زمان پاسخ نظامی ایران به اسرائیل مشخص شد؟
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۹۷۶۴۰
فرد کاپلان در نشریه اسلیت نوشت: این هفته احتمالا حتی بر اساس استانداردهای منطقه متشنج خاورمیانه، مشخصا هفتهای پرتنش خواهد بود.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: ایران وعده داده حملاتی را علیه منافع اسرائیل انجام خواهد داد که ممکن است موجب گسترش جنگ غزه شود و پای آمریکا را نیز به این منازعه بکشاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در طی ۶ ماهی که از جنگ میگذرد کمتر زمانی بوده که تمام طرفها از فعالان عرصه نبرد گرفته تا مذاکره کنندگان و میانجیگران و حتی ناظران مضطرب اینگونه تلاش میکنند در خط باریک میان یک صلح متعارف و یک جنگ رو به گسترش حرکت کنند.
مقامهای ایرانی میگویند پس از ماه رمضان که سه شنبه به اتمام میرسد حملهای به تلافی هدف قرار گرفتن ساختمان دیپلماتیک این کشور در سوریه انجام خواهند داد. اسرائیل برای آمادگی جهت مقابله با این حمله نیروهای خود را به حالت آماده باش درآورده است.
اسرائیل به دلایلی که هنوز مشخص نیست، بدون اطلاع دولت بایدن این حمله را انجام داده، با این حال واکنش تلافی جویانه ایران میتواند پای آمریکا را هم وسط بکشد. بایدن مدت کوتاهی پس از حمله ۷ اکتبر حماس و برای جلوگیری از چنین حملاتی دومین ناو هواپیمابر آمریکا را به دریای مدیترانه فرستاد.
اینکه سیر تحولات به چه سمتی حرکت خواهد کرد، تا حدودی بستگی به محاسبات طرفهای ایرانی و اسرائیل و تا حد زیادی به شانس بستگی دارد.
اگر تهران تصمیم به انجام یک حمله "متناسب" با هدف "برقراری مجدد بازدارندگی" اش بگیرد، (تا به اسرائیل بفهماند که دیگر نباید چنین حملهای را تکرار کند) ممکن است حملاتی موشکی را به یک سفارت خانه اسرائیل در نقطهای از جهان انجام دهد.
اگر آنها از معیار تناسب فراتر بروند و به هدفی در داخل خاک اسرائیل یا آمریکا حمله کنند، چنین اقدامی ممکن است نشان دهنده یکی از دو فرض زیر باشد: اینکه تهران تئوری بازدارندگی را به درستی درک نکرده یا اینکه آنها خواستار ورود مستقیم به جنگ هستند.
چنین اقدامی در تضاد با خط مشی قبلی تهران خواهد بود. مقامهای ایرانی هرگونه مداخله در حمله ۷ اکتبر حماس را رد کرده و حزب الله را نیز از تشدید بیشتر تنش با اسرائیل منع نموده اند.
اگر ایران گزینه محتاطانه تری را برای تلافی اقدام تل آویو انتخاب کند و مثلا موشکهایی را به برخی از سفارتخانههای اسرائیل شلیک کند، باز هم امکان تشدید تنش وجود خواهد داشت. اسرائیل تاکنون به صورت رسمی مسئولیت حمله به ساختمان کنسولی ایران در سوریه را بر عهده نگرفته است؛ بنابراین ممکن است اسرائیل احساس کند که باید به حمله تلافی جویانه ایران پاسخ بدهد و این مجددا با حمله متقابل ایران مواجه خواهد شد.
در عین حال، بایدن ناوهای هواپیمابر خود را در دریای مدیترانه مستقر کرده تا در برابر حملات ایران به اسرائیل بازدارندگی ایجاد کند؛ بنابراین اگر اسرائیل مستقیما هدف قرار بگیرد، بایدن ممکن است احساس کند که باید دستور واکنش نیروهای آمریکایی را صادر نماید. روز جمعه مقامهای ایرانی به بایدن هشدار دادند که هیچ اقدامی در واکنش به حمله ایران به اسرائیل انجام ندهد.
اما آیا واشنگتن توجهی به این هشدار خواهد کرد؟ این تا حدودی بستگی به ماهیت و میزان شدت حمله ایران خواهد داشت، البته اگر حملهای صورت بگیرد. اما این واقعیت که ایران به صورت علنی این هشدار را صادر کرده احتمال اینکه بایدن عقب ننشیند را افزایش میدهد. به دلایل ژئوپلتیک و سیاست داخلی، بایدن نمیخواهد این برداشت را ایجاد نماید که به درخواستهای تهران گردن مینهد. آیا این واقعیت ایران را از انجام حمله باز خواهد داشت یا احتمال وقوع یک جنگ گسترده را بالاتر خواهد برد؟
تردیدی نیست که نخست وزیر اسرائیل و رئیس جهور آمریکا و البته همه ما در وضعیت خطرناکی گرفتار شده ایم. اگر نتانیاهو قبل از حمله با متحد آمریکایی خود مشورت کرده بود، دولت بایدن قویا به تل آویو توصیه میکرد که چنین حملهای را انجام ندهد. از این رو برخی حدس میزنند که اقدام نتانیاهو عمدا با هدف کشاندن پای واشنگتن به یک جنگ منطقهای طراحی شده است.
همچنین در عین حال، از سایر تحولات منطقهای میتوان فهمید که دستیابی به یک توافق آتش بس بین اسرائیل و حماس، در میان سایر عوامل، ممکن است دلیل لازم برای عدم انجام حمله تلافی جویانه را به تهران بدهد.
طی روزهای اخیر اسرائیل کل نیروهای زمینی خود را از جنوب غزه خارج کرده و تنها یک گردان را در منطقه حفظ کرده است. دلیل این اقدام چندان مشخص نیست. توضیح رسمی این بوده که این نیروها قبل از شرکت در حمله به رفح نیاز به استراحت و تجدید قوا داشتند. اما برخی معتقدند نتانیاهو و کابینه جنگی این رژیم تمایل چندانی نسبت به حمله به رفح ندارند. بایدن هم به آنها هشدار داده که از انجام چنین حملهای اجتناب کنند مگر آنکه برنامه مشخصی برای حفظ جان ۱.۲ میلیون شهروند مستقر در این منطقه داشته باشند که بسیاری از آنها در زمان آغاز جنگ از شمال غزه به این منطقه گریخته اند. با توجه به مشکلات لجستیکی و شرایط جغرایایی خاص منطقه به نظر نمیرسد که چنین برنامهای وجود داشته باشد.
خروج بخشی از نظامیان اسرائیلی از غزه پس از آن صورت گرفته که اسرائیل تصمیم به گشایش ۳ کوریدور بشردوستانه در شمال غزه، ارسال هیئتی به غزه برای شرکت در دور جدیدی از مذاکرات آتش بس و تبادل گروگانهای اسرائیلی با زندانیان فلسطینی گرفت. هر دوی این اقدامات در واکنش به فشارهای دولت بایدن صورت گرفته است.
حماس میگوید این اقدامات کافی نیستند. این گروه خواستار پایان دادن به جنگ، بازگشت تمام اهالی غزه به خانه هایشان و خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه است. اما اسرائیلیها مخالف این شروطند و معتقدند عمل به آنها به معنای تسلیم تل آویو خواهد بود و غزه را تحت کنترل حماس باقی میگذارد.
به نظر میرسد که این اختلاف نظرها غیرقابل حل هستند. هرگونه توافقی ولو موقت نیازمند فشار خارجی بر حماس عمدتا از جانب قطر است که یکی از تامین کنندگان اصلی این گروه و از میانجیان مذاکرات آتش بس به شمار میرود. مصر نیز میتواند با گشایش مرزهای خود به سمت جنوب غزه بخشی از مشکلات بشردوستانه این منطقه را کاهش دهد و از این طریق میتواند بر حماس فشار وارد نماید. سایر کشورها از جمله عربستان نیز باید پس از پایان جنگ هماهنگیهای سیاسی و اقتصادی را برای بازسازی غزه به عمل بیاورند.
همه این اقدامات فراتر از اقدامات و گامهایی است که این کشورها در گذشته برای کمک به فلسطینیان یا بی ثبات سازی منطقه برداشته اند. چنین اقداماتی ممکن است از نظر فیزیکی، لجستیکی و سیاسی دشوار باشد. اما تعلل و بی عملی کشورها که منجر به بروز هرج و مرج در منطقه شود و یک جنگ منطقهای گسترده با ایران را به بار بیاورد، اتفاقی است که این کشور هر کاری در توانشان باشد برای اجتناب از آن انجام خواهند داد.
انتخابهای دشوار، از سوی همه طرفها این هفته آغاز میشود.
tags # اسرائیل سایر اخبار چرا موهای بدن زنان کمتر از مردان است؛ آیا زنان مردان پشمالو را بیشتر میپسندند؟ مغز آلبرت انیشتین از مغز یک نئاندرتال کوچکتر بود! آیا انسانهای اولیه عاشق میشدند؟ آنها چگونه همسر خود را انتخاب میکردند؟ قدیمیترین راز تاریخ فاش شد؛ اول مرغ بود یا تخممرغ؟!منبع: زیسان
کلیدواژه: اسرائیل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۹۷۶۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.