سال های دفاع مقدس دوران صداقت بود/ انتقاد از لابی قدرت و ثروت
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۸۳۶۶۱
قائم مقام سازمان نظام پرستاری، از سال های دفاع مقدس به عنوان دوران صداقت و یکرنگی نام برد و گفت: این روزها با دوران دفاع مقدس فاصله گرفته ایم.
به گزارش خبرنگار مهر، این روزها همه جا سخن از دفاع مقدس و سال های جنگ ایران و عراق است. سخن از خاطرات و وقایع جنگ از زبان رزمندگان جنگ تحمیلی لطف بسیاری دارد که باعث می شود خود را به آن سال ها و روزها نزدیک تر احساس کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین بهانه در روزهای پایانی هفته دفاع مقدس پای صحبت های محمد شریفی مقدم قائم مقام سازمان نظام پرستاری نشستیم. رزمنده ای که در روزگار جنگ در نقش سرباز، دانشجو و پرستار در جبهه های جنگ حق علیه باطل حضور داشت و امروز مرور خاطراتش خالی از لطف نیست.
- آقای شریفی مقدم برای اولین بار چه زمانی در جبهه حاضر شدید؟
سال ۵۹ بود و جنگ تازه روزهای پر التهاب نخستین خود را می گذراند. بسیج و سپاه هنوز توان گسیل نیروهای خود به تمامی مناطق غرب و جنوب کشور را نداشتند. بنابراین مردم محلی که خیلی از آنها آشنایی کافی هم با ادوات جنگی نداشتند تحت عنوان نیروهای چریک در مناطق مختلف به دفاع از کشور و مقابله با دشمن متجاوز مشغول بودند. همان روزها مصادف شده بود با شروع دوران خدمت سربازی ما. آبان ۵۹ بود که به آبادان اعزام شدیم. آبادان آن روزها شرایط خیلی بدی داشت، نیروهای نظامی خیلی کم بود به حدی که خوب به خاطر دارم ۱۰-۱۱ کیلومتر از مرز که همین الان متر به متر آن تحت مراقبت کامل است، آن موقع به دست ۱۰- ۱۱ نفر سپرده شده بود. همین موضوع کمبود نیرو به عراقی ها جسارت کافی را داد تا بتوانند آبادان را محاصره کنند. در زمان حصر آبادان ما داخل گارد ساحلی خدمت می کردیم. نیروهای عراقی از سه جهت ما را محاصره کردند و این حصر ۲.۵ تا ۳ ماه طول کشید.
روزهای خیلی سختی بود همان ۱۱-۱۰ نفر بودیم فقط ولی تأمین امکانات اولیه برای ادامه حیات بسیار سخت بود. در روستایی به نام نهر شنبه آل صفر کمی مانده به روبروی فاو مستقر بودیم و بین ما و عراقی ها به اندازه اروند رود فاصله بود. برای تأمین آب آشامیدنی ناچار به استفاده از آب اروند بودیم که بسیار شور و البته آلوده بود. از قضا پاییز هم بود و فصل خرما گذشته بود، خرماهایی که به درخت ها مانده بود خشک و کپک زده شده بود. اما هیچ گزینه دیگری به جز همان خرماها برای زنده ماندن نداشتیم. همین امر سبب شد که با شرایط بسیار بدی از جهت قوای جسمی و نیز با مشکلات فراوان گوارشی مواجه شویم. متأسفانه به خاطر کمبود نیروهای نظامی در مدت حصر کسی از حال ما مطلع نبود و حتی اطلاع نداشتند که ما چند نفر در آن منطقه روستایی گرفتار شده ایم. تا اینکه با فرمان تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان همه توجه ها به سمت آبادان معطوف شد. بالاخره با فرماندهی یکی از افسران لشگر ۷۷ خراسان حصر شکسته شد و ما از محاصره خارج شدیم. اما پس از اینکه قدری بهبودی یافتیم به عملیات شکست حصر آبادان پیوستیم و حتی پس از آن عملیات تا یک سال بعد در آبادان ماندیم.
- بعد از آن یک سال چه اتفاقی افتاد؟
دیگر به شرایط جنگ و بمباران های عراقی ها در آبادان عادت کرده بودیم. همین موضوع هم باعث شد که پس از یک سال بالاجبار ما را به تهران منتقل کردند چرا که فرماندهان نظامی معتقد بودند عادت کردن نیروها به شرایط جنگ باعث بی توجهی آنها به اصول اولیه حضور در مناطق جنگی(نظیر توجه به صدای آژیر، پناه گرفتن در هنگام بمباران و...) باعث بالا رفتن آمار تلفات می شود. پس از آنکه به تهران برگشتیم و دوران خدمت سربازی را به پایان رساندیم، در آذر ۶۱ در اولین کنکور سراسری پزشکی و در رشته پرستاری قبول شدم و در فروردین ۱۳۶۲ وارد دانشگاه شدم. به دنبال اعلام نیاز به پرستاران و دانشجویان پرستاری در جبهه ها، ما نیز به عنوان دانشجوی سال آخر پرستاری به ایلام اعزام شدیم و تا آخر جنگ تحت عنوان نیروی اضطراری ستاد امداد درمان فعالیت کردیم.
- کار ستاد امداد درمان چه بود؟
ستاد امداد درمان نیروهایی را شامل می شد که فقط موقع عملیات ها حضور داشتند و بعد از عملیات مجدداً به مناطق خود باز می گشتند و اینگونه بود که تا سال ۶۶ که فارغ التحصیل شدیم هم در دانشگاه حاضر بودیم و هم در جبهه.
- در چند عملیات حضور داشتید؟
خوشحالم که این توفیق را یافتم که در قالب نیروی اضطراری ستاد امداد درمان در هشت عملیات نظیر کربلای چهار و پنج، والفجر هشت و چهار و نیز عملیات مرصاد حضور داشته ام.
- سخت ترین عملیاتی که در آن حضور داشتید؟
اگر بخواهم سخت ترین آنها را انتخاب کنم باید بگویم عملیات والفجر ۸ که منجر به آزادی فاو شد، سخت ترین عملیاتی بود که در آن حضور داشتم. عملیات بسیار بزرگ و غرور انگیزی بود. شب عملیات کنار اروند بودیم که اعلام کردند برای پست امداد به دو نفر نیروی داوطلب نیاز است. من و یکی دیگر از دانشجویان پرستاری حاضر شدیم و ۴۸ ساعت در پست امداد مورد نظر که هنور تثبیت نشده و در خط تازه شکسته شده فاو بود مستقر شدیم. حضور در پست امداد از این جهت حساس بود که بین نیروهای ما و دشمن چند بار گرفته و پس گرفته شده بود و ممکن بود چند ساعت در اختیار نیروهای خودی و چند ساعت دیگر در تصرف دشمن باشد. بعد از آن ۴۸ ساعت جای ما با نیروهای دیگر عوض شد که متأسفانه آن دو نفر از دوستان هیچ گاه بازنگشتند و ما از سرنوشتشان با خبر نشدیم. اما خدا را شکر آن عملیات به نتیجه بسیار خوبی ختم شد که همان آزادی فاو بود. عراقی ها پس از آن تمام توان خود را بکار بستند که فاو را باز پس گیرند. طی همان عملیات بود که یک روز که بیشترین پروازها در یک روز بی سابقه در تاریخ جنگ ۸ ساله آنقدر بمب بر منطقه عملیاتی ریخته شد که بعدا آن روز را روز نیروی هوایی عراق نام گذاری کردند، در آن روز طی یک صبح تا عصر عراقی ها تمام تسلیحات هوایی خود را بکار بستند تا منطقه فاو را پس بگیرند. و بارها با غرش و یورش ۸۰-۷۰ هواپیما به صورت اسکادران و همزمان و با فاصله کمی از سطح زمین بر فراز منطقه پرواز می کردند که این امر صدای بسیار بلندی را به جهت شکستن دیوار صوتی ایجاد می نمود به نحوی که در موقع پرواز هواپیماهای عراقی ما نمی توانستیم هیچ کاری را انجام دهیم.
همان روز در حالی که به سمت اروند رود در حال حرکت بودیم و هواپیماها مشغول پرواز بر فراز منطقه و بمباران بودند، یکی از بمب ها در باتلاقی در نزدیکی ما افتاد و همین امر موجب موج گرفتگی من از ناحیه کمر شد. آخرین اقدام عراقی ها طی آن روز بمباران شیمیایی منطقه بود که باعث آسیب شیمیایی به تعداد زیادی از نیروهای حاضر در منطقه شد به نحوی که هنوز پس از گذشت سال های طولانی بنده از ناحیه چشم دچار مشکلات مختلفی هستم.
- سخت ترین خاطره شما از سال های جنگ؟
جنگ خاطرات فراوانی را در دل خود جای داده است. خاطرات تلخ و شیرین. شیرینی پیروزی ها و تلخی شکست ها. یکی از تلخ ترین خاطرات بنده در دوران ۸ سال دفاع مقدس مربوط می شود به عملیات کربلای چهار که دو نفر از دانشجویان هم دانشکده ای بنام شهید آیت الله زاده و شهید آملی با بمباران میگ های دشمن و در کنار من شهیدشدند، درست است که آنها به درج رفیع شهادت نائل آمدند اما از دست دادن آنها بدان شکل برای ما بسیار دردناک و سخت بود و هنوز آن صحنه و نحوه شهادت را نتوانستم فراموش کنم، روحشان شاد.
- آیا می توان دوران دفاع مقدس را با برهه زمانی کنونی مقایسه کرد؟
در آن زمان روحیه ایثارگری به شدت در میان همه اقشار و گروه ها دیده می شد. همه تنها به دنبال یک هدف بودند؛ حفظ کشور، نظام و انقلاب. اما متاسفانه در برهه کنونی منفعت طلبی، خودشیفتگی، تکبر و اختلاف طبقاتی روز افزون جای یکدلی و همکاری و همراهی را گرفته است. به نظر می رسد فضای آن روزها با هم اکنون به هیچ عنوان قابل قیاس نیست. این روزها بیشتر رانت و لابی برای کسب قدرت و ثروت حرف اول را می زند. کسانی که در ۸ سال دفاع مقدس تاثیری در سرنوشت کشور نداشتند امروز در منابع عمومی کشور دست دارند و متاسفانه این زر اندوزی ها به هر شکل باعث افزایش فاصله طبقاتی شده و این موضوع در سیستم بهداشت و درمان نمود بیشتری دارد و دیگر آن صفا و صمیمتی که در درمانگاه و بیمارستان های صحرایی برقرار بود دیده نمی شود. هر چند هنوز هم هستند کسانی که جان بر کف و ایثارگر از هیچ تلاشی برای حفظ اسلام و کشور فروگذار نمی کنند. امیدواریم با بکار گیری دولت مردانی از جنس مردم و استقرار عدالت و صداقت و ریشه کن شدن فساد و اشرافی گری در جامعه، شاهد تلطیف فضای فکری، اجتماعی و اقتصادی موجود باشیم.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۸۳۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلاحت پیشه: هم گشت ارشاد حجاب ناموفق بود هم گشت ارشاد مدیران /سرنوشت پولهای اختلاسشده مشخص نشده /ناکارآمدی دولت مقابل الیگارشی قدرت و ثروت
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس و استاد علوم سیاسی در گفتگو با هممیهن به تشریح و بررسی تأخیر در ایجاد گشت ارشاد واقعی مسئولان پرداخت.
مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید؛
* یکی از وعدههای ابراهیم رئیسی تشکیل گشت ارشاد مسئولان بوده است؛ نظرتان درباره عملکرد دولت در رابطه با ایجاد گشت ارشاد مسئولان چیست؟
مقایسه دو گشت ارشاد حاکی از آن است که دو بار این طرح شکست خورده است و هر دو شکست جزو موضوعات منفی کارنامه دولت است. گشت ارشاد عفاف و حجاب بدون قانون، کار خود را انجام میدهد. وقتی قانون وجود ندارد مردم در بلاتکلیفی دچار ظلم میشوند. متاسفانه اصرار جدی نیز در این رابطه صورت گرفته درحالیکه هنوز لایحه حجاب و عفاف تعیینتکلیف نشده عدهای بدون پشتوانه قانونی در حال وارد آوردن فشار بر مردم هستند.
گشت دوم مربوط به فساد و سوءاستفادههای اقتصادی است که در سکوت دچار شکست شده است. چند پرونده عمده مانند پرونده معروف به باغ گیلاس در اُزگُل است. پرونده دیگر چای دبش است که رئیس قوه قضائیه اعلام کرد کسی در این رابطه به دستگاه عدلیه معرفی نشده است درحالیکه قبل از آن اعلام شد احتمالاً ۶۰ نفر در این پرونده دچار اهمال شده باشند.
اما به نظر میآید هیچ پیگیریای صورت نگرفت و مسائل دیگر نیز در این رابطه مطرح شد. بنابراین در زمینه گشت ارشاد مدیران نیز کارنامه موفقی وجود ندارد، یا آنگونه که تبلیغات گستردهای در بحث گشت ارشاد حجاب صورت گرفته، شفافیت اعتمادسازی در مورد گشت ارشاد مدیران انجام نشده و آنچه میبینیم نوعی لاپوشانی است. به هر حال در مواردی که تخلف وجود دارد، خلافواقعهایی صورت گرفته و از اسامی مقدس سوءاستفاده شده است؛ از استفاده اسامی چهارده معصوم در چای دبش گرفته تا عناوین مذهبی در موضوع باغ اُزگُل.
* دولت دستگیری برخی از مدیران میانی و رده پایین را در راستای گشت ارشاد مسئولان گزارش کرده است. این گزارشها را چگونه ارزیابی میکنید؟
شاهد آن هستیم که نهتنها گشت ارشاد کارکرد نداشته و گزارش شفافی ارائه نشد، بلکه لاپوشانی هم صورت گرفته است. واقعیت این است که مردم این موارد را درک میکنند و مواردی که مسائل ایضایی بدون محفل قانونی صورت میگیرد اما در مواردی که به حقوق ملت مربوط است برخورد شفاف، جدی و قانونی صورت نمیگیرد. معتقدم بسیاری از وظایف قانونی دولت در پرداختنِ حقوق مردم، تحتالشعاع شرایطی قرار دارد که ارشاد غیرقانونی صورت میگیرد. بزرگترین ضربه به اعتماد و امنیت یک کشور زمانی زده میشود که قوانین یک کشور فقط برای مردم نوشته شود. متاسفانه شاهدیم که در برخی موارد که قانون هم وجود دارد، زور قانون به صاحبان قدرت نمیرسد اما برای بخشی از مردم، برخوردکنندگان خود را از قانون بالاتر میبینند.
* به نظر شما اگر قرار باشد گشت ارشاد مسئولان به صورت واقعی راهاندازی شود چه موضوعاتی باید مورد توجه قرار گیرد؟
مفهوم ارشاد، وجه جدی روشنگری و شفافسازی است. ارشاد نوعی برخورد است که همزمان منجر به نوعی تعلیم و تربیت عمومی میشود. اگر گشت ارشاد مقابله با فساد صورت گرفته پس باید با ارائه گزارش آشکارِ آن به مردم جلب اعتماد مردم انجام شود و از سوی دیگر نقش پیشگیرانه در مقابل فسادهای بیشتر را داشته باشد. ولی متاسفانه هنوز گزارش مشخص و روشنی در این رابطه وجود ندارد و در مواردی نیز خارج از گشت ارشاد حکومتی توسط برخی از رسانهها خبر از فساد داده میشود.
در این موارد متاسفانه دولت نهتنها به وظیفه ارشادی خود عمل نمیکند بلکه دستگاههای مختلف به سمت لاپوشانی حرکت کرده و این پروندهها را مشمول قاعده زمان میکنند. مشمول قاعده زمان شدن این پروندهها دو وجه دارد؛ بخشی از آن شامل مسائل حقوقی شده و اگر پرونده بعد از زمان مشخص بررسی نشود، عملاً امکان پیگرد قضایی برای بررسی آن وجود ندارد. ولی مد نظر من؛ مشمول قاعده زمانی از نظر فراموش کردن نزد اذهان عمومی است.
عدهای بر این عقیدهاند که اگر موضوعی مطرح نشده و از دستور اخبار خارج شود، از محل توجه مردم نیز دور میشود درحالیکه انباشته شدن پروندههای فساد در حال بررسی یا غیرشفاف، به افکار عمومی در جامعه ضربه میزند.
* حکومت ما برای شروع این گشت ارشاد باید از کدام نهاد شروع کند؟
هر پرونده فسادی سه ضلع اصلی دارد؛ اول کسانی که سوءاستفاده مالی میکنند و در رأس هرم قرار دارند. گروه دوم لابیگر یا دلال این افراد هستند و این افراد سوءاستفادهگر را به امتیازات موجود بهویژه رانتهای دولتی وصل میکنند. دسته سوم، افراد نزدیک به قدرت هستند که از طریق دلالها به مختلسین ربط پیدا میکنند. اگر نگاهی به مجموعه پروندههای بزرگ ایران داشته باشیم که جمع آنها به دهها میلیارد دلار براساس نرخ روز میرسد، این سه ضلع در آن وجود دارد.
متاسفانه در گذشته بهطور عمده رأس هرم (اختلاسگران) مورد مجازات قرار گرفتند و مجازات لابیها یا افراد قدرتمند که اُلیگارشی قدرت را شکل دادهاند، شفاف نبوده است. اما مهم این است که سرنوشت پولهای اختلاسشده هم مشخص نشده است. مبلغ برخی از پولهای اختلاسشده (از دهه ۷۰ به بعد) بیش از بودجه اعتبارات عمرانی آن سال بوده است اما سرنوشت این پولها مشخص نشده است.
باید با سه ضلع مثلث برخورد شود. گاهی اسامی خاصی مطرح میشود که یا آنها مجازات میشوند یا مجازاتشان در گذر زمان محو میشود. اما نتیجه عدم برخورد با فساد شکلگیری اُلیگارشی قدرت و ثروت است؛ اُلیگارشیای که صاحبان قدرت و ثروت شکل میدهند و میبینیم که عملاً این موضوع فساد و مثلث فاسد را بیمه میکند.
* یک سال دیگر انتخابات ریاستجمهوری است و راهاندازی گشت ارشاد مدیران یکی از وعدههای آقای رئیسی بوده است. عدم به نتیجه رسیدن و حتی مشخص و شفاف نشدن ابعاد پیگیری آن در کشور، چه تاثیری بر جامعه دارد و چه نتیجهای برای این دولت و آقای رئیسی رقم میزند؟
دولتمردان فکر نکنند که مردم این وعدهها را فراموش میکنند، مردم هیچ وعدهای را فراموش نمیکنند؛ بهویژه وعدههای مقابله با فساد. تجربه نشان داده که بخش اعظم فسادخیزیها در کشور ناشی از اصرار دولتها بر حفظ شرایط است. بهطور مشخص چندنرخی بودن ارز در کشور یکی از عوامل فساد است.
در سال ۱۴۰۲ میزان ارزی که با رقم غیرآزاد توزیع شده، حدود ۶۹ میلیارد دلار است. در حقیقت ۶۹ میلیارد دلار را دولت در ردیفهای مختلف توزیع کرده است که کل این رقمها پایینتر از نرخ ارز آزاد در بازار است. در حال حاضر دلار ۲۸۸۰۰ تا ۴۲۰۰۰ تومان وجود دارد اما نرخ ارز در بازار آزاد فراتر از این ارقام است. این اصرار بر چندنرخی بودن ارز، بیشترین سود را به رانتخواران بخشیده است. تاکید میکنم این به معنای گزارش یک فساد نیست بلکه گزارش زمینه فساد است.
* آیا دولت سیزدهم توانایی راهاندازی گشت ارشاد مدیران را دارد؟
معتقدم که دولت رئیسی برخلاف ادعاهای اولیه زودتر از دولتهای گذشته در مقابل اُلیگارشی قدرت و ثروت دچار ناکارآمدی شد.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900042