فیلمی برای دوست داشتن
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۳۲۰۰۶
شعیبی پس از دریافت جایزه این جشنواره در بخشی از صحبتهایش گفت: «میخواستیم فیلمی بسازیم که به هم یادآوری کنیم دوست داشتن تنها راه نجات ماست و این میتواند مهمترین کار همه ما در سینما باشد». این فیلم که پنجمین داستانی بلند بهروز شعیبی به تهیهکنندگی محمود بابایی است، سال گذشته برنده سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی جشنواره فجر شد و در نخستین حضور بینالمللیاش توانست این جایزه را بدست بیاورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فیلم اکران نسبتاً موفقی را در تابستان امسال پشت سر گذاشت و پیشبینی میشود جایزه جشنواره فیلم مسکو در اکرانهای بینالمللی آن به ویژه در کشور روسیه، چندان بیتأثیر نباشد.
بازگشت به ریشهها
«بدون قرار قبلی» قصه سفر زنی جوان به سرزمین مادریاش ایران است که برای عمل به وصیت پدرش، پا به جایی میگذارد که در آنجا به دنیا آمده و بزرگ شده است. یاسمن در سفرش به مشهد، وصل به گذشته و ریشهای میشود که او را به هویت و داشتههایش متصل میکند. فیلم جدید بهروز شعیبی برخلاف فیلم قبلی او «روز بلوا» فیلمی آرام و تفکربرانگیز است. او به خبرنگار ما میگوید: موضوع اصلی فیلم درباره هر آن چیزی است که در شرایط فعلی میتواند ما ایرانیان را به هم وصل کند. اگر کمی با خودمان خلوت کنیم متوجه میشویم داشتههای مهمی داریم که مربوط به یک مقطع خاص تاریخی نیست.
به باور او، بازگشت به ریشهها و هویتی که زیر غبار ایام مغفول مانده، زیربنای این اثر است. او ادامه میدهد: سعی کردم عناصری که بیانگر این داشتههای هویتی هستند و اغلب مردم به آنها دلبستگی دارند را در فیلم نشان دهم حتی اگر این حضور در حد یک نشانه باشد. این عناصر هویتی، بین ما و گذشتگان این سرزمین مشترک است و ما را با تاریخ پیوند میدهد.
شکستن پیشفرضهای غلط
یکی از نکات قابل توجه در فیلم، اتصال فیلم به منبع نورانی سرزمین ایران یعنی حرم مطهر امام رضا(ع) است. اگرچه شعیبی که خود مشهدی است این فیلم را ادای دین کوچکی به ساحت امام هشتم(ع) میداند اما از این واقعیت نباید عبور کرد که تعداد انگشتشماری فیلم خوب رضوی و دینی در سالهای اخیر ساخته شده است و ضعف تولید اثر در این عرصه موجب شده بسیاری از فیلمسازان از ورود به این حیطه پرهیز کنند. شعیبی در پاسخ به اینکه اصلاح پیشفرض غلطی که درباره ضعف کیفیت فیلمهایی با مضامین دینی و رضوی وجود دارد چطور اتفاق میافتد، میگوید: اگر در چرخه فیلمسازی، ارتباط فیلمساز با مخاطب وجود داشته باشد بسیاری از مسائل سینما حل میشود و پیشفرضهای غلط از بین میرود.
او با بیان اینکه موضوعاتی همچون کیفیت، لحن، گویش، ریتم و ژانر در سینما دارای اهمیت است و فیلمساز باید در اثرش به این نکات توجه کند، میافزاید: اگر امید فیلمسازان به اکران و ارتباط با مخاطب باشد بسیاری از این حاشیهها و پیشفرضهای اشتباه حذف میشود نه اینکه فیلمساز فکر کند اگر فیلمی با این موضوع بسازم پس چه اتفاقی میافتد! به نظرم فقط پیشفرضهای اشتباه است که دست و پای فیلمساز را میبندد در حالی که وقتی معیار درستی برای سنجش رضایت مخاطب از فیلم وجود دارد که روی پرده نمایش برود و شاهد واکنش تماشاگر پس از دیدن فیلم باشیم.
کارگردان «دارکوب» درباره اینکه آیا ممیزیها در این حوزه محتوایی هم مانعی بر سر راه فیلمسازان است، خاطرنشان میکند: به هر حال ممیزی درباره موضوعات خاص و حساس وجود دارد ولی هیچ کدام اینها نباید موجب شود که فیلمساز، فیلمش را نسازد. فیلمسازی اگر به موضوعی علاقهمند است باید وارد این حیطه شود چه بسا که در مسیر موانعی هم باشد، قاعدتاً درباره هر موضوعی موانعی وجود دارد.
او درباره صحبتهایی که فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس اثر مبنی بر ۱۴بار بازنویسی فیلمنامه «بدون قرار قبلی» داشت توضیح میدهد: ممیزی خاصی روی فیلمنامه وجود نداشت بلکه ۱۴ بار بازنویسی قصه بنا به اقتضائات و ضرورت ماجرا بود و نه ممیزی یا دخالتی. البته من جزو کسانی هستم که سعی میکنم فیلمهایم را طوری بسازم که دچار مشکل ممیزی نشوم اما نمیتوان مشکلاتی که ممیزی برای فیلمسازان به وجود آورده و میآورد را منکر شد.
ذات سینما یعنی تغییر
فیلم «بدون قرار قبلی» ریتم آرام و لحن منحصر به فرد خودش را دارد و مخاطب برای تماشای آن باید حوصله به خرج دهد و تکتک نماها را با دقت ببیند و به ارتباط میان آنها پی ببرد. فیلم غافلگیری زیاد و ریتم تندی ندارد و عدهای این فیلم را متهم به کُند بودن در ریتم و ضرباهنگ میکنند که البته شعیبی چنین اتهامی را قبول ندارد. او درباره اینکه چرا فیلمهای سالهای اخیر به سمت قصههای پرهیجان و بازیهای گلدرشت رفتهاند، توضیح میدهد: سینما حرکت پویا و رو به جلویی دارد بنابراین در هر دورهای، تغییر ذائقه در شکل فیلمسازی اتفاق میافتد یا برگشتهایی به گذشته دارد مثلاً در دهههای پیش فیلمهای پرالتهاب و پرکشمکش باب بود ولی پس از آن ذائقه مخاطب و روش فیلمسازی کارگردانان عوض شد و تغییراتی در ضرباهنگ، ساختار، نوع کشمکش و ماجراها در فیلمهای سینمایی رخ داد که سبب شد شکل دیگری از فیلمسازی را تجربه کنیم. در این تغییرات، گاهی برگشتهایی هم داریم که اتفاقی ناگزیر است چون ماهیت سینما همین است.
او اضافه میکند: در همه کشورهای دنیا این مقطع تجربه شده که در دورهای بیشتر فیلمهایی با موضوعات خاص و مشابه هم ساخته میشوند سپس شکلشان را عوض میکنند. وقتی درباره یک فیلم خوب یا بازی خوب در آثار دهههای پیش حرف میزنیم برای ذائقه مخاطبان امروز، کهنه است. این به معنای ضعیف بودن آن فیلم یا بازی نیست بلکه در آن دوره بنا به اقتضای زمانه، مورد اقبال مخاطب قرار گرفته چون ذات سینما یعنی همین تغییر شکل.
اهمیت تنوع در ژانر و مضمون
به گفته شعیبی، فیلم «بدون قرار قبلی» با توجه به موضوع، ساختار و ضرباهنگی که دارد پیشنهادی برای توجه به شکلی از سینماست که در دهههای گذشته وجود داشته و آثار قابل توجهی هم با همین ریتم ساخته و ماندگار شده است.
او در پاسخ به اینکه آیا مخاطب امروز که ذائقه خوراک فکری و فرهنگیاش به سمت محتوایی سریع و سطحی است، از تماشای فیلمی همچون «بدون قرار قبلی» که نیاز به تأمل و تفکر دارد لذت میبرد، میگوید: حرکتهای موجی در سینمای ایران و جهان همیشه وجود داشته است اینکه گاهی یک موضوع یا یک فیلم که مورد توجه قرار گرفته سبب جلب توجه یا الگوپذیری دیگر فیلمسازان از آن میشود یا موجهای ژانری که اتفاق میافتد و در دورهای فیلمهای کمدی مورد استقبال قرار میگیرند اما آن قدر فیلم کمدی ساخته میشود که مخاطب پس میزند یا اینکه برخی از فیلمها که در جشنوارههای جهانی میدرخشند، معیار قرار میگیرند و فیلمسازان دیگر هم شبیه همان الگو را در آثارشان پیاده میکنند، به هر حال این اتفاق ناگزیر است و با وجود اینکه تنوع در ژانر، ساختار و موضوعات در سینما مهم است ولی نوع ساختار، ضرباهنگ فیلمها و رفتارمان با قصهگویی در دورههای مختلف، شبیه هم شده است.
به گفته شعیبی، فرقی نمیکند که این گویش یا دستخط مشابه را در یک فیلم جنگی بیاورم یا یک فیلم کمدی و حتی فیلمی اجتماعی. در واقع قالب از یک جا اقتباس میشود در حالی که اگر این اتفاق به درستی مهندسی شود و توجه فیلمسازان در هر ژانری به مخاطب باشد، تماشاگران و علاقهمندان به سینما با سبد متنوعی از مضمون و قالب روبهرو میشوند و ذائقهشان هم به درستی شکل میگیرد. خبرنگار: زهره کهندل
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: فیلم بدون قرار قبلی بهترین فیلم جشنواره مسکو بهروز شعیبی بدون قرار قبلی پیش فرض فیلم سازی یک فیلم فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۳۲۰۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی سرگرمی، قربانی بزرگ شعار دادن میشود /چرا «نون خ» در فصل پنجم مورد استقبال قرار نگرفت؟
بخشی از کیفیت متوسط نون خ در فصل پنجم فدای شعارهای گنجانده شده در فیلمنامه شد و تا به صورت نمادین شاهد آثاری باشیم که سرگرمی را قربانی شعار میکند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- دنبالهسازی سریالهای موفق به تاسی از فصلبندی مجموعههای غربی، در چند سال اخیر، در سیما و شبکه نمایش خانگی باب شده است. برخلاف مجموعههای غربی که فصل سوم یک سریال با کیفیتتر از فصل اول آن است، مهمترین ویژگی ساخت سریالهای چند فصلی در ایران این است که با افزایش فصلها با یک ریزش مخاطب و افت کیفی و دراماتیک مواجه خواهیم بود.
دنباله سازی در حوزه سریال، در دورهای که تلویزیون مخاطب استانداردی داشت، تبدیل به رویه شد. با ریزش مخاطبان جعبه جادو در سالهای اخیر، ساخت سریالهای چند فصلی مجموعههایی نظیر زیرخاکی و نون خ به نتایج معکوسی منجر شد.
دست کم در دوسال گذشته هیچ کدام از مجموعههای سیما بازتابی اجتماعی و رسانهای میان مخاطبانش نداشته (نمود مرجع شبکههای اجتماعی است) و پخش متوالی دو سریال «زیرخاکی» و «نون خ» آخرین تیرهایی بود که در خشاب جعبه جادو قرار گرفت، اما شلیک این دو سریال به صورت متناوب نشان داد که هر دو سریال آثار مشقی و شکست خورده هستند. این شکستهای متوالی باید مورد توجه تصمیمسازان قرار گیرد و این مهم برایشان آشکار شود که حتی ساخت احتمالی پایتخت با انواع خبرسازی در جذب مخاطب تاثیری نخواهد داشت.
با تقارن نوروز و ماه مبارک رمضان، سیمای ملی تلاش کرد با ادامه مجموعههایی که دستاوردهای ظاهری آنان به قبل از دوران تحول بازمیگردد، فاصله خود را با مخاطبان کمتر کند.
بر اساس این سیاست فصل چهارم «زیرخاکی» روی آنتن رفت و نکته جالب اینجاست که همزمان با پخش این مجموعه برنامه گفتوگو محور «زندگی پس از زندگی» بر اساس نظرسنجیهای منتشر شده از مخاطبان بیشتری برخودار بود.
همین سنجش آمار رسمی که توسط سازمان صدا و سیما منتشر شده نشان میدهد، پروژه افزایش فصول سریالها در شرایط کنونی، یک پروژه شکست خورده است.این سریال برخلاف فصلهای قبلی با واکنش مثبت چندانی از سوی رسانه و واکنش درخوری در بین مردم و فضای مجازی مواجه نشد.
با این حال انتظار میرفت این شکست، با پخش سریال نونخ جبران شود که عملا «نون خ» کیفیت کمتری نسبت به فصل چهارم زیر خاکی داشت .
در فصل پنجم «نون خ» دیگر ظرافتهای گذشته در شخصیت پردازی مشهود نبود. نویسنده در نگارش فیلمنامه دچار یک سردرگمی محسوس بود و نتوانست همچون فصل اول و دوم روایتی پیوسته خلق کند.
فصل پنجم نون خ از فصل سوم آن ضعیفتر بود، چون سازندگان تصمیم داشتند، موقعیتی مشابه پایتخت 3 را در قالب سریال دیگری خلق کنند. به این ترتیب نون خ هویت مستقل خود را از دست داد و عملا از حیث دراماتیک به قهقرا رفت. عدم نبود یک قصه یکپارچه با برجسته شدن تیپ های تکراری سریال و کنایهها و شوخیهای بارها تکرار شده، به ساختار این مجموعه لطمات فراوانی زد.
تیپهایی نظیر ادریس (سیروس سپهری)، روناک (با بازی صهبا شرافتی)، عمو کاووس (با بازی ماشاالله وروایی)، سلمان (با ایفای نقش کاظم نوربخش) و روژان (با بازی هدیه بازوند) هم کارکرد کلیشهای در فصل پنجم سریال داشتند.
محمود گبرلو منتقد سینما و مجری سابق برنامه هفت درباره اشکالات اشاره شده در صفحه اینستاگرام خود نوشت : چون مخاطب با نونخ از سال های گذشته ارتباط برقرار کرده، قصه را بیشتر به خاطر شخصیتها دنبال می کند. گرههای متعدد برای کشش بیشتر فیلمنامه باید وجود داشته باشد تا تماشاگر برای دنبال کردن قصه انگیزه پیدا کند. ولی گرههای فصل ۵ سطحی و دم دستی هستند.
در فصل پنجم ازدواج سلمان و شیرین، میتوانست یک اتفاق ویژه جذاب در متن سریال باشد اما مشخص نیست چرا این رویداد به خرده روایت جذابی تبدیل نشد. تنها عنصر جذابیت سریال در فصلهای متوالی این مجموعه تعارض و تقابل میان این دو شخصیت بود و ازدواج آنان منجر به از میان رفتن یکی از مایههای اصلی دراماتیک سریال شد.
قصد سازندگان بر اساس شعارهای تحول گرایان این بود که یک ایران زیبا را به تصویر بکشند اما به محض اینکه جهت سریال مسیر کرمان را با گرافیک خاصی به تصویر کشید، مسافران همران نورالدین خانزاده سروکارشان به یک طبیب معتاد به تریاک افتاد.
هر چند نمایش این وضعیت و کاراکتر طبیب، توام با کمی پردهپوشی بود، اما این بخش از سریال با اشاره به کرمان و نشان دادن یک پزشک معتاد توهینی زیرپوستی محسوب میشود.
در بخشی دیگر روایت سریال وارد شهر چابهار شد و در متن سریال تصویری وارونه از اقوام ساکن در این استان را به نمایش گذاشت. این بخش از سریال با اعتراض شدید مردم سیستان و بلوچستان در فضای مجازی مواجه شد، تا افتتاحیه رسانه ملی در سال 1403 با حاشیههایی مواجه شود.
کیفیت فصل پنجم این سریال از تمامی فصلهای آن پایینتر بود و ساختار شعار زده سریال، پس از نجات کولبران نشان میداد که سازندگان سعی کردهاند برای خوشایند تحولخواهان در سیما سریالی را تولید کنند تا حجم بالایی از شعار در متن آن در قالب مونولوگ نمود داشته باشد. بخشی از کیفیت متوسط نون خ فدای همین شعارها شد و تا به صورت نمادین شاهد آثاری باشیم که سرگرمی، قربانی شعار میشود.