Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-03@01:56:58 GMT

دفاع از حق حتی اگر زیر سوال برویم!

تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۸۴۳۴۲

دفاع از حق حتی اگر زیر سوال برویم!

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ الناز رحمت نژاد: سیدحسین میررضی سال ۱۳۳۷ در کرج به دنیا آمد. سید حسین دوران تحصیلات مقدماتی را با موفقیت پشت سر گذاشت و با رسیدن به دوره متوسطه به علت فقر مادی روزها در شرکت کار می‌کرد و شب‌ها به امور تحصیلاتش رسیدگی می‌کرد.

یک بار به علت داشتن رساله امام خمینی (ره) توسط ساواک دستگیر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همزمان با این مساله سیدحسین درگیری‌هایی با سران «انجمن حجتیه» داشت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دانش سرای تربیت معلم پذیرفته شد اما به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.

میررضی با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و در عملیات‌های بسیاری شرکت کرد. او در طول دوران حضورش در جبهه مسؤولیت‌های مختلفی از جمله فرماندهی سپاه کرج، فرمانده سپاه شهریار، جانشین تیپ حبیب بن مظاهر (ع)، عضو شورای فرماندهی سپاه، مسؤول طرح و عملیات تیپ ۲ سلمان، سرپرست فرماندهی لشگر ۱۰ سیدالشهداء (ع) را بر عهده داشت.

سیدحسین میررضی سرانجام ۲۵ دی ۱۳۶۵ همزمان با سالروز شهادت فاطمه زهرا (س) در مرحله دوم عملیات کربلای ۵ در حالی که فرماندهی عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) را به‌عهده داشت، در کنار دریاچه ماهی و در سه راهی شهادت در اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

در مطلبی که در ادامه می‌آید به مرور زندگی و فعالیت‌های این‌شهید در بیان دوستان و همرزمانش می‌پردازیم؛

بخشی از مستندات تاریخ دفاع مقدس مدیون سید حسین میر رضی است

سردار علی فضلی در اولین یادواره شهید میر رضی گفت: «در علمیات های مختلف از جمله طریق القدس، فتح بستان، فتح المبین، از تیپ‌های ۳۱ عاشورا، ۳۳ مهدی (عج) ۲۷ محمد رسول الله و ۱۰ سید الشهدا (ع) تا مرحله شهادت با سیدحسین همراه بودم، او به معنای واقعی انسانی وارسته، شجاع، فهیم، بصیر و بسیار دلسوز برای دفاع از امام و انقلاب بود. سید میر رضی ظرفیت و توفیقات فراوانی از زوایای مختلف به خصوص در مدیریت و فرماندهی داشت. ابداع روش‌های دفاعی جدید، حضور در میادین خط مقدم و شب‌های حمله از مهمترین برنامه‌های سیدحسین میر رضی برای ثبت وقایع دفاع از میهن اسلامی است که همیشه بر آنها مداومت می‌کرد. امروز بخشی از مستندات تاریخ دفاع مقدس ما مدیون نگاه عالمانه سیدحسین است، او اگر چه به مسائل سیاسی آگاه بود اما در این مسیر خلاف تدبیر رهبری هرگز قدم برنداشت.

نامگذاری سپاه کرج به نام شهید شرع پسند یادگار سیدحسین میر رضی است

سردار ابوالفضل اسلامی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان البرز هم در خاطرات خود از شهید میر رضی می‌گوید:

«نامگذاری سپاه کرج به نام شهید «مهدی شرع پسند» در واقع یادگار سیدحسین میر رضی است. میر رضی تابستان سال ۱۳۶۳ به عنوان فرمانده واحد عملیات سپاه کرج معرفی شد. قبل از او شهید حمید رضا گلکار فرمانده این واحد بود و حسین بهترین کسی بود که می‌توانست جای خالی حمید را پر کند و راه او را ادامه دهد. ساختمان ستاد و فرماندهی سپاه کرج در مکان فعلی میدان سپاه تازه تأسیس بود و فقط دو تا بلوک آن ساخته و آماده بهره برداری شده بود.

یک روز در جلسه شورای فرماندهی روی نام پادگان سپاه کرج بحث و گفت‌و گو شد. هر کس یک اسمی را پیشنهاد داد، حاج حسین هم اسم شهید مهدی شرع پسند را مطرح کرد؛ ولی ظاهراً تعدادی از برادران، موافق نبودند و تصمیم قطعی در جلسه گرفته نشد. در یک بعد از ظهر ماه مبارک رمضان بود که با حاج حسین جلوی درب سپاه ایستاده بودیم، ایشان رو کرد به من و گفت: «علی بیا این سوئیچ ماشین را بگیر و برو سراغ برادر سید علی موسوی خطاط تبلیغات، سلام منو بهش برسون و بگو وسایل خطاطی خودش برداره و سریع بیاد اینجا، می‌خوام اسم آقا مهدی روی دیوار پادگان بنویسم.»

من بلافاصله جلوی درب منزل سیدعلی موسوی رفتم و زنگ زدم. سید علی آمد درب را باز کرد و پس از سلام و علیک پیام حاج حسین را به او دادم. علی هم طبق معمول با رویی خندان، شاد و پر از عشق آقا مهدی گفت: «چشم، صبر کن تا من لباس بپوشم و وسایلم رو بردارم.» طولی نکشید سید علی یک جعبه بغل کرده بود که داخل آن قلم مو و قوطی رنگ بود، آورد گذاشت داخل صندوق عقب خودرو و سوار شدیم و به طرف پادگان حرکت کردیم؛ در بین راه سید علی خیلی تعجب کرده بود و گفت: «چی شد؟ بالاخره موافقت کردند اسم پادگان به نام آقا مهدی بشه؟» گفتم: «ظاهراً نه!»

رسیدیم جلوی در، حاج حسین منتظر ما ایستاده بود. تا سید علی از ماشین پیاده شد او را بغل کرد، انگار چندین سال بود همدیگر را ندیده بودند. بعد حاج حسین سید علی را کاملاً توجیه کرد و گفت: «یک خط سفارشی ماندگار برای آقا مهدی بنویس، سید ببینم چه می‌کنی!» سید علی هم گفت: «چشم برادر.»

سریع وسایل خودش را آورد و دست به کار شد، اول با مداد کادر نوشتاری را کشید و زمینه دیوار را با رنگ سفید، رنگ کاری کرد، حاج حسین کاری برایش پیش آمد و رفت. من پیش سید علی ماندم و به او کمک می‌کردم، زمینه کار تمام شد، دوباره سید علی با مداد اسم دلنشین آقا مهدی را به خط قشنگ روی دیوار نوشت و بعد با قلم مو و رنگ نوشت: «پادگان سردار رشید اسلام مهدی شرع پسند». به آن خط سایه داد و خط بسیار درشت و زیبایی روی دیوار نمایان شد.

خلاصه کار ما حدود ۲ تا ۳ ساعت طول کشید، در این حین برادر منصور سرپرست سپاه با خودرو از بیرون می‌آمد که وارد پادگان شد تا چشمش به نوشته روی دیوار افتاد توقف کرد و رو به من با خنده گفت: «بالاخره کار خودتون کردید» و رفت داخل. من تا آن موقع از ماجرای بحث و گفت‌و گو چندان اطلاعی نداشتم. حاج حسین آمد، تا چشمش افتاد به اسم آقا مهدی با صدای بلند صلوات فرستاد. پشت سید علی موسوی زد. او را بغل کرد و بوسید و خیلی خوشحال شد.

من به حاج حسین گفتم، برادر منصور آمد و نوشته را دید و رفت داخل. سید حسین گفت: «خب چیزی نگفت؟» گفتم: «نه! فقط خندید و گفت بالاخره کار خودتون کردید؟» من احساس کردم از قبل هماهنگ نشده بود. حاج حسین گفت: «مگه خبر نداری؟» گفتم: «نه!» گفت: «آخه یک روز در جلسه شورای فرماندهی صحبت اسم پادگان شد عده‌ای نظر دادند که اسم پادگان به نام مسلم بن عقیل (علیه السلام) باشد و من هم با دلیل، اسم آقا مهدی را پیشنهاد دادم‌ آخه یک روز در جلسه شورای فرماندهی صحبت اسم پادگان شد عده‌ای نظر دادند که اسم پادگان به نام مسلم بن عقیل (علیه السلام) باشد و من هم با دلیل، اسم آقا مهدی را پیشنهاد دادم. ظاهراً به مزاج آنهایی که با آقا مهدی مشکل داشتند خوش نیامد و من هم گفتم اگر دیر بجنبم دیگر نامی از این شهید در شهر مطرح نمی‌کنند. این بود ماجرای ما.» من هم حاج حسین را بغل کردم و پیشانی اش را بوسیدم و گفتم: «ان شاالله با آقا مهدی محشور بشی.» او هم با حالت خاصی گفت: «ان شاء الله»

پادگان سردار رشید اسلام مهدی شرع پسند در سطح شهر جا افتاد و بعدها بچه‌های تبلیغات هم تابلوی نئونی به همراه عکس آقا مهدی تهیه کردند و روی سر در پادگان نصب کردند.

دفاع از حق حتی اگر زیر سوال برویم

میر رضی در بیان و خاطرات همرزمانش هیچ وقت از بیان حق خودداری نکرد، و هر وقت او را به سکوت دعوت می‌کردند، پاسخ می‌داد: «هیچ دلیلی نمی‌بینم که حرف حق را به زبان نیاورم و اگر نگویم جای نگرانی است، وقتی چیزی را می‌بینم که حق است باید از آن دفاع کنیم حتی اگر همه ما زیر سوال برویم.»

بوسه حاج یدالله کلهر بر پیشانی یک بسیجی

حاج احمد شجاعی همرزم سید میر رضی هم از راویان خاطرات مربوط به اوست که گفته:

«صبح روز اول بهمن ۱۳۶۵ بود. شب قبل را تا صبح با حاج یدالله تو کانال پرورش ماهی بودم. ۱۰ روزی از شهادت حاج حسین گذشته بود و هنوز کسی لبخندی رو صورت حاجی ندیده بود. بدجوری بی‌طاقت شده بود و مدام تو خودش بود. تازه هوا کمی روشن شده بود که یک رزمنده بسیجی به طرف حاج یدالله آمد و گفت: «برادر کلهر، من دیشب خواب دیدم حاج حسین میر رضی سر راهی ایستاده، جلو رفتم و به او سلام کردم و گفتم حاج حسین مگه تو شهید نشدی؟ اینجا چه می‌کنی؟ گفت: «چرا من شهید شدم، اما منتظر کسی هستم.» پرسیدم منتظر چه کسی؟ گفت: «قرار است حاج یدالله بیاید، منتظر او هستم.» حال حاج یدالله متحول شد، او که پس از حاج حسین لبخندی به لب نیاورده بود خنده‌ای شیرین بر لبانش نشست و دست چپش را که سالم بود دور گردن بسیجی حلقه کرد و پیشانی او را بوسید.»

کد خبر 6008199 الناز رحمت نژاد

منبع: مهر

کلیدواژه: دفاع مقدس انقلاب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حبیب بن مظاهر مسلم بن عقیل عاشورا سید الشهدا انجمن حجتیه سردار علی فضلی سید علی موسوی شهدا کتاب و کتابخوانی چهل و یکمین جایزه کتاب سال انقلاب اسلامی ایران دهه فجر نهاد کتابخانه های عمومی کشور معرفی کتاب هجدهمین جشنواره شعر فجر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اسرائیل فلسطین رژیم صهیونیستی دفاع مقدس انتشارات سوره مهر انتشارات شهید کاظمی شورای فرماندهی اسم آقا مهدی حاج یدالله اسم پادگان روی دیوار سپاه کرج حاج حسین سید علی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۸۴۳۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حضور ۳ هزار نفری کارگران سوادکوه در جبهه‌های دفاع مقدس

فرمانده سپاه سوادکوه گفت: از جمعیت ۷ هزار نفری کارگر سوادکوه در دوران دفاع مقدس ۳ هزار نفر به جبهه اعزام و هزار و پانصد نفر جانباز شدند و بیش از سی نفر به شهادت رسیدند. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از سوادکوه، سرهنگ جواد پیوند فرمانده ناحیه مقاومت سپاه سوادکوه در مراسم یادواره شهدای کارگر استان مازندران با محوریت شهدای کارگر شهرستان‌های سوادکوه و سوادکوه شمالی، ضمن گرامیداشت یاد و نام شهدا بویژه شهدای کارگری، گفت: شهرستان سوادکوه از دیرباز شهرستانی کارگری و معدنی بوده و شرکت‌های بزرگ زغال‌سنگ در آن فعالیت می‌کردند، از همین رو تعداد زیادی جمعیت قشر کارگری داشته است.

سرهنگ پیوند با بیان اینکه در دوران دفاع مقدس جمعیت کارگری سوادکوه 7 هزار نفر بوده و جمعیت قابل توجهی از این تعداد در دفاع مقدس حضور یافته بودند، افزود: از این تعداد بیش از 3 هزار نفر برای دفاع مقدس اعزام شده بودند که هزار و 500 نفر از آنها جانباز شدند.

وی یادآور شد: از همین جمعیت ایثارگر کارگری بالغ بر 30 نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

فرمانده ناحیه مقاومت سپاه سوادکوه گفت: امروز میزبان یادواره شهدای کارگری استان مازندران با محوریت شهدای کارگری سوادکوه هستیم و ارج نهادن به مقام شامخ شهدا وظیفه‌ای همگانی است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • اهدای قهرمانی تیم ملی فوتسال به سردار سلیمانی و سپاه | تصویـر
  • تجلیل ازمربیان برتر پادگان حر سپاه در خوی
  • ‌کوهپیمایی کارکنان و پایوران سپاه در خوی
  • حوزهٔ انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس
  • آمارهای هفته بیست و پنجم لیگ برتر| دروازه‌بان تراکتور به کاپیتان استقلال رسید/ هفته تساوی ها
  • استیضاح شهردار ارومیه رای نیاورد
  • هفته بیست و پنجم لیگ برتر|توقف شاگردان نکونام در تبریز/ استقلال صدر جدول را به پرسپولیس تعارف زد
  • گزارش زنده؛ تراکتور ۰ _ استقلال ۰
  • حضور ۳ هزار نفری کارگران سوادکوه در جبهه‌های دفاع مقدس
  • ترکیب احتمالی تراکتور مقابل استقلال