Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-30@00:04:16 GMT

سرشار؛ مرد خدا يا استالين ادبي؟

تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۵۸۹۷۵

خبرگزاري آريا - اين يادداشت بخشي از فعاليت هاي محمد رضا سرشار را مورد بررسي قرار مي دهد. باشگاه خبرنگاران پويا - محسن باقري هَرابرجاني
تمام اين روايت از دلِ مصاحبه‌هاي محمدرضا سرشار در جرايد وقت و بي وقت بيرون آمده است و جز يکي دو قضاوتِ نويسنده‌اش محسن باقري هَرابرجاني، گزارش و ادعاي شخص سرشار است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اين يادداشت مروري است بر بخشي از فعاليت‌هاي ايشان و زمينه‌اي است بر نقدِ آثارش؛ که «امر نويسندگي» را از نقد گريزي نيست.
در اولين تظاهراتِ سراسريِ عيد فطر تهران(مهر 57)، جزو دسته‌ رله‌کننده‌هاي صدا مي‌شود. تظاهراتي که پيش‌نماز مغربش محمد مفتح، سخنرانش محمدجوادِ باهنر و امام جماعت ظهرش سيدمحمدِ بهشتي بودند. بعد از تعطيلي مدارسِ پاييز سال 57، به جرمِ اعلاميه‌پراکني در يکي از شهرستان‌هاي استان فارس‌ بازداشت، به شدت مضروب و راهي زنداني مي‌شود. جرمش اين بوده که با پسرعمو و برادرش در ده‌پياله‌ي شيراز کميته‌ي مردمي تاسيس کرده که کارش پخش ارزاق عمومي‌اي بوده که بخاطر انقلاب کمياب شده. جرمش اين بوده که کاغذ استنسيل مي‌گيرند و اعلاميه دست‌نويس هويدا مي‌کرند.
به قولِ خودش، اوايلِ سالِ 1358 از شاديِ پيروزي انقلاب اسلامي برايِ اولين و آخرين‌بار 15 کيلو وزن اضاف مي‌کند. سال 59 به کمک دوستي از دوستانش در منطقه 13 و 16 آموزش و پرورش تهران، نشريه سنگر را در 3000 نسخه منتشر مي‌کند تا اينکه اولين دوره مجلاتِ «پيک» بعد از انقلاب به سرپرستي محمود حکيمي به مدرسه‌شان مي‌رسد. نامه‌اي به آقاي حکيمي مي‌نويسد و برايِ بهبود کيفيتِ مجله تذکرات لازم را ارائه مي‌دهد. آقاي حکيمي خوشحال مي‌شود و او را به همکاري دعوت مي‌کند. اين تذکر از آندسته تذکراتي بود که کاردکردشان «من را به اين کار دعوت کنيد» بود؛ سرشار سردبير مجله دانش آموز مي‌شود. ارگاني، مدير وقت راديو هم از او دعوت به قبولِ سردبيريِ همزمانِ سه برنامه مي‌کند. «برنامه کودک»، «خردسال» و «قصه ظهر جمعه». آقاي سرشار، قبول مسئوليت مي‌کند. تنها شش ماه از گويندگيِ مصطفي موسوي گرمارودي با صداي خوب و زنگ‌دارش در گويندگيِ قصه ظهر جمعه گذشته که سرشار اين يکي «مسئوليت» را هم برعهده مي‌گيرد.
39 سال پيشاز آن روزها يعني سال 1319 اولين راديويِ ايران افتتاح شد. يک هفته که از پخشِ اولين برنامه‌اش؛ اخبارِ سراسري مي‌گذشت، قديمي‌ترين و بادوام‌ترين برنامه‌ي راديويِ ايران از بدو تاسيس‌، روي فرکانس آمد. و سالها بعد فضل الله مهتدي(صبحي) و محمد رضا سرشار، هردو با حدود بيست و چهار سال گويندگي اين برنامه، رکوردار طول مدت اجراي «قصه ظهر جمعه» اند. سرشار قبل از انقلاب با چاپِ چهار کتاب، مديوم‌اش را نويسندگي انتخاب کرده بود و خود انتظار نداشت با شروعِ قصه‌گويي از 22 بهمن 1360 به بعد، لحن و صدايش بيشتر از نوشته‌هايي ديده شود که چندبرابر بيشتر برايش زحمت کشيده بود.
«قصه ظهر جمعه» پس از مدتي به جايي مي‌رسدکه علاوه بر عوامِ مردمِ در جنگي که درگيرش بودند ، رزمندگان در جبهه‌هايِ نبردِ جنوب و سياستمداران در جبهه‌ي پايتخت هم، صدايِ سرشار را مي‌شنوند و برنامه رکني از ارکانِ هر خانه‌ي ايراني در دهه 60 مي‌شود. همينکه لحن و صدايِ او و برنامه‌اش در ايران معروف مي‌شود از مرزها هم عبور مي‌کند و مردم کشورهاي فارسي‌زبان هم مخاطبش مي‌شوند.
سالِ 1363 صدا و سيماي جمهمري اسلامي ايران به پژوهشي دست مي‌زند تا بداند پرشنونده‌ترين برنامه راديويي کدام است. کار به جايي مي‌رسد که آيت الله خامنه‌اي سالِ 1368، برايِ اجرايِ داستانِ دوزبانه‌ي «دوستان» از او تقدير مي‌کند. بي شک آنکه دستش با قلم مانوس است بهتر مي‌داند که نوشته را چگونه به حرف بياورد. سرشار هم از همين دسته صداپيشه‌هاست. از 1319 تا آن سالهايِ دهه 60 ، از بين مجريان قصه ظهر جمعه فقط آقاي صبحي،گرد آورنده داستان هاي عاميانه، و محمدرضا سرشار داستان نويس بودند، بقيه يا «صِرفا مجري» بودند يا «قلمزنانِ عرصه‌هايِ غير داستاني». مرسوم است کساني که خوب مي‌خوانند، گوش‌هايِ قوي دارند؛ پس مي‌توانند خوب بشنوند.
آرمِ قصه ظهر جمعه، موزيک متن فيلم «ميشل استروگف» بود. موزيکي غربي براي برنامه‌اي ايراني. سرشار تصميم گرفت آرم برنامه را تغيير دهد. مهدي ارگاني( مدير وقتِ راديو) از اين تصميمِ سرشار، استقبال مي‌کند. 30 هزارتومان حقِ پخشِ آلبوم ني‌نوايِ حسينِ عليزاده که به تازگي منتشر شده بود را، خريد و قسمتي از آن صرفِ تدوين شد. نتيجه کار خوب درآمد. از آن خوب‌هايي که تهش شر مي‌شود. خيلِ برنامه‌سازانِ غيرخلاق آن سالهايِ صدا و سيماي جمهوري اسلامي به جانِ اين خريد تازه‌ي سازمان افتادند. کار لوث شد. سرشار که تک بودن برايش ارزشي ذاتي داشت، اين‌بار به علي غلامعلي سفارش کار داد و شد آنچه همه ديدند و شنيدند و مي‌شنويد.
خودش مي‌گويد: «بابت نوشتن و اجراي برنامه قصه ظهر جمعه هيچ وقت يک ريال هم نگرفتم. نه بلد بودم و نه لازم مي‌ديدم از جمهوري اسلامي پول بگيرم». کار بايد مخلصانه باشد و منتي هم نباشد. البته بعدها منت مي‌گذارد که:« حتي بخاطرِ راديو، استخدام در آموزش و پرورش را از دست دادم». سال 1359 ازدواج مي‌کند. سال 62 به همراهِ گروه راديويي سپاه تمام خطوط جنوب و غرب کشور را سفر مي‌کنند. سه نفر. يک پاترول، دو کلاش، جعبه‌اي نارنجک و يک خروار نوار. براي رزمنده‌هاي سپاه، بسيج و ارتش در محوطه قرارگاه برنامه اجرا مي‌کنند. حسن حسيني و قيصر امين‌پور و حسين اسرافيلي شعر مي‌خوانند، او قصه روخواني مي‌کرد و سراج مي‌خواند. در يکي از قرارگاه‌هايِ حومه اهواز آنقدر تنگ‌نظري غالب بود که از سراجِ خواننده فقط توقع نوحه داشتند. سال 63 به پيشنهاد بعضي از بچه‌هايِ واحد ادبياتِ حوزه هنري و زم، راديو را رها مي‌کند و به حوزه هنري مي‌آيد.
«راديو اژدهايي است که سيرابي ندارد». اين حرف اوست. «سيرابي ندارد و در آن کيفيت فدايِ کميت مي‌شود». کار در راديو را هوا مي‌کند و به ساختمانِ حوزه وارد مي‌شود. به حوزه اي که در آن چيزي بنام استخدام، بيمه و بازنشستگي ندارد. او به قول خودش از آن دسته انسان‌هايي است که حتي درباره حقوق و اندازه دستمزد سوال نمي‌کنند. اولين حقوق را که مي‌دهند مي‌بيند دوهزارتومان از راديويِ رها و هوا شده کمتر است. جواب حوزويان هنري اين است که اينجا همه يکسان حقوق مي‌گيرند. چه کسِ با تجربه اي چون او، چه جوان هايِ تازه‌کارِ طرحِ کادري و بعضا فاقدِ استعداد ادبي. هفت هشت سال که مي‌گذرد و صبر مي‌کنند، حوزه هنري وارد مذاکره با تامين اجتماعي مي‌شود و حق بيمه‎هاي سالهاي گذشته را به حسابِ کارمندانشان واريز مي‌کنند. در اين سالها بعضي روزها ناهار حوزه، خيار رنده شده در کاسه دوغ است به انضمامِ پنج شش‌تايي کشمش پلوييِ شناور. به قول وي، هنوز تابستان است و مي‌شود تفريح‌کنان آب‌دوغ‌خيار را زير سايه درختانِ حوزه هورت کشيد و انقلابي کار کرد اما زمستان‌هاي سردي هم در راه است که وجودِ حجم زيادِ کارِ اداري و غير اداري، از سرمايِ اتاق نمي‌شد کاري کرد آن‌ سالها. در واحد ادبياتِ حوزه آن سالها؛ فريدون عموزاده خليلي، محسن سليماني، نقي سليماني، حسن احمدي و قاسمعلي فراست بودند. بعدها طاهره ايبد و بيوک ملکي را هم مي‌آورد. آن سالها سالِ سربازيِ وحيد اميري و مهرداد غفازادگان در واحد شعر و داستان حوزه بود و مخملباف مدتها بود که به واحد فيلم رفته بود. اين‌ها را مي‌شود از تک تک آن‌ها پرسيد.
تمامِ نيروهايِ سرشار در راديو( به قول خودش)، صفر کيلومترهايي بودند که توسط خودش آموزش داده مي‌شدند. ميرکياني تنها يک نمايشنامه بازي کرده بود و چندماهي بود که در کلاس‌هاي بازيگري حوزه ثبت‌نام کرده بود. سرشار يکي‌يکي با آن‌ها کار مي‌کرد. به اين ترتيب به گفته خودش، ده سال از خلاقانه‌ترين سالهايِ عمرش را صرف تربيت نيروهايي مي‌کند که هر کدام سرِ بزنگاه، مزد دستش را تمام و کمال پرداخت مي‌کنند. از آن گروهي گرفته که در دعوايِ او و زم، در تيمِ زم و مقابل او صف مي‌بندند تا سميرا اصلانپور که برعليه پرو بال دهنده‌يِ روزهايِ پرو و بال‌گيري‌اش، در کيهان آنروزها، سرشار را استالينِ ادبي لقب مي‌دهد تا زهرا زوارياني که با معرفي استاد، دبير بخشِ داستانِ حوزه مي‌شود اما روزي از آن روزهايِ حوزه، نقدِ معرفِ‌ِ موثرش بر باغِ بلور مخملباف را چاپ نمي‌کند و با اين کارش سرشار را مجبور مي‌کند در پاسخ به سوال مرتضي آويني که: «مگر اين خانم شاگرد شما نيست؟» پاسخ دهد که چه مي‌شود کرد! دنيا اينجوري است ديگر! البته حضرت استاد آنقدرها هم ساده‌ نيست که نقدش را بدهد جايي که نم پس مي‌دهد و چاپ نمي‌کند. زرنگي کرده و آن را از کانالِ مستقيمِ مرتضي آويني چاپ مي‌کند.
سال 59 دغدغه نوشتن درباره پيامبر(ص) را پيدا مي‌کند. آن سال داستانِ راستان مطهري را مرور مي‌کرده، مي‌رسد به داستانِ تشنه‌اي که مشک آب بر دوش داشت. داستان، داستانِ ابوذر است. مساله برايش جالب و جدي مي‌شود. چند کتاب تاريخ ديگر را هم را از ديده‌ي نظر مي‌گذراند و تشنه ديدار را مي‌نويسد که 1361 در کانون پرورش فکري چاپ مي‌شود و بيش از چندصدهزار نسخه چاپ مي‌خورد. بعدِ نوشتن اين داستانِ داستان‌دار شروع به فيش‌برداري از زندگي پيامبر مي‌کند و کتابي دوجلدي از زندگي رسول اکرم(ص) در مي‌آورد. همين که در کارش نقاط کوري را پيدا مي‌کند، جلوي چاپ کتاب را مي‌گيرد. تا چندسال درگير کار اجرايي مي‌شود تا اينکه جلد يکِ کتابِ خودتوقيف‌کرده را در 1367 با نامِ «يثرب، شهر يادها و يادگارها» چاپ مي‌کند و برگزيده‌ي اولين جشنواره قصه‌هاي قرآني مي‌شود.سال 1373 «سوره نوجوان» را رها مي‌کند؛ تصميم گرفته هيچ کاري جز نوشتنِ داستان زندگي پيامبر نکند. اين‌بار با نثر و زاويه‌ديدي متفاوت شروع به نوشتن مي‌کند. ميرکياني به او پيشنهاد مي‌کند: «داستان را به صورت نمايشي براي راديو کار کن». پيشنهاد پيشنهادِ خوبي است قبول مي‌کند. همزمان براي راديو و کتاب مي‌نويسد. زورق مدير وقت راديو هر امکاناتي را براي کيفيتِ کار در اختيارِ ميرکياني قرار مي‌دهد. سرشار 77 برنامه نيم‌ساعته را مي‌نويسد. از تولد جناب عبدا... تا سال پنجم بعثت. حالا پس از سه سال نوشتن مستمر احساسش خسته و يکنواخت شده است. مجموعه عواملِ برنامه از طرفِ رهبري دعوت مي‌شوند. رهبر انقلاب سرشار را خطاب قرار مي‌دهد که: « آقاي سرشار اين کار اگر بيست‌سال هم طول بکشد، شما آن را ادامه بدهيد. اگر در اين بيست‌سال، هيچ کار ديگري هم انجام ندهيد برايِ شما کافي است». اما به او پيشنهاد مي‌دهند که نثرِ فعلي نوشته، دشوار است بهتر است ساده‌ترش کنيد. کتاب در 14 مجلد چاپ شده بود. کتاب را از کانون مي‌گيرد، به پيامِ آزادي مي‌دهد، تصاوير يکدست‌اش را صلواتيان طراحي مي‌کند اما دل سرشار هنوز با نثرِ اصلي است و مي‌خواهد نثر اصلي را با کمي تعديل و کاستن از ثِقل براي بزرگسالان چاپ کند. اين کار را مي‌کند و کتاب توسطِ به نشرِ آستان قدس رضوي بنامِ «آنک آن يتيمِ نظر کرده» چاپ مي‌شود. بعد از 1376 با توجه به فضايِ سياسي کشور، تشخيص و ترجيح مي‌دهد که واردِ عرصه‌ي مطبوعات بشود. 1375 مدتي سردبيريِ گاهنامه پويش( گاهنامه تخصصي ادبياتِ کودکان در کانون پرورشِ فکري) را تجربه کرده، ده مجلدِ قصه‌هايِ حيوانات در قرآن را براي بچه‌ها از عربي به فارسي و ده-پانزده تا کتابهاي کودک و نوجوان را خودش به انگليسي ترجمه کرده است. 1378 با تني چند از ديگران، انجمنِ قلم ايران را بنيان‌گذاري مي‌کنند که رياستِ هيئت مديره و مديرعاملي‌اش هفت سال و نيم نصيب‌ اوست. يکسال و نيم دبيرِ گروه ادب و فرهنگي روزنامه جوان را از سپاه، «قبولِ مسئوليت» مي‌کند که به گفته خودش آن گروه ادب و فرهنگي با سرمقاله‌هايِ صريح و بي‌تعارف‌اش، زير و رو مي‌شود. بنيانيان که به حوزه هنري مي‌آيد، «استاد» عضو شورايِ سردبيريِ مجله ادبياتِ داستاني مي‌شود و پس از آن از ديِ 1382 سردبيرِ «سروشِ نوجوان». مجتبي شاکري که به بنيادِ جانبازان مي‌آيد، او رييس جلساتِ نقد آنجا مي‌شود. هر ماه يک رمان خوانده و نقد مي‌شد. جنگ و صلحِ تولستوي روي ميز «نقد» مي‌آيد. کتابي که رهبري بارها و بارها درباره‌اش سخن گفته و سرشار و دوستان‌شان بارها و بارها شنيده‌اند و ازش توصيه هاي عام و خاص بيرون کشيده‌اند. يک ماه و نيم روزي ده ساعت براي خواندن و پانزده روز براي يادداشت‌برداري از کتاب وقت مي‌گذارد. نقدهايِ صرفا توصيفي- توضيحيِ خارجي‌ها بر جنگ و صلح راضي‌اش نمي‌کند. به قول خودش به دنبال نگاهِ تازه‌اي است پس شش ماه وقت مي‌گذارد، «نگاهي تازه به جنگ و صلح» رامي‌نويسد و در واقع رونويسي مي‌کند و سوره مهر هم چاپ‌اش مي‌کند. (که البته بزودي در يادداشتي منتقدانه پرده از ذات اين رونويسي و مکانيزمش برخواهم داشت). بعد از آن، کارگاهِ رمانِ حوزه يا به قولِ حضرتِ ايشان به توصيه‌ي عام مقامِ معظم رهبري، تصميم به تلخيص رمان‌هايِ بزرگ جهان را در دستورِ کارش قرار مي‌دهد و «پروژه‌ي تلخيص» شروع مي‌شود. سرشار به گفته خودش، جنگ و صلح را در راستايِ توصيه عام رهبري در کمتر از يک سومِ حجم اصلي تلخيص مي‌کند. تلخيصي که به زعم خودش از اصلِ دست‌نوشته‌ي تولستوي، براي خوانندگانِ عادي جذاب‌تر است. واعجبا!. سرشار باز هم به قول خودش، بعد از انقلاب برعکسِ ديگران فقط کار کرده، کارهايي که بيشترين‌اش را دوست نداشته است. بارهايي را از زمين برمي‌داشته که ديگرانِ مدعي از زيرش در مي‌رفتند و شانه زيرِ بار نمي‌دادند. ابتدا اينطور بهش القا مي‌شود که درست نيست نويسنده از راهِ قلم، نان بخورد و قلم فقط تعهد است، بنابراين حق‌التحريرها را برايِ فعاليت‌هايِ فرهنگي مي‌داده است. اما بعدها روزگار جوري ديگر برايش القا مي‌کند و القا پذيران را گريزي از اين القاها نيست. به قولِ خودش آنقدر اجحاف در حقش مي‌شود که صِرفِ «قلم فقط تعهد است» هم برايش هوا مي‌شود.
انتهاي پيام/

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۵۸۹۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برگ درخت انگور سرشار از ویتامین‌ها و مواد معدنی

ایسنا/خراسان رضوی مدیر جهاد کشاورزی خلیل‌آباد گفت: برگ درخت انگور سرشار از ویتامین‌ها و مواد معدنی است و برای سلامت قلب و بسیاری از دستگاه‌های بدن مفید است.

محمود شبان در گفت و گو با ایسنا با بیان اینکه با فرا رسیدن فصل بهار، برداشت برگ انگور از تاکستان‌های خلیل‌آباد آغاز شد، اظهار کرد: هرساله از ابتدای اردیبهشت‌ماه برگ‌های انگور چیده شده و بعد از بسته‌بندی به سایر استان‌ها به خصوص تهران برای تهیه دلمه و سایر صنایع مانند کنسرو برگ و استفاده دارویی ارسال می‌شود.

وی با بیان اینکه همزمان با فرا رسیدن فصل بهار، برداشت برگ انگور از تاکستان‌های خلیل‌آباد آغاز می‌شود، تصریح کرد: به دلیل ارزش دارویی، غذایی برگ مو و افزایش متقاضی آن در بازارهای داخلی هر سال میزان برداشت آن بیشتر می‌شود.

مدیر جهاد کشاورزی شهرستان خلیل‌آباد خاطرنشان کرد: در این راستا چندین مرکز جمع‌آوری دایر شده است که همه روزه ۲۰ کامیون به میزان ۲۰ تن از شهرستان بارگیری می‌شود که این امر منجر به ایجاد اشتغال در روستاها به مدت ۵۰ روز و در هر روز ۸۰۰ نفر شده است.

وی ادامه داد: چیدن برگ درخت انگور باعث توزیع صحیح و منظم مواد غذایی در اندام‌های بوته مو و به منظور تهویه بیشتر و جلوگیری از فعالیت سفیدک و پوسیدگی خوشه می‌شود.

وی در ادامه با بیان اینکه ۸۵ درصد مردم شهرستان خلیل‌آباد، کشاورز هستند، اظهار کرد: خلیل‌آباد دارای ۵۷۲۷ هکتار تاکستان‌های انگور است و ۸۵ درصد باغات خلیل‌آباد زیر کشت انگور قرار دارد.

مدیر جهاد کشاورزی خلیل‌آباد از این شهرستان به عنوان مهمترین قطب تولید انگور نام برد و گفت: ۸۰ درصد انگور تولید شده شهرستان به کشمش تبدیل شده و باقی برای تازه خوری به کشورهای همسایه و سایر استان‌های کشور صادر می‌شود.

وی افزود: باغات انگور این منطقه دارای شرایط ویژه‌ای از نظر کمی و کیفی هستند به نحوی که انگور تولید شده دارای لطافت خاصی بوده و درآمد اصلی مردم از تولید انگور و کشمش است.

شبان افزود: برداشت انگور شهرستان از دهم تیرماه از سطح باغات شروع می‌شود، در خلیل‌آباد بیش از ۳۰ رقم انگور شناسایی شده است که مهمترین ارقام آن شامل پیکامی و عسکری معمولی است.

مدیر جهاد کشاورزی خلیل‌آباد از ترکمن ۴، لعل، ریش بابا، صاحبی، رزقی، یاقوتی، فخری، مسکه، طرقی، خلیلی و ارقام تجاری جدید که برای تازه خوری و تهیه مویز و تیفی استفاده می‌شود نام برد و گفت: سطح زیر کشت انگور در خراسان رضوی نزدیک به ۲۲ هزار هکتار با میانگین تولید ۲۱ تن در هکتار بوده که بیشتر سطح زیر کشت آن مربوط به خلیل‌آباد است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • دو جوان استقلالی همچنان سرشار از انگیزه (عکس)
  • نوجوان سمنانی به بخش داستانِ باشگاه ادبی «قاف» راه یافت
  • اسامی ۵۳ نوجوان راه‌یافته به باشگاه قاف اعلام شد
  • نقد کتاب مویه های آمو
  • خواص شگفت‌انگیز پوست موز
  • خواص شگفت‌انگیز پوست موز که شاید از آن بی‌خبری!
  • ژاوی: سرشار از قدرت و انرژی هستم؛ هدف بارسلونا نایب‌قهرمانی لالیگا است
  • خواص شگفت‌انگیز پوست موز | چیزهایی که درباره این میوه پرخاصیت نمی‌دانید
  • این سبزی رژیمی سرشار از ویتامین C است
  • برگ درخت انگور سرشار از ویتامین‌ها و مواد معدنی