مسئولیت عصر اقتصاد دیجیتال بر دوش دولت دوازدهم
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۴۲۹۱۵
اقتصاد دیجیتال، در حال حاضر محرک اصلی رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی در دنیا به شمار میآید و اکنون دولت پیش رو باید سعی کند به این سوالات پاسخ دهد که کشور در شرایط فعلی در زمینه اقتصاد دیجیتالی و بویژه سامانهها در کجا قرار دارد؟ تحقق این امر چه الزاماتی دارد؟ چگونه موانع بورکراتیک و رانتیر آن رفع شوند؟ چه کسی در این خصوص مسئول اصلی است؟
به گزارش ایسنا، اسفندیار جهانگرد - رئیس پژوهشکده علوم اقتصادی -، یادداشتخود با عنوان «سامانههای دیجیتالی پیشزمینه دولت الکترونیک و اقتصاد دیجیتالی» را در اختیار ایسنا قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این یادداشتآمده است:اقتصاد دیجیتال که بر مبنای ویژگیهای متغیرِ اطلاعات، محاسبات و ارتباطات تعریف میشود، در حال حاضر محرک اصلی رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی در دنیا به شمار میآید. چه اگر که در پی سرمایهگذاری در تحقیق، تولید و خدمات باشیم، چه اینکه به دنبال تطبیق دادن قوانین و سیاستهایمان با واقعیات این عصر جدید باشیم. گاه دولت ها با ارایه اطلاعات معتبر به مردم موجب تحولات عمدهای میشوند. در اینباره میتوان گفت صدها نوازنده و رهبر آن ها به این دلیل میتوانند با هم آهنگ خوش بنوازند که تنظیمی از اطلاعات مشترک دارند. نوازنده ارکستر، هربار که نتی را مینوازد مسئولیت اطلاعات را میپذیرد. دولتها رهبر ارکستر هستند.
در اقتصاد صنعتی، اقتصاددانان فرض میکنند که الگوی کامل، همان الگوی رقابت کامل است که در آن تعداد خریداران و فروشندگان رقیب در خرید و فروش کالاهای متداول بسیار زیاد هستد. ولی در اقتصاد دیجیتالی که مصرفکنندگان بیش از آنکه به بازار رقابت توجه داشته باشند به یک انتخاب کامل، علاقمند هستند. به عبارت دیگر آنها تمایل دارند تا دایره انتخاب وسیعتری داشته باشند و چگونگی خرید کالاها و خدمات را نیز خود تعیین کنند. علاوه بر این دوست دارند تا بیشتر کالاها و خدمات براساس سلیقهها و ترجیحات آنان شخصیسازی یا سفارشی سازی شود. همانگونه که گفته شد اقتصاد دیجیتال، باعث تغییرات بسیار زیادی در زندگی شخصی ما، کسب و کار و فعالیتها میشود. روابط اقتصادی جدید و مشاغل جدیدی که اقتصاد مبتنی بر شبکه ایجاد میکند و همچنین عناصر آن (کامپیوترها، ارتباطات و دانش) با یکدیگر و بطور همزمان کار میکنند. بطوریکه هر عنصر میتواند اثر سایر اجزاء و عناصر را چند برابر کند، در نتیجه روابط اقتصادی جدیدی خلق میشود که دائماً در حال بهبود، ارتقاو تحول است.
مولفه های اقتصاد دیجیتال: عبارتند از روابط اقتصادی، ارتباط، دانش و کامپیوترها، اقتصاد صنعتی و اقتصاد کشاورزی که هر دو مقدم بر اقتصاددیجیتالی بودهاند دارای زیرساختهای پشتیبان خود هستند. یک زیرساخت، پایه یا زیربنا و چارچوب اصلی یک سیستم یا سازمان است. زیرساختهای اصلی هر اقتصاد صنعتی هم عبارتند از مسیلها، کانالها، جادهها، خطوط راهآهن، نیروگاهها، کارخانهها و امثال آن. وجود این زیرساختها به شرکتها این توانایی را میدهند که با استفاده از مواد خام، کالاهای نهایی تولید کرده و آنها را در اختیار مشتری قرار دهند. زیرساختهای اقتصاد دیجیتال عبارتند از: کامپیوترها و شبکههای ارتباطی که معمولاً فناوری اطلاعات نامیده میشوند. فناوری اطلاعات در واقع نوعی فناوری است که به کمک آن میتوانیم به خلق، ذخیره، مبادله و استفاده اطلاعات به صورتها و فرمهای مختلف بپردازیم. هرچند کامپیوترها یک عنصر کلیدی در جهان در حال تغییر ما محسوب میشوند ولی یک پدیده مهم دیگر که تأثیر کامپیوترها را بزرگتر میکند عنصر ارتباطات است. ارتباط و اتصال توانایی یا امکانپذیری ایجاد ارتباطات با سرعت بالاست که قابلیت انتقال دادهها و اطلاعات بین کامپیوترها و مکالمه بین تمام مردم را فراهم میکند. قدرت و توان رو به افزایش تراشهها تأثیر قابل ملاحظهای بر ارتباطات داشته است و بطور شگفتانگیزی ظرفیت یا پهنای باندرا برای انتقال دادهها و اطلاعات بین کامپیوترها افزایش داده است. پهنای باند با نرخی سریعتر از قدرت کامپیوترها رو به رشد است بطوری که هر ۲ سال ۱۰ برابر میشود.
هرچند کامپیوترها و ارتباطات عناصر ضروری اقتصاد دیجیتال هستند ولی بدون دانش بشری بیفایده و بیارزش خواهند بود. دانش را میتوانیم به صورت ظرفیت درخواست، ساختار و استفاده از اطلاعات تعریف کنیم. مثلاً دانش، درک معنای اعداد تولیدشده در یک شبکه کامپیوتری (اعداد مربوط به حقوق) و قرار گرفتن آنها در حدود قابل قبول است. هرچند برنامههای کامپیوتری گوناگونی وجود دارد که در دانش بشری ادغام شده و با آن یکی میشوند ولی این برنامهها قادر به تصمیمگیری در مورد حدسیات، بصیرت، بینش، شهود و احساسات ما در مورد تمام حوزههای خاص و نامربوط نیستند، اموری که انسانها بدون کوچکترین اندیشه یا در کمترین زمان هر روزه درباره آنها تصمیمگیری میکنند و نیازمند کار کنان و مدیران دانش ورز به قول «پیتر دراکر» است.
یکی از ارکان مهم اقتصاد دیجیتال، دولت الکترونیک است که اصول و چارچوبی برای طراحی دولت الکترونیک وجود دارد. یکی این که باید تعریف روشن و دقیقی از دولت الکترونیکی در جامعه ارایه شود به گونه ای که این تعریف زمینههای کلیدی، برای تمامی مشتریان، آحاد جامعه و نهادها شناخته شده باشد. دوم باید چشمانداز روشن با سادگی و درک پذیری بالا در جامعه حکم فرما باشد و بهدنبال آن به صورت موجز و مختصر، مفهوم برنامه های دولت الکترونیکی بیان شده باشد. در این باره باید اهداف مشخص و قابل ذکر و اندازه پذیر ارایه شوند. هم چنین سیاست هایلازم برای حمایت از دولت الکترونیکی شناسایی و معرفی شده باشند. با همه این ملزومات ذکر شده با عنایت به ابعاد مختلف راهبردها و کنشهای دولت الکترونیکی، پنج اصل در جامعه باید توسط دولت ها رعایت شوندکه عبارتند از: ابتدا اینکه تمامی اطلاعات به صورت در دم عرضه شود و تمامی فعّالیت ها هم به صورت در دم انجام شود، دیگر آنکه از دسترسی آسان و همگانی به اطلاعات و خدماتی که به صورت در دم ارائه می شود، اطمینان حاصل شود، همچنین اینکهعنایت به مهارت هایی که شاغلان دولتی به عنوان نیروی انسانی دانشیلازم دارند باشند و اینکهکارها به صورت مشارکتی انجام گیرد و در انتها اینکه موانع حذف شود و رویکرد هدایتگرانه بر آن حاکم باشد. با این تعبیر دولت الکترونیکی دارای چهار رکن و مرحلهاصلی است که لازمه تحقق آن به این شرح است:
وجود یک چشمانداز روشن دولت و استقرار ساز و کار آنی سفارش، ایجاد ظرفیتهای تعاملی و حرکت از رویکرد مبتنی بر انتشار اطلاعات به خلق یک سامانه یکپارچه و ارائه خدمات با مرکزیت و محوریت مشتری، توسعه و تقویت ظرفیتهای مبادلاتی ایمن از طریق زیرساختهای عمومی کلیدی بهمنظور پیشرفت و انتقال از جریان یک طرفهاطلاعات به جریان دو طرفه و مرتبط با کسب وکارها، ترویج نیروی انسانی دانشی در بخش عمومی.
اهمیت چهار حوزه در این ارکان حیاتی است که باید مورد تاکید قرار بگیرد. این چهار حوزه عبارتند از: خدمات برای افراد، خدمات برای کسب وکارها، امور بین دولتی، کارآیی و اثربخشی داخلی.
همزمان، برای دولتهای پیشگام، ضرورت دارد که چشمانداز دولت الکترونیکی را به سطوح میانی مدیریت هدایت کنند و از این طریق، اطمینان حاصل کنندکه نیروی انسانی بخش عمومی آگاه باشد که چرا و چگونه این تغییر رخ خواهد داد. ساز و کار استقرار و پیادهسازی آن شامل تهیه و تنظیم یک برنامهعملیاتی و اجرایی مناسب و خوب است. این کار اغلب نیاز به این دارد که نهادهای بین دستگاهی ایجاد شوند و یا اینکه هماهنگی قوی برای مدیریت فرآیندهای مختلفِ استقرار و پیادهسازی، صورت گیرد. ویژگی یک برنامهعملیاتی دولت الکترونیکی بهطور واضح و روشن، باید بگونه ای باشدکه چندسوال دقیقا پاسخ دهد : ابتدا اینکه کشور در شرایط فعلی کجا قرار دارد؟ و اینکه چه چیزهایی باید انجام شود؟ و چه کسی در این خصوص مسئول است؟ و چه زمانی هر کنش و فعّالیت باید انجام گیرد؟
مرحلهاساسی در تحقق دولت الکترونیکی، پیشرفتی است از ارائه اطلاعات مستقیم توسط دولت یعنی انتشار اطلاعات به خلق و ایجاد یک سامانه استاندارد. که طی آن در یک مکان، امکان تعامل بازیگران از جمله متقاضیان خدمات و خدمات دولت بهصورت یکپارچه ارائه شود. در سطح انتشار اطلاعات، سامانه دولت، ساختار منطقی و نظاممند دارد و همانند سامانه یک شرکت است. در این زمینه دو عامل موفّقیت کلیدی وجود دارد. یکی دسترسی رسمی و دیگری چارچوبهای همکاری شده برای برقراری ارتباط در خصوص اطلاعات در دسترس است. بهطور مشخص، ساختار سامانه باید موارد زیر را پوشش دهد: سامانه کلان دولت برای دسترسی تمامی اطلاعات دولتی که به صورت در دم دسترسپذیر است، شکل سازگار در خصوص ارتباطها و کارکردهاساختار منطقی که کاربران به راحتی بتوانند با کلیک کردن، اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند و همچنین تضمین کیفیت برای اطلاعات در دسترس برای تمامی سازمانها و نهادها که به سامانه وصل میشوند.
از جمله موارد مهم در این زمینه موضوع ایمنسازی مبادلات است. عناصر زیرساختهای کلیدی توسعه و تقویت ظرفیتهای مبادلاتی ایمن بر چهار حوزه تصدیق، غیرقابل رد، محرمانگی و درستی و بیعیبی استوار است. در زمینه ترویج و تجهیز نیروی انسانی دانشی در بخش عمومی شاغلان بخش دولتی باید به دو مهارت مهم مجهز باشند تا بتوانند از ظرفیتهای بالقوة فناوری اطلاعات و ارتباطات بهطور کامل بهرهبرداری کنند: یکی مهارتهای مدیریتی و دیگری مهارتهای مورد نیاز برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات است.
قرار دادن رایانه روی میز کارکنان یک کشور، آن کشور را به یک جامعهمتفکر تبدیل نمیکند. به ویژه اینکه اگر در مقابل رایانه، کماکان تفکر مشابه روشهای قدیمی باشد. چالشی که پیشروی نیروی انسانی در این خصوص قرار دارد این است که ظرفیت استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات به گونهای وجود داشته باشد که طراحی، توسعه و ارائه خدمات دولتی با محوریت شهروندان برقرار باشد. همچنین، موضوع دیگری که نیاز است، رهبری دیجیتالی دولت است که بتواند مجموعهای از مثالهایی را از کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات برای واکنش به نیازهای شهروندان و کسبوکارها ارائه دهد. تداوم توسعهپیوسته نیروی انسانی دانشی در بخش عمومی به عنوان ستون فقرات تحقق دولت الکترونیکی کلان است.
لذا در شرایط فعلی کشور، یکی از پیش زمینههای اساس دولت اکترونیک، ایجاد سامانههای اطلاعات اقتصادی بر خط، در چهار مولفه زیر ساخت، پایه، تولید و کاربرد اطلاعات است. در این زمینه هر پایانه اطلاعاتی که بخواهد عنوان سامانه را به خود اطلاق دهد باید در برگیرنده چهار مولفه تولید، ذخیره، تبادل و انتشار اطلاعات به صورت همزمان باشد. شرایط و کارکرد اقتصاد ایران نشان میدهد که نواقص زیادی در امر جمعآوری داده و ایجاد سامانه در سیستم آمار و اطلاعات کشور وجود دارد که برطرف شدن آنها برای درک واضح اقتصاد دیجیتال و دولت الکترونیک ضروری است. در کنار نبود سامانههای در برگیرنده با چهار مولفه فوق مسائل دشوار و کهنهای هم در رابطه با سنجش و جمعآوری داده وجود دارند که در هنگام سخن از سنجش اقتصاد دیجیتال، دوباره سر باز میکنند. برخی مثالهای مهم در این زمینه دوم عبارتند ازتعریف و اندازهگیری ستانده در بخشهایی که کالا تولید نمیکنند، جمعآوری داده در سطح کارگاه از شرکتهای دارای چند کارگاه و همچنین مسائل پیرامون سیستمهای طبقهبندی صنعت، کالا و مشاغل.
اقتصاد دیجیتال به واسطه تولید سریع محصولات و خدمات جدید، روشهای تحویل و اَشکال ارتباطی جدید، و تواناییهای توسعهیافته در پردازش دادهها بسیاری از این مسایل را تشدید کرده است (مثالهای در این زمینه میتوان به کار کردهای اسنپ، تپسی، دیجی کالا و غیره در کشوراشاره کرد). نتیجه این امر، یک فضای کسب وکار به سرعت در حال تغییر است که چالشهای زیادی را فراروی موسسات آماری کشور قرار داده که به تغییر سریع هم مشهور نیستند. اما نگرش خوشبین و تجربه بینالمللی هم وجود دارد که مراحل عملی و سودمندی وجود دارند که موسسات آماری میتوانند طی کنند تا برخی از این نواقص را رفع کنند. کسب اطلاعات نه به عنوان یک فرایند اصیل و مستقل بلکه به عنوان یک خروجی جانبی در خلال ارایه کالاها و خدمت در هنگام وقوع یک تراکنش اقتصادی و اجتماعی میتواند به فراگیری و کارایی نظام اطلاعات و آمار کشور کمک زیادی کند.
اما در زمینه اول، تعیین نهاد راهبر سامانه های اقتصادی کشور از جمله مهمترین معضلات کشور برای تحقق دولت الکترونیک است. لازمه چنین نهادی داشتن استاندارد جهانی و هم چنین حرفهای بودن بدور از مشکلات ساختاری و سیاسی کشور است. با داشتن استاندارد و حرفهای بودن؛ تولید، ذخیره، تبادل و انتشار اطلاعات در کشور روان، سهل و شفاف می شودو کارآمدی نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری فراهم میشودو از فساد و رانت درکشور جلوگیری میشود. با نگاهی به وضعیت کشور مشخص میشود که برخی سامانههای موجود صرفا نام سامانه را با خود یدک میکشند و فاقد همزمان چهار مولفه اصلی یک سامانه هستند ونهادهای لازم میان دستگاهی و یا هماهنگی قوی برای مدیریت فرآیندهای مختلفِ استقرار و پیادهسازی آنها وجود ندارد.
در حال حاضر با ورود مفاهیمی ماننددادههای عظیم، محاسبات ابری، اینترنت اشیاء و اینترنت صنعتی بسترسازی فناورانه جهت ایجاد شجرهنامه کلیه کالاها و خدمات و جمعیتشناختی در فرایند تولید و توزیع فراهم شده است. اما توسعه به موقع سامانههای اقتصادی درکشور با دو نوع مقاومت جدی مواجه است که یکی مقاومت بورکراتیک و دیگری مقاومت رانتیاست. مقاومت بورکراتیک عمدتا به نهادها و سازمانهای حاکمیتی کشور درون قوای سه گانه و دیگر نهاد ها اطلاق می شود که بدلیل ماهیت اداری این نهاد ها، با هر گونه ایجاد تغییر و تحول، مقاومت جدی نشان می دهند وهماهنگی قوی برای مدیریت فرآیندهای مختلفِ استقرار و پیادهسازی دولت الکترونیک به اندازه کافی وجود ندارد. مقاومت رانتی، نیز بدلیل ویژگی شفافیت سازی در دم و لحظه این گونه سامانهها است که باعث از بین رفتن منافع برخی گروه ها و ذینفعان میشود و زمین بازی در فرصتهای کشور را تغییر میدهد. بر داشتن این دو گونه مقاومت در کنار داشتن برنامه منسجم برای ایجاد یک نهاد استاندارد و حرفهای برای ایجاد سامانه از ضروریات اصلی تحقق دولت الکترونیک است.
در عمل سامانهها به چند دسته تقسیم میشوند، یکی سامانههای پایه هستند که با شناسهدار کردنافراد، کالاها و خدمات و اسناد و ارتباطات بین اجزاء، مواد خام اطلاعاتی لازم برای توسعه سامانههای تولید اطلاعات فراهم میکنند. مثل کدگذاری پایهای افراد، شرکتها، احراز هویت و روابط حقوقی و ... دیگری سامانههای تولید اطلاعات هستند که به منظور رصد جریان اسناد، جریان کالا و خدمات و داراییهای فیزیکی و جریانات مالی باید طراحی و ایجاد شوند. مثل مستندسازی جریان وجوه، ورود و خروج کالا و داراییها، ثبت معاملات و ثبت موقعیتهای جغرافیایی و مجوزها.
سامانه کاربردی نیز به منظور پردازش اطلاعات تولیدشده در سامانه تولید اطلاعات تصمیمسازی و تصمیمگیری را تسهیل میکنند که این موضوع سامانه دقیقا بازگو گننده اجزاییک اقتصاد دیجیتالی در کنار روابط اقتصادی را شکل میدهد. اسناد و قوانین کشور نشان میدهد که قانونگذار به جنبه های نرم افزاری و سخت افزاری و امنیت پایگاه دادهها و به زیر ساخت سامانهها تا حدی توجه کرده اما در حوزه تولید اطلاعات مبتنی بر کدگذاری پایه و هم چنین استاندارد انتشار و تبادل اطلاعات به اندازه کافی توجه نکردهاست. همانطور که گفته شد صرف وجود سامانههای مختلف و پراکنده در این حوزه موجب نمیشود که دولت الکترونیک محقق شود.
فراگیر شدن استفاده از سامانههای پایه نیازمند مقابله و ارایه راهکار اساسی و استراتژیک برای غلبه بر مقاومتهای بورکراتیک و رانتطلبی موجود در اقتصاد کشور است. توسعه سامانههای اقتصادی یک امر بیندستگاهی است و مزایای استفاده از سامانه های اطلاعاتی تنها در صورتی حداکثر خواهد شد که همکاری بین دستگاهی در گام اول در درون قوه مجریه و سپس بین قوای سه گانه و نهادهای حاکمیتی دیگر در کشور فراهم باشد. یکی از سامانه های لازم و ضروری برای جلوگیری از فرصتهای رانتطلبی در بسیاری از حوزههای فعالیتی، راهاندازی فرایندی سامانههای حقوقی هستند که در این زمینه کشور وضعیت مطلوبی ندارد. فقدان این سامانهها باعث شده که قوانین و مقررات متعدد موجود در کشور به دلیل عدم تشخیص مصادیق ذینفع واحد، امکان اجرا پیدا نکنند. به طور کلی برای تحقق کارآمدی، بهرهوری در سیستم اقتصادی و اجتماعی کشور و تحقق دولت الکترونیک لازم است. در حوزه سامانههای اطلاعات اقتصادی و اجتماعی کشور دولت دوازدهم با هماهنگی سایر قوا و آموزش مداوم کارکنان دانشی و ایجاد بینش مدیریت فرایندی به پرسش های مهم زیر پاسخ درخور و لازم دهد. کشور در شرایط فعلی در زمینه اقتصاد دیجیتالی و بویژه سامانهها در کجا قرار دارد؟ چه چیزهایی باید در تحقق این امر انجام شود؟ چگونه موانع بورکراتیک و رانتیر آن رفع شوند؟ چه کسی در این خصوص مسئول اصلی است؟ ونقش بقیه در این زمینه دقیقا چیست؟ چه زمانی هر کنش و فعّالیت برای تحقق کامل ایجاد سامانه هاباید انجام گیرد؟
در حوزهیکپارچهسازی خدمات در دم با محوریت شهروندان، دولتهای ایرلند با پورتال OASIS و بلژیک با پورتال Flemish دو مثال خوبی هستند که خدمات دولتشهروند را ارائه میکنند. یکی از مثالها، پرداخت مالیات بهصورت در دم است. بررسی میدانی دولت الکترونیکی در اروپا موید این است که استفاده از این نوع خدمات دولتی در دامنة ۵ تا ۱۰ درصد و حتی ۳۵ درصد برای دولتهای پیشگام است. مشاهدات نشان میدهد کاربران به طور متوسط ۷۱ دقیقه در زمان صرفهجویی میکنند. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۰۳ بالغ بر هفت میلیون ساعت صرفهجویی شده است. براساس ارائه دهندگان خدمات، اگر حداکثر پوشش ۸۰ تا ۹۰ درصد باشد، منافع آن بالغ بر ۱۰۰ میلیون ساعت در سال برای شهرواندن اروپایی خواهد بود.
بانک رهگیری دارو در ترکیه، بانک اطلاعات دامی و غذایی در کشورهای توسعه یافته(هلند و استرالیا) جهت شناخت اصالت محصول غذایی نمونه هایی از این دست استفاده از زیر ساختهای دیجیتال هستند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۴۲۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولویت اصلی مجلس دوازدهم باید «مردمیسازی اقتصاد» باشد
«روح الله ایزدخواه» نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار مهر، درباره اولویتهای مجلس دوازدهم، گفت: «مردمیسازی اقتصاد» یک اصل اساسی و مهم است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد. قطعاً مشکلات مهمی مانند «کسری بودجه» از طریق مردمیسازی اقتصاد حل میشود.
وی با اشاره به اینکه اگر دولت تصور میکند که میتواند مشکلات خودش را جداگانه حل کند، قطعاً نتیجه نمیگیرد، اظهار کرد: احیای منابع مردمی، گسترش شبکههای تولید مردمی، صادرات مردمی و مواردی از این دست راهکارهایی است که در چارچوب اقتصاد مردمی میتوانیم دنبال کنیم. دستورکار اصلی مجلس دوازدهم در یک کلمه باید ایجاد تغییرات اساسی در نظامهای اقتصاد کلان کشور به سمت «مردمیسازی اقتصاد» باشد.
منتخب مجلس دوازدهم درباره میزان تحقق شعار سال ۱۴۰۲ مبنی بر مهار تورم و رشد تولید، اظهار کرد: شعار سال ۱۴۰۲ یک منطق مهم داشت مبنی بر اینکه مهار تورم از مسیر رشد تولید باشد، اما با وجود تلاشهایی که برای تحقق شعار سال انجام شد، اقدامات انجام شده به صورت یکپارچه و منسجم نبود.
وی متذکر شد: ما به اسم مهار تورم به نوعی در کشور تورم ایجاد کردیم که همین مساله باعث شد تولیدکنندگان ضربه ببینند. از سوی دیگر منابع بانکی را قفل کردیم و تسهیلات بانکی یا داده نشد، یا بسیار قطره چکانی داده شد یا به بخش تولید داده نشد و به مسیرهای غیرمولد تزریق شد که مشکلاتی را به همراه داشت.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: از سوی دیگر تحرک بخشی به صادرات خوب نبود، این در حالی است که ما باید بازارچههای مرزی، شبکه مویرگی صادراتی و انجمنهای صادراتی را فعال میکردیم که این کارها در سال ۱۴۰۲ آن طور که باید و شاید انجام نشد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: در حوزه احیای منابع برای رشد تولید یک راهکار مهم آن است که منابع موجود در کشورمان از جمله ذخایر معدنی، منابع طبیعی، زمین و اراضی، منابع دریایی و سایر منابع کشور باید در قالب مایملک عمومی آزادسازی شود، نه آنکه خصوصی سازی صورت گیرد.
وی تاکید کرد: ما باید به سمت احیای منابع و گسترش مالکیت عمومی برویم تا شاهد رشد تولید باشیم. در این شرایط زمانی که رشد تولید رخ دهد و از آن طرف سیاستهای انضباطی در فضای اقتصاد کلان اعمال شود، مهار تورم و رشد تولید محقق خواهد شد، اما متأسفانه چون بعضاً به صورت افراطی و با اسم مهار تورم، منابع را به روی تولید قفل کردیم و سیاستهای انقباضی را پیاده کردیم، نتیجه لازم را از شعار سال گذشته یعنی مهار تورم و رشد تولید نگرفتیم.
کد خبر 6093088 زهرا علیدادی