مذاکرات وین تا انتخابات کنگره به تعویق میافتد؟
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۲۳۸۶۳
تا کنون هر یک از طرفها با ارسال پاسخ خود مدعی شدند که پیشنهادات و پاسخشان راه را برای توافق باز گذاشته است اما تنها راهی که هنوز باز نیست، راه بازگشت به توافق است.
در این میان تحولات داخلی هر یک از کشورها و گذشت زمان، بر روند مذاکرات و احیای برجام و کاهش انگیزه افکار عمومی و دولتها بسیار تاثیرگذار بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی کارشناسان بر این نظرند که آمریکا در تلاش است مذاکرات بازگشت را با توجه به نزدیکی انتخابات کنگره تا دو ماه دیگر ادامه دهند و برخی بر این نظرند که با توجه به مشکلات اروپا برای تامین امنیت و انرژی خود به برجام نیاز دارند و دیر یا زود شاید یکی دو هفته دیگر توافق شود.
رحمان قهرمانپور درباره شرایط فعلی حاکم بر روند مذاکرات و تبادل پاسخها به ایسنا گفت: این واقعیت که ارزش استراتژیک برجام برای هر دو طرف کاهش یافته است را باید بپذیریم. در سال ۲۰۱۵ برجام، یک برند شد و فضای جدیدی ایجاد کرد تا در نظام کنترل تسلیحاتی و ثبات منطقه موثر باشد اما وقتی برجام اجرا شد، حتی دولت اوباما هم سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران بیشتر نشد. در ایران هم ما فکر می کردیم شرایط بهتر میشود اما سرعت لازم را نداشتیم چون زیرساختش را نداشتیم. اینکه فرصت به شما داده شود، یک بحث است اینکه آمادگی برای بهرهبرداری از فرصت داشته باشیم، بحث دیگری است.
وی ادامه داد: نگاهی که آمریکا و ایران و کشورهای منطقه در ۲۰۱۵ به برجام داشتند با نگاه امروز خیلی فرق دارد. عربستان و امارات آن زمان بسیار نگران برجام بودند اما الان مثل گذشته دیگر نگران نیستند. این روند در طرف آمریکایی هم به همین شکل است و برجام ارزشش کم شده چون در برجام ۲۰۱۵ انتظار بود که سیاست چرخش به آسیای آمریکا را تسهیل کند و با ایران بتوانند کار کنند اما بعد ترامپ آمد و همه چیز رویهی دیگری به خود گرفت.
قهرمانپور تصریح کرد: کسی فکرش را هم نمیکرد کشورها از برجام بیرون بروند آن هم آمریکا. همه مراقبتهای سیاسی و حقوقی برای اینکه اگر ایران تخلف کرد مراتب به شورای امنیت کشانده شود در نظر گرفته شد و اتفاقا مذاکرات سختی بر سر آن شد اما هیچ کس فکر نمیکرد که ممکن است خود آمریکا از برجام خارج شود! از این رو الان در ۲۰۲۲ باید بپذیریم که دیگر برجام ۲۰۱۵ و شرایطی که آن را محقق کرد وجود ندارد.
وی تاکید کرد که انتظارات ما از برجام نباید حداکثری باشد. در بهترین حالت میتوان انتظارات متوسطی داشت در حالی که در ۲۰۱۵ امیدواری برای این که برجام فضای سیاست خارجی و اقتصاد ایران را تغییر دهد، زیاد بود و در طرف آمریکایی هم همین نگرش بود مبنی بر اینکه ایران در منطقه دست از محور مقاومت بردارد، اما دیدند که اینگونه نشد.
این کارشناس مسایل بینالملل گفت: هر سیاستمداری در ایران و آمریکا که پرونده هستهای و برجام را دنبال میکند، میداند در بهترین حالت انتظارات متوسط باید از برجام داشته باشند و مثل ۲۰۱۵ تحول جدی با بازگشت به آن و اجرای مجددش در منطقه یا در رابطه با کنترل تسلیحات ایجاد نمیشود و دلیل وضعیت فعلی که دو طرف مساله برایشان فوریت ندارد شاید همین است که به این جمعبندی رسیدند که حتی اگر برجام احیا شود، انتظارات حداکثری دو طرف که در ۲۰۱۵ وجود داشت را دیگر برطرف نمیکند.
قهرمانپور افزود: برای ایران این ابهام جدی است که در ۲۰۲۴ اگر بایدن روی کار نباشد چه بر سر برجام میآید. از طرفی آمریکا فکر میکند که محدودیتهایی که در برجام برای ایران در نظر گرفته شده است به لحاظ زمانبندی در حال اتمام است و انتظارات حداکثری نمیتوان از آن داشت از این رو دو طرف عجله و ذوق چندانی برای احیای سریعتر آن ندارند.
وی در پاسخ به اینکه برخی میگویند اختلاف میان دو طرف بر سر چند کلمه است؟ گفت: قطعا اختلاف بر سر دو یا سه کلمه نیست. یکی از مهم ترین اختلاف ها بر سر تضمینهاست. از قدیم موضوع اقدامات اعتمادساز میان ایران و غرب محل اختلاف بوده است. شاید در ظاهر این طور به نظر برسد که بحث بر سر دو سه کلمه است اما اگر هم اینگونه باشد، این چند کلمه قله کوه روابط ایران و غرب است که نتیجه چهار دهه بیاعتمادی مستمر میان دو طرف است، این کلمات اختلاف بر سر مسایل ساده نیست بلکه اختلافاتی تاریخی و عمیق هستند و به همین راحتی نمیتوان انتظار داشت که حل شوند.
این کارشناس مسایل بینالملل تصریح کرد: ایران و آمریکا تا جایی که امکان دارد، میخواهند امتیاز کمتر دهند و امتیاز بیشتر بگیرند و این کار را سخت میکند.
وی در پاسخ به اینکه به نظر افکار عمومی نسبت به اخبار مذاکرات و احیای برجام بیتفاوتتر از قبل شده است و حساسیتها دیگر مثل قبل نیست اظهار کرد: تحلیلگران بازار و اقتصاد شاید از یک سال قبل تاکید داشتند که نباید انتظار تحول بنیادین از برجام داشت اما به نظر می رسد در سطح عمومیتری این مساله دارد رواج پیدا میکند و مردم در سطحی عمومیتر به این احساس رسیدهاند شرایط اقتصادی اینقدر سخت شده است که حتی برجام هم اجرایی شود، تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نمیکند؛ این وضعیت برای سیاستمدار هم فرصت است، هم تهدید. اینکه آقای امیرعبداللهیان گفتند، مردم از ما نتیجه میخواهند حرف مهمی است. برای روند و جزییات در اولویت نیست مهم این است که اجرای برجام یا هر توافق دیگری چه تاثیری بر زندگی و معیشت آنها خواهد گذاشت.
قهرمانپور خاطرنشان کرد: البته برای دولت آقای رییسی کار سخت است. از طرفی دولت باید نشان دهد که برخی انتقادات مبنی بر اینکه این دولت تخصص و توانایی لازم برای مذاکره کردن ندارد درست نیست و از سویی برای دولت مهم است که هم اصولگرایان با توافق همراهی کنند و هم اصلاحطلبان نتوانند به آن حمله کنند؛ این شرایط کار را برای دولت سخت کرده است. هرچه مذاکرات طولانی شود، افکار عمومی ممکن است فکر کند که دولت تخصص لازم را ندارد و این تهدیدآمیز است و از سویی میتواند فرصت باشد چرا که هم افکار عمومی حساسیستش کم شود و هم فشار روی مذاکرهکننده کم میشود. اما این مساله به ما میگوید که نباید فکر کنیم کم شدن حساسیت مردم نسبت به توافق به این معناست که به دولت اعتماد کردند یا وضعیت اقتصادی دیگر خوب است بلکه میتواند به این معنا باشد که مردم دیگر فکر میکنند، توافق شدنی و امکانپذیر نیست که در این صورت این فضا برای دولت و کشور تهدید است. مسئولان باید دقت کنند که لزوما کاهش فشار و حساسیت مردم نسبت به مذاکرات و برجام از سر همراهی با دولت نیست.
این کارشناس مسایل بینالملل درباره برخی موضعگیریها و گزارشها در رسانههای اسراییلی که مدعی شدند برجام تا چند هفته دیگر اتفاق میافتد؟ این رویکرد مثبت است یا منفی؟ گفت: در اسفند ۱۴۰۰ هم اسراییلیها گزارشهایی نوشتند که توافق انجام میشود و اسراییل دارد خودش را آماده میکند و اینبار هم دارند همان حرفها را میزنند ولی معلوم نیست که این رویکرد عملیات روانی است یا اطلاع دقیق از موضوع دارند. هر بازیگری بر اساس منافع و استراتژی که انتخاب کرده به صحنه نگاه میکند، ممکن است یک عملیات روانی باشد که به طرف آمریکایی برای گرفتن امتیاز فشار آورند. اخیرا خبری بود مبنی بر اینکه اسراییل یک میلیارد دلار هواپیماهای سوخت رسان از بویینگ خریده است و گفته شده است که اینها مشخصا آمادگی برای ضربه زدن احتمالی به تاسیسات هستهای ایران است اما ممکن است آنها بخواهند از دل این عملیات روانی از آمریکا امتیاز بگیرند.
وی خاطرنشان کرد: این طور که بوی آن میآید، آمریکاییها میخواهند مذاکرات را برای بعد از انتخابات کنگره نگه دارند. به نظر جریان موافق توافق در دولت آمریکا نتوانستند بر سر توافق اجماع ایجاد کنند. از این رو بعید نیست تا بعد از انتخابات کنگره توافق را نگه دارند. با این حال باید دید پاسخ آنها به پاسخ اخیر ایران چه خواهد بود؟ در آن صورت قاطعتر میتوان صحبت کرد اما این احتمال که بخواهند تا بعد از انتخابات کنگره مذاکرات را ادامه دهند الان بیشتر شده است.
منبع: ایسنا
منبع: فردا
کلیدواژه: ایران و آمریکا انتخابات کنگره مذاکرات وین انتخابات کنگره افکار عمومی قهرمان پور برای دولت دو طرف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۲۳۸۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.