Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رویداد24»
2024-04-29@01:25:07 GMT

"جمنا" تشکیلاتی مرکب از مخلص‌ها و قالتاق‌ها بود

تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۴۲۶۰۴

'جمنا' تشکیلاتی مرکب از مخلص‌ها و قالتاق‌ها بود

رویداد۲۴- وحید جلیلی در سالهای اخیر معاونت فرهنگی شهردار مشهد (صولت مرتضوی رئیس ستاد انتخابات احمدی نژاد) را بر عهده داشته است. او در انتخابات 92 گرداننده اصلی ستاد انتخاباتی برادرش بود. فلش اصلی حملات وحید جلیلی در این سخنرانی متوجه تشکیلات جمنا (جبهه انقلاب اسلامی) است که با هدف انتخاب نامزد نهایی اصولگرایان در انتخابات 96 شروع بکار کرد اما هر دو کاندیدای آن یعنی رئیسی و قالیباف شکست خورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سعید جلیلی در انتخابات با فشار اصولگرایان کنار گذاشته شد تا رئیسی برنده انتخابات باشد تا او را مانند سال ۹۲ یک «وحدت شکن» لقب ندهد.

متن سخنرانی وی با عنوان آسیب شناسی جریان اصولگرایی به شرح زیر است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
تلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ «قصص ۸۳»
نکته ای که به نظرم آمد در این جلسه مطرح بشود یکی از چالش هایی است که ما در دهه ی چهارم انقلاب با آن به طور جدی مواجه هستیم.
چالش مهم دهه چهارم : رویش در صف ؛ ریزش در ستاد
بنظر می رسد که انقلاب اسلامی توانسته در "صف" ؛ انسان طراز و نمونه های تربیت مکتبی خودش را ، بازتولید کند.
نمونه های پنجاه و هفتی، نمونه های دفاع مقدسی ؛ در بدنه و توده ی حزب اللهی همچنان در حال رویش است و از "اردوهای جهادی" گرفته تا "مدافعان حرم" هنوز رایحه ی تفکر انقلابی حس می شود.
بعضی از شهدای مدافع حرم، متولد دهه ی ۷۰ هستند . سالها پس از پایان دفاع مقدس به دنیا آمده اند و امروز می روند با این یقین در خطوط مقدم دفاع از انقلاب اسلامی ، جان خودشان را نثار می کنند.
مدافعین حرم در شرایطی برای انقلاب اسلامی جان فدا می کنند که فساد، فقر و تبعیض در کشور به چشم می خورد.
معلوم است که چه بسا یقین شان بالاتر از نسل اول است که اینجور چیزها هم موجب نشده که وسوسه خناسان ، آنها را از فداکاری در راه جمهوری اسلامی باز بدارد.
با گذشت حدود ۴۰ سال ، رویش های زیادی در مسیر آرمان ها و مبانی انقلاب همچنان در بین نسل های جدید ، شکل می گیرد.
اما این ها در حوزه "صف" و بدنه مردمی انقلاب است .
اما وقتی که به ستاد و به خواص و چهره ها نگاه می کنیم، عکس این جریان را می بینیم!
یعنی انگار انقلاب اسلامی از بازتولید انسان های طراز خودش در سطح "ستاد" عقیم شده و کمتر آدم هایی در طراز رجایی ها و چمران ها و خامنه ای ها و… به سطوح ستادی، مدیریتی و… می رسند. این یک خلأ‌ و چالش مهم است که باید در موردش فکر کرد .
اما الان من راجع به این مسئله نمی خواهم صحبت کنم بلکه می خواهم از یک چالش بزرگتر، یک خطر عظیم تر که احتمالا اگر جلویش گرفته نشود خدای ناکرده ممکن است به انهدام مجموعه ی انقلاب اسلامی بیانجامد صحبت بکنم.
خواص منحرف ، در اندیشه استحاله صف !
آن چالش این است که در ستاد ها یا به تعبیر مقام معظم رهبری در بین "خواص" ؛ چه در خواص و ستاد های فکری، چه ستادهای مدیریتی، چه ستادهای سیاسی و … الان جریانی شکل گرفته که به جای اینکه آن نسل اولِ چهره های مکتبی را الگوی خودش قرار بدهد یا به "صف" امروز انقلاب اسلامی نگاه کند و از روحیه ی معنوی و انقلابی توده ها الهام و الگو بگیرد و خودش را تصحیح و تکمیل کند و ارتقا بدهد؛ به دنبال این است که یک جریان معکوس را در صفوف بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی ایجاد کند !
به جای این که صفات ممتاز مجاهدان و انقلابیون واقعی را در خودش بوجود بیاورد، تلاش می کند که ویژگی های منحوسی را که در خودش نفوذ کرده ؛ در "صف" و دربین مردم ، نفوذ بدهد و کاری کند که حتی نسل جوان مومن هم، نرم افزارِ تفکر انقلابی اش استحاله یا آلوده بشود .
در ظاهر فکر کند انقلابی است اما به مرور جنس نگاهش به مسایل، جنس سلوکش در فضای اجتماعی و سیاسی شبیه بشود به ستادی های سرگردان ! شبیه بشود به چهره های مذبذب قدرت پرست !
دارند این را تئوریزه می کنند و متاسفانه چون بعضا از تریبون های موجه و با قیافه های ظاهرالصلاح این کار را انجام می دهند ؛ بخشی از رویش های بدنه ی انقلاب را دارند آلوده می کنند و این نگرانی وجود دارد که "خواص منحرف" به مرور همان اعوجاجاتی که در تفکرشان به وجود آمده را به بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی تسری بدهند.
در همین انتخابات اخیر هم نمونه اش را شاهد بودیم. تشکیلاتی مرکب از مخلص ها و قالتاق ها ! و معلوم است با صحنه گردانی کدامشان!
مخلص ها برای اینکه با انرژی شان حرکت ایجاد کنند و قالتاق ها جهت بدهند و حرکت را سکولاریزه کنند؛ وحدت مکتبی را نابود و ائتلاف چرتکه ای را جایگزینش کنند.
این مشکلی است که در دو دهه گذشته کم و بیش دچارش بوده ایم.
بزرگترین نگرانی: اصولگرایی قلابی!
امروز به نظر حقیر یکی از مهمترین خطر هایی که ماباید نگران و مواظبش باشیم همین است. یعنی ویروسی شدن تفکر انقلاب اسلامی و تفکر ولایی توسط آدم های ظاهرالصلاح که خودشان را اصولگرا و… نامگذاری کرده اند.
شما با کسانی مواجه هستید که سالها رای مردم را گرفتند ، انتخابات های پیاپی را بردند، مجلس هفتم را بردند، مجلس هشتم را بردند، مجلس نهم را بردند و عنوان اصولگرایی راهم یدک می کشیدند و امروز وقتی ما می خواهیم بررسی بکنیم عملکرد و رویکرد آنها را که چقدر آنها واقعا براساس حجت شرعی عمل کردند و بر اساس مبانی انقلابی و با نگاه به افق های آرمانی جمهوری اسلامی در آن جایگاه هایی که حضور داشتند رفتار کردند، نتیجه ، نتیجه ی درخشانی نیست و کارنامه کارنامه ی پرباری نیست.
اینها حتما باید امروز مورد بررسی قرار بگیرد که نعل وارونه زده نشود، که همه چیز را به قدرت رقیب یا به لاقیدی رقیب نسبت ندهند.
اگر مابه یک سری شکست های ظاهری می رسیم ؛ حتما ضعف های جدی ای در بین خواص و بدنه انقلابی وجود داشته است و اگر کسی بخواهد اینها را بپوشاند و انگشت اتهام را به سمت دیگری بگیرد بعید است که ما بتوانیم از این چالش عبور بکنیم.
پراگماتیزم کورِ زندگی های انتخاباتی
اگر بخواهم عرائضم را به شکل صریح تری خدمت دوستان طرح بکنم، امروز خطر اصلی این نیست که جامعه ما غیر انقلابی بشود، مردم ماغیر انقلابی بشوند؛ خطر اصلی این است که حزب اللهی های ما غیر انقلابی بشوند !
جماعتی که به ظاهر و درشعار، خود را اصولگرا و انقلابی و حزب اللهی می دانند ومی نامند در عمل از مبانی انقلاب اسلامی فاصله بگیرند و این فاصله روز به روز بیشتر بشود و به مبانی سکولار یا یک پراگماتیزم کورِ بدون مبنایِ بدون حجت دچار بشوند و ذهنیت ها و زندگی شان به جای اینکه بر اساس مبانی اخلاقی و معرفتی دینی شکل بگیرد براساس یک سری تقویم های سیاسی و انتخاباتی تنظیم بشود و روز به روز، هم ؛ آن ابتهاج معنوی وخلوص و روحیه ی بسیجی را از دست بدهند و هم مبانی معرفتی در آنها تضعیف بشود ولی در ظاهر در جنگ های زرگری سیاسی ، پرچم بدنه انقلابی دست اینها باشد.
حزب الله واقعی و حزب الله دروغین
به بعضی از این تفاوت های بین حزب الله واقعی وحزب الله دروغین در این جلسه می خواهم اشاره بکنم.
یکی از مهم ترین مبانی نظام جمهوری اسلامی یا نظام ولایت فقیه این است که ما معتقدیم درنظام دینی کسانی باید جایگاه های حقوقی را در ساختار قدرت در دست بگیرند که دارای صلاحیت حقیقی باشند، اصلا ولایت فقیه وجمهوری اسلامی با همین گزاره آغاز می شود که : " جایگاه های حقوقی در اختیار صلاحیت ها و اصلحیت های حقیقی" !
ولی فقیه اقتدار خودش را از کجا می آورد؟ از اعتباریات ؟ از اینکه اسمش در فلان لیست بوده یا فلان ائتلاف چرتکه ای سیاسی حمایتش کرده ؟ یا از یک سری حقائق و شایستگی های واقعی ؟
چرا کسی نمی تواند منّتی بر سر رهبر انقلاب بگذارد، مثلا یک عده از خبرگان جمع بشوند وبگویند چون ما به شما رای دادیم پس شما اینجا این خلاف را بکن! ایشان بلافاصله به آنها خواهد گفت که می خواستید رای ندهید! چرا؟ بخاطراینکه آن ویژگی هایی که برای آن جایگاه مشخص شده در او تعیّن پیدا کرده است و شما از لحاظ شرعی هیچ حجتی نداشتید که به کس دیگری بخواهید رای بدهید. منّتی بر سر او ندارید.
ولی فقیه کسی است که نه تنها صلاحیت دارد بلکه اصلحیت دارد. نمی شود نظامی با این شعار، با این مبنا آغاز بکند و بعد به مرور ، یک عده با قیافه های ظاهرالصلاح تلاش کنند که این اصول را تغییر بدهند و بعد با وقاحت خودشان را اصولگرا ودیگران را ضد ولایت فقیه بنامند!
اصولگرایی سکولار !
این اتفاقی است که در یکی دو دهه اخیر در جمهوری اسلامی ابتدا به شکل نامحسوس شروع شد و الان متاسفانه انا رجل می زند و با وقاحت ، میدان داری می کند.
بعضی مناسبات که به اسم اصولگرایی در کشور حاکم شده ، رسما و علنا مناسبات سکولار و ضد دینی است، رسما و علنا مناسبات خلاف حجت شرعی و حجت دینی است ولی هم چنان این نام را یدک می کشند، نام های تهی، عناوین پوچ!
یک عده آمدند گفتند که ما در جمهوری اسلامی باید تشکیلاتی عمل بکنیم،خب حرف بدی نیست اما تشکیلات با کدام مبنا؟ با چه ضوابطی؟ تحت چه مراقبت هایی؟ به مرور دیدیم که تشکیلات محض ! تشکیلات کمونیستی ! مقدس ترین جریان های نظام را تلاش کردند تبدیل به تشکیلات کمونیستی و تشکیلات چینی کنند .همه اش از بالا به پایین و دستوری و الزام بدون اقناع، تبدیل کردن انسان هایِ مختارِ مجاهدِ داوطلبِ مبتهجِ معنویِ بصیرِ حجت جو به مهره های تشکیلاتی مثل آدم های ماشینی. استحاله "بسیجی" به "بسیطی" ! بسیجی باید مصداق المومن کیس باشد. پیاده نظام انقلاب اسلامی باشد ولی پیاده و بسیط نباشد.
اشعری مسلکی را مد کردند. در شهرهای مختلف در انتخابات مجلس یا … به جای آنکه ببینند چه کسانی شایستگی حقیقی دارند و برای آنها تبلیغ کنند قاعده را بر عکس کردند ؛ گفتند ما به جای آدم شایسته دنبال آدم هماهنگ (همان حرف گوش کن و اهل لابی ) هستیم. هر که با ما جماعت " لابیست" هماهنگ بود شایسته است !
"شایستگی؛ ملاک حقیقی ندارد. همه اش اعتباری است و مبنای اعتبار ، تغلب تشکیلاتی است اگر چه از راه اغوا و حذف و قالتاق بازی به دست آمده باشد ! " این گزاره ، کلید براندازی نظامی است که اساسش طبق نظ یه ولایت فقیه، بر شایستگی حقیقی کارگزاران، بنا شده.
اگر در حالی که تفکر ولایی اساسش شایستگی و اصلحیت حقیقی است مخالفان این تفکر اسم خودشان را گذاشته باشند اصولگرا ! باید منتظر خیلی اتفاقات ناگوار باشیم.
هیچ کس اجازه ندارد تفکر را تعطیل کند، آگاهی بخشی و اقناع را تعطیل کند و تشکیلات ماشینی را جایگزین همه چیز بکند، این حتما خلاف مبانی انقلاب اسلامی است .
جریانات هلو – لولو
در همین مشهد ما یک جریاناتی، من اسمشان را جریانات هلو-لولو گذاشته ام، با لولو کردن یک سری جریانات دیگر و ایجاد یک هیجان کاذب تلاش کردند و متاسفانه موفق هم شدند ، جریانات حزب‌اللهی را و بدنه مردمی انقلاب را بترسانند و بگویند که فعلا وقت این حرف‌ها نیست؛ چون یک لولویی وجود دارد به نام جناح مثلا دوم خرداد یا اصلاح طلب یا فلان؛ بنابراین باید مبانی خودتان را کنار بگذارید و رایتان را بدهید ما دولپی مثل هلو تناول کنیم. آگاهی را، تحلیل را، تبیین را، اقناع را، بیّنه را، از فضای انتخاب سیاسی حذف بکنیم به جای آن، اضطرار را ، شرایط بحرانی را و به تبعش حکومت نظامی را ، اجبار را ، الزام را، تشکیلات را جایگزین بکنیم.
اینها اول می گویند "فعلا" شرایط اضطراریست و لولو ممکن است بخوردتان و چشمتان را ببندید و به ما اعتماد کنید. اما کم کم می بینند چه فرمول خوبی!
چرا همیشه شرایط را اضطراری نگه نداریم؟! وقتی که با القای شرایط اضطراری می توانیم از پاسخگویی فرار کنیم و حرف غلط خودمان را و آدمهای کم صلاحیت یا بعضا فاسدِ حرف گوش کنِ خودمان را به کرسی بنشانیم و بسیاری چهره های حزب اللهی اصلح و مستقل و ناهماهنگ با لابی ها را حذف کنیم ، چرا به خودمان زحمت بدهیم؟
تعبیر دیگری که من در مورد اینها به کار بردم، "دوپینگی‌ها" بود که ما به جای اینکه پهلوانانه در صحنه سیاسی چالش کنیم، دوپینگ بکنیم. وقتی که می توانیم با استفاده از یک سری امکاناتی، توده را بسیج بکنیم و این توده بسیج شده را با ترساندن از حریف ، مجبور بکنیم که به کاندیداهایی رای بدهند که آن کاندیداها، هیچ اصلحیتی لااقل ندارند(در بسیاری از موارد که حتی صلاحیت هم ندارند) ابتدا با این شروع کردند، گفتند فعلا رقیب خیلی جدی است، لولو خیلی خطرناک است، فعلا صحبت نکنید، به همین لیستی که ما می‌گوییم رای بدهید، سؤال هم نکنید که آقا این آدم چقدرساده زیست است؟ چقدر اهل تفکر است؟ چقدر اهل اصرار بر موضع حق است؟ چقدر اهل هزینه دادن سر بزنگاه‌ها برای حمایت از انقلاب اسلامی است؟ نه! این سوال ها را تعطیل کنید، ما پشت درهای بسته می‌نشینیم، برای شما تصمیم می‌گیریم، لیست مشخص می کنیم، شما بروید به این‌ها رای بدهید. صبح روز انتخابات، لیست می‌آمد درِ خانه، می‌گفتند بروید به همین‌ها رای بدهید. کسانی که اسم‌هایشان را هم، مردم به زور بلد بودند، تا چه برسد به این که برنامه این ها را بدانند، آرمان این‌ها را بدانند، سابقه این‌ها را اطلاع چندانی داشته باشند و …
و اسمش را هم می‌گذاشتند لیست ولایت ! لیست آقا !
دیگر ظلم از این بالاتر به ولایت نمی‌شود کرد؛ که یک تفکر ضد ولایی دیگران را متهم بکند به ضد ولایت فقیه!
در همین شهری که بچه حزب‌اللهی‌ها برای دیالمه‌ها تبلیغ می‌کردند که آن‌ها رای بیاورند، کسانی توسط عناصر موجّه، خواصِّ ظاهرالصّلاح _مراکزِ خوشنام _ تایید شدند و با همین شیوه‌ی کمونیستی رای آوردند، که بعدها ما اینها را در یک بزنگاه‌هایی، دراردوگاه مقابل دیدیم!
کسانی که بچه حزب‌اللهی ها به این‌ها رای داده بودند و در مساجد و پایگاه‌های خودشان برای این‌ها بدون هیچ فکری، تامّلی تبیلغ کرده بودند، یک دفعه دیدند این‌ها که صد و هشتاد درجه تفکرات مقابل را دارند حمایت می‌کنند!
بعضی دیگرشان علنا خیانت نمی کنند اما آدم‌های ساکتی هستند؛ در بسیاری از بزنگاه‌ها اگر در کنار فتنه‌گران نایستادند، اما سکوت کردند، توان خودشان را، آبروی خودشان را برای حمایت از انقلاب به صحنه نیاوردند.
این چیزهایی که من دارم می‌گویم، درباره مصداق مشهد است، اما حتما کسانی که این بحث را می بینند یا می خوانند، مصادیق متعددش را در ذهنشان، در استان ها و شهرستان‌های خودشان، به یاد خواهند آورد.
اصولگرا نما های تروریست و قتل عام های خاموش!
به مرور به جایی رسیدیم که همه چیز شد اعتباری!
و ترورها آغاز شد. ترور چه کار می‌کند؟ ترور یک آدم صالح را از دسترس جامعه خارج می‌کند.
با این تروریسم موجّه ، عناصر بسیاری را در این ده بیست سال اخیر حذف کردند.
انقلاب اسلامی نیروهای زیادی را پرورش داده بود، تربیت کرده بود. نیروهایی که هم خلوص داشتند، هم تخصّص داشتند، هم تجربه داشتند، ولی اتّفاقا به خاطر همین خلوص و تخصص وتجربه‌شان، نمی‌توانستند با لابی‌های سیاست، با پاتوق‌های قدرت _چه چپش،چه راستش، چه اصولگرایش، چه اصلاحطلبش_ تعامل بکنند.
می‌دیدند مناسبات در آن فضاها مناسبات دیگری است!
اینها ترور شدند. از لحاظ جسمی ترور نشدند، ولی توان آن‌ها و قابلیّت و ظرفیّت آن‌ها، از مردم، از انقلاب، از نظام، از رهبری دریغ شد.
باز شما نمونه‌های متعدد این‌ها را در شهرستان‌های مختلف می‌بینید. در همین مشهد بسیاری آدم‌های قابل وجود داشتند و وجود دارند، که جریان حزب‌اللابی ! آن‌ها را حذف می‌کند با قیافه ظاهرالصلاح ! در شهرهای دیگر هم که من پای درددل دوستان حزب‌اللهی می‌نشینم، می‌بینم که یک چنین فضایی متأسفانه وجوددارد.
یک اشعری مسلکی، یک نوع تفکر کمونیستی می‌آید در بین حزب‌اللهی ها نفوذ می‌کند و آن‌ها را مجاب می‌کند که از مبانی انقلابی دست بردارند، از سلوک دینی در عرصه سیاست دست بردارند و گردن بگذارند به تاکتیک‌ها و تکنیک‌های یک سری آدم‌های سیاست زده .
تکنیسینهای انتخاباتی که توسط بعضی از نهادها، تریبون در اختیارشان قرار می‌گیرد، این‌ها بشوند ایدئولوگ‌های انقلاب اسلامی !
امروز با وفور این تکنسین‌ها و تاکتیسیَن‌های سیاست‌زده، جایی برای ایدئولوژی و سلوک مکتبی باقی نمی‌ماند.
مهم این است که قبیله ای که اسمش را اصولگرا گذاشته ایم حاکم باشد؛ حالا با مبانی دینی شد، شد، نشد از چین ، کمونیستی‌اش را وارد می‌کنیم، بهتر هم جواب میدهد. حوصله پاسخ دادن و مسئولیت پذیرفتن هم نداریم.
وقتی که می‌شود با متهم کردن دیگران به ضدّولایت فقیه، به راحتی فضا ایجاد کرد و دوپینگ کرد و انتخابات‌های متعددی را برد، برای چه ما باید بیاییم برای توده، برای جمهور مردم وقت بگذاریم؟ برای آحاد تک‌تک مردم ارزش قائل باشیم؟ آن‌ها را قانع بکنیم، آن‌ها را مجاب بکنیم؟ آن‌ها را از لحاظ فکری اشراب کنیم، سیراب کنیم؟ برای چه باید این کار را بکنیم وقتی روش‌های بسیار ساده‌تری وجود دارد که با دو مانور سیاسی، می‌توانیم به نتیجه برسیم.
اولین مخالفان سلوک انقلابی؛ خودی اند!
این را از این جهت خدمت شما عزیزان عرض میکنم که شمایی که دارید بحمدالله روی مبانی انقلاب اسلامی، کار می‌کنید، حواستان باشد که در مقابل شما، فقط آنهایی که از لحاظ گفتمانی، پرچم‌های مخالف برافراشته اند نیستند، بلکه امروز در گام اول کسانی جلوی سلوک انقلابی را می‌گیرند، که در بین خود انقلابی‌ها متاسفانه تریبون‌دار هستند و تشکیلات دارند و برای خودشان عناوین پرطمطراق می‌تراشند.
باید آماده بشویم ، امروز روز ویرایشِ تفکر انقلابی است. روز ویروس‌ زدایی از تفکر انقلاب اسلامی است.
تا ما این ویروس‌زدایی را انجام ندهیم، آن‌قدر ضعیف خواهیم شد که نه در برابر حریف‌های قَدَر که در برابر حریف‌های ضعیف هم خواهیم باخت.
دوپینگی های قدیم ؛ مافنگی های جدید !
دوپینگ‌ها، بنیه‌ی فکری و اجتماعی و فرهنگی ما را به شدت ضعیف کرده. یک ورزشکار دوپینگ می‌کند، می‌رود قهرمان مقابل را می‌زند. همان آدم چند سال بعد، یک آدم مفنگی‌ای می‌شود که از یک پشه ممکن است بخورد و زمین‌گیر شود.
امروز متاسفانه ما دچار این مسئله شده‌ایم و نباید از آن غافل بشویم.
اصولگراهای مافنگی امروز همان پهلوان پنبه هایی هستند که به دوپینگ عادت کردند . با قدرت لابی و تشکیلات ، شایسته تر ها را حذف کردند و نوچه بازی و قبیله گرایی راه انداختند و حالا که عمرشان سرآمده می خواهند از طریق تئوریزه کردن فساد سیاسی شان و تسری دادن آن به بدنه اجتماعی ؛ احتضارشان را عقب بیاندازند. آدرس غلط می دهند که مشکل ما اجتماعی و فرهنگی است.بله حتما ما مشکل فرهنگی و اجتماعی داریم .خود بنده هم در تبیین خلائ های فرهنگی و اجتماعی در حد بضاعتم قلم زده ام. ولی اساسِ همه اینها و پشتیبان همه اینها فساد سیاسی جریان "حزب اللابی" است که خود را رنگ کرده و حزب اللهی یا اصولگرا جا زده است. حتما باید همزمان با فعالیت اجتماعی و فرهنگی با این فساد سیاسی که ریشه در فساد عقیدتی و سکولاریسم روشی دارد مبارزه کرد تا نتیجه درست به دست بیاید .
دوپینگ‌های سیاسی، دوپینگ‌های پروپاگاندایی و تبلیغات موقتی هیجانی، بنیه‌ی فکری و فرهنگی و اجتماعیِ بدنه‌ی انقلاب را ضعیف کرده و در این مورد، ما هیچ تعارفی نباید بکنیم وگرنه روز به روز وضعیت بدتر خواهد شد.
حزب الله باید به مبانی معرفتی انقلاب برگردد
بازگشت به مبانی انقلاب اسلامی، باید از بین خود حزب‌اللهی‌ها آغاز بشود، از بین همین ماهایی که مدّعی هستیم باید آغار بشود، از من گوینده گرفته تا دیگران. حزب الله باید به مبانی معرفتی انقلاب برگردد و خودش را از تکنسین های انتخاباتی و پراگماتیست های سیاسی خلاص کند.
خوشبختانه ادبیات معارفی ما و منابع دینی ما، بسیار سرشار هستند برای ترمیم تفکر ما، برای ویروس‌زدایی از تفکر ما.
در قرآن کریم، بارها و بارها در آیات متعدد، شما می بینید که هم انذار و هشدار داده شده نسبت به این که مواظب باشید و و هم راهکار نشان داده شده است.
این آیاتی که با «یا ایها الذین آمنوا» شروع می‌شود، همه‌اش هشدار به حزب‌اللهی‌هاست دیگر.
«یاأیها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لاتفعلون»؛ خیلی آیه‌ی تفکر برانگیزی است.
«کبر مقتا عندالله أن تقولوا ما لاتفعلون»؛ یعنی ممکن است خدا از شما اهل ایمان، از همین شما حزب‌اللهی‌ها، به شدت به خشم بیاید. این عین آیه‌ی قرآن است. ما می‌گوییم نه ! خدا فقط از فلان جناح به خشم می‌آید، از کارهایی که آن‌ها می‌کنند نه از کارهایی که ما نمی کنیم!
اما قران بر این دومی هم تاکید می کند: «تقولون ما لاتفعلون»؛ وقتی بین قول و عمل شما فاصله بیفتد خشم خدا متوجه شما خواهد شد: " کبر مقتا عندالله"
کلاه خودمان را قاضی کنیم ببینیم چقدر بین قول و عمل ما فاصله هست؟ در رفتار سیاسی، ما چقدر به مبانی دینی معتقدیم؟
در بزنگاه‌ها، آن موقع که هیجان نتیجه ما را می گیرد، آیا هر وسیله‌ای را بر خودمان مباح می‌دانیم ؟
یک‌دفعه ملت نگاه می کنند می‌بینند که ما چقدر شبیه آن کسی هستیم که داریم با او می‌جنگیم!
ما هم که شبیه رقیبمان هستیم! در منش‌ها، مثلا او لااُبالی است. هرچه به زبانش بیاید می‌گوید، هر تهمتی را می‌زند، هر دروغی را حاضر است بر زبان براند. بعد ملت نگاه می‌کند، می‌بیند ما هم که برای اینکه بر او غلبه پیدا کنیم، چون در خیال خودمان هدف مقدسی داریم، به همان منش دچار شدیم؛ می‌خواهیم این را به ملت منتقل کنیم که اگر او قالتاق است، ما از او قالتاق‌تریم! چون فکر می‌کنیم که ملت به قالتاق‌ها رای می‌دهند. و تلاش می‌کنیم در زمین حریف بازی کنیم و بازی را ببریم و وقتی که این‌بار می‌بازیم، دیگر فقط انتخابات را نباختیم؛ بلکه گفتمان خودمان را باخته ایم، مبانی خودمان را باخته‌ایم و خسارت عظیم و شکست بزرگ این‌جاست، که اگر این را باختید، دیگر نمی‌توانید خودتان را بازسازی کنید.
قرآن در آخر سوره‌ی مجادله، حزب‌الله را تعریف می‌کند. از مهمترین ویژگیهایی که خداوند برای حزب‌الله مشخص می‌کند، این است که این‌ها باندی عمل نمی‌کنند، عشیرگی و قبیلگی رفتار نمی‌کنند.
تسرّی آلودگی به بدنه اجتماعی
یک عده در این کشور علمدار شدند که می‌گویند حزب‌الله باید قبیلگی عمل کند! صد و هشتاد درجه خلاف قرآن و خدا حرف می‌زنند و خودشان را نه تنها حزب‌اللهی می‌دانند، بلکه خودشان را علمداران اصولگرایی می‌دانند!
آن چیزی که باید نسبت به آن حساس بشویم، این است.
یک نمونه اش دو جناح سازمان مجاهدین انقلاب اند که از همان اوایل دهه شصت چون توی فولکس برای همه شان جا نبود با هم دعوایشان شد و گفتند ما با هم اختلاف عقیدتی داریم. یکی شد چپ یکی شد راست! حالا بعد از چند دهه وقتی نگاه می کنیم می بینیم مثل اینکه اختلاف بیش از آن که عقیدتی باشد قبیلگی بود. حالا باز راه افتاده اند با همان رندی های سیاسی کارانه با همان ملکات کاسب کارانه سیاسی می خواهند زمام بدنه انقلابی را به دست بگیرند و حزب اللهی ها را به نفع دوقطبی های نخ نمای سیاسی مهار کنند.
چند تا قبیله کوچولوی سیاسی که سابقه سازمان مجاهدینی یا جبهه ۷+۸فلان و شورای ناهماهنگی بهمان را دارند دوباره عزم ارتجاع به مناسبات شکست خورده و فسیل شده و سکولار قبلی را دارند.
عرض کردم، آن خواصی که خودشان آلوده شدند ؛ دارند تلاش می‌کنند بدنه اجتماعی حزب‌الله را هم آلوده کنند و بعضا تا حدودی هم موفق شدند. چرا؟ چون ما بارها به خاطر مصلحت اندیشی و محافظه کاری، مقابل اینها سکوت کردیم. توضیح نخواستیم _با احترام؛ نه این‌که بخواهیم شخصی کنیم قضیه را_ که آقا این رفتارهای شما ، با کدامیک از موازین انقلاب اسلامی تطبیق دارد؟
یک نمونه‌اش، همین بحث اخیری که مقام معظم رهبری مطرح کردند در مورد انتخابات که گفتند بعضی از این آقایان، به من مراجعه می‌کنند و اعتراض می‌کنند.
به ولیّ جامعه، به نائب امام زمان(عج) اعتراض می‌کنند به صراحت، که شما چرا مردم را به شرکت وسیع در انتخابات، دعوت می‌کنید؟ مگر نمی‌دانید که اگر شرکت وسیع در انتخابات صورت بگیرد، ممکن است ما رای نیاوریم؟
برای ولی فقیه تعیین تکلیف می‌کنند؛ می‌گویند که شما از آن پراگماتیزمی که ما آن را جایگزین مبانی انقلاب اسلامی کرده‌ایم، فراتر رفته ای !
این پراگماتیست‌های بی‌حجت، اینقدر رو دارند ، که حتی می‌خواهند ولی فقیه را هم مجاب کنند ، که به مبانی غیرشرعی آن‌ها گردن بگذارد. آقا می‌گویند آمدند پیش من صریحا به من گفتند این حرف‌ها را نزن، مبانی جمهوری اسلامی را فریاد نکن، سکوت کن ؛ وقتی با ولی فقیه اینجوری برخورد می‌کنند، معلوم است این‌ها با صف و بدنه حزب اللهی چگونه برخورد می‌کنند ؛ اگر امکانات فلان نهاد و فلان سازمان هم پشتشان باشد که دیگر واویلاست.
یک لفظی رایج شده برای کوبیدن جناح مقابل که آقا این‌ها میخواهند ولی فقیه را به تصمیم برسانند و او را مجبور کنند جام زهر بنوشد!
زاویه آشکار اصولگراها با رهبری در مهم ترین مبانی نظام!
اینجا صراحتا خود ولی فقیه دارد می‌گوید آقا یک گروهی از بین خود شماها می‌خواهد مرا به تصمیم برساند، می‌خواهد مرا به عدول از مبانی انقلاب اسلامی، مجاب کند. اینها چه کسانی هستند؟ نباید در مورد اینها آژیرهای خطر به صدا در بیاید؟! آقا چه می‌فرمایند؟ می گویند منِ ولی فقیه خودم را موظف می‌دانم، وظیفه‌ی شرعی خودم می‌دانم که که آحاد مردم، تک‌تک افراد جامعه، را دعوت کنم و از آن‌ها خواهش کنم که بیایند پای صندوق‌های رای. این را ولی فقیه دارد می‌گوید. مرجع تقلید ما دارد می‌گوید؛ یک متفکر بزرگ اسلامی معاصر دارد می‌گوید. این که یک حرف ژورنالیستی که نیست. این که کلام یک آدم سیاست زده یا تکنیسین سیاست ورزی فلان نهاد که نیست. ما می‌گوییم او نائب امام زمان است. یعنی او دارد مبانی صحیح و دقیقِ تفکر وحی و ولایت را برای ما تبیین می‌کند. بعد ببینیم ساز و کار هایی که در جامعه به نام اصولگرایی دارد تدارک میشود، اینها خلاف مبنای رهبری است ! بیشتر از اقناع بر اغوا متکی است.بیشتر از رای آ

منبع: رویداد24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۴۲۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنبش دانشجویی در آمریکا مورد حمایت دانشجویان شهرکرد قرار گرفت

به گزارش خبرنگار مهر، یاسر پیرعلی بعداز ظهر امروز یک شنبه در تجمع دانشگاهیان دانشگاه شهرکرد در اعلام حمایت و همبستگی با آزادی خواهان حامی مردم غزه در جهان، اظهار کرد: اتفاقات اخیر در دانشگاه آمریکا در سطح دنیا امر بسیار مبارکی می‌باشد که منجر به یک جریان انقلاب دانشجویی شود و ارکان نظام سلطه آمریکا را به لرزه در می‌آورد.

وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در دهه ۶۰ بیان داشت: راه قدس از کربلا می‌گذرد، اولین پله آزادی کربلا بود که سفر اربعین اتفاق بزرگ و تمدن سازی بود به دنبال آن راه قدس در پیش است.

رئیس دانشگاه شهرکرد به تأکیدات سخنان رهبر معظم انقلاب که فرمودند: آمریکا شیطان بزرگ است، اشاره و یادآور شد: آمریکا به دانشجویان دانشگاه‌های خود رحم نمی‌کند و دانشجویان را به طرز فجیع بازداشت می‌کند.

وی تصریح کرد: جنبش دانشجویی که سال ۵۷ در کشور شکل گرفته، پیام انقلاب اسلامی می‌باشد و گفتمان نظام اسلامی است.

پیرعلی خاطر نشان کرد: کشورهای اروپایی، آمریکایی و دولت‌های آنها اغتشاشی در ایران شکل می‌گیرد مداخله می‌کنند، ایران به هیچ وجه این کاررا نمی‌کند، ما بیشتر عقبه فکری برای دانشجویان هستیم و پیام مقام معظم رهبری در سال ۹۳، گفتمان انقلاب اسلامی اکنون توسط دانشجویان در آمریکا شنیده شده است.

وی با اشاره به وتو ۳ مرتبه‌ای آمریکا در متوقف نمودن کشتار و نسل کشی مردم غزه در سازمان ملل اشاره و گفت: آمریکا میدانی وارد گود کشتار مردم مظلوم در غزه شده است.

پیرعلی افزود: اسرائیل ابزاری برای استکبار می‌باشد تا نقشه‌های آمریکا را در منطقه پیاده کند و دیگر کاربرد اصلی خود را از دست داده است.

وی با اشاره به جنبش دانشجویی در آمریکا اذعان داشت: این جنبش مورد حمایت دانشجویان دانشگاه شهرکرد و کشور می‌باشد و ما حمایت معنوی خود را اعلام می‌کنیم.

رئیس دانشگاه شهرکرد گفت: از سال ۵۷ بیشتر روز قدس و آرمان‌های انقلاب، آرمان امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب را دنبال کردیم.

وی درباره عملیات وعده صادق بیان داشت: حمله موشکی تحمیل اراده جمهوری اسلامی بر صهیونیست بود؛ فضا
به نفع جبهه مسلمین تغییر کرده و اولین بار است که هیمنه رژیم صهیونسیتی شکسته شده، ملت‌ها پشتوانه قوی نظامی را احساس می‌کنند.

پیرعلی در پایان کلام اظهار کرد: با حمایت معنوی و تمدن سازی که در محوریت اسلام شکل گرفته در سراسر جهان و با حضور دانشجویان عدالت خواه در کشورهای آمریکا، اروپا و… رویداد بسیار مهمی رقم بخورد و شر جرثومه فساد صهیونیستی و آمریکا از سر بلاد اسلامی و مسلمان کوتاه شود.

کد خبر 6091241

دیگر خبرها

  • دستاوردهای سازمان اوقاف در مسیر انقلاب اسلامی است
  • انسجام فکری و تشکیلاتی لازمه تأثیرگذاری شوراها است
  • شوراها پل ارتباطی مدیریت اجرایی و مردم هستند
  • جنبش دانشجویی در آمریکا مورد حمایت دانشجویان شهرکرد قرار گرفت
  • ۱۰۰ هزار میلیارد تومان در حوزه مدیریت شهری مرکزی هزینه شده است
  • چهره برتر هنر انقلاب اسلامی خوزستان معرفی شد
  • چالش‌ تشکل‌ها عدم اطمینان مسئولان به قشر جوان است
  • مهم‌ترین چالش‌ و مشکلات تشکل‌ها عدم اطمینان مسئولان به قشر جوان است
  • مبانی تئوری و فکری محکم اسلام علت ماندگاری انقلاب اسلامی است
  • نقش خلیج فارس در راهبرد امنیت ملی کشور بی‌بدیل است