داستان زندگی میثم تمار به روایت مسلم ناصری منتشر شد
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۸۵۸۸۴
سرویس فرهنگ و هنر پایگاه خبری تحلیلی بیباک؛ بخش مهمترین عناوین:
رمان زندگی میثم تمار با عنوان «باغ طوطی» نوشته مسلم ناصری توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار بیباک، رمان زندگی میثم تمار با عنوان «باغ طوطی» نوشته مسلم ناصری به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این رمان، درباره زندگی رشید هجری یا میثم تمار یکی از یاران امام علی(ع) است که از مردمان عجم و غیر عرب بوده است. میثم تمار از حامیان قیام و نهضت امام حسین(ع) بود که پیش از رسیدن امام حسین(ع) به شهر کوفه توسط ماموران ابن زیاد به شهادت رسید.
میثم تمار که با پیشه خرمافروشی زندگی خود را می گذراند، در نهایت و طبق پیش گویی امام علی(ع) بر تنه همان درخت نخلی که از آن کسب درآمد می کرد، به دار آویخته شد. خشم و کینه ابن زیاد نسبت به میثم تا جایی پیش رفت که دستور داد، زبان او را ببرند و میثم در حالی که زخم هایی بر تن و دهانش داشت، آویخته از درخت نخل، به شهادت رسید.
مسلم ناصری در رمانی که از زندگی این شخصیت بزرگ شیعه نوشته، در ۱۸ فصل اتفاقات و حوادث مهم زندگی او را برای نوجوانان روایت کرده است. عنوان طوطی در عنوان کتاب، اشاره به سخنانی دارد که ابن زیاد هنگام رویارویی با میثم گفته و او را طوطی علی خطاب می کند.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
_ ای مردم بیایید آنچه را نشنیده اید به شما بگویم. بگویم که مولایم علی درباره این دودمان چه ها در سینه داشت و چه اندوهی قلبش را زجر می داد. او که شما را به جنگ آن پلید ستمگر و سرکش فراخواند و شما را ترساند از روزی که بیاید و با تیغه تیز شمشیر رگ های گردن شما را نشانه بگیرد و شبانه شما را از آغوش همسرانتان بیرون بکشد. اگر آن روز گوش های خود را نگرفته بودید و به کنج تاریک خانه هایتان نخزیده بودید، امروز بیچاره و بدبخت نبودید که کوفیان را به چشم دشمنانی ببینند که نسلشان باید از روی زمین پاک شود.
صدای میثم لحظه به لحظه بلندتر می شد.
_ هنوز خوب سخنان امیرالمومنین را به یاد دارم آنگاه که در همین بازار روی این چهارپایه می ایستاد. ای خرمافروشان اگر من دروغ می گویم شما مرا سنگ زنید. آیا داماد پیامبر نبود که ما را به پیروی از دستورات و احکام خداوند فرا می خواند؟ آیا سخنش جز این بود که همه بندگان خداییم و بین عرب و عجم و سیاه و سرخ و زرد فرقی نیست؟ آیا او نبود که همه را یکسان از بیت المال می داد و به خدمتکارش اشاره می کرد که آن دو با هم فرقی ندارند؟
این کتاب با ۲۱۶ صفحه مصور، دو قطع مختلف چاپی، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار ریال منتشر شده است.
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۸۵۸۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شمهای از بیکفایتی پهلوی
کتاب «ممل تهرونی» که از سوی نشر جمال منتشر شده، سری به دوران حکومت پهلوی میزند و نوجوان امروز را با بخشی از تاریخ کشور در آن دوران آشنا میکند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «ممل تهرونی» از جمله آثار نشر جمال در حوزه ادبیات انقلاب برای گروه سنی کودک و نوجوان است. این اثر که به قلم سیدسعید هاشمی نوشته شده، تلاش دارد با بیان خاطراتی از دهه 60، پیوندی میان نوجوان امروز با ماجراهای سالهای حکومت پهلوی برقرار کند. در معرفی این اثر آمده است: داستان کتاب «ممل تهرونی» دربارهٔ پسری به نام ممل است که در دههٔ 60 روایت میشود. در این کتاب نوجوانان با اتفاقاتی که کودکان و نوجوانان در آن دهه با آنها مواجه میشدند و خاطراتی که پدر و مادرشان در آن دوره داشتند، آشنا میشوند.
فاطمه شهروش، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی که به معرفی این کتاب پرداخته و برای انتشار در دسترس تسنیم قرار گرفته، نوشته است:
ممل یک پسربچه هفتهشت ساله است. پدر ممل اعتقاد دارد تابستانها وقت بچه در تهران تلف میشود. برای همین او را میفرستد قم پیش پدربزرگ و مادربزرگش. پدربزرگ ممل حجرهدار است و هر روز ممل را با خودش میبرد بازار؛ اما هنوز چند روزی از اقامت ممل در قم نگذشته که اتفاقات عجیب و غریبی در کوچهپسکوچههای محل رخ میدهد. سروکله غریبهای در شهر پیدا شده که میرود سراغ دختربچهها و زنها. طلاهایشان را میدزد و اگر مقاومت کنند بهشان آسیب میزند. تلاش مادربزرگ و پدربزرگ ممل برای دور نگه داشتن ممل از مهلکه بیفایده است.
ممل همه چیز را فهمیده و از اینکه به تنهایی به کوچه و خیابان برود، میترسد. از طرفی صدای مردم شهر به گوش پاسبانها و کلانتری نمیرسد. وقتی ریشسفیدها همراه آقابزرگ، پدربزرگ ممل، به کلانتری میروند تا از این اوضاع شکایت کنند، ستوان اینطور جوابشان را میدهد: «اگه امنیت ندارن، نذارید بیان توی کوچه. مقصر خود شما هستید. ما داریم تمام تلاش خودمون رو میکنیم. الان هم بیکار نیستیم. اعلیحضرت تازه به کشور برگشتند و ما میخواهیم یک جشن در شهر قم برگزار کنیم... حالا که خدا رو شکر خیانت مصدق و کاشانی برملا شد و اعلیحضرت به کشور برگشتن، به جای تشکر و قدردانی، اومدید لیچار میگید؟»
چرا نوجوان ایرانی هریپاتر میخواند، اما کتاب ایرانی نه؟ممل عکس محمدرضا شاه و و تیمسار زاهدی را در اتاق ستوان میبیند و بو میبرد که قضیه قرار نیست به این سادگیها حل شود. به این ترتیب نویسنده از دید ممل به گوشهای مبارزات مردم با رژیم حاکم و تلاشهایشان برای گرفتن حق اشاره میکند.
از آنجا که داستان در شهر قم دنبال میشود، مخاطب با شخصیتهای مذهبی و سیاسی آن دوره نظیر آقانجفی و آیتالله بروجردی نیز آشنا میشود. از محلههای قم نظیر چهارمردان و باجک نیز بارها در کتاب اشاره شده که آن را برای خوانندگان این شهر خواندنیتر و جذابتر میکند.
حرفهای درگوشی مردم کوچهوبازار و نوع برخوردشان با مأموران حکومتی به گونهای در کتاب بیان شده است که مخاطب را به خوبی با شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن زمان آشنا کرده تا به طور غیرمستقیم به بیکفایتی حاکمان این برهه تاریخی پی ببرند.
ممل تهرونی یک رمان 159 صفحهای است که پسربچههای بزرگتر از 9 سال از خواندنش لذت خواهند برد و به راحتی میتوانند خودشان را جای شخصیت قهرمان داستان بگذارند. آنها باید با دقت داستان را بخوانند تا بتوانند حدس بزنند، کدام یک از شخصیتهای کتاب مظنون اصلی است و همه آتشها از زیر سر او بلند میشود.
انتهای پیام/