این جا نخلها ایستاده مُردهاند...
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۹۱۰۸۸
دَم خَفه شرجی هوا، نفس کشیدن را سخت کرده است. خورشید کَم کَمَک در آسمان سَرک میکشد و هوا رو به گرمی میرود. نخلها همه جا خودنمایی میکنند و هرجا چشم کار میکند، نخل است. به سمتشان میروم. کدام دست و کدام دسته تَبَر که نه، تشنگی سر نخلها را بریده و کمرشان را خم کرده است. همه خشک و بسیاری رو سیاه و بی سر شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، آفتاب سحرگاهی داغ نیست. در مسیر خروسیه شمالی در بخش خنافره شهرستان شادگان هستم. در دو طرف جاده، تا چشم کار میکند نخلستان است، نخلستانی با نخلهایی بی سر و تشنه!. هوا شرجی است و اندک ابرهای آسمان، به خورشید اجازه تابیدن نمیدهند.
ساعت 9 صبح. به روستای شاوردی در انتهای بخش خنافره میرسم. هر جا چشم کار میکند نخل است، نخلهایی که از شدت تشنگی سر بر زمین گذاشتهاند. به پایین دست رودخانه جراحی می روم اما نه اثری از رودخانه است و نه آب. لبهای زمین خشک و تشنگی در رخسارش جاریست. آنقدر خشکِ خشک که تَرک تَرک شده است.
دَم خَفه شرجی هوا، نفس کشیدن را سخت کرده است. خورشید کَم کَمَک در آسمان سَرک میکشد و هوا رو به گرمی میرود. نخلها همه جا خودنمایی میکنند و هرجا چشم کار میکند، نخل است. به سمتشان میروم. کدام دست و کدام دسته تَبَر که نه، تشنگی سر نخلها را بریده و کمرشان را خم کرده است. همه خشک و بسیاری رو سیاه و بی سر شدهاند.
نم شرجی بر پیشانیام نشسته است، لباسهایم خیس ِخیس. لای به لای نخلها میگردم. از این درخت به آن درخت، از نهری به نهری. همه جا خشکِ خشک است مثل دهان من. نخلها ایستاده مردهاند و آبی در نهرها نیست. صدایی از دور، نزدیک میشود. اهالی روستا آمدهاند. پیرمردی سلام میکند که چهرهاش 70ساله میزند و پیشانی هاشورخوردهاش حرف. به زبان عربی صحبت میکند. چروکها همه چیز را نشان میدهد. نامش "حاج ظاهر" است و میگوید مالک بسیاری از نخلهای منطقه است: "قبلا در روستا شلتوک کشت میکردم، نخل داشتم اما در این سالها از بیآبی دیگر کشت نمیکنم".
عطش از حرفهای حاج ظاهر میچکد. "قبلا همه چیز در منطقه بود. آب داشتیم، کشت میکردیم و راحت زندگیمیگذراندیم اما الان دیگه آب نیست و همه چیز از بین رفته است. ما مردم بدبختی هستیم، باید برای ما کاری کنند. اینجا آب نیست. ما اینجا نه حقوق میگیریم و نه شغلی داریم. فقط نخلستان داریم و شغلمون هم کشاورزی هست اما همه نخلها خشک شدند و آبیبرای کشاورزی نیست."
حاج ظاهر میگوید: "50تا گاو داشتم اما الان هیچی ندارم. همه دامهای من به خاطر اینکه آب نیست، تلف شدند. حداقل الان یکی به داد ما برسد تا همین تعداد نخلهایی که هنوز زنده هستند را نجات بدیم. برای خدا و برای مردم شادگان کاری کنید. 70 خانواده از این روستا مهاجرت کردند و اگه شرایط اینجوری باشد، ما هم مجبوریم از روستا بریم".
شرجی نفسگیر میشود. خورشید بالا آمده و گرما سرازیر شده است. حرفهای حاج ظاهر تمام نشده که یکی از اهالی روستا دستم را میگیرد و به سمت نخلهایش میبرد. نفس بلندی میکشد و میگوید: "تمام نخلهای من به خاطر شوری آب و اینکه آبی نیست تا به آنها بدهم مُردهاند. 5سال است که در منطقه آب نداریم و آب کمی هم که به منطقه میرسد شور است".
با دست به پیشانی خود میزند "نه شرکتی در منطقه هست که در آن کار کنیم و نه شغل دیگهای داریم. پدران ما قبلا تو منطقه ماهیگیری، دامداری و کشاورزی میکردند اما الان اینجا هیچی نیست. چون آب نیست و آبی هم که به ما رسیده شور بوده و همه چیز را از بینبرده است. 500 اصله نخل دارم اما اگه بخواهم رطب بخورم، مجبورم از بازار بخرم چون نخلهای ما خشک شدند. نخلهایی هم که بار میدهند چون آبی که به آنها رسیده شور بوده، محصول خوبی ندارند".
خورشید دارد بالا میکشد. ساعت 11 ظهر است. از اهالی روستای شاوردی خداحافظی میکنم و سوار ماشین میشوم و به سمت روستای "حدبه خروسی" حرکت میکنم. دو طرف جاده، نخلهای بی سر، سَر به آسمان کشیدهاند. عجیب هر جا که میروم خشک است. در مسیر نگاهم به پیرمردی تک افتاده با عبایی سیاه، گره میخورد. به سراغش میروم. میگوید نامش "حلاوی" است و قصد مهاجرت دارد "ما در شادگان هیچی نداریم. هرچی که داشتیم از بین رفته و زندگی اینجا خیلی سخت شده است. خیلی از مردم مهاجرت کردند و اگر آب نباشد ما هم از روستا میرویم".
او ادامه میدهد: "تالاب شادگان خشک شده و دامهای ما همه به خاطر بیآبی تلف شدند. دیگر حتی نمیتوانیم ماهیگیری کنیم چون ماهی در تالاب نیست. نخلستانها هم که همه هستند و هرچی نخل بوده از بین رفته است. خیلی از کشاورزایی که در روستا بودند، مهاجرت کردند چون آبی واسه کشاورزی و زندگی نیست".
"حلاوی" حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما خورشیدِ بی رحم، مغز آسمان است و شرجی زور دارد. چشمهایم گُر گرفتهاند. مسیر را ادامه میدهم تا به روستای "حدبه خروسی" میرسم. از ماشین که پیاده میشوم، وزش آرام باد، بوی شرجی را جابهجا میکند. روستا چسبیده به تالاب شادگان است اما انگار خشکی، اینجا هم دست بردار نیست.
ساعت 12 ظهر. در هُرم داغ و زَهر زرد خورشید به تالاب رسیدهام. بوی روزِ شط میآید. بچهها در آب تالاب، بازی میکنند و صدای خندهشان، آب را به رقص درآورده است. لجنهای تالاب را به سر و صورت خود میمالند و در آب شریجه میزنند. یکی از اهالی روستا با پارچی پر از آب از دور، نزدیک میشود. آبی مینوشم. از او میخواهم تا از مشکلات زندگی در آن روستا صحبت کند. میگوید: "مردم این روستا قبلا در تالاب شادگان ماهیگیری میکردند اما الان تالاب وضعیت خوبی واسه صید ماهی ندارد. بعضی از اهالی مجبور هستند واسه اینکه زندگیشون بچرخد، پرنده شکار کنند".
او ادامه میدهد: "در روستا کشاورزی نداریم چون آب نیست. همه نخلها در حال مردن هستند و آب به آنها نمیرسد. بیشتر دامهای روستا هم از بین رفتهاند چون آبی در روستا نیست که به دامها بدهیم. آب تالاب هم شور است و نمیشود از آن استفاده کرد. باید فکری به حال این وضعیت شود. ما شغلی غیر از ماهیگیری و کشاورزی و دامداری نداریم و الان با توجه این وضعیت بیشتر مردم بیکار هستند".
پیرمردی با لباسی سرتا پا سپید، سر میرسد. میگوید که دوست دارد مشکلات روستا حل شود. "در گذشته ماهی صید میکردم اما تالاب شور شد و زندگی ما را فلج کرد. دیگه هیچ ماهی تو این آب نیست که بتوانیم ماهی صید کنیم. هرچی مشکل داریم از همین آب شور است. قبلا پرنده شکار میکردم اما الان حتی پرندهای هم در این منطقه نیست که بشه شکار کرد".
او میگوید: "هیچ شغلی جز کار کردن با تالاب نداریم. اگر تالاب نباشد، ما هم نیستیم. اینجا حتی آب شرب هم نیست و مجبور هستیم که آب بخریم. لولهکشی داریم اما همیشه آب در لوله نیست و وضعیت خیلی بدی داریم اما هیچکس ما را نمیبیند".
حرفهایش دَم دارد. از گرمای خورشید هم داغ تر هستند، اما زمان کوتاه است. از اهالی روستا خداحافظی میکنم و سوار ماشین میشوم. در مسیر بازگشت، نخلهای بی سر و دهان خشک زمینهای کشاورزی شادگان در ذهنم نقش بستهاند. نخلها در شادگان ایستاده، مرده بودند و نخلداران چیزی جز عذاب نصیبشان نشده بود. این سوال ذهنم را پر میکند که چرا کسی به این نخلها توجه نکرد؟! چرا کسی توجه نمیکند؟
گزارش از: شایان حاجی نجف، خبرنگار ایسنا خوزستان
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۹۱۰۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازی با ایران بازی با دم شیر است/بهزور کسی را بهشت نخواهیم برد اما مقابل ناهنجاری ایستادهایم
امام جمعه موقت تهران گفت: آنچه ایران اسلامی در برابر رژیم غاصب صهیونیستی انجام داد یک کار الهی بود، کاری بود که بر اساس قرآن انجام شد.
به گزارش ایسنا، آیت الله سیداحمد خاتمی در نماز جمعه این هفته تهران اظهار کرد: اقدام ایران نسبت به رژیم صهیونیستی تنبیهی بود، زدند و ما محکم زدیم. آنچه که یقین است اگر بخواهند کارشان را تکرار کنند سیلی محکمتری خواهند خورد. نظام قرآنی ما موجب عملکرد اسلامی و قرآنی ما شد.
وی ادامه داد: در آیه ۱۹۴ سوره بقره تاکید شده کسی که شما را زد تردید در زدنش نکنید. چنین آموزهای در آیه ۱۲۶ سوره نحل و آیه ۶۰ سوره بقره نیز تکرار شده است. عملیات ایران در اسرائیل نمایش قدرت و اقتدار ایران اسلامی بود. چرا آقا بر روی موضوع موشکی بیش از یک دهه است تاکید کرده اند؟ با اقدام ایران برجام ۲ و برجام ۳ و مذاکره موشکی هوا شد. بر سر توان موشکی کشورمان مذاکره نکرده و هرگز مذاکره نخواهیم کرد.
امام جمعه موقت تهران تاکید کرد: ما با هیچکس تعارف نداریم. دشمنان ما رعد و برق زیادی از خودشان نشان دادند اما کار خاصی انجام ندادند ولی ما عمل میکنیم. اگر چیزی را بگوییم پای حرفمان میایستیم. ما در این عملیات مراکز اقتصادی، بیمارستان، مدرسه یا حتی پادگانهای نظامی را نزدیم بلکه صرفا پادگانی را زدیم که از آن پادگان، کنسولگری ایران هدف قرار گرفته بود. به این اقدام تدبیر و عملکرد عاقلانه گفته میشود.
خاتمی متذکر شد: این عملیات نشان داد که دوران موشک پایان نیافته است و باید موشک داشته باشیم تا بتوانیم جواب وحشیها را بدهیم، البته کار فرهنگی هم انجام میدهیم. در این عملیات یک جا را زدیم اما نسبت به مراکز زیادی هشدار دادیم. اعلام کردیم بازی با ایران بازی با دم شیر است؛ همچنین اعلام کردیم اگر با ایران اسلامی آنچنان رفتار کنید پاسخ جدی از ما دریافت خواهید کرد.
وی ادامه داد: یمن، حزب الله لبنان، حشد شعبی عراق و آزادگان دنیا به ما تبریک گفتند. این مسئله نشان میدهد جبهه متحده مقاومت شکل گرفته است و البته جبهه رذالت شامل انگلیس، آمریکا و اتحادیه اروپا نیز خودش را نشان داد. آنان عاقبتشان را به ریسمان پوسیده رژیم صهیونیستی گره زده اند اما باید بدانند که این رژیم نابود می شود و جبهه رذالت رسوا خواهد شد.
امام جمعه موقت تهران افزود: جبهه سوم جبهه کسانی بود که ما را به خویشتن داری دعودت کردند. ما به آنان توصیه میکنیم که ارتباطشان را با رژیم صهیونیستی قطع کنند، اما متاسفانه همچنان از این رژیم حمایت میکنند در حالی که رژیم صهیونیستی مسلمانان و عربها را قتل عام میکند.
خاتمی ادامه داد: دنیا متوجه شد همان قدر که ایرانیان از اسلام دفاع میکنند به همان اندازه نیز از میهن شان دفاع میکنند. وقتی مراکز دیپلماسی ما هدف قرار میگیرد یعنی خاک ما هدف قرار گرفته است به همین دلیل ما نیز آنان را زدیم.
وی تاکید کرد: متدینین همانطور که در جنگ ۸ ساله از ایران دفاع کردند اکنون نیز دفاع خواهند کرد.
امام جمعه موقت تهران در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مسئله حجاب گفت: حجاب از ضروریات دین است که ۱۰ آیه قرآن درباره آن نازل شده است و صدها روایت درباره آن داریم. مقام معظم رهبری نیز فرمود «بیحجابی هم خلاف شرع و هم خلاف قانون است.» نظام اسلامی به فضل الهی در برابر این ناهنجاری خواهد ایستاد.
خاتمی در عین حال هشدار داد: به زور کسی را به بهشت نخواهیم برد اما در برابر این ناهنجاری ایستادهایم و همچنان خواهیم ایستاد و عقب نشینی نخواهیم کرد. مردم در این زمینه از نیروی انتظامی تشکر میکنند.
وی خطاب به جامعه حزباللهی گفت: از جامعه متدینین خواهش میکنم در مسئله حجاب دو قطبی شکل ندهید. منطقی و استدلالی بحث کنید و به یکدیگر انگ و تهمت نزنید. دلسوزان نظام در میدان هستند. به والله انگ زدن به یکدیگر مشکل بیحجابی را حل نمیکند و اصلاً درست نیست. شورای نگهبان و مجلس هست و مطمئن باشید مسوولان نظام هم از دین عبور نخواهیم کرد.
امام جمعه موقت تهران با تبریک سالروز تاسیس سپاه و ارتش گفت: نیروهای مسلح ایران بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ایران هستند. آنان دژ مستحکم ملت هستند و نخواهند گذاشت دشمن به ملت ایران تعرض کنند. مقام معظم رهبری تعبیر خوبی از نیروهای مسلح در هفته گذشته داشتند. عزت نظام اسلامی موجب عزت ایران اسلامی و عزت ایران اسلامی موجب عزت نظام اسلامی میشود.
وی ادامه داد: تقویت ایران اسلامی موجب تقویت نظام اسلامی میشود و تقویت ایران اسلامی موجب تقویت نظام اسلامی میشود. اگر حاج قاسم نبود تا با داعشیها بجنگند ما در خیابانهای تهران با آنان میجنگیدیم اما اکنون همه چیز کشورمان در سایه آرامش به پیش میرود. مردم به این عزیزان و خدمتشان نیازمند هستند.
خاتمی خاطرنشان کرد: امنیت ایران افتخاریست که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به وجود آوردهاند. همه نیروهای مسلح جدا قابل ستایش هستند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با تسلیت رحلت عبدالعظیم حسنی گفت: این بزرگوار را زنده زنده دفن کردند و به شهادت رساندند. ثواب زیارت ایشان معادل ثواب زیارت اباعبدالله الحسین است.
ادامه دارد ...