Web Analytics Made Easy - Statcounter

دولت یازدهم راست می‌گوید و ایران را به جامعه بین‌المللی بازگردانده است. همه از دولت اعتدال راضی هستند؛ از کارگران چینی گرفته تا بازرگانان ایتالیایی، صنعتکاران فرانسوی و حتی رئیس سیا!

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

********

نگرانی رئیس سیا برای تاجران مظلوم!

محمد صرفی در کیهان نوشت:


عبید زاکانی حکایت می‌کند؛ مردی از کسی چیزی خواست. او را دشنام داد! گفت: مرا که چیزی ندهی چرا دشنام رانی؟ گفت: خوش ندارم که تهی‌دست روانت سازم! این حکایت، داستان توده‌های مردم و برخی سخنان نامزدهای دولتی در مناظره دوم انتخابات است. پاسخ‌های آقای روحانی و جهانگیری برای شمار زیادی از مردم که پای تلویزیون نشسته بودند تا ببینند نامزدهای انتخابات چه حرف و طرح و برنامه‌ای برای حل مشکلات ریز و درشت آنان دارند، از این جنس بود. وقتی صحبت از وارد کردن پوشاک از سوی دختر یکی از وزرای دولت شد، آقای جهانگیری ژستی حق به جانب گرفت و با لحنی طلبکارانه گفت؛ دختر آقای وزیر کارشناسی ارشد داشته و بیکار بوده و دنبال کار شرافتمندانه‌ای رفته و 200 میلیون تومان پوشاک وارد کرده است. مردم مظلومیت دولت را ببینید!

لحن معاون اول رئیس جمهور –که به عنوان نامزد مسلط بر آمار و ارقام وارد گود شده تا رئیس خود را یاری کند- در بیان رقم ارزش این محموله پوشاک به نحوی بود که اصلاً 200 میلیون تومان هم پول است که شما حرفش را می‌زنید؟! البته باید حق را به ایشان داد. وقتی بیش از 10 هزار میلیارد تومان از پول فرهنگیان در دولت یازدهم از سوی یک گروه 30 نفره و فامیلی خورده می‌شود و رئیس دولت آن را معوقه می‌نامند، صحبت کردن از واردات 200 میلیون پوشاک بچگانه، بیشتر شبیه شوخی است. بدون شک بسیاری از مخاطبان درک درستی از 10 هزار میلیارد تومان در ذهن ندارند و البته خرده‌ای نیز به آنها نمی‌توان گرفت! با 10 هزار میلیارد تومان می‌شود 100 بیمارستان پیشرفته (هر کدام 10میلیارد) ساخت، 20هزار کتابخانه (هر کدام 500 میلیون)، حدود 700 دانشگاه(هر کدام 15 میلیارد)، وام ازدواج 10میلیونی به یک میلیون جوان، ایجاد شغل خانگی برای 2میلیون نفر (هر نفر 5 میلیون وام)، وام 10 میلیونی به‌هر معلم و... اما در این صندوق فردی تنها با ارائه سه فقره چک به عنوان ضمانت 800 میلیارد تومان وام دریافت کرده است. مظلومیت دولت را ببینید!

البته اگر چنین رسوایی‌هایی رخ ندهد جای تعجب دارد. وزیر یا باید به حوزه عریض و طویل و دارای هزار و یک مشکلش بپردازد و یا حواسش به تجارت خانوادگی‌اش باشد که فلان محموله با برند ایتالیایی از چین بارگیری شد یا نشد؟ رسید یا نرسید؟ وضع دخل چندین فروشگاه شمال تهران در چه حال است؟ خدا خیرشان بدهد. نه تنها به فکر آموزش و پرورش بچه‌های مردم هستند، برای تامین لباس کودکان هم دغدغه دارند! حال جناب آقای وزیر شاکی نیز شده و از صداوسیما درخواست وقت برای دفاع کرده است. ‌ای کاش وقت بدهند و در کنارش چند تصویر هم از فروشگاه‌های خانوادگی ایشان را نشان ملت بدهند تا بیش از پیش با عمق مظلومیت دولت آشنا شوند! بد نیست متن اصل 141 قانون اساسی هم همزمان زیرنویس شود که وزیران به صراحت از ریاست و مدیریت عامل یا عضویت در هیئت مدیره انواع مختلف شرکتهای خصوصی منع شده‌اند.

از آن جالب‌تر و قابل تامل‌تر سوالی بود که نصیب آقای روحانی شد و این هم از لطایف چرخ روزگار است که از میان 6نامزد و 6 سوال، باید سوال ساده زیستی و آقای روحانی به هم برسند و پاسخ‌های ایشان نیز از همان جنس بود که مخاطبین دست خالی نروند! آقای روحانی در پاسخ به این سوال از شفافیت گفت؛ باید شبکه‌ای ایجاد کنیم که در آن همه چیز شفاف باشد. در این زمینه دولت به دنبال قانون شفافیت و اجرای آن است آیین‌نامه‌های آن را نیز نوشته و دستگاه‌ها در حال آموزش در این زمینه هستند. چنانچه همه چیز شفاف باشد در آن زمان اعتماد، ‌اطمینان و ساده‌زیستی حاصل می‌شود.

دولت یازدهم و شفافیت هم از آن حرفهاست! دولتی که به پرونده همه چیز مهر محرمانه می‌زند – از قرارداد با خودروساز فرانسوی تا ضمائم و پیوست‌های محرمانه برجام- چطور می‌تواند دم از شفافیت برای رسیدن به ساده‌زیستی بزند؟! دولتی که عمرش به پایان رسید و دو تن از وزرایش هنوز لیست اموال خود را اعلام نکرده‌اند، دولتی که کل خانواده یکی از وزرایش ساکن ایتالیا هستند، و بالاخره دولتی که نامش با حقوق‌های نجومی گره خورده است، با چه رویی از راه‌های رسیدن به ساده‌زیستی می‌گوید؟ تعریف آنها از ساده‌زیستی چیست؟!

این همان دولتی است که وقتی بعد از 10 سال قانون رسیدگی به اموال مسئولان و مدیران در مجمع تشخیص آن دوره تصویب شد و برای انتشار دهندگان آن زندان و شلاق تعیین کردند، سخنگوی رسمی دولت از این قانون حمایت کرد! و مدعی شد؛ مقتضی نیست مردم بدانند مسئولان چند جفت کفش دارند! از این دولت انتظار دارید لیست اموالش را به مردم اعلام کند؟ ساده‌زیست باشد؟ درد مردم را بداند؟ هرکسی هم حرفی از مردم و دردشان بزند، به سرعت برچسب پوپولیست می‌خورد و کم هم نیستند مسئولان و کارشناسان و رسانه‌هایی که به میدان بیایند و با تکبر و ژست‌های همه‌چیزدانی، آرمان رسیدگی به محرومان را پای میز محاکمه و توبیخ بکشند.

همین متکبران وقتی نوبت به خارجی‌ها می‌رسد چنان متواضع و خاشع می‌شوند که گویی بدهکاری خاصی به چشم آبی‌ها دارند. اگر کسی به برجام بگوید بالای چشمت ابرو، آقایان در وزارت خارجه حتی جمعه‌ها نیز در آماده‌باش هستند تا به خیال خودشان توی دهان بی‌سوادها و بی‌شناسنامه‌ها بزنند که مبادا گردی به دامن آفتاب تابان دولت بنشیند، اما اگر وزیر خارجه فرانسه در سفر سه ماه پیش خود به تهران، در پاسخ به این سوال که نگران واکنش ایران به همزمانی سفرتان با رزمایش مشترک فرانسه و آمریکا و چند کشور دیگر در خلیج فارس نیستید، بگوید؛ «خیر! دولت ایران به این سفرها احتیاج دارد و مطمئنم که هیچ اعتراضی در جلسات فردا هم نخواهیم شنید» صدا از سردر باغ ملی درمی‌آید اما از قهرمانان دیپلماسی هرگز! خدا بر درجات امام راحل بیفزاید که می‌فرمود؛ «خاصیت حکومت رفاه‌طلبان است که در مقابل سفارتخانه‌های خارجی ذلیل بودند و در مقابل رعیت خودشان و قشر محرومین با کمال قلدری رفتار می‌کردند.»

دولت پس از چهار سال، همچنان مدعی آواربرداری است اما واقعیت آن است که عملکرد این دولت خود بزرگ‌ترین آوار است؛ معلمان زیر آوار صندوق ذخیره فرهنگیان، تولیدکنندگان شریف زیر آوار تعطیلی صنایع، کارگران زیر آوار واردات بی‌رویه، منتقدان زیر آوار فحاشی و شکایت، کارمندان زیر آوار حقوق‌های نجومی، جوانان زیر آوار بیکاری و...

وقتی جان برنان رئیس سابق سیا درباره سرنوشت و ارزیابی مردم از دولت یازدهم ابراز نگرانی کرد، عده‌ای پرسیدند و تحلیل کردند که چرا باید رئیس سیا از دولتی در ایران حمایت کند؟ اما وقتی به حجم و وزن آواری که مسبب آن هستند نگاه کنیم، سوال درست این می‌شود؛ چرا نباید رئیس سیا از این دولت حمایت کند؟! دولت یازدهم راست می‌گوید و ایران را به جامعه بین‌المللی بازگردانده است. همه از دولت اعتدال راضی هستند؛ از کارگران چینی گرفته تا بازرگانان ایتالیایی، صنعتکاران فرانسوی و حتی رئیس سیا! چه؟ معدنچیان آزادشهری که ماه‌ها حقوق عقب افتاده داشتند؟! نباید سخت گرفت و امید و شادی جامعه را خدشه‌دار کرد. حادثه است دیگر، پیش می‌آید. سر برجام سلامت!

هدف ترامپ از سفر به عربستان واسرائیل

داوود هرمیداس باوند در خراسان نوشت:

رئیس جمهورآمریکا نخستین سفر خارجی خود را انتخاب کرده است و قرار است به زودی به عربستان، اسرائیل و واتیکان سفر کند . ترامپ مرد چرخش های سیاسی است و به آسانی قابل پیش بینی نیست. اما چرا او نخستین سفر خود را به مقصد عربستان انتخاب کرده است؟ نباید فراموش کرد که ترامپ به اسرائیل نظر ویژه داشته است. شاید وجود بانوی اول در سایه آمریکا، یعنی ایوانکا دختر ترامپ، برای این انتخاب، نقش مهمی داشت؛ چراکه اساساً همسر وی یهودی است. مبارزات انتخاباتی ترامپ پر از حرف هایی بود که صهیونیست نواز بود. مخصوصاً هنگامی که ترامپ از انتقال پایتخت سخن می گفت. ترامپ برخلاف قطعنامه های شورای امنیت حرف می زد. پرواضح است که او تمایلات خاصی به «روابط خاص» با رژیم صهیونیستی دارد. اما انتخاب اکنون ترامپ مبنی بر حضور در ریاض و تل آویو یک نقطه اشتراک دارد. دیدگاه هر دو کشور به «برجام» و ایران. تل آویو برجام را یک سند متضاد با منافع ملی رژیم صهیونیستی می داند که ترامپ نیز در بدبینی به آن، هم عقیده با نتانیاهو است. روابط آمریکا با رژیم صهیونیستی در دوران اوباما، فراز و نشیب های جدی را سپری کرد و اکنون شاید دوران بازسازی روابط میان این دو متحد دیرین است.

البته پرواضح است که باید میان بیان دیدگاه های انتخاباتی و واقعیت های عرصه عمل تفاوت قائل شد. درآمریکا نظر رئیس جمهور باید با معیارهایی نظیر کنگره، وزارت خارجه و حتی شورای امنیت ملی و حتی دیگر مسئولان نقش آفرین در سیاست خارجی همسویی داشته باشد. از این رو، ترامپ که در داخل با مخالفت هایی جدی مواجه است، تلاش می کند تا در بیرون، گزینه هایی را انتخاب کند که بیشتر می تواند نظرهای موافق را به خود جلب کند. در مورد ریاض نیزبایدگفت که عربستان پیشتر شریک تجاری آقای رئیس جمهور بوده و شاید در دنیای اقتصادی ترامپ، گزینه ای خوب برای گرم گرفتن باشد. از آنجایی که عربستان نیز مانند رژیم صهیونیستی با ایران سر سازگاری ندارد و تهران را به عنوان عامل نابسامانی منطقه معرفی می کند، برای ترامپ که تحت تاثیر القاء هایی نظیر اینکه در عراق، سوریه و یمن، ایران نقش بازیگری خراب کننده در قبال واشنگتن دارد، صحنه خوبی برای نزدیکی واشنگتن- تل آویو است. ترامپ نمی تواند توافق های سوریه را با رقبایش آن هم با حضور ایران تحمل کند و از این رو، ریل گذاری او برای روابط، به سوی قطب های ضد ایرانی است. ترامپ سیاست آرامش خاطر اعراب را در پیش گرفته است . حتی ترکیه و پاکستان نیز این روزها مانند عربستان و رژیم صهیونیستی با ایران رابطه خصومت آمیز ندارند، اما ترامپ خوب می داند که این بازیگران نیز به ریاض و تل آویو نزدیک تر هستند. بنابراین، سفر قریب الوقوع ترامپ را باید سفری به «کشورهای مشترک المنافع ضد ایرانی» دانست. البته سفر به واتیکان یک کنش معمولی در میان روسای جمهوری آمریکا است و پیشتر دیگر روسای جمهور آمریکا نیز سفرهایی از این دست داشته اند. پاپ دیدگاه های لیبرالی دارد و از این حیث چنین مسافرتی چندان برانگیزاننده تعجب نیست. با این وجود، این مسافرت دال بر این نیست که چنین رابطه ای تعیین کننده تحولات آتی منطقه و درواقع تضمین کننده خواست ریاض، تل آویو و واشنگتن برای آینده منطقه است. سابقه نشان داده که نظرهای شخصی روسای جمهور آمریکا و خواست او تعیین کننده همه چیز در سیاست خارجه آمریکا نیست. درواقع، آنچه ترامپ از این سفر به دست می آورد و متحدان عربستانی و صهیونیستش می خواهند، قطعاً همه آن چیزی نخواهد بود که آینده منطقه را رقم خواهد زد.

ترامپ؛ از کسب پرستیژ تا سیاست های عمل گرایانه

افزون بر این؛ترامپ در داخل آمریکا به دنبال القای این معنا بود که آمده است تا اعتبار را به کشورش بازگرداند؛ اما هر چه کرد، به در بسته خورد. از این رو ترامپ به سوی بیرون از آمریکا معطوف شد. عده ای شلیک موشک به سوی سوریه را سیاستی به دنبال «کسب پرستیژ» در آمریکا می دانند. ترامپ در قضیه انتقال پایتخت به بیت المقدس نیز اعتبار بین المللی خود را مخصوصاً در میان اعراب از دست داده بود که با چنین رفتارهایی به دنبال کسب اعتبار برای خود است. ترامپ می کوشد تا اینگونه نشان دهد که در حال تلاش برای حل بحران میان اعراب و اسرائیل است. در حمله موشکی به سوریه ترامپ موفق شد تا تایید کنگره، برخی کشورهای عربی و ترکیه را جلب کند و برای خود کسب اعتبار کند، اعتباری که با رفتاری بر خلاف حقوق بین الملل به دست آمده است. اما در قبال ایران، از آنجایی که ترامپ همواره گفته است که ایران کشوری بزرگ در منطقه است، تلاش می کند تا رفتارهای خود در برابر ایران را محتاطانه و معقولانه دنبال کند. رفتن به دنبال رقبای ایران از چنین اقداماتی است. به نظر می رسد که ترامپ در برابر ایران، حداکثر عملگرایی اش، رفتارهای تنبیهی باشد. ترامپ هم آوردی اش با ایران از این دست خواهد بود. سفر آمریکا به سرزمین رقبای ایران، به نوعی جنبه اخطاری به ایران نیز دارد. سفر آتی ترامپ و تحرکاتش در خاورمیانه، بیشتر در راستای هشدارها و پیام هایی برای رقبایش است. البته در پس رفتارهای ترامپ باید گزینه های اقتصادی را نیز در نظر داشت و قطعا ریاض در این راستا گزینه مطلوبی محسوب می گردد. ترامپ برای ایجاد برتری اقتصادی به دنبال ایجاد تنش سیاسی است. به دیگر سخن، این بیزینس من با دامن زدن به فضای اختلاف و تنش به دنبال آن است که هزینه‌های اقتصادی آمریکا در خاورمیانه را پایین آورد.

نمای دولت کاسب در مناظره دوم

محمد زعیم‌زاده در وطن امروز نوشت:

«من تا روز چهارشنبه فکر می‌کردم وزیر دیگری این مساله برایش اتفاق افتاده، چهارشنبه مشخص شد وزیر آموزش‌وپرورش است. یک دختری این وزیر دارد، فوق‌لیسانس داشته، بیکار بوده و کار واردات انجام داده است؛ فقط 200 میلیون تومان کل ارزش این لباس‌هایی بوده که وارد کرده است».

بدون تردید این فراز از سخنان اسحاق جهانگیری در مناظره دوم که در توجیه پیدا شدن محموله پوشاک وارداتی از ویلای لواسان وزیر آموزش‌وپرورش بیان شده، طلایی‌ترین جمله مناظره و سندی کلیدی در شناخت مناسبات در دولت یازدهم و نوع نگاه دولتمردان به مردم است.

نکته اولی که از جمله جهانگیری برداشت می‌شود این است که از روز یکشنبه که سخنگوی قوه‌قضائیه خبر از پیدا شدن این محموله داده است اصلا مساله هیچ اهمیتی برای دولت نداشته که مساله را پیگیری کند و ماجرا اینقدر عادی بوده که صبر کرده‌اند تا روز چهارشنبه جلسه هیات دولت تشکیل شود و ابدا تا قبل از آن هم جهانگیری یا روحانی نیازی به پیگیری ماجرا نمی‌دیده‌اند و البته شاید اگر در موسم انتخابات نبودیم و روز جمعه مناظره‌ای در پیش نبود همان روز چهارشنبه هم پیگیری نمی‌کردند و البته این از دولتی که این روزها تقریبا وجود ندارد و رئیس و معاون اول و معاون اجرایی‌اش رسما وسط انتخاباتند و بقیه اعضا هم به شکلی دیگر کار سیاسی و انتخاباتی می‌کنند و نسبتی با دغدغه مردم ندارند، خیلی امر عجیبی نیست.

نکته دوم این است که با شنیدن خبر و آنالیز اجزای آن یعنی کشف محموله پوشاک وارداتی از ایتالیا در ویلایی در لواسان ذهن آقای جهانگیری سراغ گزینه‌های متعدد و فراگیری رفته است و دقیقا نمی‌دانسته کار کدام وزیر است، چون احتمالا تعداد زیادی از وزرا هستند که در لواسان ویلا دارند و ایضا ممکن است محموله‌ای از پوشاک وارداتی در ویلای آنها پیدا شود و البته برای دولتی که معروف به دولت کاسبان و موصوف به دولت تجار است خیلی عجیب نیست و این یعنی تلویحا در دولت افراد زیادی حضور دارند که اصطلاحا این‌کاره‌اند.

در واقع در دولتی که تعدادی از وزرایش رسما در بخش خصوصی فعال و عضو هیات مدیره‌های کارخانه‌ها و شرکت‌های متعددی هستند که از قضا در حوزه تخصصی وزارت خود تجارت می‌کنند و این افراد بنا به راهبرد درهای چرخان یا همیشه وزیر هستند یا با رانت اطلاعاتی که در دوره وزارت کسب کرده‌اند در بخش خصوصی فعال و اثرگذار در عرصه سیاست هستند، این هم خیلی عجیب نیست.

اسحاق جهانگیری در حالی روضه سوزناک برای بیکاری دختر وزیر لواسان‌نشین می‌خواند که خود جناب وزیر رئیس هیات مدیره شرکت واردات پوشاک از خارجه بوده‌اند و وزیری که در وزارتخانه‌اش اموال چندین میلیون فرهنگی مستضعف در صندوق ذخیره فرهنگیان به تاراج رفته است، مساله اصلی‌اش همان تجارت است و در کنارش وزیر هم هست و کار آموزشی هم می‌کند!

و نکته سوم این است که عدم شناخت مردم و دغدغه‌ها وگرفتاری آنها کاملا در کلام جناب ضربه‌گیر مستتر است؛ اسحاق جهانگیری سعی دارد با تخفیف مساله بگوید اتفاق خاصی نیفتاده و برای آرام کردن افکار عمومی می‌گوید دخترک مظلوم وزیر یک پارت لباس به ارزش 200 میلیون از ایتالیا وارد کرده است!

پس‌زمینه ذهن حضرات احتمالا این است که در افکار عمومی 200 میلیون‌ها که چیزی نیست، بله! این مبلغ در کاست اجتماعی جناب جهانگیری و صفدر حسینی و سایر نجومی‌بگیران و ذخیره‌های انقلاب(!) انصافا چیزی نیست ولی برای کارگرانی که زندگی‌شان روی هواست، برای کارگران و کارمندانی که حقوق‌شان یک میلیون است و با خط فقر 2میلیون و 400هزارتومانی دست به یقه‌اند، برای یک میلیون و 600 هزار نفری که شغل‌شان را در دولت روحانی از دست داده‌اند، برای معلمانی که با دریافت حداقل حقوق، جلوی چشم‌شان 8هزار میلیارد از صندوق ذخیره‌شان به تعدادی معدود داده شده،برای چندین میلیون متقاضی مسکن‌مهر که 4 سال است عایدی‌شان از سرپناه تقریبا هیچ است و برای بازاریان و مغازه‌دارانی که هر روز به ورشکستگی نزدیک می‌شوند، برای زوج جوانی که ماه‌ها و گاه سال‌ها در صف دریافت وام ازدواج‌اند برای پدری که برای تهیه جهاز آبرومند برای دختر دم‌بختش برای چند میلیون وام به اینجا و آنجا می‌زند و البته برای معدنکارانی که ماه‌ها حقوق نگرفته بودند و حالا در اعماق زمین با خاک، دهان‌شان خرد شده است، این 200 میلیون‌ها که هیچ، یک‌دهم آن هم مبلغ قابل‌توجهی است.

آنچه ‌ که درباره اصلاح‌طلبان گفته نشد!

عباس حاجی نجاری در جوان نوشت:

تصویری که آقای جهانگیری در برنامه‌های تبلیغاتی خود در صدا و سیما تلاش کرد از دوران اصلاحات ارائه دهد، تردیدی باقی نمی‌گذارد که حضور وی در عرصه انتخابات قبل از کارکرد پوششی برای آقای روحانی، پیرایش یکی از ادوار تلخ تاریخ سیاسی کشور و باورپذیر کردن آن برای نسل جوانی است که آن دوران را درک نکرده‌اند یا برای برخی از پا به سن گذاشته‌ها که حافظه تاریخی‌شان دچار فراموشی شده است.

او که در یکی از برنامه‌های تبلیغی از مظلومیت اصلاح‌طلبان سخن به میان آورده بود، در برنامه تلویزیونی روز سه‌شنبه 96/2/12 می‌گوید: در دوره اصلاحات فضای سیاسی کشور امیدوارکننده بود، هنرمندان احساس امنیت و آرامش می‌کردند، مردم و جوانان در مباحث شرکت می‌کردند، دانشگاه‌ها سرزنده بودند و...‌

در سال 1376 شاید انتظار مردم از دولت اصلاحات در رفع نابسامانی‌ها و مشکلات ناشی از دولت کارگزاران که به رشد فاصله طبقاتی و تورم 44درصدی انجامیده بود به حق بود که امید داشته باشند دولت اصلاحات با شعارهایش بتواند رفاه نسبی را به جامعه برگرداند اما در عمل دولت اصلاحات همان سیاست‌های اقتصادی دولت قبل را و البته با همان کادر گذشته پی گرفت و تمرکزش را بر چیزی گذاشت که توسعه سیاسی نامگذاری شد. آقای جهانگیری حتماً فراموش نکرده‌اند که نقطه آغاز ایجاد انحراف در مسیر حرکت نظام اسلامی و آن هم از درون دستگاه‌های حکومتی، از دوران اصلاحات آغاز شد. یکی از نقاط کانونی تئوریزه کردن این انحراف، کارگاه‌های توسعه سیاسی وزارت کشور بود که با جمع‌آوری افراطی‌ترین چهره‌های سیاسی کشور، اصولی را به نام اصول توسعه سیاسی تدوین کردند که تمامی اصول و مبانی نظام اسلامی و قانون اساسی را زیر سؤال می‌برد!

البته ماجرا در حد تئوری‌پردازی خلاصه نشد چراکه دو بازوی عملیاتی جریان یعنی مطبوعات و تشکل‌های افراطی در دانشگاه‌ها عملاً به عاملانی برای پیاده‌سازی آن اصول تبدیل شدند و به همین دلیل بود که دورانی که آقای جهانگیری از آن به عنوان فضای امیدوارکننده نام می‌برد به جایی رسید که دوران ختم انقلاب اعلام شد که باید در آن امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی به موزه تاریخ سپرده شود، ولایت فقیه مظهر تحجرگرایی اعلام شده و زیارت عاشورا مظهر خشونت‌گرایی و ...

اما مهم‌تر از آن این بود که این هجمه‌ها به اصول و آرمان‌ها با هدایت و کمک دولتمردان و البته با بودجه بیت‌المال صورت می‌گرفت و البته از دل آن فتنه‌ تیر 1378 ظهور کرد که همچون فتنه88 هزینه‌ها و بار منفی آن غیرقابل محاسبه است. در اردیبهشت سال 1378 حجاریان مدیرمسئول روزنامه صبح امروز در مخالفت با نامگذاری آن سال به نام حضرت امام(ره) ضمن اعتراف به رویگردانی گروه‌های مدعی اصلاحات از خط امام، در خصوص دلای

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۰۹۱۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سه سال انتظار برای ارشاد مدیران

اگر گشت ارشاد مدیران شکل گرفته و موفق بوده است وضعیت فساد چگونه است که این حجم از فسادها به گوش مردم رسیده و نتیجه برخورد با مفسدان به چشم نمی‎آید؟ و همچنین چرا پاسخگویی به مردم به درستی صورت نمی‌گیرد که مردم هم احساس کنند مسئولان مدافع منافع آنان هستند و با مفسدان مقابله می‌کنند؟

به گزارش هم میهن، ابراهیم رئیسی، از ریاست قوه‌قضائیه به ریاست‌جمهوری (حوزه اجرایی کشور) آمد. از جمله مهمترین موضوعات در مناظرات انتخابات مبارزه با فساد بود که موجب بحث‎هایی بین عبدالناصر همتی و ابراهیم رئیسی شد. همان زمانی که تازه چندی از طرح و شروع بررسی پرونده اکبر طبری، از معاونان سابق رئیس قوه قضائیه گذشته بود و ابراهیم رئیسی در قامت رئیس قوه قضائیه آن را به‌عنوان برگ برنده‌ای در مقابله با فساد در اختیار داشت.

در همین اثنا او درباره گشت ارشاد به صراحت اعلام کرد: «ما معتقدیم فضای مجازی بهترین بستر است برای نظارت مردم بر دولتمردان. ما این کار را در دادگستری اجرا کردیم. نه که بعدها خواهیم کرد بلکه در حال حاضر به آن عمل می‌شود. چرا برخوردهایی می‌شود؟ ما گشت ارشاد خواهیم داشت برای مدیران؛ «الناس علی دین ملوکهم» اگر دولتمردان خوب عمل کنند مردم خوب هستند. »

البته رئیسی چندی بعد اعلام کرد که «گشت ارشاد مدیران زیر نظر بازرسی ریاست‌جمهوری تشکیل شد و به دستگاه‌های مختلف سرکشی می‌شود.» در این بین خبرگزاری فارس در گزارشی در حمایت از عملکرد دولت در این زمینه نوشته بود: «نگاهی به تصمیمات مدیران ارشد دولتی نشان می‌دهد در سه ماه گذشته، ۲۰ مدیر دولتی پس از ارزیابی عملکردشان از مجموعه دولت کنار گذاشته شدند. این تغییرات در سطح بالای مدیریتی دولت هم صورت گرفته است؛ که از آن میان می‌توان به پذیرش استعفای عبدالملکی وزیر سابق کار، یوسف نوری، وزیر سابق آموزش و پرورش و برکناری سیدجواد ساداتی‌نژاد، وزیر جهاد کشاورزی و رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی اشاره کرد (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲).»

در آذرماه سال گذشته هم رئیسی در یکی از جلسات هیئت‌دولت گفته بود: «دولت مردمی با عزمی که برای مقابله با هرگونه فساد دارد، در دوسال گذشته محور شناسایی، رسیدگی و برخورد با گلوگاه‌های فسادزا بوده و برخی از پرونده‌های فساد را نیز به دستگاه قضایی ارجاع داده و حال انتظار عمومی از قوه قضائیه رسیدگی به این پرونده‌هاست.»

حالا پس از ۳ سال از آن وعده و با وجود این اظهارنظرها هم محدودیت‌های فضای مجازی که رئیسی آن را بستری برای نظارت مردم بر دولتمردان عنوان کرده بود، به ستوه آورده و هم آن گشت ارشادی که از آن سخن گفته‌اند و آن تلاش برای مقابله با فساد که رئیسی ادعا کرده بود هم افکار عمومی را پاسخگو نبوده و «بوی بهبود ز اوضاع جهان (بخوانید مملکت در مسئله فساد)» شنیده نمی‎شود.

هرچند دولت سیزدهم برکناری چند مدیر رده میانی را به‌عنوان گشت ارشاد مسئولان به خورد رسانه‌ها به‌ویژه رسانه ملی داد، اما فسادهای بزرگ مانند تخلف ۹۲ هزار میلیارد تومانی فولاد مبارکه، فساد ۳/۷میلیارد دلاری چای دبش و در آخر نیز تخلف مالی ۱۰۰۰ میلیارد تومانی کاظم صدیقی و پسرانش که گویا در برخورد مومنانه با آن کسی دنبال شفاف‌سازی و اقناع افکار عمومی نرفت.

در چنین شرایطی و در سال آخر دولت موضوع عملکرد دولت در حوزه مقابله با فساد و گشت ارشاد مدیران که وعده‌ای از وعده‌های آن بود نیز گاهی در میانه مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم به‌عنوان یک مطالبه مطرح می‎شود.

چنانچه معین‌الدین سعیدی، نماینده چابهار روز سوم اردیبهشت در صحن علنی مجلس هم به این موضوع به عنوان یک مطالبه اشاره کرده است.

حالا این سوالات باقی است که اگر گشت ارشاد مدیران شکل گرفته و موفق بوده است وضعیت فساد چگونه است که این حجم از فسادها به گوش مردم رسیده و نتیجه برخورد با مفسدان به چشم نمی‎آید؟ و همچنین چرا پاسخگویی به مردم به درستی صورت نمی‌گیرد که مردم هم احساس کنند مسئولان مدافع منافع آنان هستند و با مفسدان مقابله می‌کنند؟

دیگر خبرها

  • قرارگاه تولید مسکن ارزان‌قیمت در برنامه صندوق ذخیره فرهنگیان است
  • مقامات اوکراینی تسلیحات غرب را می‌دزدند
  • توسل به ابزار تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند
  • کنعانی: تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند
  • سه سال انتظار برای ارشاد مدیران
  • تایوان: ۲۲ هواپیمای چینی حریم ما را نقض کردند
  • کاهش ۳ درصدی نرخ بیکاری گیلان
  • معلمان و کارگران، افسران جنگ فرهنگی و اقتصادی هستند
  • کاهش ۳ درصدی نرخ بیکاری گیلان/ برخورد قضایی با ۱۵۰ کار فرمای متخلف
  • بیش از ۲ و نیم میلیون فرصت شغلی در دولت سیزدهم ایجاد شد