نوزاد مُرده چگونه زنده ماند!
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۴۰۲۴۹
به گزارش پارس نیوز،
مردی چند روز قبل با حضور در دادسرای امور جنایی از بازپرس این دادسرا برای یافتن فرزندش، بعد از 30 سال کمک خواست.
این مرد در اظهاراتش به محسن مدیرروستا؛ بازپرس امور جنایی تهران گفت: حدود ساعت 11 ظهر 29 تیرماه سال 66 همسرم را برای وضع حمل به بیمارستانی در خیابان فرجام بردم و حدود ساعت 13 همان روز اعلام کردند که همسرم فارغ شده و فرزندم (پسرم) به دنیا آمده است، آن روز به من اعلام شد که به منزل بروم و روز بعد به بیمارستان برگردم تا همسر و فرزندم را ترخیص کنم که من ساعت 10 صبح روز بعد (30 تیرماه 66) به بیمارستان مراجعه کردم اما به من گفتند که فرزندم مریض است و باید در بیمارستان بماند اما همسرم میتواند ترخیص شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: آن روز من و همسرم به منزلمان رفتیم و به ما گفتند که روز بعد (31 تیر) برای ترخیص فرزند به بیمارستان برویم اما زمانیکه به بیمارستان رفتیم اعلام کردند که پسرم فوت شده است و گفتند که کارهای دفن فرزندم را انجام میدهند و برای این کار 60 تومان از من گرفتند اما هیچ رسیدی دریافت نکردم و موضوع خاتمه یافت تا اینکه اواخر شهریور ماه امسال مرد ناشناسی به مقابل منزل ما مراجعه کرد و گفت فرزندمان زنده است!
این مرد در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: این مرد ناشناس به منزل قبلی ما در خیابان تکاوران مراجعه کرده و پس از گرفتن آدرس محل سکونت ما، به منزل جدیدمان در قنات کوثر آمده بود؛ زمانیکه همسرم در خانه بود، آن مرد زنگ در منزل را زده که همسرم از پشت آیفون با او صحبت کرده بود، آن مرد به همسرم گفته بود که «پسرتان که در بیمارستان ... به دنیا آمده اکنون زنده است» و پس از گفتن این جملات از مقابل خانه متواری شده بود.
وی افزود: همسرم در بیمارستان پس از زایمان پسرم را دیده بود، پسرم حدود 16 ساعت نزد مادرش بود و پس از آن به ما اعلام شد که فرزندم فوت کرده است.
پس از این اظهارات، بازپرس پرونده دستور داد تا مکاتبهای با سازمان بهشت زهرا (س) صورت گرفته و مشخص شود که در تاریخ مذکور چنین نوزادی در بهشت زهرا دفن شده یا خیر که این سازمان اعلام کرد در آن تاریخ نوزاد شاکی در حالیکه داخل رحم مادرش فوت شده بود، از آن بیمارستان به بهشت زهرا (س) آورده و دفن شده است.
تحقیقات درباره این پرونده ادامه داشت که شاکی مجدداً به دادسرا مراجعه و اظهار کرد: نامهای که سازمان بهشت زهرا (س) در رابطه با دفن پسرم صادر کرده است با گفتههای مسئولان بیمارستان در آن زمان مطابقت ندارد، زیرا به ما گفتند که پسرم سالم به دنیا آمده و پس از 16 ساعت فوت شده درصورتیکه در نامه بهشت زهرا (س) در آن تاریخ (تیرماه 66) اعلام شده که فرزندم در حالیکه مرده به دنیا آمده بود، برای دفن به بهشت زهرا (س) منتقل شده است!
پس از این اظهارات شاکی، بازپرس امور جنایی تهران دستور داد تا آن بیمارستان اسامی و مشخصات نوزادان پسری که در تاریخ مذکور در آنجا به دنیا آمدهاند را اعلام کند تا در صورت لزوم از آنها آزمایش DNA اخذ شود.
تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد.
منبع: پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۴۰۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم
زن جوان که به اتهام قتل همسرش با کارد میوهخوری پای میز محاکمه ایستاده بود مدعی شد، شوهرش قصد داشته او را خفه کند.
به گزارش مشرق، اردیبهشت سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام مریم، هراسان از خانهاش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر میداد از همسایهها کمک خواست.
دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد ۴۲ سالهای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.
همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم اما از همان روزهای اول زندگیمان به اختلاف خوردیم و مدام باهم دعوا میکردیم تا اینکه خانوادههایمان توصیه کردند اگر بچهدار شویم اختلافهایمان حل میشود. دوسال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک میگرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبهرو بودیم.
وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست تا بهسرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت که چرا بچه را از شیرخشک نمیگیری و چرا از پوشک استفاده میکنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم و... بعد هم به من گفت که باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند، وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد، با دستانش گلویم را فشار داد بهطوری که چشمهایم سیاهی رفت، درحالی که برای نجاتم تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربهای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.
در این میان پزشکیقانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد.
با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.
پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته، پسرم هیچگاه او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که واقعاً چه اتفاقی افتاده و عروسمان چگونه با بیرحمی پسرمان را به قتل رسانده است اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربههای کریم از خواب پریدم بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت، داشتم خفه میشدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمیتوانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشمهایم سیاهی رفت.
دستم را روی زمین میکشیدم که به یکباره دستم به کارد میوهخوری خورد و آن را جلوی سینهاش گرفتم تا بترسد و رهایم کند اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد.
آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایهها کمک خواستم.
در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینهاش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟
متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند اما او قصد جانم را کرده بود.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران