رسالت شاعر سنگینتر از مداح است/ مخاطب میتواند حال مداح را خوب کند
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۴۷۶۱۱
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، شعر «بوی سیب» عنوان آشنایی برای مخاطبان دهه شصت و هفتاد است که بیشتر از شاعرش مشهور شد. شاید شاعر این شعر را به نام کسی دیگر شنیده باشید، اما شاعر واقعی این شعر محمد قیصری است، شاعر و مداح جوان خوشذوقی که هدفش جذب جوانان به هیئتها و محافل مذهبی است. گروه فرهنگی ایکنا گفتوگویی با محمد قیصری درباره شعر «بوی سیب» و چگونگی شکلگیری آن انجام داده و از او درباره فضای شعر و شاعری و مداحی به ویژه در حوزه عاشورایی پرسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از چه زمانی به سرودن شعر و مداحی پرداختید؟
از کودکی حدود 5 – 6 ساله که بودم در هیئتها و محافل حاضر میشدم و مداحی کردم، تا اینکه در سال 1380 هیئتی به نام «این الزینبیون» را راهاندازی کردیم و عمده هدفمان این بوده که میخواستیم جوانها را جذب کنیم تا به سمت هیئت بیایند و در این راستا سعی داشتیم کارهای نو و بدیعی داشته باشیم، به عنوان مثال هنرمندان و بازیگران را برای سخنرانی به هیئت دعوت میکردیم و جوانان هم استقبال زیادی میکردند به عنوان مثال رضا صادقی را به هیئت آوردم و برای امام حسین(ع) مدح خواند. یکی از کارهای بدیع دیگر همین شعر «بوی سیب» بود که به لطف خدا به ذهنم رسید و مکتوب شد. این شعر شعار هیئت بود و هر هفته آن را میخواندیم و هر بار ابیاتی بر آن اضافه میشود. تا اینکه یکی از دوستانم به نام آقای غلام از روی محبتی که به من داشت شعرهایمان را با هم مبادله میکردیم. ایشان این شعر را از من گرفتند و مدتی پس از آن به طور اتفاقی شعرم را روی یک آهنگ شنیدم که محمدحسین حدادیان آن را میخواند. فردای آن روز پیگیری کردم و آقای غلام عنوان کرد که در جمعی این شعر را از من گرفتند و قرار نبود از آن استفاده کنند.
نظر آنها چه بود؟
تلفنی عذرخواهی کردند، اما دوستانم از پیگیری قضایی این بحث مرا بر حذر داشتند. به هر حال پیگیریها به نتیجه نرسید و با توجه به اینکه ارتباط خانوادگی با خانواده حدادیان داشتیم، اطرافیان تأکید کردند که پیگیری قضایی نشود و به پای ثواب بگذارم.
شعر بوی سیب چطور شکل گرفت؟
شعر بوی سیب را تمام دنیا شنیدند و همه آن را با سبکهای مختلف اجرا کردند و بیشتر بزرگان هیئتها هم آن را خواندند و این برای من دلنشینتر است و افتخاری برای من است. به همین یکی از دلایل اصلی شکل گیری این شعر، جذب جوانها بودم و در آن دوران، جذابیت این شعر در جذب مخاطب بود و به جای اینکه با حزن و اندوه آغاز شود، مطلع آن «بوی سیب» بود و ایمان دارم که این شعر در دورانی که متولد شد، بیشترین تأثیر خود را داشته است و بسیاری با آن اشک ریختند و حالشان خوب شده است و مانند شعرها و سبکهای آن سوی مرزها نیست و این شعر نه خودش و نه سبکش تقلیدی نبوده است.
چطور به این موضوع رسیدید که شعرتان را با «بوی سیب» آغاز کنید و این واژهها چطور در کنار هم قرار گرفت؟
من هم مانند بسیاری از افراد، از کودکی عاشق امام حسین(ع) بودم و جایگاه امام حسین(ع) در زندگیام بیش از هر کسی پررنگتر است. با همه گناهی که دارم جایگاه آن حضرت در زندگیام متفاوت است؛ از این رو مطالعه بسیاری درباره آن حضرت داشتم و چون از کودکی مداحی و مطالعه میکردم، با موضوع بوی سیب و رایحه آن در حرم امام حسین(ع) و قصه کربلا آشنا بودم. سرودن این شعر دو ماه طول کشید. در این مدت تمام وقتم را برای آن صرف کردم و روی هر خط آن ساعتها فکر میکردم و دوست داشتم بیش از آنکه سبک روضه به خود بگیرد، حالت احساسی در شعرم وجود داشته باشد.
یکی از نقدهایی که به این شعر در آن زمان وجود داشت این بود که نواها و آهنگهای مناسبی روی این شعر سوار نشده، نظرتان چیست؟
از یک نظر نسبت به این موضوع خوشحالم که این شعر به سبکهای مختلف خوانده شود، و اگر این شعر سبب شده با شنیدن آن حال کسی خوب شود، این برای من کافی است. اما برخی موسیقیهایی که روی این شعر کار شده است را دوست نداشتم و از این کار ناراحت میشدم و میگفتم کاش ریتم آهنگ غربی نبود و به حال و هوای محرم نزدیکتر بود؛ چرا که من شب و روز برای این شعر تلاش کردم، برای هر بیتش اشکهایم جاری شده است و شنیدن این سبکها برایم دردناک بود.
در چه فضایی این شعر را سرودید؟
شروع سرودن این شعر از سحر ماه مبارک رمضان بود.
الان مداحی هم میکنید؟
بله.
ارتباط شاعری و مداحی را چطور میتوان توصیف کرد، شاعری میتواند به مداحی کمک کند یا بالعکس؟
حدود 6 – 7 ساله بودم که در صحن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برای نخستین بار خواندم و تاکنون حدود 30 سال است که نوکری امام حسین(ع) را میکنم و افتخار میکنم. من مانند بسیاری از مداحان نیستم که فقط مداحی و یا حسین گفتن برایم مهم باشد، هیئتی هم که برای مداحی انتخاب میکنم، هدفم این است که کدام هیئت به بودن من نیاز دارد و تاکنون برایم اهمیتی نداشته که این هیئت در کدام منطقه شهر باشد و پاکتش چه اندازهای باشد. تاکنون هم پولی هم از هیچ هیئتی نگرفتهام و کارم چیز دیگری است و به دنبال پول این دستگاه نبودهام. ملاکم این بوده که همان آدمهایی که در به در دنبالشان میگردم که باید درِ امام حسین(ع) نگاهشان داریم، به دنبال آنها بودم. از این رو به نظرم مداحی به شاعری کمک نمیکند، شاعر باید فضایی را در شعرش خارج از سبکها و هیاهوهای مداحی داشته باشد و حال و هوای خوبی داشته باشد و از درون شاعر بجوشد. متأسفانه کسی دنبال شعر خوب نیست و هر شعری در مداحیها خوانده میشود و از سبک شعرهای «خونه مادربزرگه» تا «صد دانه یاقوت» شنیدهام که خواندهاند و این مداح به دنبال شنیده شدن و دیده شدن است، اما رسالت شاعر سنگین است و کارش فراتر از مداحی است و شاعر است که خوراک مداحی را آماده میکند و با توجه به اینکه همه روضهها در یک محور هستند اما شعر میتواند آن را احساسیتر کند و به همین دلیل باید گفت؛ شاعر است که میتواند به مداح کمک کند.
شاعر، مداح و مخاطب کدامیک تعیینکننده ذائقه مخاطب هستند؟
مخاطب میتواند حال مداح را خوب کند و میتوانند تعیینکننده و جریانساز باشد. البته در حال حاضر نه مخاطب و نه مداح حالشان خوب نیست. چرا که اغلب مخاطبان به هیئتی میروند که جمعیت زیادی دارد و مداح هم وقتی میبیند هر چه میخواند، مخاطب دوست دارد، همان را میخواند و شاید در آخر مجلس از مخاطبان سؤال شود که یک بیت از شعرهایی که مداح خواند را بخوانید، کسی یادش نباشد، چون به محتوای آن توجه نکرده و فقط توجهاش به ریتم و حرکات مداحی و مداح است. در مداحی به دنبال آدمهای غیرحسینی هستم و وقتی با آنها برخورد میکنی، ذاتشان از بسیاری از حسینیها، حسینیتر است و با دقت به شعرها توجه میکنند؛ از این رو مخاطبی که اهل بازی نباشد و از ظواهر دوری کند و ذاتش حسینی باشد و زلال باشد، میتواند حال مداح را خوب کند.
ویژگی یک مدیحه خوب چیست؟
در روزگاری هستیم که مدیحهسرا باید قدری بهروزتر باشد و به نظرم شعرهای احساسی در این زمینه بیشتر کاربرد داشته باشند. اکنون ما نمیتوانیم با بحث اهداف قیام امام حسین(ع) و نهضت کربلا جوانان را جذب کنیم و فکر میکنم با شعرهای احساسی میتوان احساسات فردی را که ارتباط ضعیفی با مباحث و مسائل دینی دارد، برانگیخته و جذب کنیم و در ادامه به مباحث محتوایی ورود داشته باشیم. اکنون ما در شعرهای احساسی هم نمیتوانیم مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش را انعکاس دهیم و یا به بسیاری از مسائل کربلا پرداخته نشده و مطلبی درباره حضرت رباب(س) و ام البنین عنوان نمیشود و یا امام محمد باقر(ع) در صحنه کربلا شش سال داشتند و شاید کمتر کسی از آن مطلع باشد و حتی مداح نمیداند در شهادت آن حضرت چه بگوید.
آیا میتوان گفت مطالعه در این زمینه میتواند مؤثر باشد و مداحان کمی نسبت به این موضوع اهتمام دارند؟
مطالعه نقش مهمی در این زمینه دارد و من لابهلای مشغلهام مطالعه میکنم اما هنوز هم احساس میکنم دانستههایم اندک است. این موضوع که برخی از شخصیتها یا ابعاد نهضت کربلا مورد غفلت واقع شده و یا مداحان به آن نمیپردازند، از یک سو شاید بتوان گفت؛ شاعر نقشآفرین بوده است. شاعری که به خاطر پول شعر میگوید، نمیتواند شعر مناسبی هم تحویل دهد. اکنون به این صورت شده که شاعر، مداح و سباک در کنار هم مینشینند و سباک است که سبک شعر را به شاعر دیکته میکند و شاعر هم روی همان سبک، شعر میسراید و مداح هم میخواند. از این رو شاعر و مداحی که دغدغه مالی دارد، برایش اهمیتی ندارد که چه شعری خوانده میشود. متأسفانه بسیاری از مداحان شورخوانی میکنند و روضهخوان نیستند.
فقط شعرهای خودتان را مداحی میکنید یا از شعر شاعران دیگر هم استفاده میکنید؟
شعر شاعران دیگر را هم مداحی میکنم اما شعرهایی که عموماً خوانده میشود، اصلاً نمیخوانم و چون وسواس زیادی در این زمینه دارم، شعرهای تقلیدی نمیخوانم و شعرهای احساسی که بتواند مظلومیت امام حسین(ع) را نشان دهد، برایم در اولویت است؛ چرا که به نظرم اغلب جوانها احساسیاند و شعرهای احساسی را میپسندند.
شعر کدام شاعر را میپسندید و استفاده کردهاید؟
شعرهای حاج علی انسانی پرمغز و قشنگ است و یا شعرهای سیدمحمد جوادی احساسی است و از آنها استفاده کردهام. شعر محتشم را هم احساسی میدانم و وقتی عنوان میشود «از آب هم مضایقه کردند» آب احساسات مخاطب را برمیانگیزد.
در حوزه شعر و مداحی الگوی خاصی داشتهاید؟
نه، اما دنبال شعری بودهام که کمتر دیده شده باشد، مثلاً در صحنه کربلا کسی حواسش به حضرت رباب و ام البنین نیست و من در حال مطالعه درباره این دو بزرگوار هستم. متأسفانه من مواردی را دیدهام و شنیدهام که از میان مداحان معروف، کسانی هستند که مطالبی را به روضهها میافزایند و خودشان تحریفکننده عاشورا هستند و اگر مستمع کمترین آگاهی در این زمینه داشته باشد، پای مداحی این افراد نمینشیند. نسبت دروغ دادن به ائمه(ع) کار بسیار وحشتناکی است و باید نسبت به عاقبت این کار ترسید.
بهترین شعرتان کدام است؟
شعر «بوی سیب» به عنوان معروفترین شعرم بوده، اما بهترین شعرم، الهام از فاجعه منا بوده و آن را به حماسه کربلا ارتباط دادم.
کلام آخر؟
به هر قیمت مطلوب باید جوانان را هیئتها بکشانیم و من برای جذب کسانی که فکر میکردند نباید در این هیئتها حضور داشته باشند، تلاش بسیاری کردهام. متأسفانه برخی مداحان تصور میکنند حسینی بودن به ظواهر، اخم کردن، تلفن کسی را پاسخ ندادن و ... است. در حالی که پیامبر اکرم(ص) که سرسلسله اهل بیت(ع) است، پیامبر رحمت و مهربانی است و باید از آن حضرت الگو بگیریم.
گفتوگو از سمیه قربانی
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۴۷۶۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاعر سلام فرمانده به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت
سیدمهدی بنیهاشمی شاعر سروده «سلام فرمانده» به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت که یک بیت از آن را به مناسبت عملیات وعده صادق خوانده بودند.
به گزارش مشرق، در آستانه عملیات تنبیهی «وعده صادق» علیه رژیم صهیونیستی، رهبر انقلاب در یکی از جلسات مرتبط، یک بیت شعر از غزلی که چندسال پیش با تلمیح از آیات قرآن مجید درباره رویارویی حضرت موسی علیهالسلام با فرعون و ساحرانِ فرعونی سروده بودند، برای این عملیات خواندند: تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس/ عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
در پی انتشار این سروده، سیدمهدی بنی هاشمی از شاعران جوان گیلانی که با سرود سلام فرمانده بیشتر در اذهان مردم شناخته میشود، با سرایش غزلی به استقبال این شعر رهبر انقلاب رفت.
متن این شعر را به شرح زیر است:
دلا، ننگ است از میدان گریزیم
در این هنگامه از یاران گریزیم
بیا تا مثل آن عشّاق در طَف
چو پروانه ز شهد جان گریزیم
غم از چه داری ای دل؟ نوح با ماست
نباید از دل طوفان گریزیم
بدان در عشق، آسایش حرام است
مباد از سختی دوران گریزیم
عصا بنداز ، اعجازی کن ای دل
که از این مکر دژخیمان گریزیم
خدا با ماست پس حتی ز آتش
چو ابراهیم ما آسان گریزیم
ز سحر ساحران و مکر مکار
بیا بر دامن قرآن گریزیم
بخوان پیش از کلام الله، اعوذی
که سمت حق از این شیطان گریزیم
چو حیدر باش و درب کفر برکن
که از این قلعه دیوان گریزیم
بیا از غده بدخیم صهیون
به سوی حضرت درمان گریزیم