2024-05-06@19:08:44 GMT
۱۴ نتیجه - (۰.۰۱۸ ثانیه)
جدیدترینهای «خواهر شهید محمدی»:
بیشتر بخوانید: اخبار اقتصادی روز در یوتیوب
معصومه محمدی در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، درباره کتاب «من زینب تو هستم» گفت: این کتاب روایت خواهرانهای از شهید سعید نامدار است که در واقع یکی از حرهای دفاع مقدس محسوب میشود، چون زندگی او قبل از انقلاب متفاوت بود و در زمان جنگ متحول شده و راهی جبهه میشود و پس از ۹ ماه به شهادت میرسد.وی افزود: با وجود آنکه همیشه حضرت زینب (س) و رسالتش بعد از واقعه کربلا را مثال میزنیم، اما در دفاع مقدس به خواهران شهدا کمتر پرداخته شده است. این کتاب در ۱۶ فصل و ۴۱۶ صفحه به زندگی شهید و خواهرش پرداخته است.خانم محمدی گفت: خواهر شهید هم زندگی متفاوتی داشت و به مشکلات او در دوران...
جمعیت از ساعت ۱۰ در میدان آزادی جمع شده، منتظر هستند ، خانمها درباره شهید صحبت می کنند و اینکه اگر روزی یکی از اعضای خانوادهشان شهید شود آنها راه او را ادامه خواهند داد. در بین همه صحبتهایشان شوخی هم دیده می شود، یکی می گوید: مجلس شهدا غم انگیر نیست، نشاطی دارد که از شهادت سرچشمه می گیرد. بانویی بر سر و سینه زنان وارد جمعیت می شود، می گویند خواهر شهید هست، به زبان کردی می گوید: خواهرت بمیره برادر مظلومم، برادر شهیدم، خدایا چکار کنم. خانمهایی که تا دقایقی قبل لبخند بر لب داشتند حالا پا به پای خواهر شهید یوسفی، اشک از چشمانشان جاری می شود و ناخودآگاه شعار سر می دهند. خواهر شهید...
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس،کتاب «من زینبِ تو هستم» به قلم معصومه محمدی شامل اولین زندگینامه و روایت خواهر شهید (خاطرات شفاهی) سعید نامداری از نشر ۲۷ بعثت منتشر شد. بر اساس این گزارش، شهید رستم (سعید) نامدار فرزانه اقدم متولد فروردین ۱۳۳۳، دیپلم ریاضی، تخریبچی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در ۲۸ سالگی، تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۶۱ در عملیات زین العابدین (ع)، منطقه سومار ـ مندلی به فیض گمنامی نائل شد. پیکر مطهرش ۱۳ سال بعد، در تاریخ ۸ آبان ۱۳۷۴ شناسایی و از طریق مبادله وارد میهن اسلامی شد و در گلزار شهدای بهشت زهراء (س) تهران، قطعه ۲۶، ردیف ۱۰، شماره ۴۱ آرام گرفت. کتاب «من زینب تو هستم» وفاداری و عشق خواهرانه را ترسیم...
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد، زهرا سیاح هماهنگ کننده تیم پیوند عضو چهارمحال و بختیاری گفت: با تأیید مرگ مغزی نقره محمدی بردبری ۶۶ ساله و اعلام رضایت خانواده نیکوکار این بیمار، عمل جداسازی عضو با موفقیت در بیمارستان آیت الله کاشانی (ره) شهرکرد انجام گرفت. او افزود: مرحومه محمدی از اهالی شهر لردگان از چند روز گذشته به سبب خونریزی مغزی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان کاشانی تحت مراقبت بود. بیشتر بخوانید اعضای بیمار مرگ مغزی از اهالی لردگان اهدا شد سیاح اضافه کرد: با این وجود، مرگ مغزی این بیمار تأیید و با اعلام رضایت اهدای عضو خانواده نیکوکار مرحومه محمدی کبد و نسوج این بیمار جدا شد. او ادامه داد: کبد به شیراز...
خواهر شهید محمدی میگوید: محمد بسیار طالب دستگیری از نیازمندان بود و بارها توصیه میکرد که نسبت به اطرافیان خود بیتفاوت نباشید. همین رفتارهایش باعث شد که حتی بعد از شهادتش هم اصلا احساس نمیکنم که او در بین ما نیست. ملیحه محمدی خواهر شهید محمد محمدی که هرگز جای خالی برادرش را احساس نکرده و معتقد است او همیشه در کنار ما بوده و هست، امروز در میدان مبارزه با بیماری کرونا دستگاههایی را برای بیماران تهیه کرده و آن را به مرکز درمانی روستای دو اسب اهداء کرده است. او معتقد است که همه این اتفاقات خوب از خود محمد شروع شد؛ او بارها در طول زندگی خود به ما تاکید می کرد که از افراد اطراف...
به گزارش خبرگزاری بسیج خوزستان ، در این مراسم که مسئولان ، خانواده معظم شاهد ، ایثارگران و قشرهای مختلف مردم حضور داشتند ، پیکر حاجیه خانم سارا سماله ای در شهر ترکالکی تشییع و در گلزار شهدای امامزاده محمد ابن زید شهرستان گتوند به خاک سپرده شد. تشییع مادر شهید محمدی و خواهر شهید سماله ای در شهرستان گتوند مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان گفت : فرزند این مادر گرانقدر شهید علی محمدی در اوایل مهرماه 1361 در منطقه عملیاتی کوشک به شهادت رسید.عبدالرضا فرجیان افزود : همچنین برادر این مادر گرانقدر شهید کرمعلی سماله ای درتاریخ 10 اردیبهشت 1361 عملیات بیت المقدس به مقام شهادت نائل آمد.
به گزارش خبرگزاری بسیج از یزد،
خواهر شهید مدافع حرم گفت: ابتدای سن تکلیف محمد که با ولادت امام جواد (ع) مصادف بود، به مشهد رفتیم و گفتیم، از همین امروز با امام رضا (ع) عهد ببند. تشییع پیکر مطهر شهید که انتهای رشد و کمال بود نیز با شهادت امام رضا (ع) مصادف شد. به گزارش شریان نیوز،«مرضیه عبداللهی» خواهر شهید مدافع حرم «محمد عبداللهی» ، درخصوص وجود رابطه صمیمی با برادر خود اظهار داشت: محمد فردی صبور، شجاع، فعال و سرزنده بود و این خصوصیات اخلاقی باعث شده بود با همهی آدمهای دنیا برای من متفاوت باشد. روابط ما سالهای آخر بسیار عاطفیتر از گذشته شده بود، به نحویکه همه میگفتند «ذکر لب مرضیه محمد محمد است». خواهر شهید با بیان خاطرهای از...
انحراف موسوی از نوعِ نگاه زهرا رهنورد که به قولش خودش میگوید هنری بود آغاز شد همان امور محسوس را بدون امور معقول دیدن، مخملباف به خاطر مشاوره گرفتن از همین نوع نگاه به مسیر دیگری رفت. به گزارش مشرق، چرا به سینمای ایران بیاعتماد هستیم؟ چرا به سینماگر ایرانی اعتماد نداریم . اگر در اتحاد جماهیر شوروی یک ژدانف و در تاریخ سیاسی ایالات متحده یک مک کارتی و یک «جی. ادگار هوور» وجود دارد در سینمای ایران حلقهای از ژدانفها، مک کارتیها، هوورها، دایره بستهای را تشکیل دادهاند و طی سی سال اخیر سینمای ایران از حیث سینماگران ارزشی و انقلابی پاکسازی کردهاند. پاراگرافهای مذکور چقدر شعاری، سیاسی و برای بسیاری از مخاطبان زننده است اما واقعیت است...
رحیم رحیمیپور در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم از ماجرای فرمانده دفاع مقدسی سخن به میان آورد که کارگردان سینمای ایران شد. باشگاه خبرنگاران پویا- چرا به سینمای ایران بیاعتماد هستیم؟ چرا به سینماگر ایرانی اعتماد نداریم . اگر در اتحاد جماهیر شوروی یک ژدانف و در تاریخ سیاسی ایالات متحده یک مک کارتی و یک «جی. ادگار هوور» وجود دارد در سینمای ایران حلقهای از ژدانفها، مک کارتیها، هوورها، دایره بستهای را تشکیل دادهاند و طی سی سال اخیر سینمای ایران از حیث سینماگران ارزشی و انقلابی پاکسازی کردهاند. پاراگرافهای مذکور چقدر شعاری، سیاسی و برای بسیاری از مخاطبان زننده است اما واقعیت است . واقعیتی که مسئولان فرهنگی چشمشان را به روی آن بستهاند. خبرگزاری تسنیم قصد دارد، جریان...
به گزارش ایسکانیوز و به نقل ار مجله مهر خبر آزادی موصل که رسید؛ شادیاش توی کوچهها پیچید. افتخار و غرورش را ما برداشتیم که موصل را به یاری رزمندگان اسلام از شر یزیدیان زمانه آزاد کردیم. داغش را پدر و مادری کشیدند که روزها و شبها را در بیمارستان به هم دوختند تا مگر معجزهای شود و پارههای جگرگوشهشان یکجوری به هم جوش بخورد که نشد! و حالا دوباره در گوشمان کسی نجوا میکند که این پیروزیها پیکر چند «جلال» را پارهپاره کردهاست؟ «محمدجلال ملکمحمدی» شیرمرد ۳۳ ساله و افتاده خانواده ملکمحمدی است. جهادش در ایران، رفتن زیرظل آفتاب سوزان برای فعالیتهای عمرانی در مناطق محروم کشورش بود و در خارج از ایران فرمانده خاکی و خاک خورده سپاهیان...
«محمدجلال ملکمحمدی» شهید مدافع حرمی ست که در جریان فعالیتهای جهادی خود آنقدر خدمت کرد که بعد از شهادتش اهالی یکی از روستاهای محروم محل خدمتش نام روستا را به نام «جلالآباد» تغییر دادند. به گزارش گروه رسانه های بیباک، خبر آزادی موصل که رسید؛ شادیاش توی کوچهها پیچید. افتخار و غرورش را ما برداشتیم که موصل را به یاری رزمندگان اسلام از شر یزیدیان زمانه آزاد کردیم. داغش را پدر و مادری کشیدند که روزها و شبها را در بیمارستان به هم دوختند تا مگر معجزهای شود و پارههای جگرگوشهشان یکجوری به هم جوش بخورد که نشد! و حالا دوباره در گوشمان کسی نجوا میکند که این پیروزیها پیکر چند «جلال» را پارهپاره کردهاست؟«محمدجلال ملکمحمدی» شیرمرد 33 ساله و افتاده...