Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-28@22:27:32 GMT

تفسیر آیه 152 سوره بقره

تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۹۷۵۸۴

تفسیر آیه 152 سوره بقره

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سر تا سر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتما اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجره الهی را برای شما آماده می‌كنيم. در این گزارش تفسیر آیه152سوره بقره را می‌خوانید:

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ

پس مرا ياد كنيد [تا] شما را ياد كنم و شكرانه‏ ام را به جاى آريد و با من ناسپاسى نكنيد (۱۵۲)

بعد از آن كه خداى تعالى بر پیامبر اسلام و امت مسلمان منت نهاد، نخست پیامبر بزرگوار را كه از خود مردم بود به سوى ایشان گسیل داشت و این خود نعمتى بود كه با هیچ مقیاسى اندازه گیرى نمی شود، نعمتى كه منشاء هزاران نعمت شد - و فهماند خدا از یاد بندگانش ‍ غافل نیست - آرى خدا بشر را از اینكه بسوى صراط مستقیم هدایت كند و به اقصى درجات كمال سوق دهد، فراموش نكرده بود

و در مرحله دوم قبله را كه مایه كمال دین و توحید در عبادت و تقویت فضائل دینى و اجتماعیشان بود، تشریع فرمود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


اینك در این آیه متفرع بر آن دو نعمت ، دعوتشان مى كند: باینكه بیاد او باشند و شكرش بگذارند، تا او هم در مقابل یاد بندگان به عبودیت و طاعت ، ایشان را بدادن نعمت یاد كند و در پاداش شكرگزارى و كفران نكردن ، نعمتشان را بیشتر كند.در جاى دیگر نیز فرموده : (و اذكر ربك اذا نسیت و قل عسى اءن یهدین ربى لا قرب من هذا رشدا)، (بیادآرپروردگارت را هر وقت كه فراموش كردى ، و بگو امید است پروردگارم مرا به رشدى نزدیك تر از این هدایت كند)، و نیز فرموده : (لئن شكرتم لازیدنكم )، (اگر شكر بگزارید زیادترتان مى دهم )، و این دو آیه هر دو قبل از آیات قبله در سوره بقره نازل شده است .


معنى و موارد استعمال (ذكر)
این نكته را باید در نظر داشت : كه كلمه ذكر بسا مى شود كه در مقابل غفلت قرار مى گیرد، مانند آیه : (و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا)، (كسى را كه ما دلش را از یاد خود غافل كرده ایم ، اطاعت مكن )، و غفلت عبارتست از نداشتن علم به علم ، یعنى اینكه ندانم كه میدانم ، و ذكر در مقابل غفلت ، عب ارتست از اینكه بدانم كه میدانم .
و بسا مى شود كه در مقابل نسیان استعمال مى شود، و نسیان عبارتست از اینكه صورت علم بكلى از خزانه ذهن زایل شود، و ذكر برخلاف نسیان عبارتست از اینكه آن صورت همچنان در ذهن باقى باشد، و در آیه : (و اذكر ربك اذا نسیت ) به همین معنا آمده و بنابراین در چنین استعمالى ذكر مانند نسیان معنائى است داراى آثار و خواصى كه آن آثار بر وجود ذكر مرتبط مى شود، و به همین جهت كلمه ذكر، مانند نسیان ، در مواردى كه خودش نیست ولى آثارش است ، استعمال مى شود، مثلا وقتى من ببینم كه شما دوست صمیمى خود را با اینكه مى دانى احتیاج به نصرتت دارد نصرت ندادى و كمك نكردى ، مى گویم : چرا پس دوستت را فراموش ‍ كردى ؟ با اینكه او را فراموش نكرده اى و بر عكس همواره با او و به یاد او بوده اى ، اما از آنجا كه این یاد اثرى نداشته و بر عكس اثر فراموشى از شما سر زده ، مثل این است كه اصلا در ذهن شما وجود نداشته و از یادش برده باشى .


و گویا استعمال ذكر بر ذكر لفظى (مثلا ذكر خدا با گفتن سبحان اللّه و امثال آن ) از همین باب باشد، یعنى استعمال كلمه (ذكر) در اثر آن باشد نه خودش چون ذكر زبانى هر چیز، از آثار ذكر قلبى آنست و از این باب است آیه : (قل ساءتلو علیكم منه ذكرا)، (بگو بزودى ذكرى از او برایت میخوانم )، و نظائر این استعمال بسیار است .
و بفرض اینكه ذكر لفظى از مصادیق ذكر واقعى باشد، از مراتب آنست ، نه اینكه بكلى كلمه (ذكر) به معناى ذكر لفظى بوده، معنایش منحصر در آن باشد، و سخن كوتاه آنكه ذكر داراى مراتبى است كه اختلاف آن مراتب در آیات زیر كاملا مشهود است .
(الا بذكر اللّه تطمئن القلوب )، (آگاه باش كه با یاد خدا دلها آرامش مى یابد) (و اذكر ربك فى نفسك تضرعا و خیفة ، و دون الجهر من القول )، (پروردگار خود را در دل بیاد آور، هم از تضرع و هم از ترس و هم آهسته به زبان )، (فاذكروا اللّه كذكركم آباءكم او اشد ذكرا)، (پس خدا را بیاد آرید آنطور كه به یاد پدران خود هستید و یا شدیدتر از آن )، در این آیه ذكر را بوصف شدت توصیف كرده ، و معلوم است كه مقصود از آن ذكر باطنى و همعنوى است ، چون ذكر لفظى ، شدت و ضعف ندارد.


(ذكر) داراى مراتبى است
(و اذكر ربك اذا نسیت ، و قل عسى ان یهدین ربى لاقرب من هذا رشدا)، كه ذیل این آیه دلالت دارد بر اینكه میخواهد بفرماید امیدوار آن باش كه بالاتر از ذكر به مقامى برسى كه بالاتر از آن مقام كه فعلا دارى بوده باشد، پس برگشت معنا به این مى شود كه تو وقتى از یك مرتبه از مراتب ذكر خدا پائین آمدى و به مرتبه پائین تر برگشتى ، بگو چنین و چنان ، پس به حكم این آیه تنزل از مقام بلندترى از ذكر و یاد خدا نیز نسیان است ، پس آیه شریفه دلالت دارد بر اینكه ذكر قلبى هم براى خود مراتبى دارد، از اینجا روشن مى شود اینكه بعضى گفته اند: ذكر بمعناى حضور معنا است در نفس ، سخنى است درست ، براى اینكه حضور داراى مراتبى است .


در آیه مورد بحث امر به (یادآورى ) متعلق به (یاء) متكلم شده ، فرموده : مرا یاد بیاور، اگر یاد آورى خدا را، عبارت بدانیم ، از حضور خدا در نفس ، ناگزیر باید قائل به تجوز شویم ، (و بگوئیم : مثلا منظور یاد نعمتها و یا عذابهاى خداست ) و اما اگر تعبیر نامبرده را تعبیرى حقیقى بدانیم ، آنوقت آیه شریفه دلالت می كند بر اینكه آدمى غیر از آن علمى كه معهود همه ما است ، و آن را مى شناسیم ، كه عبارتست از حضور معلوم در ذهن عالم ، یك نسخه دیگرى از علم دارد، چون اگر مراد همان علم معمولى باشد، سر به تحدید خدا در مى آورد، چون این قبیل علم عبارت است

از تحدید و توصیف عالم معلوم خود را، و ساحت خداى سبحان منزه از آنست كه كسى او را تحدید و توصیف كند، همچنانكه خودش فرمود: (سبحان اللّه عما یصفون الا عباداللّه المخلصین )، (منزه است خدا از هر توصیفى كه اینان برایش میكنند، مگر توصیف بندگان مخلص ).
و نیز فرموده : (و لا یحیطون به علما، احاطه علمى باو پیدا نمیكنند) و انشاءاللّه تعالى در تفسیر همین دو آیه (160 و 110) مطلب دیگرى مربوط باین بحث خواهد آمد.


بحث روایتى (درباره ، فضیلت ذكر و مراد از آن )
در فضیلت ذكر از طرق عامه و خاصه ، روایات بسیارى وارد شده و بطرقى مختلف نقل شده ، كه فرمودند: (ذكر خدا در هر حال خوب است ). و در كت اب عدة الداعى میگوید: روایت شده كه روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر یاران خود در آمد و فرمود: در باغهاى بهشت بگردش بپردازید، پرسیدند: یا رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم باغهاى بهشت چیست ؟ فرمود: مجالس ‍ ذكر، هم صبح و هم شام باین مجالس بروید و بذكر بپردازید و هر كس دوست داشته باشد بفهمد چه منزلتى نزد خدا دارد، باید نظر كند ببیند خدا چه منزلتى نزد او دارد، چون خداى تعالى بنده خود را به آن مقدار احترام مى كند كه بنده اش او را احترام كند.


و بدانید كه بهترین اعمال شما و پاكیزه ترین آن نزد مالك و صاحبتان و نیز مؤ ثرترین اعمالتان ، در رفع درجاتتان ، و بالاخره بهترین چیزى كه آفتاب بر آن مى تابد، ذكر خداى تعالى است ، چه خود او از خودش خبر داده و فرموده : (من همنشین كسى هستم كه ذكرم كند و بیادم باشد، و نیز فرموده : (فاذكرونى اذكركم )، مرا یاد آورید تا شما را با نعمتم یاد آورم ، مرا بیاد آورید با اطاعت و عبادت تا شما را یاد آورم ، با نعمت ها و احسان و راحت و رضوان .
و در محاسن و دعوات راوندى ، از امام صادق (علیه السلام ) روایت كرده اند كه فرمود: خدایتعالى مى فرماید: كسیكه مشغول بذكر من باشد و ذكرم او را از درخواست حاجتش باز بدارد، من باو بهتر از آنچه بخواهد می دهم .
و در معانى الاخبار از حسین بزاز روایت كرده كه گفت : امام صادق (علیه السلام ) به من فرمود: آیا میخواهى تو را از مهمترین وظیفه اى كه خدا بر خلق خود واجب كرده خبر دهم ؟ عرضه داشتم : بله ، فرمود: اول انصاف دادن به مردم ، باینكه با مردم آنطور رفتار كنى كه دوست میدارى با تو رفتار كنند و دوم مواسات با برادران دینى و یاد خدا در هر موقف ، البته منظورم از ذكر خدا، (سبحان اللّه و الحمدلله و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر) نیست ، هر چند كه این نیز از مصادیق آنست ، ولى منظورم این است كه در هر جا كه پاى اطاعت خدا به میان مى آید، بیاد خدا باشى و اطاعتش كنى ، و هر جا معصیت خدا پیش آید، بیاد او باشى و آنرا ترك كنى .


مولف: این معنا به طرق بسیار از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از ائمه اهل بیتش (علیهم السلام ) روایت شده ، و در بعضى از آنها آمده : كه این دستور همان قول خداست كه مى فرماید: (ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذكروا، فاذاهم مبصرون ) (كسانیكه وقتى در محاصره وساوس شیطان قرار مى گیرند بیاد خدا مى افتند و در نتیجه بینا میشوند) الخ .


و در كتاب عدة الداعى از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت آورده كه فرمود: خداى سبحان فرموده : اگر بفهمم كه اشتغال به من بیشتر اوقات بنده ام را گرفته ، شهوتش را هم بسوى دعا و مناجاتم برمى گردانم و چون بنده ام چنین شود، آنگاه كه بخواهد سهو كند خودم میان او و اینكه سهو كند حائل مى شوم ، چنین افرادى اولیاء حقیقى من هستند، آنها براستى قهرمانانند، آنها كسانى هستند كه اگر بخواهم اهل زمین را به عقوبتى هلاك كنم ، به خاطر همین قهرمانان صرف نظر مى كنم .


و در محاسن از امام صادق (علیه السلام ) روایت كرده كه فرمود: خدایتعالى فرمود: اى فرزند آدم ! مرا در دلت یاد كن ، تا تو را یاد كنم ، اى فرزند آدم ! مرا در خلوت یاد كن ، تا در خلوت یادت كنم ، و در میان جمع یادم كن ، تا در میان جمعیت یادت كنم و نیز فرمود: هیچ بنده اى خدا را در میانه جمعى از مردم یاد نمى كند، مگر آنكه خدا او را در میان جمعى از ملائكه یاد مى كند.
مولف: این معنا به طرق بسیار از دو فریق شیعه و سنى روایت شده است .
و در تفسیر الدر المنثور است كه طبرانى و ابن مردویه و بیهقى در شعب الایمان از ابن مسعود روایت كرده اند كه گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: كسى را كه چهار چیز داده باشند چهار چیز دیگر هم داده اند و تفسیر این در كت اب خداست ، 1 - كسیكه توفیق یاد خدایش داده اند، خدا هم بیاد او خواهد بود چون خدایتعالى مى فرماید: (فاذكرونى اذكركم )، (بیادم باشید تا بیادتان باشم ). 2 - و كسیكه توفیق دعایش داده اند، اجابت دعا هم داده اند، چون خدایتعالى مى فرماید: (ادعونى استجب لكم)، (بخوانید مرا تا اجابت كنم شما را). 3 - و كسیكه مقام شكرش داده اند، زیادى نعمت هم داده اند چون خدایتعالى مى فرماید: (لئن شكرتم لازیدنكم )، (اگر شكرم بگزارید، حتما نعمت شما را زیاد كنم ). 4 - و كسی كه توفیق استغفارش داده اند، آمرزشش هم داده اند، چون خداى سبحان فرموده : (استغفروا ربكم ، انه كان غفارا)، (از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او آمرزگار است ).


و نیز در تفسیر الدر المنثور است كه سعید بن منصور و ابن منذر و بیهقى (در شعب الایمان ) از خالد بن ابى عمران ، روایت كنند كه گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: كسیكه خدا را اطاعت كند، خدا را ذكر كرده ، هر چند كه نماز و روزه و تلاوت قرآنش كم باشد، و كسی كه خدا را عصیان كند، خدا را از یاد برده ، هر چند نمازش و روزه و تلاوتش بسیار باشد.
مولف: در این حدیث به این معنا اشاره شده كه معصیت از هیچ بنده اى سر نمى زند مگر با غفلت و فراموشى ، چون انسان اگر بداند حقیقت معصیت چیست ؟ و چه آثارى دارد؟ هرگز اقدام بر معصیت نمى كند، حتى كسی كه معصیت مى كند، و چون بیاد خدایش ‍ مى اندازند، باز هم باك ندارد و اعتنائى به مقام پروردگارش نمى كند، او طاغى و جاهل به مقام پروردگارش و علو كبریائیش است ، او نمیداند كه خدا چگونه به وى احاطه دارد، و بهمین معنا روایتى دیگر اشاره مى كند، كه تفسیر الدر المنثور آن را از ابى هنددارى از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل كرده است . میگوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: خدای تعالى فرموده : مرا با اطاعتم یاد كنید تا با مغفرتم یادتان كنم و كسیكه بیاد من باشد، در حالیكه مطیع هم باشد بر من واجب میشود كه با مغفرتم یادش كنم و كسیكه مرا یاد كند در حالیكه نافرمان باشد، بر من واجب میشود یادش كنم ، در حالیكه بر او خشمناك باشم ، (تا آخر حدیث ).


نكته اى كه در این حدیث آمده ، درباره یاد خدا در حال معصیت ، همان نكته ایست كه آیه شریفه و روایاتى دیگر آن را نسیان نامیده اند، چون بودن یاد خدا بدون اثر، همان نسیان است ، البته سخن در این مقام بقایایى دارد، كه پاره اى از آن انشاءاللّه تعالى بزودى مى آید.


انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۹۷۵۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی

ما در جامعه امروزی، مادران بی‌شماری را می‌یابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزش‌های مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم می‌برند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان می‌آید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن می‌شود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک‌ زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت می‌دهد، برای آن هدف تعیین می‌کند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری می‌کند.

اما نقش زنان در معنویت‌بخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان می‌توانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگو با دکتر مژگان خان‌بابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویت‌بخشی به زندگی پرداخته است.

معنویت؛ تلاشی برای درک‌ زندگی واقعی

«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار می‌رود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوال‌پذیر معرفی شده است. این آیه می‌تواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.

وقتی از معنویت سخن به میان می‌آید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن می‌شود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک‌ زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت می‌دهد، برای آن هدف تعیین می‌کند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری می‌کند.

اما نقش زنان در معنویت‌بخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان می‌توانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟

آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی

نقش زنان در معنویت‌بخشی به زندگی

برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)

اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول می‌شود و از خود آغاز می‌کند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا می‌گردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، می‌پرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).

شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بی‌شماری را می‌یابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزش‌های مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم می‌برند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.

آنها غافل از اینکه شبانه‌روز توسط فرزندانشان رصد می‌شوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو می‌کنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته می‌سپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل می‌شوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)

در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او می‌رود، رزقی می‌بیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.

سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!
 

معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی

معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبری‌اش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمی‌آورد.

آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار می‌رود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینان‌بخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)

سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی می‌شود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش می‌یابد.

این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل می‌کند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش می‌یابد.

رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع می‌شود، به خانواده می‌رسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل می‌شود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • هدف از تحمیل بی‌حجابی به جامعه چیست؟
  • نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (9 اردیبهشت)
  • فال حافظ امروز یک‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ با معنی و تفسیر
  • عرضه سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب
  • «آوای ابرها» به جشنواره کاریبتونز کلمبیا راه یافت
  • محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام که در نهج البلاغه آمده است
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (8 اردیبهشت)
  • برپایی نمایشگاه عکس‌های قدیمی سنندج
  • فال حافظ امروز شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ با معنی و تفسیر