اولین بار ناصرالدین شاه جوراب را وارد ایران کرد/ در این نقاط جوراببافی سنتی رواج دارد
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۵۹۹۰۸
بافت جوراب پشمی در بیشتر شهرها و روستاهای کشور همچنان رواج و طرفداران خاص خود را دارد.
به گزارش همشهری آنلاین، این روزها هوای بیشتر استانهای کشور سرد و برفی است. مسلما نوع پوشش در این روزها برای گرم نگه داشتن بدن اهمیت بسیاری دارد؛ یکی از این موارد جوراب است.
جالب است بدانید که جوراب نیز برای خود تاریخچهای دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جالب است که بدانید، اولین بار ناصرالدینشاه قاجار جوراب را در سال ۱۳۰۶، به عنوان سوغاتی از انگلستان برای همسران و دختران خود به ایران آورد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر آن زمان جوراب جزو لباسهای گرانقیمت محسوب میشد که اعیان از آن استفاده میکردند، اما کمکم بین طبقات پایینتر جامعه ایرانی هم رواج یافت.
گفته میشود که نخستین کارخانه جوراببافی در ایران نیز در سال ۱۳۳۳ توسط فردی به نام خلیل رحیمی افتتاح شد؛ سال ۱۳۴۵ نیز ماشینهای جوراببافی ایتالیایی و چینی وارد ایران شدند؛ سپس در سال ۱۳۵۰ از آنها کپیبرداری و واردات ماشین آلات جوراب بافی قطع شد. از سال ۱۳۷۰ هم ماشینهای کامپیوتری به بازار ایران وارد شدند که همه نوع جورابی توسط این دستگاهها شامل زنانه، مردانه و بچگانه تولید میشود.
البته تا قبل از آن زنان ایرانی خودشان جوراب را میبافتند؛ که جنس بیشتر آنها از پشم گوسفند و شتر بود، جوراب ابریشمی هم به ندرت بافته میشد.
هنوز هم در مناطق روستایی و عشایری ایران که زمستانهایی سرد و طولانی دارند جوراب بافی رواج دارد. در این مناطق جوراب پشمی با پنچ میل بافتنی در نقوش زیبا و رنگهایی شاد بافته میشود که منبع درآمدی بهویژه برای زنان روستایی نیز است.
بافت جوراب با ۵ میل بافتنی:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیزنان سینه به سینه این هنر را آموخته و به نسل بعدی انتقال دادهاند. استفاده از طرحها و نقوش در بافت جورابها نیز از گذشته تاکنون باقی مانده است. مثلا نقوش انسانی به ندرت در این جورابهای دستبافت دیده میشود. ولی نقش حیوانات، پرندگان، درختان و گیاهان همچنان پرکاربرد است.
به عنوان نمونه شما اگر به ماسوله گیلان سفر کنید بیشک با زنانی میل بافتنیِ به دست مواجه میشوید که کنار خانههای پلکانی خود نشستهاند و جوراب پشمی میبافند که تنوع بسیاری هم دارد. برای بافت این نوع جوراب از پشم حیوانات استفاده میکنند.
زنی سالمند در حال بافت جوراب پشمی در ماسوله
این جورابها بسیار گرم و مناسب زمستان هستند که طرفداران خاص خود را دارند. جورابهایی با طرحهایی، چون آینه پشت، عروس، چشم و ابرو، عقرب و ...
بیشک اغلب ما یک بار هم که شده عکس یا فیلمی درباره میرزاکوچک خان جنگلی و نهضت جنگل دیدهایم؛ اگر به پاپوش آنها توجه کرده باشیم؛ پاپوشهای پشمی یا همان جورابهای پشمی آنها را دیدهایم که معمولا با نواری پشمی یا پاتاوه تا زیر زانوی آنها میرسید. این خود گواه کاربرد فراوان جوراب پشمی بین گیلانیها است.
زنان در دیگر مناطق ییلاقی و کوهستانی گیلان نیز جوراب پشمی میبافند.
مانند آبچالکی در لنگرود یا ملومه از روستاهای استان گیلان که در شهرستان سیاهکل و بخش دیلمان قرار دارد. چنانچه سری به این روستاها بزنید برخی زنان را مشغول بافت و فروش جوراب پشمی خواهید دید.
زنی اهل روستای ملومه درحال بافتن جوراب:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیجوراب دستبافت در شهسوار مازندران نیز همچنان رونق دارد. زیرا این شهر که در منطقه سه هزار قرار دارد، زمستانهای بسیار سختی دارد، به همین دلیل پوشیدن جوراب پشمی بین مردم این منطقه کاربرد بسیاری دارد که با طرحها و رنگهای بسیار زیبا توسط زنان این منطقه بافته میشود.
جوراب بافی از صنایع دستی روستای آلاشت از توابع سواد کوه نیز است. هنوز زنان آلاشتی برای بافت جوراب از پشم گوسفند استفاده میکنند. زیرا با توجه به آب و هوای سرد و کوهستانی آلاشت جورابهای دستباف بهترین پاپوش گرم برای فصول سرد است.
اگر شما به آلاشت سفر کنید در نزدیکی موزه آلاشت با یک کارگاه جوراب بافی و جاجیم بافی مواجه میشوید که زنان روستایی در کارگاه موزه مشغول بافتن جوراب هستند. جورابهای چکمهای یا ساق بلند مخصوص این منطقه است که با نقشهای متفاوتی با اسمهای محلی مختلف عرضه میشوند. برخی نقوش حیوانی این جورابها با نامهای غازگَلی، کوتری، مهر خفته، پاپلی و بلبلک شناخته میشوند؛ نقوش گیاهی نیز با طرحهایی مانند برگ دار نامیده میشوند.
دستگاه نخریسی برای بافت جوراب و جاجیم در آلاشت:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیجوراب بافی سنتی در کامیاران کردستان نیز رواج دارد. کردستان پراز مناطق کوهستانی است که سرمای طاقت فرسایی دارند، برای همین بافت جوراب پشمی در آنجا هم رایج است. از طرفی، چون مردم این مناطق دامدار هستند تهیه پشم گوسفند و بز برای بافت جوراب پشمی آسان است. از نقشهای خاصی در بافت این نوع جورابها استفاده میشود؛ مانند شمامه، حیوانات منطقه و اشکال هندسی مختص به گذشتههای دور.
جورابهای پشمی در دیگر مناطقی مانند آذربایجان، خراسان، زنجان و همدان نیز در طرحها و نقوش بسیار زیبایی بافته میشود.
جالب اینجاست که امروزه جورابهای پشمی آنقدر خواهان پیدا کرده است که در فروشگاههای آنلاین و بسیاری از جوراب فروشیهای مدرن نیز با قیمتهای مختلف تا مثلا ۳۰۰ هزار تومان هم به فروش میرسد. این قیمتها به نسبت مواد اولیه و طبیعی این جورابها نه تنها گران نیست، بلکه برای حفظ این صنایع دستی ضرورت هم است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: کد ویدیو دانلود فیلم اصلی جوراب ها جوراب بافی برای بافت طرح ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۵۹۹۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم!
تین نیوز
این قول از ناصرالدین شاه فقط در کتاب "تاریخ بیداری ایرانیان" از ناظم الاسلام آمده است. ناظم الاسلام از روحانیون روشنفکر بود و کتاب او یکی از منابع اصلی تاریخ مشروطه به شمار می رود. کلاً مخالف سلطنت سنتی قاجار و به خصوص ناصرالدین شاه بوده است.ولی این دلیل نمی شود که دروغ گفته باشد. در حقیقت، به نظر من اگرچه در تاریخ نگاریش غرض داشته، ولی احتمالاً مرض نداشته و دروغ از خودش در نمی آورده. به هر حال، برویم سراغ خود کتاب و داستان را کامل آنجا بخوانیم . آنجا صحبت از یک "آقاشیخ علی" نامی است که به زعم ناظم الاسلام بسیار دانشمند بوده است و این نقل قول از شاه از طرف این آشیخ علی نقل شده است!از کتاب:
"آن مرحوم [آقا شیخ علی] گفت می توانم کالسکه ای اختراع کنم که او را کوک کنند یک فرسخ راه را طی کند،آن وقت چند دقیقه بایستد از چهار طرف درهای آن باز شود، از هر طرفی چند گلوله توپ خالی شود، آن وقت درهای آن بسته شود و به مکان خود برگردد، لکن اظهارِ این صنعت وقتی خواهد بود که پادشاه تهیّه ٔ قشون خود را دیده و متقبّل شود که با یکی از دوَل دشمن جنگ کند، لااقل شهرهای ایران را پس بگیرد. ناصرالدّین شاه گفت ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم و به اندازهٔ آن ها هم توپ داریم. لذا دماغ آن مرحوم سوخته و رفت در مازندران و در آنجا مشغول رعیتی و زراعت شد..." (تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی، بخش اوّل، ص ۱۴۷)
عجب!کالسکه ای که کوک شود و یک فرسخ (حدود ۶ کیلومتر) برود و بعد به طور خودکار درهایش باز شود و در چهار طرف شلیک کند، و سپس همان یک فرسخ را (لابد با همان کوک) برگردد! شما را نمی دانم، ولی من که یاد خودرو آبسوز افتادم. احتمالاً حتی یکبار هم عملکرد توپ های آن زمان را هم از نزدیک ندیده بوده است (برعکس شاه، که درس نظامی دیده بود و حتی در کار با توپ و جهت گیری گویا تبحری داشته).
ولی کرامات آقاشیخ علی فقط همین مقدار نبوده است. در همان قسمت از همان کتاب ناظم الاسلام، جناب آشیخ علی ادعاهای دیگر هم داشته است که اینبار مرا به یاد مستعان 110 و کرونایاب انداخت. جناب آشیخ ساعتی به اسم شب کوک اختراع کرده بودند که: "هر کس آن اسم را بداند بی خطر بگذرد، و الا به چنگال ساعت گرفتار شود!" همچنین تفنگ ته پر را ایشان اختراع کرده بود، که ناصرالدین شاه به خاطر آن او را از ابوعلی سینا دانشمندتر دانست، ولی مع الاسف با بی حزمی آن را به خارجه می فرستد و فرنگیان آن را کپی می کنند!
البته دانش وسیع آقاشیخ علی فقط محدود به اختراعات نبوده، بلکه شخص ایشان ادیسون و جفرسون را در خود جمع کرده بوده است!پس کتابی نوشته در"قانون اسلام از عبادات و سیاسیات و عادات و معاملات" که در آن وظایف کلیه اصناف و طبقات خلایق و مقامات دولتی را هم شرح کرده،چنانچه اگر به آن کتاب عمل می شد ایران گلستان می شد! اما امین السلطان به شاه هشدار داد که اجرای آن قدرت شاه را از بین می برد، پس شاه خائف شد و نکرد!
ملتفید که داستان چیست! مشخص است که این آشیخ علی یک لافزن رویافروش بوده، احتمالا نصف متوهم،نصف شارلاتان! ترکیب مخترع ماشین آبسوز و (مثلاً) بیژن عبدالکریمی! سَلَف کامل همین مغزهای پربادی که در صد سال گذشته فراوان داشتیم. از همان "مخترعانی" که اگر توانستند ابلهان دولتی را می فریبند، و اگر نتوانستند ناله سر می دهند که چرا دولت از آنها و اختراعات بی بدیل شان حمایت نکرده است. ناصرالدین شاه شخصیت باهوش این داستان است که خیلی راحت می فهمد با کی طرف است و او را دست به سر می کند. اما ناظم الاسلام خیلی راحت فریب خزعبلات این شخص را می خورد! ناظم الاسلام اگر امروز بود می شد همان کارگردان تلویزیونی که مخترع خوروی آبسوز را به تلویزیون آورد، یا همان سردار سپاهی که با مستعان 110 خود را مسخره عام و خاص کرد.
حالا بالاخره آیا جمله فوق را ناصرالدین شاه گفته یا نه؟! کی می داند! اصلاً مهم نیست! یک لافزن دروغگو یا متوهم داستانی سرهم کرده است.ممکن است اصلا شاه چنین چیزی نگفته باشد، یا شاید هم به شوخی خواسته یک آدم گیر را از سر خودش باز کند. وقتی در بقیه سخنان مستند ناصرالدین شاه و اعمالش چیزی وجود ندارد که چنین احساس وطرز تفکری را نشان دهد، اصلاً و واقعاً اصلاً مهم نیست که آشیخ علی راست گفته یا دروغ! چیزی که مهم است این است که چگونه روشنفکران ما از آن زمان عاشق باد و گزافه گویی و رویافروشی بودند.مهم این است که هر روز با پخش مطالبی سخیف از راست و دروغ ، باید نیشی به آخرین پادشاه سنتی کشور زده شود، و همه هم با بدون هیچ دید انتقادی آنها را باور می کنند و منتشر می کنند.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید