البته از نقش کسانی که با رانت و اختلاس یک شبه ثروتمند شده اند و جو روانی که در جامعه ایجاد میکنند هم نمیتوان به سادگی گذشت.
قطعا افزایش این مدل تبلیغات و همایشها میتواند تاثیرات بسیار بدی در جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان داشته باشد، از نوجوانان و جوانانی که به آنها القا میشود میتوانند بدون تلاش و طی کردن مراحل لازم به موفقیت برسند و تعاریف اصولی موفقیت را در ذهن ایشان تغییر میدهند، نمیتوان انتظار هدفمند و اصولی تلاش کردن و البته رشد و تعالی را داشت و همین مساله باعث شده این روزها تعداد کمتری از نوجوانان و جوانان اشتیاق به یادگیری علم و یا مهارت خاصی را از خود نشان دهند و متاسفانه خیلیهایشان با سودای یک شبه ثروتمند شدن و یا یک شبه موفق شدن روزهای ناب و طلایی جوانیشان را میگذرانند و حتی مشاغل و نحوهی زندگی پدر و مادر خود را به تمسخر میگیرند و اصولا با هرگونه کار کارمندی، کارگری، مهندسی و هر کاری که نیاز به تلاش دارد مخالف هستند و برایشان جذابترین شغل بلاگری است.
و، اما سه پرسش اساسی که مطرح میشود این است که ۱- با وجود تعداد بسیار زیاد نهادهای فرهنگی در کشور که عمدتا دارای بودجههای فراوانی هم هستند، چرا فرهنگ سازی لازم از قبیل آموزش سواد رسانهای به آحاد مردم و یا ترویج فرهنگ کار و تلاش و ... برای این مهم صورت نگرفته است؟ البته از سهم آموزش و پرورش در این مقوله مهم نمیتوان به سادگی گذشت!
۲-اصولا فرآیند کسب مجوز اینگونه تبلیغات و همایشها چگونه است و چطور نظارتی بر روی آنها صورت میگیرد؟
۳-آیا کشور به این میزان بلاگر و سلبریتی نیاز دارد؟ کمبود نیروی ماهر و کارمند و کارگر متخصص در آینده چگونه تامین خواهد شد؟
به نظر میرسد عدم فعالیتهای فرهنگی و رسانهای لازم در جهت از بین بردن جو چنین تبلیغات و افکاری میتواند خسارات جبران ناپذیری را به فضای کاری و روانی جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان وارد سازد، و انتظار میرود نهادهای فرهنگی و نظارتی هر چه سریعتر در جهت مقابله با این مقوله جدید اجتماعی تمهیدات لازم را بیاندیشند.