Web Analytics Made Easy - Statcounter

سیاستمدار اصولگرایی که در کارنامه فعالیت خود دبیری اجرایی حزب جمهوری اسلامی را دارد به گفته خود تنها مرد عضو مؤسس جامعه زینب است و عضو هیئت عالی نظارت مجلس شورای اسلامی، معاون سیاسی و مشاور امور اجتماعی رییس قوه قضاییه را به ثبت رسانده است، در دفتر خود در حزب موتلفه اسلامی پذیرایمان بود و با تاکید بر اخلاق، معتقد است ۶۰ سال در این مملکت به طور سالم و پاک انجام وظیفه کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او می‌گوید شخصیت‌هایی که طی ۵۰ سال در این انقلاب رنج کشیدند را نباید به چهره یک طرفه تبدیل کرد و باید این سیاه و سفید کردن‌ها‌ تمام شود،‌ در ادامه حاصل گفت‌وگوی خبرنگار سیاسی ایلنا با اسدالله بادامچیان را می‌خوانید:

11

آقای بادامچیان برداشت شما از پیام رای مردم به روحانی چه بود؟

انتخابات در کشور ما یک امر مردم سالارانه است که بر مبنای مردم‌سالاری اسلامی و با حضور همه مردم تا آنجا که خود مایل باشند، شکل گرفته و می‌گیرد. انتخابات اردیبهشت ماه هم مانند دیگر انتخات‌ها بسیار پرشور برگزار شد، ۷۲ درصد رای دادند و با حضور آزادانه همه افراد و سلیقه‌ها که احساس داشتند در این انتخابات می‌توانند حضور جدی داشته باشند و رای آن‌ها کاملا محفوظ است و به آزادی رای و سلامت رای خود مطمئن بودند، شکل گرفت.

فضایی که در انتخابات اردیبهشت و همچنین انتخابات‌های اخیر مشاهده کردیم نظیرش کمتر در دنیا مشاهده می‌شود، لذا در آن آرامش و امنیت، مردمی بودن و آزادی در آراء و حتی گاهی آزادی فرا‌تر از مبانی اخلاقی و قانونی را می‌بینیم و فکر می‌کنم باید قدر این فضای آزاد را همه بدانند و بیش از همه هم مربوط به ولی امرمان است که با ‌‌نهایت قدرت و اقتدار، رای و آزادی رای مردم را حفظ می‌کنند. این مساله بی‌نظیری است که رهبری فرمودند حتی اگر کسی نظام و یا من را قبول ندارد باز هم در سرنوشت خود شرکت کند تا بتواند حق رایی را که برای تک تک شهروندان محفوظ است، ادا کند و تضییع حقوقی از آن‌ها نشود.

عواقب رای مردم مربوط به خودشان است

بنابراین ما باید بیش از همه سپاسگزار اصل ولایت فقیه و امامت باشیم و قدر‌شناس قانون اساسی که به گونه‌ای جلوی دیکتاتوری و استبداد‌ها و سوء استفاده‌‌ها را می‌گیرد و همچنین قدر‌شناس مردم که با حضور باشکوه خود مردم‌سالاری را تایید می‌کنند.

منتخب انتخابات هر کسی که باشد ولی امر او را تنفیذ می‌کند و عواقب خوب و بد این انتخاب هم مربوط به مردم است؛ در انقلاب اسلامی چه در دوران امام و دوران انقلاب و چه در نظام جمهوری اسلامی دونوع حرکت داریم، یک حرکت مبتنی بر خط استمرار ارزش‌های اسلامی است و افرادی که ارزش‌گرای واقعی هستند، آن‌را پیگیری می‌کنند، البته کسانی را هم داریم که مدعی اعتقاد به ارزش‌ها هستند و می‌خواهند از این انقلاب، آرمان‌ها و ارزش‌های اصیلی که در ذهن مردم است، به نفع مقاصد مادی استفاده کنند و حساب آن‌ها جداست.

حرکت دوم خط اداره جامعه است که همه سلیقه‌ها و افراد در اداره امور جامعه حضور دارند و برآیند مشترک آن همین تصمیمات کلانی است که گرفته می‌شود و جامعه در‌‌ همان چارچوب نظام اسلامی ولایی با مردم اداره می‌شود؛ یعنی اگر مردم خواستند و به بنی صدر رای دادند امام هم تنفیذ می‌کنند و بعد هم عواقبش مربوط به خودشان است و اگر به شهید رجایی رای دادند عواقب آن هم نصیب ملت می‌شود.

منظور شما از عواقب رای چیست؟

همان عواقبی که وقتی به بنی صدر رای دادند؛ عواقب ریاست جمهوری بنی صدر این بود که جنگ را با مشکل مواجه کرد و ارزش‌ها خدشه‌دار شد و سوءاستفاده‌ها شکل گرفت. در این شرایط، خط استکبار و نفوذ در ایران این سازش‌کار را فراری داد و با همکاری سی‌آی‌ای از فراز کشورهای گوناگون گذشت و بعد هم به فرانسه رفته و ماندگار شد.

موتلفه مخالف ریاست جمهوری بنی‌صدر بود

بنابراین عواقب ریاست‌جمهوری بنی‌صدر عواقب کمی نیست، اما اگر مردم به فردی مانند رجایی رای دهند حسنات و برکاتش خیلی زیاد است؛ در زمان انتخاب بنی‌صدر برای ریاست‌جمهوری، موتلفه اعلام کرد این فرد مناسب اداره کشور نیست، اما آن زمان به دلیل اینکه جزو حزب جمهوری اسلامی بودیم و نمی‌توانستیم به اسم موتلفه بیانیه بدهیم، ۵۴ نفر از سران موتلفه متنی را امضاء کردند مبنی بر اینکه بنی صدر را واجد صلاحیت نمی‌دانند.

مردم به هرکسی رای دادند خودشان باید حسنات و سیئاتش را چاره کنند

در طول این ۳۸سال‌ هم همینطوراست مردم به هرکسی رای دادند، خودشان باید حسنات و سیئاتش را چاره کنند و ولی امر نمی‌آید بر مردم مسئله‌ای را تحمیل و اکراه و اجبار کند، پس دو خط مدیریت وجود دارد، یک مدیریت خط ارزش‌های اسلامی است که باید روز به روز تکامل یابد تا به آن حکومت نمونه جامعه اسلامی و دولت کریمه و در ‌‌نهایت هم به حکومت جهانی عدل و قسط امام زمان برسیم و بحث دیگر مدیریت مردم‌سالارانه جامعه که با حضور همه مردم و سلیقه‌ها که باز ولی امر آن را مدیریت می‌کند. توجه به این دونوع مدیریت برای مردم و تحصیل‌کرده‌‌ها لازم و پاسخ بسیاری از پرسش‌های آنان است.

برخی علاوه بر صلاحیت قانونی صلاحیت ارزشی دارند

بزرگ‌ترین دلیل عدم موفقیت اصولگرا‌ها در انتخابات چه بود؟

انتخابات در جامعه اسلامی را دوگانه پیروزی و شکست نمی‌یابم و علتش این است که ما تفکر غربی و انتخابات غربی نداریم؛ انتخابات در غرب بر مبنای منفعت محوری است و جناح‌ها و گروه‌ها می‌آیند حزب تشکیل می‌دهند و برای برآورده کردن خواسته‌هایشان می‌خواهند به قدرت دست ‌یابند، در حالی‌که در اسلام و انقلاب اسلامی ما برای انجام تکلیف الهی دور هم جمع می‌شویم تا وظیفه‌مان را در پیشگاه خدا و بندگان خدا انجام دهیم، در انتخابات تعدادی خود را مطرح می‌کنند و نامزدهایی مورد تایید صلاحیت قانونی قرار می‌گیرند و برخی هم علاوه بر صلاحیت قانونی صلاحیت ارزشی دارند، بنابراین کسانی که خود را در معرض آرای مردم قرار می‌دهند، از مردم می‌خواهند به آن کسی که بهتر می‌دانند، رای دهند و مردم هم از بین افرادی که واجد صلاحیت از نظر قانونی شناخته شده‌اند، یک نفر را برمی‌گزینند، یعنی ممکن است دو کاندیدا را خیلی خوب قبول داشته باشند اما به یک نفر باید رای دهند.

رای در نظام جمهوری اسلامی‌ترجیحی است

رای در نظام جمهوری اسلامی برای حذف دیگران و یا غلبه بر دیگران نیست بلکه رای ترجیحی است؛ یعنی کاندیدای منتخب را بر کسی که رای دوم را می‌آورد، ترجیح می‌دهند، بنابراین رای ترجیحی اینگونه نیست که بگوییم طرف مقابل شکست خورده چون او هم آمده وظیفه‌اش را انجام داده است و انجام وظیفه، شکست نیست؛ پیروزی است. این حضور برای انجام تکلیف الهی و ارزش‌های انسانی در صحنه انتخابات است و به معنای عرضه داشتن خود به توده مردم و انتخاب ترجیحی مردم است و یک نفر را در انتخابات رجحان دادن دلیل حذف بقیه نیست و شکست محسوب نمی‌شود.

یکی از چهار نامزد ریاست جمهوری شوخی بود

در انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت چهار نامزد داشتیم که یکی از آن‌ها شوخی انتخاباتی تلقی می‌شد چراکه خودش هم نظر نداشت که حضور جدی در صحنه داشته باشد و سه نامزد ریاست‌جمهوی مانند روحانی، رییسی، میرسلیم جدی بودند و خود را به مرم عرضه داشتند که باید از آن‌ها برای اینکه با هم رقابت کردند، تشکرکنیم زیرا انتخابات ذاتش رقابت است. رقابت سالم امر معقول و معروفی است اما رقابت ناسالم ربطی به انتخابات اسلامی ندارد.

در نظام جمهوری اسلامی نامزد‌ها وقتی برای خدا و انجام وظیفه و تکلیف انسانی و الهی آمده‌اند از رقبای خود (اگر آن‌ها به وظیفه شرعی عمل کرده‌اند) تشکر می‌کنند نه مانند بازی سیاسی در غرب و دیگران که به فرد شکست خورده تبریک تعارفی می‌گویند. در نظام اسلامی رقیب به منتخب تبریک می‌گوید برای اینکه حضوریافته و اکنون که مسئول شده است به وظیفه خود عمل می‌کند.

3

رییس جمهور باید کاری کند که دیگران به او کمک کنند

از طرفی رییس جمهور که برای انجام تکالیف عبادی رای آورده است، باید کاری کند که دیگران بتوانند به او کمک کنند و وارد رقابت‌های غربی نشود تا در چهار سال کاری او را مورد هدف قرار ندهند، در این شرایط اگر دیگران هم دعوا می‌کنند او باید با موازین شرعی و اخلاق اسلامی عمل کند، در مواردی هم که دعواهای باندی پیش می‌آید و جامعه ما از آن اخلاق اسلامی، ادب و تمدن ایرانی خارج می‌شود و جنگ و جدال پیش می‌آید و با یکدیگر دعوا می‌کنند، به جای اینکه فرد منتخب به‌ اداره کشور بپردازد، به نزاع و جناح‌بندی و اختلافات مشغول می‌شود و طرفین سعی در تخریب یکدیگر دارند ولو اینکه احترام هم را هم دارند، چون ادب ایرانی اجازه نمی‌دهد این دعواهای جناحی از حد ادب بیرون برود، بنابراین اکثرا به کنایه و طعنه روی می‌آوردند.

پیام مردم ما در انتخابات اردیبهشت ماه این بود که رجحان دادند، تا آقای روحانی برای چهار سال دیگر رییس‌جمهور باشد و بخشی به آقای رئیسی رای دادند که او مسئولیت را برعهده گیرد، خب آقای رئیسی رای کمتر داشت اما باید قبول کنیم که ۱۶ میلیون رای آورد و روحانی دارای ۲۳ میلیون و نیم میلیون نفر به میرسلیم رای دادند حال این سه نفر می‌توانند باهم و یا علیه یکدیگر کار کنند و همچنین می‌توانند هر سه نفر با یکدیگر به گونه‌ای رفتار کنند که همه طرفدارانشان به آن‌ها کمک کنند و یا رفتاری کنند که در این چهار سال ریاست جمهوری روحانی، هرسه با هم درحال جدال باشند.

دولت روحانی، دولت یک طرفه شد

درست است که روحانی دعوت کرد تا نامزدها باهم همکاری کنند و گفت من دست نیازم را دراز‌ می‌کنم، اما این واقعیتی است که در دولت یازدهم هم این را فرمودند اما هیچ کاری نکردند و دولتشان، دولت یک طرفه شد در نتیجه کار به اینجا کشید که اکنون می‌بینید. کسانی که در محیط‌های ارزشی جمع می‌شوند با روحانی مقابله می‌کنند و ‌شرایط به گونه‌ای است که اگر بخواهند مانع آن‌ها شوند، جلوگیری از آزادی بیان است و اگر کار به دعوا و تنازع بیانجامد آن هم درست نیست.

نشریات دولتی به جای تقابل با مداح روز عید فطر تذکر دهند

البته در روزنامه‌های دولتی مکررا به این مسائل می‌پردازند و حساسیت به خرج می‌دهند که چرا یک مداح محترم در تریبون نماز عید‌فطر چنین حرفی را زده است؛ اگر دولتی در توده‌های مردم متنفذ باشد، ده مداح هم مطالبی را بیان کنند، از شعر کنایه‌آمیز یک مداح احساس نگرانی و رنج نمی‌کند و چنین وضعیتی پیش نمی‌آید. و اگر نشریات دولتی به جای تقابل با مداح روز عید فطر، تذکر دهند و بگویند آزادی بیان حق شما است اما بهتر بود این شعر در جای دیگر خوانده می‌شد، این نوع رفتار بهتر جواب می‌دهد.

فکر نمی‌کنید این واکنش‌ها به دلیل بیان انتقادات جناح مقابل از تریبون ملی آن هم در چنین مراسمی با هدف دیگر بوده است؟

نه فرقی نمی‌کند از این مسائل زیاد است یه شعر کنایه‌آمیز خوانده شده است، برخی می‌گویند این خوب نیست اما در مقابل برخی معتقدند بهترین کار را کرده است و بهترین جا برای حفظ ارزش‌ها است. این‌ها سلیقه توده مردم است. اگر می‌خواهند به این مداح محترم تذکر دهند، خب تذکر داده شود اما می‌آییم جنگ و تقابل می‌کنیم.

نمی‌توان جلوی آزادی بیان افراد را گرفت

آیا برای طرف مقابل هم جایز می‌دانید که انتقادات خود را از رسانه ملی یا نماز جمعه بیان کنند؟

آن طرف هم دارد این کار را از تریبون عمومی و دولتی می‌کند، اما بحث من بر سر رفتار انجام شده و درست و غلط آن نیست، بلکه می‌گویم اگر اصل آن خوب نیست، برای همه خوب نیست. اگر اصلش اشکال ندارد، برای همه بدون اشکال است. اما اصل بحثم این است که نمی‌توان جلوی آزادی بیان افراد را گرفت. این مداح محترم خواستند شعر خود را بخوانند، حال اگر در این مکان نتوانست بخواند در بین مردم و یا در شبکه مجازی منتشر می‌کند، اگر می‌خواهد بگوید این تریبون مناسب نیست، می‌شود محبت‌آمیز تذکر داد، اما یک موج سیاسی جناحی بر می‌خیزد که نتیجه آن این می‌شود که حامیان و همفکران او جدی‌تر می‌شوند و در برخورد ناشی‌گری صورت می‌گیرد؛ به هر حال یا تذکر آن مداح درست است یا غلط. اگر درست است دولت استقبال‌ کند اگر درست نیست، تذکر محبت آمیز دهد و اصل قضیه مربوط به دولت و شخص آقای روحانی است.

اگر دولت دوازدهم اصلاح‌طلب و اعتدالی شود، روحانی انتظار نداشته باشد که دیگران با او همکاری کنند

به نظرم آقای روحانی دو راه دارد، یکی اینکه کشور را در ۴ سال آینده با نظر همه گروه‌های مختلف کشور اداره کند و دولتش، دولت همه مردم باشد و یا مثل دولت اول خود، دولت اصلاح‌طلب و اعتدالی شود؛ که در این صورت به طور طبیعی باید این انتظار را داشته باشد که دیگران با او همکاری نکنند و اگر در نظر داشته باشد همکاری دیگران را جذب کند باید دید چگونه می‌خواهد همکاری آن‌ها را جذب کند که در این حالت مخالفت پیش نیاید و این مربوط به دولت است. آقایان رئیسی و میرسلیم که نمی‌توانند این کار را انجام دهند.

میرسلیم از سوی موتلفه در انتخابات یک شیوه خوب اخلاقی را مطرح کرد و از اول هم به دوستان دولتی گفتیم نامزد معرفی می‌کنیم و یک رقابت آرام، سالم، منطقی خواهیم داشت و تا آخر انتخابات هم این شیوه را انجام دادیم و اینکه مردم به آن رای دادند یا خیر، ترجیح مردم است.

اکنون انتخابات انجام شده و فردی قانونا رییس‌جمهور شده است و وقتی ولی‌امر حکم او را تنفیذ کنند مشروعیت شرعی و مقبولیت قانونی دارد، پس مهم‌ترین مسئله این است که می‌خواهیم همکاری کنیم تا دولت مسائل کشور را حل کند، به شرط آنکه دولت خود را دولت همه بداند و ترکیبی باشد که همه احساس کنند برای کشور کار می‌کند، دراین صورت با دولت همراهی خواهند کرد، اما اگر ترکیب دولت جناحی، گروهی و دو قطبی که در انتخابات پدید آوردند، باشد نتیجه‌اش این است که دیگران با آن مخالفت می‌کنند و در این زمینه مقصر دولت است.

انتظار دارند با رییس‌جمهوری که چند هزار مدیر را بیرون کرده ‌است، مقابله نشود؟

شما تاکید بر دعوت و تعامل دولت با جناح‌های گوناگون دارید در حالیکه شاهدیم در دولت نهم و دهم این تنوع سلیقه و جناحی وجود نداشت و فضای یک دستی بر دولت حاکم شد که همه اصولگرایان هم از آن حمایت کردند و این خواسته بیان نشد که می‌توان از جناح اصلاح‌طلب و معتدلان در دولت حضور داشته باشند، دلیل آن چیست که در این دوره حسیاست وجود دارد که آقای روحانی از همه جناح‌ها استفاده کند؟

اینکه دولت‌های گذشته چه کردند باید به قضاوت آن‌ها بنشینیم. اما درباره اینکه چرا در دولت نهم و دهم اینگونه شد، باید گفت در دولت‌های قبل تا دولت آقای هاشمی همه گروه‌ها همراه بودند و وزرا، جناحی یکدست نبودند و کار جمعی انجام می‌دادند و کسی هم دعوای گروهی با دولت‌ها نداشت. اما دولت دوم خرداد و اصلاح‌طلبان که بر سرکار آمدند، از‌‌ همان آغاز دوقطبی و جناح‌بندی را شروع کردند و به رای دهندگان به آقای ناطق گفتند شما پیام دوم خرداد را نفهمیدید یعنی به مردم گفتند نفهم! چرا؟ اما آقای ناطق نوری به جای برخورد با این رویکرد به رییس‌جمهور منتخب تبریک گفت و آن رییس دولت می‌توانست از این ظرفیت استفاده کند، اما چندین هزار مدیر را تسویه کردند و به جای آن مدیران گروهی و باندی جایگزین کردند.

درآن زمان مدیر مسئول نشریه «شما» بودم حدود ۸۰۰ تن از اسامی آن‌ها را نوشتم با این رویکرد که مدیرانی که برکنار شدند چه کسانی جایگزینشان شدند؟ بعد مرحوم آقای عسگر اولادی گفت به این مسئله دیگر نپرداز. زشت است که بگوییم دولتی که سر کار آمده و دولت همه باید باشد، چند هزار مدیر را بیرون کرده ‌است. خوب حالا انتظار دارند با این رییس‌جمهور مقابله نشود؟

8

احمدی‌نژاد در دولت نهم و دهم از نیروهای‌ یک طرفه استفاده کرد

در دولت اصلاحات به بحث‌های سکولاریسم و مسائل اصلاح‌طلبانه پرداختند که نتیجه آن این شد که در دور بعدی که رییس‌جمهور انتخاب شد نمی‌توانست با این گروه‌های یک طرفه‌ای که باندی کار می‌کردند، کار کند. البته رییس دولت نهم می‌توانست دو کار انجام دهد یا این یک طرفه‌ها را کنار بگذارد و به جای آن یک دولت مجموعه‌ای و جمعی را فراهم کند، اما احمدی‌نژاد هم این کار را نکرد و آمد از نیروهای یک طرفه استفاده کرد.

دیدار موتلفه با رییس جمهور؛ به روحانی گفتیم می‌خواهیم برای کشور کار کنیم

دولت یازدهم که برسرکار آمد به دیدار روحانی رفتیم و در آن زمان آقای عسگر اولادی با وجود کسالتی که داشتند حضور یافت و دور هم نشستیم و گفتیم شما رییس‌جمهور شدید و ما سال‌هاست با شما دوستیم و می‌خواهیم برای کشور کار کنیم و گفتیم آقای روحانی شما را «مِنّا» (از خود) می‌دانیم و توقع پست و مقام هم نداریم، زیرا موتلفه اهل این حرف‌ها نیست اما آماده همکاری هستیم و آقای روحانی هم گفتند ما هم شما را مِنّا می‌دانیم و قرار شد رابطی تعیین شود که آقای آل اسحاق تعیین شد اما جالب است که در طول این مدت روحانی یک دیدار هم با آقای ال اسحاق نداشت که به عنوان دیدار با این رابط باشد.

اگر رییس جمهور در انتخاب دولت دوازدهم چنین چینشی داشته باشد که همه گروه‌های سیاسی احساس کنند می‌توانند در مسائل کلان نه خرد، چون در مسائل خرد هیچ‌گاه با هم یکی نمی‌شوند، به دولت کمک کنند دولتش موفق خواهد بود. در غیراین صورت «آن رود که بر او خواهد رفت» و این برخورد‌ها هم زیاد خواهد شد.

ناطق نوری اصولگرا است/اصلاح‌طلبان از ناطق و روحانی بهره برداری سیاسی می‌کنند

اشاره به رقابت آقای ناطق نوری در سال ۷۶ با اصلاح‌طلبان داشتید و ایشان را اصولگرا می‌دانید پس چرا اکنون ایشان مورد حمایت اصلاح‌طلبان و جریان دوم خرداد است آیا نباید در بحث سیاست دید وسیع‌تری داشت؟

آقای ناطق نوری دارای شخصیت مشخص و ویژگی خاص خود و اصولگرا است؛ در دوران دولت دوم خرداد بهترین کار را کرد و بسیار خوب عمل کرد، اما دولت دوم خرداد با ناطق چه کرد؛ روش غیر صحیحی را داشت و از ظرفیت او استفاده نکرد.

در دوران اخیر هم دوستان اصلاح‌طلب اعتقادی به آقای ناطق ندارند چون منش و کار و سابقه او مشخص است و آن‌ها از او بهره‌برداری سیاسی می‌کنند و حتی از روحانی هم که در ۷۸ آن سخنرانی را کرد بهره برداری سیاسی می‌کنند و این نوع بهره‌برداری‌ها در عالم سیاسی غیر ارزشی است ما از این نوع مسائل زیاد دیده‌ایم.

شخصیت‌هایی که طی ۵۰ سال در این انقلاب رنج کشیدند را نباید به چهره یک طرفه تبدیل کرد

مهم این است که آیا واقعا ناطق نوری یار اصلاح‌طلبان شده و مقابل اصولگرا‌ها؟ نه این نیست. آقای ناطق نوری شخصیت ارزشمندی برای آحاد جامعه است و کسانی که طی ۵۰ سال در این انقلاب رنج کشیدند را نباید به چهره یک طرفه تبدیل کرد، بلکه باید این چهره‌ها را برای مجموعه انقلاب بگذراریم. البته برخی خطا می‌کنند و مرتکب جرائم می‌شوند و ارزش‌ها را از دست می‌دهند؛ مانند کسی که اختلاس می‌کنند، سوءاستفاده از موقعیت داشته و از خط انقلاب خارج شده و مورد حمایت استکبار قرار می‌گیرند که این‌ها حسابشان جدا است.

ناطق نوری از اصولگرایان روی برنگردانده است/حضور ناطق در جلسات موتلفه

حمایت آقای ناطق‌نوری از اصلاح‌طلبان را هم بهره‌برداری می‌دانید؟

آقای ناطق از اصلاح‌طلبان حمایت نمی‌کند بلکه به مواضع خود که به آن‌ها معتقد است عمل می‌کند و او از اصولگرایان روی برنگردانده است چرا باید از اصولگرایان رویگردان شود؟

به هر حال در جلسات اصولگرایان چندان حضور ندارند و در تصمیم‌گیری‌ها شرکت نمی‌کنند؟

چرا در بعضی جلسات موتلفه شرکت می‌کنند و با ایشان دیدار داریم و او نظرات خود را ارائه می‌دهد. آقای ناطق نوری اکنون متعلق به طرف اصولگرایان و طرف اصلاح‌طلب به این معنا که مقابل گروهی باشد، نیست.

آقای هاشمی و ناطق نوری را نباید به یک طیف منحصر کرد

اصولگرایان بعد از چند دهه چرا نتوانستند ظرفیت‌هایی مثل آقای روحانی و ناطق نوری و آیت الله هاشمی را در خود حفظ کنند تا بتوانند از ظرفیت آن‌ها استفاده کنند؟

من از این سوال تعجب می‌کنم. آقای هاشمی و ناطق نوری در این مملکت حضور و با همه سر و کار داشتند و نباید آن‌ها را به یک بخش منحصر کرد، لذا اصولگرایی و اصلاح‌طلبی دو جریان در کشور هستن

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۱۱۸۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رویکرد ایدئولوژیک دولت رییسی، ریشه ادامه چالش‌های اقتصادی

آیا دولت رییسی از توان و ظرفیت لازم برای مهار چالش‌های جدی و پر شمار کشور برخوردار است ؟ آیا اولویت گذاری های دولت در سالجاری، منجر به کاهش مشکلات خواهد شد؟ این سوالات و مشابه آنها از دغدغه‌های اصلی کارشناسان و حتی افکار عمومی است.پیش از ورود به این بحث بیان چند نکتۀ مقدماتی ضروری است:

بعد از شکست توافق برجام که رقابت های سیاسی داخلی هم از عوامل تأثیرگذار آن بود و تشدید تحریم ها در ابتدای سال ۹۷، بخش قابل توجهی از درآمدهای بودجه از طریق عدم امکان فروش نفت از بین رفت. علاوه بر تحریم فروش نفت، در تجارت کالاهای غیرنفتی و نیز ارتباطات مالی و بانکی با جهان خارج نیز محدودیت های بیسابقه ای تحمیل شد. قابل انتظار بود که این میزان محدودیت برای اقتصادی که به شدت به تجارت خارجی اش وابسته است، مشکلات معیشتی و رفاهی جدی برای تودۀ مردم ایجاد می شد. دولت وقت (روحانی) برای جبران درآمدهای نفتی ناچار به تأمین کسری بودجه از طریق استقراض (فروش اوراق قرضه و از بانک مرکزی) گرفته تا فروش اموال و شرکت های دولتی متوسل شد. با اتمام منابع موجود برای جبران کسری بودجۀ ناشی از حذف درآمدهای نفتی، قابل انتظار بود که شرایط اقتصادی کشور دشوارتر گردد. با استقرار دولت رئیسی در سال ۱۴۰۰، انتظار آن بود که دولت شرایط سخت اقتصادی اجتماعی و سیاسی کشور را درک نموده و کابینه ای توانمند، با تجربه و با تخصص های لازم معرفی نماید، به خصوص آنکه پیش از استقرار، با وعده های حیرت انگیز، توقع زیادی در بین طرفداران خود ایجاد نموده بود. نیاز به مرور وعده های نشدنی اعلام شده نیست اما ادعای حل مشکلات معیشتی مردم بدون رفع تحریم ها، کاملاً قابل تردید بود. اما با معرفی کابینه ای ضعیف، کم تجربه و کم تخصص، مشخص شد که انتظار حل مشکلات اقتصادی حتی با رفع تحریم ها نیز انتظار نابه جائی است. لازم به تأکید است که مجلس فعلی که همسو با دولت جدید بود نیز به دلیل تأیید اعضاء ضعیف کابینه، در ایجاد مشکلات اقتصادی امروز شریک است و ژست های منتقدانۀ گاه و بیگاه مجلسیان، مسئله را تغییر نمی دهد. ضعف و ناتوانی کابینه وقتی بیشتر نمایان شد که دولت و مجلس در کمتر از دو سال ناچار شدند بیش از ده وزیر و مسئول ارشد اقتصادی را تغییر دهند. در طول سه سال گذشته، دولت با تصوراتی نه چندان واقع‌ بینانه تلاش کرده وعده های خود را عملیاتی کند. از جملۀ اقدامات دولت در این راستا عبارتند از: تمرکز بر تجارت با کشورهای همسایه، توسل به توافقنامه های منطقه ای، افزایش بیسابقۀ روابط تجاری با کشورهای چین و روسیه، تمرکز شدید بر کاهش نقدینگی (به زعم خود) به عنوان مهمترین عامل تورم. با این وصف، کمترین نشانه از موفقیت این روش ها در حل مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد. بعد از گذشت نزدیک سه سال و ناکامی در روش های به کارگرفته برای جبران درآمدهای نفتی، وقتی کفگیر منابع درآمدی دولت به تهِ دیگ رسید (فروش اوراق قرضه، فروش شرکت های دولتی، فروش اموال مازاد، و احتمالاً برداشت از صندوق توسعۀ ملی)، برخلاف وعدۀ داده شده دولت متوجه سفرۀ مردم شد. اولین اقدام در تنگ تر کردن سفرۀ مردم، حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی بود (که متأسفانه با توصیه و اصرار تعدادی اقتصادخواندۀ بی اعتنا یا غافل به ناکارآمدی این روش). این در حالی بود که من و برخی متخصصین اقتصاد، هشدارهای مکرر در مورد تبعات سخت این اقدام برای مردم را داده بودیم. با این وصف، این اقدام با نام تکراری جراحی اقتصادی (که به رغم شکست دو جراحی به اصطلاح اقتصادی پیشین) انجام شد که حاصل آن افزایش طوفانی قیمت ارز و نرخ تورم بود.

نکتۀ دیگری که در تحلیل های اقتصادی باید در نظر گرفت آنست که بر خلاف تصور رایج، وضعیت اقتصاد کشور تنها به سیاست های چند مسئول اقتصادی (وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، و رئیس سازمان برنامه و بودجه) محدود نمی شود، بلکه سیاست ها و اقدامات اغلب وزرا در تحولات اقتصادی تأثیرگذار است. بدون تردید همۀ وزرای تولیدی (صنعت معدن و تجارت، کار و رفاه، نفت) و نیز وزرای راه و شهرسازی، ارتباطات، و از همه مهمتر امور خارجه (به دلیل وابستگی شدید اقتصاد کشور به فروش نفت و تأمین نیازهای بخش مصرف و تولید از خارج، و بنابراین به مطلوب بودن روابط سیاسی و تجاری و اقتصادی کشور) بستگی تام دارد.

نکتۀ سوم آنکه، علاوه بر کابینه و تیم اجرائی ضعیف، نوع اولویت‌بندی دولت نیز بر ناکامی حل مشکلات اقتصادی کشور تأثیرگذار بوده و هست. مرور بینش و نگرش اصولگرایان نشان می دهد که مهمترین دغدغه و اولویت این گروه، موضوعات ایدئولوژیک، فقهی و سیاسی است و رشد و رفاه اقتصادی و رفع مشکلات معیشتی مردم اولویت پائینی در این نگرش دارد. این مهم نه از نوشته ها و خطابه ها و شعارها، که از تخصیص منابع و ردیف های بودجه قابل تشخیص است. بنابراین، در چنین ساختاری از رتبه بندی اولویت ها آن هم در شرایط تشدید تحریم ها، حل مشکلات معیشتی و رفاهی انتظاری نابه‌جا خواهد بود.

با این توضیحات مقدماتی، اکنون می توان به تحلیل سیاست های اقتصادی دولت در دو سال گذشته و در سال جاری پرداخت. در حوزۀ اقتصادی دولت پیش و پس از استقرار، کاهش تورم از طریق کاهش سرعت رشد نقدینگی را اولویت اصلی خود اعلام نمود. هرچند این اولویت نیز بنابه توصیه و اصرار بسیاری از اقتصادخوانده ها صورت پذیرفته اما برای متخصصینی که با ساختارهای ضدتولید و ضدتوسعۀ موجود آشنا هستند مشخص بود و هست که علت ریشه ای افزایش و تداوم نرخ تورم، فراتر از افزایش نقدینگی است و بنابراین بدون رفع این ریشه ها (که عمدتاً غیراقتصادی و ناشی از همان اولویت های ایدئولوژیک است) امکان کاهش قابل توجه نقدینگی و بنابراین تورم وجود نخواهد داشت. تجربۀ ناکامی دولت پس از سه سال تلاش و تمرکز جدی بر کاهش نقدینگی و تورم شاهد این مدعاست. بنابراین، بدون رفع ریشه های اصلی نقدینگی و تورم، امکان کاهش قابل ملاحظۀ این دو شاخص وجود ندارد مگر آنکه تحریم ها رفع و دوباره درآمدهای نفتی به کمک دولت آید تا کسری بودجه ها تأمین و موقتاً بخشی از مشکلات حل گردد (یا به عبارت بهتر، به نسل های بعدی منتقل شوند). با این وصف، فشار بر کاهش نقدینگی به منظور کاهش تورم اگر با اصلاحات عمیق ساختاری در بخش های غیراقتصادی (نظام ارزشی، نظام انتخاب و انتصاب مدیران و کارگزاران حاکمیت، نظام بودجه ریزی و حذف انبوه ردیف های هزینه ای بی فایده و ضدتوسعه در بخش های فرهنگی و سیاسی و ...) همراه نباشد، هرچند ممکن است اندکی به کاهش تورم منجر شود اما این کاهش به قیمت افزایش رکود و بیکاری خواهد بود که آن سوی سکۀ تورم و مشکلات اقتصادی و معیشتی برای مردم خواهد بود.

حاصل آنکه، در اولویت نبودن رشد و رفاه اقتصادی، تداوم تحریم ها، تداوم ساختارهای ناکارآمد اجرائی و مدیریتی، ، و ... منجر به ناکامی های متعدد در سیاست های داخلی و خارجی شده است که خود موجب تداوم فقر و نابرابری و بیکاری و مهاجرت نخبگان و فرار سرمایه های مالی از کشور شده است. جالب آنکه اخیراً مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی به افزایش تعداد فقرا اشاره کرده است که موجب اختلاف و جدل شدید بین مجلس و دولت در رسانه ها شده است. البته باید تأکید نمود که مجلس به دلایل پیش گفته (در همسوئی و همراهی و تأیید هیئت دولت و تعیین اغلب مدیران و مسئولات اجرائی کشور در استان ها و شهرستان ها از طریق فشار نمایندگان) خود در وضعیت و شرایط موجود همراه و شریک دولت است و اینگونه ژست ها رافع مسئولیت مجلسی ها نمی شود.

به هر حال، و با توجه به نکات گفته شده، دولت در طول سه سال گذشته در تحقق وعده های خود ناکام بوده و به دلایل زیر، بعید است در سال جاری نیز تغییری جدی در شرایط اقتصادی و رفاهی جامعه حاصل شود:

دولت همچنان اصرار دارد که بدون رفع ریشه های تورم زای بودجه ای، نقدینگی را کاهش دهد. کاهش نقدینگی بدون رفع موانع تولید، تنها منجر به فشار به تولیدکنندگان به خصوص بنگاه های کوچک و متوسط می شود که خود می تواند به رکود و بیکاری منجر شود. دولت به جای کاهش انبوه هزینه های زائد و بلااستفادۀ بودجه، به افزایش درآمدهای خود با توسل به سفرۀ مردم و از طریق افزایش بیسابقۀ مالیات ها در سال جاری مبادرت نموده است آن هم بدون آنکه نشان دهد افزایش این میزان مالیات منجر به بهبود کمی یا کیفی کدام بخش از خدمات دولتی و حاکمیتی منجر می شود. به علاوه، با وجود چنین تیم ناکارآمدی، بعید است برنامه های اقتصادی دولت به نتایج مثبتی منجر گردد. با شروع به کار مجلس جدید که براساس شواهد، که در اولویت دادن به موضوعات سیاسی و ایدئولوژیک بر حل مشکلات و معیشتی و رفاهی مردم، تندرو تر از پیشینیان خود است، اگر این مشکلات بیشتر نشوند کمتر نیز نخواهند شد؛ و در نهایت، به دلیل وابستگی شدید شاخص های اقتصادی کشور به روابط سیاسی و اقتصادی خارجی به خصوص با کشورهای پیشرفته، و با توجه به احتمال بازگشت مجدد ترامپ (به عنوان بانی خروج از توافق برجام) به قدرت در انتخابات آبان ماه سالجاری و تداوم شدید تحریم ها، احتمال بهبود در سال جاری به حداقل ممکن می رسد مگر آنکه دولت متوجه شود که برخلاف ادعاهای پیشین خود، تحریم ها بسیار تأثیرگذار بوده اند و تلاش کند تا از طریق مذاکرات جدید با دولت امریکا، زمینه را برای رفع یا کاهش تحریم ها فراهم کند.

اقتصاددان

۲۱۲

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903010

دیگر خبرها

  • تمدید طرح فجرانه کالابرگ الکترونیکی دور از انتظار نیست
  • رویکرد ایدئولوژیک دولت رییسی، ریشه ادامه چالش‌های اقتصادی
  • دولت روحانی چگونه سفره مردم را کوچک کرد؟
  • مذاکرات مهدی کروبی با شورای نگهبان به روایت آیت الله هاشمی /سردار سلیمانی و ناطق نوری مهمانم بودند /آقای حجازی از بهزاد نبوی دلخور بود
  • انتقادات عجیب روحانی معروف از سبک زندگی مردم | همه‌تان باید کار کنید | حق ندارید همه چیز را گردن دولت بیاندازید!
  • محسن رضایی از جلسات با گروه‌های سیاسی دنبال چه هدفی است؟
  • جلسات محسن رضایی با احزاب و جریان‌های انقلاب
  • طعنه سنگین روحانی به وضعیت مشارکت در انتخابات
  • طعنه سنگین حسن روحانی به شورای نگهبان و دولت رئیسی / باید حسرت انتخابات کشور‌های همسایه را بخوریم!
  • طعنه سنگین روحانی به شورای نگهبان و دولت؛ باید حسرت انتخابات کشور‌های همسایه را بخوریم!