فضائلی: دلیل بیوزیر ماندن وزارت علوم سهمخواهی اصلاحطلبان است/ عطریانفر: نمیتوانیم گمانهزنی کنیم توفیق دولت دوازدهم قطعی است
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۶۰۲۲۰
صراط: مناظره بررسی کابینه دوازدهم با حضور مهدی فضائلی کارشناس مسائل سیاسی و محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران عصر امروز (یکشنبه) در استودیوی خبرگزاری فارس برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، این نشست که به موضوع روند رأی اعتماد به کابینه دوم حسن روحانی و رویکردهای سیاسی، اقتصادی کابینه میپردازد، بهصورت زنده از طریق سایت و کانال خبرگزاری فارس پخش شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای این نشست فضائلی در ارزیابی خود از کابینه جدید روحانی، اظهار داشت: ما در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم و انتظار این است در همه عرصهها به یک رشد 40 سالهای رسیده باشیم، یکی از مسائلی که میتواند نشانه این رشد و بلوغ باشد نوع مواجهه ما با پدیدههای مهم سیاسی ازجمله تشکیل دولت دوازدهم است.
*نگاه ما به دولتها باید بر اساس منافع کشور و منافع نظام باشد
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: ممکن است برخی در یک نگاه کوتهبینانه و با نگرش سطحی از اینکه دولتی بهعنوان رقیب سیاسی آنها موفق نباشد، خوشحال شوند درحالیکه باید طرز نگاه ما به دولتها بر اساس منافع کشور و منافع نظام باشد. چراکه قبل از اینکه هر دولتی به یک جریان سیاسی وابسته باشد دولت جمهوری اسلامی است.
وی بابیان اینکه حتماً وضعیت و عملکرد دولتهای قبلی در عملکرد دولت بعدی مؤثر است، افزود: ما اگر منافع سیاسی و جناحی خود را در طول منافع نظام تعریف کنیم حتماً باید برای موفقیت این دولت دعا کنیم تا وعدههای آنها محقق شود.
فضائلی در ادامه اظهار داشت: حتماً وضعیت و عملکرد دولت قبل در اقدامات و عملکرد دولت بعدی مؤثر است و اینکه دولت در چه شرایطی کار را تحویل گرفته بسیار مهم است هرچند چند نکته در این زمینه وجود دارد.
* وقتی خاتمی دولت را از مرحوم هاشمی تحویل گرفت نقدهای جدی درباره عملکرد آن دولت وجود داشت
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه هیچکدام از دولتها که مابعد از انقلاب داشتهایم در فضای رقابتی نمیگویند که ما دولت را در شرایط خوبی تحویل گرفتیم، افزود: معمولاً مبنای هر دولت این است که جریان قبلی نتوانسته کشور را خوب اداره کند، همانطور که وقتی آقای خاتمی دولت را از مرحوم هاشمی تحویل گرفت نقدهای جدی درباره عملکرد آن دولت وجود داشت.
وی تأکید کرد: ما باید دولتها را مبتنی بر وعدههایی که دادهاند ارزیابی کنیم، آقای روحانی دولتی را تحویل گرفته و بر اساس آن وعدههایی را به مردم داده است اما اینکه مجدد برخی مباحث به دولت قبل ارجاع داده شود بخصوص در دولت دوازدهم این امر قابلتأیید نیست.
* دولت یازدهم چندان توفیق اقتصادی نداشت
فضائلی با تأکید مجدد بر اینکه باید معنای ارزیابی تحقق وعدهها باشد، تصریح کرد: دولت یازدهم چندان توفیق اقتصادی نداشت و ما امیدواریم دولت دوازدهم از تجارب خود استفاده کرده و اتفاقات مثبتی رقم بخورد.
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به عملکرد دولت اول و دوم خاتمی، اظهار داشت: دولت اول آقای خاتمی ازلحاظ اقتصادی عملکرد ضعیفی داشت چراکه درگیر مسائل سیاسی بود و آن زمان به تعبیر مرحوم هاشمی هرروز یک بمب در روزنامهها منفجر میشد که البته برخی از آنها را نیز آقای عطریانفر اداره میکرد، هرچند آن زمان دولت اصلاحات طرف آقای هاشمی بود.
وی یادآور شد: آقای خاتمی باتجربهای که از دولت اول خود و پس از درگیریهای سیاسی به دست آورده بود دولت دومش را به فضای اقتصادی برد و ما شاهد اتفاقات مثبت اقتصادی در آن دوره بودیم؛ لذا اگر همین رفتار در دولت آقای روحانی وجود داشته باشد کشور معطل نخواهد ماند.
فضائلی با اشاره به موضوع برجام خاطرنشان کرد: علیرغم ضرورتی که برجام برای کشور داشت اما ما نباید کشور را سه سال معطل برجام نگه میداشتیم؛ بنابراین امیدواریم این تجربه در دولت دوازدهم بکار گرفته و به موضوع اقتصاد توجه شود.
*سرمایهگذاری خارجی باید بیاید اما نه با معطل گذاشتن کشور
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به سخنان امروز روحانی در دفاع از وزرای خود سرمایهگذاری خارجی و فناوری را امری لازم برای کشور برشمرد و گفت: سرمایهگذاری خارجی باید بیاید اما نباید با معطل گذاشتن کشور فرصتها را از بین ببریم.
وی درباره برخی رفتارهای نمایندگان در مجلس شورای اسلامی و ثبتنام بهعنوان مخالف و سخنرانی بهعنوان موافق اظهار داشت: این مسئله جدید نیست و قبلاً هم سابقه داشته است و بخشی از این امر ناشی از مشکلات آییننامهای و بخشی نیز ناشی از مشکلات رفتاری نمایندگان است.
فضائلی بابیان اینکه نقش لابی در رأی آوردن برخی وزرا حتماً مؤثر بوده است درعینحال تصریح کرد: مجموعهای از عوامل در رأی مجلس دهم و 16 وزیری که رأی اعتماد گرفتند مؤثر بوده و لازم است نقش این لابی، کار کارشناسی و دفاع از برنامه و عملکرد بهصورت جداگانه بررسی شود.
فضائلی در ادامه و در پاسخ به اظهارنظر عطریانفر در این مورد که جریانات سیاسی میتوانند باهم به گفتوگو بپردازند، اظهار داشت: از این فرصت باید استفاده کرد که دو جریان به هم نزدیکتر شوند و بهصورت کلی با این اظهارات آقای عطریانفر موافقم چون این گفتوگوها را برای کشور مفید میدانم که جریانهای سیاسی گفتوگوهای مفید و سازندهای را داشته باشند و به نقاطی برسند که ماحصل آن فضای خوبی برای رقابتهای سیاسی ایجاد کند.
وی در پاسخ به سؤال مجری برنامه با این عنوان که چرا علیرغم اینکه آقای عطریانفر تأکید بر گفتوگوهای سیاسی بین جریانها دارند، جریانی در سال 88 بدون در نظر گرفتن منافع ملی دست به اعتراضات غیرمعقول و آشوبهای خیابانی زد، اظهار داشت: اتفاقات مشابه سال 88 که هزینهها و خسارات زیادی به کشور از باب یک بدفهمی از شرایط توسط یک جریان سیاسی بر کشور تحمیل شد و این جریان تصور کرد از آن طریق و با به هم زدن بازی به قدرت میرسد و شرایط برمیگردد، عقلای این جریان اکنون متوجه شدند که رفتارشان پرهزینه بوده و اکنون میپذیرند که کار عقلانی نبود.
کارشناس مسائل سیاسی افزود: البته هستند کسانی که بهرغم اینکه میدانند اشتباه کردهاند ولی حاضر به این نیستند که بهاشتباه خود اذعان کنند و اگر میپذیرفتند اکنون فضای سیاسی کشور بهتر از این بود.
فضائلی با تأکید بر اینکه نیروهای اصلاحطلبی که علاقهمند به کشور و نظام هستند میتوانند با نیروهای اصولگرا گفتوگو کنند، تصریح کرد: من معتقدم با اینطرف و آنطرف ایستادن و با خطکشیها چیزی به دست نمیآوریم.
وی در پاسخ به این بخش از اظهارات عطریانفر که گفته بود روحانی یک شخصیت اصولگرا است،خاطرنشان کرد: این با بخشی از ادعاهای جریان اصلاحات سازگاری ندارد جریان اصلاحات مدعی است که جریان اصولگرا با توجه به نتایج دو انتخابات گذشته با اقبال روبهرو نیست و شکستخورده است. اگر آقای عطریانفر و جریان اصلاحات بپذیرد که روحانی اصولگراست اینجا یک تناقض به وجود میآید.
فضائلی درعینحال با تأکید بر اینکه روحانی را با بخشهایی متعددی از شاخصهای اصولگرایی منطبق نمیدانم، خاطرنشان کرد: روحانی امروز با روحانی دهه 60 و بخشهایی از دهه 70 متفاوت است و شاید برای توصیف شرایط ایشان بتوان به مرحوم هاشمی رفسنجانی اشاره کرد،هاشمی پایهگذار خاستگاهی است که اکنون آقای روحانی در آن قرار دارد و امروز کسی آقای هاشمی را اصولگرا نمیداند هرچند شاید عدهای بگویند آقای هاشمی از اول اصولگرا بوده است.
کارشناس مسائل سیاسی تأکید کرد: امروز روحانی را چه به اعتبار ارزشهای اصولگرایی و چه به اعتبار ساختار اصولگرایی اصولگرا نمیدانم چون ایشان فاصلههای قابلتوجهی با معیارهای اصولگرایی دارند.
*اصلاحات دنبال سهمخواهی از روحانی بوده و هست
وی در بخش دیگری از اظهارات خود بابیان اینکه نکته دیگر مسئله سهمخواهی از آقای روحانی است تصریح کرد: اصلاحات دنبال سهمخواهی از روحانی بوده و هست و هم اخبار پشتصحنه و هم مصاحبههای شخصیتهای اصلاحطلب این مسئله را تأیید میکنند.
وی با اشاره به عدم معرفی وزیر علوم توسط روحانی برای رأی اعتماد از مجلس خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین دلایل بیوزیر بودن وزارت علوم بهعنوان یکی از مهمترین وزارتخانههای کشور این است که اصلاحات همواره دنبال این بوده که این وزارتخانه را در اختیار خود داشته باشد و اکثریت قریب بهاتفاق وزرای بعد از انقلاب اصلاحطلب بودهاند و حتی این مسئله در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی نیز وجود داشت. هر زمان که وزیر علوم دولت اصلاحطلب بوده مشکلاتی در دانشگاهها ازنظر سیاسی به وجود آمده و الان هم نیز عدهای همان وضعیت را دنبال میکنند.
فضائلی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به عدم رأیآوری حبیبالله بیطرف در جریان رأی اعتماد مجلس اظهار داشت: به نظر من هم روحانی نتوانست دفاع خوبی از بیطرف کند و هم بیطرف ارائه خوب و موفقی به مجلس نداشت.
کارشناس مسائل سیاسی همچنین با اشاره به بخشی از اظهارات عطریانفر مبنی بر تعامل روحانی و رهبر انقلاب در مورد انتخاب برخی از وزرای کابینه تصریح کرد: اینکه آقای عطریانفر میگویند وزارت خارجه اطلاعات و دفاع با هماهنگی رهبر انقلاب انجامشده باید بگویم این هماهنگی نسبی است و کسی نمیتواند بگوید وزرای خارجه اطلاعات و دفاع قبلی یا فعلی منصوب رهبری هستند و در تعاملی توافق صورت میگیرد و وزیری که معرفی میشود وزیر رئیسجمهور است.
* روحانی و اصلاحات باید پاسخگوی عملکرد دولت دوازدهم باشند
وی همچنین با اشاره به بخش دیگری از اظهارات عطریانفر پیرامون نقش جهانگیری در دولت روحانی تصریح کرد: در فرآیندی که کابینه برای تعیین شدن طی میکرد به شرایطی رسید که جهانگیری میخواست از روحانی جدا شود ولی این اتفاق نیفتاد و نظر جهانگیری تغییر کرد فرد دیگری غیر از آقای کرباسیان مدنظر روحانی بود که آن فرد مورد اعتراض جهانگیری قرارگرفته بود ولی درنهایت با انتخاب آقای کرباسیان آقای جهانگیری در دولت دوازدهم باقی ماند.
فضائلی تأکید کرد: هم روحانی و هم اصلاحات باید پاسخگوی موفقیت و یا خدایی ناکرده عدم موفقیت دولت دوازدهم باشند.
کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به این سؤال مجری برنامه که آیا کابینه دوازدهم کارآمدتر از کابینه سابق خواهد بود، گفت:باید ابراز امیدواری کنیم که به دلایلی همچون تجربه ارزشمند 4 ساله و به بهکارگیری آن و اینکه به نظر میآید این دولت نباید حاشیهساز باشد و معطوف به کار باشد و با توجه به اینکه فضای کشور را خوب میبینم و امیدوارم طوری باشد که نتیجه خوبی حاصل شود.
فضائلی در پاسخ به این بخش اظهارات عطریانفر که گفته بود اصولگرایان از احمدینژاد دفاع کردن و احمدینژاد گزینه اصولگرایان بود، تصریح کرد: اصولگرایان در دور اول از احمدینژاد دفاع نکردند و در دور دوم هم همه چهرههای شاخص پشت آقای احمدینژاد نبودند. در نشستی که جریان اصولگرایی نامزد خود را مشخص کرد ولی آقای احمدینژاد به آن جلسه نیامد.
وی همچنین بابیان اینکه در برخی اظهارنظرها توسط برخی از وزرای پیشنهادی این عنوان شد که اشتغال وظیفه وزارتخانه من نیست،خاطرنشان کرد: تا زمانی که این نگاه در دولت درست نشود نمیتوان امیدی برای بهبود داشت.
* همه وزرای دولت باید یکی از وظایف خود را ایجاد اشتغال بدانند
کارشناس مسائل سیاسی با تأکید بر اینکه همه وزرای دولت باید یکی از وظایف خود را ایجاد اشتغال بدانند، گفت: اینکه کسی خود را موظف در این زمینه نداند خطاست و باید آن را اصلاح کند.
فضائلی با اشاره به تأکید رهبر انقلاب بر سه مؤلفه معیشت و اقتصاد، تعامل با همه جهان و صلابت در برابر سلطهطلبان که اخیراً مطرح کردند خاطرنشان کرد: اگر به این سه مؤلفه توجه شود شاهد دستاوردهای خوبی خواهیم بود و دولت باید نشان دهد که به معیشت، تعامل با جهان و اقتصاد اهمیت میدهد. اینکه فقط به چند کشور محدود شویم تعامل با جهان نیست و متأسفانه امروز شاهد هستیم در وزارتخانهای چون نفت تعامل با جهان نیست و جهتگیری سوم نیز که صلابت در برابر سلطهطلبان است باید توسط دولت دوازدهم مدنظر قرار گیرد.
عطریانفر: سر اصلاحطلبان در جریان کابینه کلاه نرفته/ «بیطرف» هیچ علاقهای به عضویت در کابینه نداشت
به گزارش فارس، در ادامه این نشست عطریانفر طی سخنانی اظهار داشت: دولتها دارای اهداف بلندمدت و کوتاهمدت هستند که هرکدام آثار و تبعات خود را دارند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی افزود: مدیریت اجرایی حکم میکند ما در مقام تعمیم منافع بلندمدت دولتها حتماً باید پیوندی تمام عیار بین آنچه دولت فعلی عمل میکند با دولتهای پیشین و آتی قائل باشیم.
عطریانفر معتقد است که دولتها در مقام تأمین منافع پایدار و بلندمدت خود حتماً باید در راستا و همسو با آهنگ عمومی نظام که برگرفته از تاریخ چند دهساله آن است در تاکتیکها و عملیات اجرایی کوتاهمدت خود روش و سرعت مختص به خود را دارند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: در کشورهای دیگر هم که رقابتها نوعی رقابت حزبی و گروهی است احزاب رقیب یک افق بلندمدتتر را تعقیب میکنند و همسویی دارند؛ چون در مقام تعقیب هدف اصلی منافع مردم است و آنها در این جهت حرکت میکنند چون مردم یک مجموعه ثابت و پایدار هستند؛ بنابراین در مقام گفتار نیز همان چیزی را میگویند که دولت پیشین و رقیبشان میگفت.
وی توضیح داد: اگر مقایسه کنیم میبینیم که شعارها چه در دولت احمدینژاد، خاتمی، هاشمی و روحانی همگی در قالب شعار قابل دفاع هستند؛ اما مردم در پایان هر دولت بررسی میکنند که بین آنچه گفته و عمل شده چه فواصلی وجود دارد.
عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در پاسخ به این پرسش که شما یکی از مدافع سرسخت کابینه دوازدهم بودهاید و تأکید داشتهاید که کابینه دوازدهم با وعدههای رئیس دولت سنخیت دارد؛ بنابراین یکی از مشکلات جدی مردم موضوع اقتصاد است و برخیها معتقدند که این تغییر با شعارهایی که داده شد هماهنگ نیست؛ به نظر شما آیا وعدههای جدید آقای روحانی و منابع اقتصادی مردم تحقق مییابد یا خیر گفت: آرزو میکنیم که تأمین شود.
*نمیتوانیم گمانهزنی کنیم که توفیق در دولت دوازدهم قطعی است
عطریانفر خاطرنشان کرد: ما نمیتوانیم نیتخوانی و گمانهزنی کنیم که توفیق در دولت دوازدهم قطعی است چراکه این را بازی کردن با افکار عمومی میدانیم. ما باید در مقام پاسخ دادن سؤال بررسی کنیم که در چه نقطهای قرار داریم.
به باور وی پدیده معضلات اقتصادی محصول یک حرکت فردی نیست که بتوان بهصورت فردی به آن پاسخ داد. بلکه بخش بزرگی از معضلات ما در حوزه اقتصادی ناشی از مشکلاتی است که در طول این چند ده سال داشتهایم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: من نمیخواهم به زمان جنگ بپردازم چراکه آقای هاشمی رفسنجانی گامهای مؤثری برای بازسازی اقتصاد ملی ما برداشت و علیرغم همه نقدها جمعبندی قابل دفاعی داشت و ما در جناحهای سیاسی بر روی اینکه نکته تأکید کردیم.
وی میگوید که حواشی ما (ایران) در روابط سیاسی و اقتصادی خود با دنیای معاصر سبب ایجاد تحریمها شد و تحریمها نیز آسیب جدی به کشور زد و این چیزی نیست که یکشبه بتوان آن را حل کرد.
عطریانفر بابیان اینکه دولت احمدینژاد دولت موفقی در تأمین مقاصد اقتصادی ملت نبود، گفت: دولت احمدینژاد تعبیری از عدالت به مفهوم عدالت توزیعی مطرح و بر روی آن تأکید کرد، اما از سویی دیگر ما درآمد هنگفت ارزی و بزرگی از طریق نفت در هشت سال دولت داری ایشان در اختیار داشتیم اما بخش سنگینی از این منابع در حوزه زیرساختی تأمین نشد.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی بر این باور است که عدم تأمین درآمدهای عظیم ارزی و نفتی هشت سال دولت احمدینژاد در بخش زیرساختی دارای آثار و تبعاتی بوده و خواهد بود که در دولتهای بعدی برجایی گذاشته و میگذارد.
* اکنون هم بعد از داستان برجام اعتماد بهصورت عرفی شکل نگرفته است
وی به برجام (سند توافق ایران با 1+5) اشاره و تصریح کرد: اکنون هم بعد از داستان برجام اعتماد بهصورت عرفی شکل نگرفته است و ما امکان جذب سرمایههای خارجی و رونق اقتصادی در عرصه ملی و فراملی احساس نمیکنیم و این تبعات شرایط گذشته است.
عطریانفر بابیان اینکه منطق حرکت دولت حکم میکند که در توزیع اقتصاد نیروهای کارآمد را به کار بگیرد اظهار کرد: با بهکارگیری نیروهای کارآمد میتوان به بخشی از مشکلات فائق آمد.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی تفاوت چندانی بین تیم اقتصادی در دولت یازدهم و دوازدهم قائل نیست و تأکید دارد که اگر درگذشته تیم دولت آقای روحانی گامهای مورد انتظار را برنداشته است باز همان تیم بازسازیشده اما یک امید وجود دارد و آن اینکه وزرای اقتصادی ما واجد دو هویت هستند.
وی هویت شخصی و تخصصی و هویت جمعی و کابینهای را دو هویت از وزرای اقتصادی عنوان و تصریح کرد: باور من این است مسئولیت نقشآفرینی و تأثیر عضویت کابینه مهمتر از وزارتخانه است. به این معنا که اگر بتوانیم یک هماهنگی قابل قبولی را رقم بزنیم آن هماهنگی عمومی با تأکید بر هویت جمعی در کابینه میتواند حتی بر بخشی از زخمها قائل آید و مشکلات را رفع کند.
عطریانفر ابراز امیدواری کرد: اگر شرایط سیاسی ما بهگونهای رقم بخورد که اعتمادها هم درون جامعه سیاسی و هم در ارتباط بین مناسبات ایران و دیگر کشورها صورت بپذیرد میتوان رونقی که مورد انتظار است را حاصل کرد.
عطریانفر در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه برخی از اصلاحطلبان برخلاف شما که مدافع کابینه هستید، انتقاداتی را نسبت به کابینه مطرح میکنند، بنابراین به نظر شما سر اصلاحطلبان در جریان کابینه بیکلاه مانده است یا خیر،گفت: خیر. سر اصلاحطلبان کلاه نرفته است.
وی افزود: وقتی سخنی را مطرح میکنیم مهم این است که بررسی شود گوینده این سخن کیست و نسبت وی چه عرصههای را به خود اختصاص میدهد. یک تصور کلی وجود دارد که آن گفتمان غالب در حوزه اصولگرایی و اصلاحطلبی را چه کسی نمایندگی میکند و چه کسی آن سخن و پیام را بهصورت جامعالاطراف مطرح میکند؛ بنابراین برخیها نقدهایی را مطرح میکنند که صداهای تکصدایی است.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در پاسخ به این پرسش که یعنی صحبتهای آقایان منتجبنیا، صوفی، لاری و حتی جهانگیری در زمره تکصدایی است، گفت: حتماً؛ وقتی صحبت از اصلاحطلبان میکنیم باید بدانیم که اصلاحطلبان امروز یک شورای عالی به محوریت آقای خاتمی دارند که جمعبندیها در آن صورت میگیرد و این رضایت عمومی به مفهوم اینکه حداکثر توقعشان پاسخدادهشده، نیست بلکه یک رضایت نسبی محسوب میشود و همین رضایت کفایت میکند.
عطریانفر ادامه داد: ممکن است بنده که در شورای عالی سیاستگذاری عضویت دارم به دلیل مطالبات حداکثری خودم قانع نباشم اما دیگری ممکن است قانع باشد و فکر کند قناعت زیادی حاصل شده اما بهصورت متوسط و میانگین آن چیزی که توسط دولت تعریفشده رضایت عمومی اصلاحطلبان و گفتمان اعتدال را پاسخ داده است و اگر غیر این بود حتماً صدای بزرگان اصلاحطلب درمیآمد.
وی معتقد است که در انتخابات 92 و 96 یک اتفاق بینظیر صورت گرفته که در سلسله توالی دستبهدست شدن دولتها در گذشته رخ نداده است چراکه آقای دکتر حسن روحانی یک شخصیت اصولگرا بود و زیرساختهای فکری، عملکرد و نشاط سیاسی وی نیز یک تصویر کاملاً اصولگرایانه را به نمایش میگذاشت و این جزو حوادث زیبای تاریخی عرصه سیاست ما محسوب میشود که اصلاحات آن گفتمان و عملکرد را تائید و پشتیبانی میکند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران بابیان اینکه 92 تصویری از سال 60 است، خاطرنشان کرد: در سال 60 حوادثی در قضیه دستبهدست شدن دولتها صورت داشت که دارای بخش خونینی هم بود اما مجموعه دلسوزان نظام در یک نقطه به توافق جدی رسیدند و سال 60 با دولتی که بعدها دچار اختلافاتی نیز شد، آغاز و آن ترکیبی از مجموعه دیدگاههای چپ و راست بود.
عطریانفر با تأکید بر اینکه پیام من به دوستان اصولگرای معقول این است که آیا میتوانید این گسستی که رخداده مجدداً به یک نقطه الفت برگردانید، اظهار داشت: برگردان این گسست به نقطه الفت منافع بیشتر مردم را به دنبال خواهد داشت.
وی میگوید که گفتمان اصلاحات دنبال سهمخواهی از دولت روحانی نبوده و نیست و کسانی هم که چنین مسائلی را مطرح میکنند شاید نظریههای فرعی آنان باشد و یا به دنبال هدف دیگری هستند؛ اما نهاد مرکزی و ذاتی اصلاحطلبان یعنی شورای عالی سیاستگذاری بهخوبی میداند یک رئیسجمهور نمیتواند کابینه را مطابق باسلیقه من اصلاحطلب یا حتی خودش که مسئولیت دارد، تدارک ببیند.
عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بر این باور است که مجموعهای از محدودیتها و معذوریتها در رأی گرفتن یک کابینه از مجلس، دخیل هستند.
عطریانفر در پاسخ به این پرسش مجری که ارزیابی شما از عدم رأی اعتماد آقای بیطرف چیست، چراکه ایشان از گزینه اصلی اصلاحطلبان برای وزارت نیرو بود، گفت: من مشروح مذاکرات امروز مجلس را نشنیدم اما میتوانم کمی پیشبینی کنم که اولاً شخص آقای بیطرف هیچ علاقهمند به عضویت در کابینه نبود و تمایلی هم نداشت و به دلیل شرایط جسمی بهسختی وی را قانع کردند.
وی در همین زمینه توضیح داد: من عدم رأی کافی به آقای بیطرف را بیش ا
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۶۰۲۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مزیت اصلاحطلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربهگیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
میتوان اینگونه ادعا کرد که احزاب اصلاحطلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلیشان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.
سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی در مشق نو نوشت:
این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیبشناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئلهها، بحرانها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آنها به ابزارهایی متوسل میشویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک میکنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز میتوان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئلهها، بحرانها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبههها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟
کمی به عقب برمیگردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا بهنام چپ [خط امام] و سپس اصلاحطلب شناخته میشد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راهحل تبدیل شود. بهعنوان نمونه در زمانیکه گروههای سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامیگری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحهزدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده مادهای دادستانی ختم شد. یا، در دورهای که نظام اطلاعاتی کشور بهشکل پراکنده اداره میشد و هر گروه بهصلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و بهعنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.
مضاف بر اینها میبایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائتهای تئوکراتیک و جزماندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر اینها میتوان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحرانهایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگطلبی و تنشزایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات بهرغم پرونده مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بنبستشکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستیهایی بوده است، که فهرستکردن و نقد قاعدهمند آنها میتواند راهگشا باشد.
اینک اما بهنظر میرسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل، اگر نگوییم به بنبست رسیده، دستکم با بحران اساسی مواجه شدهاند. بحرانی که دامنگیر احزاب اصلاحطلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن میرود چون آفت بهسراغ ریشهها نیز برود.
درباره نظام ادراکی اصلاحطلبان. طی سالیان گذشته، مجموعهای از تلاشها رخ داد و کمک کرد تا اصلاحطلبان درکی نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» بهدست بیاورند. این تلاشهای سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبههای، ۲) کوششهای محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأملاند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاحطلبان- بهعنوان جریان آلترناتیو- بهشمار میرفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یکسو و کاستیهای بسیار در تئوریک و پراتیک سیاستورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست میپندارد، ضمن آنکه خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش میکند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمانزدایی کند.
در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاشهایی رهزن و تعمیمهای انحرافی را مشاهده میکنیم که نهتنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژههای اصلاحی میشوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزههای ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز اینها قبحزدایی کند و بهشکل قرارگاهی بر این حوزهها متمرکز شود و آنها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامههای سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری بهنسبت روشن از این وضعیت به نمایش میگذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوششها و کوششهای تئوریک معتبر فاصلهای قابل توجه دارد. به اینها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبانهای خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بینیاز از ایستگاههای مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاحطلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگرساز و غیریتستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه میبینیم عمده تلاش جریان رقیب اصلاحطلبان بر فتح بوروکراسی و ویژهخواری، آن هم به مبتذلترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمیتوان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهمتر محافظهکاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیضهای جنسی، قومی و… را در پی داشته است. معالوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو بهحساب نخواهد آمد.
با این اوصاف میتوان اینگونه ادعا کرد که احزاب اصلاحطلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلیشان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.
نقشآفرینی بهعنوان بخشی از راهحل. برای توضیح این سرفصل نخست میبایست تفکیکی میان سیاست پاییندستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک بهنظر میرسد کفه سیاست بالادستی به سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورایهای قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پاییندستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پاییندستی بهحدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچگونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دستکم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرفکننده، آمار گرانفروشی و گرانفروشان را گزارش میکردند!
این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاحطلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودیها (inputs) با واقعیت همخواناند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثالهایی را ذکر میکنم که به نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان شدهاند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان میداد. برای نمونه میتوان به مجموعه بیانیههای تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آنکه در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفتوگو و نقد در عرصه عمومی را بهدنبال داشتند. حال آنکه امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:
الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،
ب. مسئله خصوصیسازی،
پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،
ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آنها و فقدان توان چانهزنی مؤثر این قشر،
ث. مسائل نظام درمان و تعرفهها،
ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،
چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرکهای عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…
کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راهحل صورت نمیپذیرد یا اگر هم تلاشی صورت میگیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمیکند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به اینها اضافه کنیم مواردی که به سیاستهای کلی نظام راجع است و اساساً باب گفتوگو دربارهشان بسته است؛ خواه بهعلت محافظهکاری، خواه بهدلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه بهسبب انذارها و محدودیتها.
این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را بهدنبال دارد. نخست آنکه کارویژه اصلاحطلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربهگیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان میرود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم میبیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان میدهد. دوم آنکه، جامعه بهسوی نوعی خودبسندگی هدایت میشود و بیپشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد میشود و بهشکل اقتضایی عمل میکند. نام این وضعیت را میتوان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه بهغایت افزایش پیدا میکند و مردم مستمراً متحمل هزینههای گزاف میشوند. ضربهناپذیری- یا ضربهپذیری حداقلی- مردم بهشکل تودهای در دولت اصلاحات میتواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربهپذیری تودهای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست بهعنوان ضربهگیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد.
سوم آنکه متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاحطلبان تحمیل میشود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئلهیابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگاندازیها در پروسههای اصلاحی، و برگشتپذیری آنها به مؤلفههایی چون «لحن»، «ادبیات تحریکآمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آنکه میتوان فهرستی از لحنهای آرام، و ادبیات غیرتحریکآمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم» است. چنانکه اختلال در نظام مسئلهیابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون میشود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علتالعلل مسائل معرفی میشود. حال آنکه اساساً منطق اصلاحات، نه خصمپرور است و نه حذفمحور.
در بخشهای بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.