Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جهان نيوز»
2024-04-30@03:48:30 GMT

مجمع روحانیون مبارز؛ دیروز و امروز

تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۷۸۰۵۵

مجمع روحانیون مبارز؛ دیروز و امروز

مجمع روحانیون مبارز امروز همان مجمع روحانیون مبارز است ولی هرگز نمی پذیرد که چارچوب رفتار سیاسی او را دیگران به او دیکته کنند. به گزارش جهان نيوز، محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی نوشت:آیت الله موسوی خوئینی ها، دبیر مجمع روحانیون مبارز به نقل از سایت جماران در پاسخ به سوالی در مورد موضع مجمع در قبال آمریکا مطالب خوب، شفاف و روشنگرانه ای را مطرح کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او در پاسخ به این سوال که ؛ مجمع روحانیون در ابتدا مواضعی کاملاً ضد آمریکایی داشت ولی به نظر می رسد این مواضع امروز تفاوت کرده است. آیا این طور است؟ گفته است:
- مجمع روحانیون مبارز همچنان ضد آمریکاست.
- آمریکایی ها هیچ گاه دوست ملت ایران نبودند.
- امروز چه کسی و کدام گروه در ایران ضد آمریکا نیست که مجمع روحانیون نباشد.
- امروز تمام گروه ها و احزاب و تشکل های سیاسی مخالف آمریکا هستند.
باید از آقای خوئینی ها به خاطر این مواضع صریح و شفاف ضد آمریکایی‌اش تشکر کرد. فلسفه پدیداری مجمع روحانیون مبارز و انشعاب آن از جامعه روحانیت در دهه اول انقلاب به همین خاطر بود که مجمع روحانیون مبارز با بیانیه انشعاب و اعلام مواضع صریح، جریان اسلام ناب محمدی را در ضدیت با اسلام آمریکایی نمایندگی می کرد و خود را پیشتاز حرکت های ضد آمریکایی در ایران می دانست. اصلاً‌ شاهد این ادعا هم قبل از پیدایش مجمع قرار گرفتن آقای خوئینی ها به عنوان سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکاست که در همین پاسخ، آقای خوئینی ها اشغال لانه جاسوسی را نماد ضدیت ملت ایران و گروه‌های سیاسی با آمریکا تلقی کرده است.
جالب اینجاست در این پاسخ با نقل قولی از مرحوم دکتر یزدی در مجلس اول، او را به عنوان اولین کسی معرفی می کند که گروگانگیری و اشغال لانه جاسوسی آمریکا را تایید و به اطلاع وی رسانده است، معلوم نیست با این پاسخ و کدی که آقای خوئینی ها برای تطهیر و تنظیف نهضت آزادی و دکتر یزدی آورده است، چطور شد که دولت موقت ساقط و اسناد ارتباط آنها با آمریکا در لانه جاسوسی کشف شد و امام (ره) نامه تاریخی خود در مورد ماهیت نهضت آزادی و رهبران آن را در پاسخ به آقای محتشمی یکی از اعضای مجمع که در آن هنگام وزیر کشور بودند، فاش ساختند.
اینکه آقای خوئینی ها در این پاسخ شهادت می دهند همه گروه‌ها و احزاب سیاسی در ایران ضد آمریکایی هستند و حتی از یکی از سران نهضت آزادی در آن موقع که بعدها پس از فوت بازرگان بیش از دو دهه دبیر کل نهضت آزادی بوده اعاده حیثیت می کنند و می گویند این گروه هم ضد آمریکایی است، چطور با شهادت امام (ره) در مورد ماهیت نهضت آزادی و طرفداری این گروه از آمریکا و منافقین قابل جمع است یا قول امام (ره) در مورد نهضت آزادی را باید صادق دانست یا قول آقای خوئینی ها را! مورخین باید با استناد به اسناد غیرقابل خدشه در این باره قضاوت کنند.
اگر قول آقای خوئینی ها را بپذیریم این خود یک فتح الفتوح است چون کنگره آمریکا هر ساله یک بودجه سنگین و رنگین برای حمایت از گروه‌ها و احزابی که در ایران به نفع آمریکا فعالیت می کنند و دست اندرکار براندازی نظام هستند تصویب و حتی بدون پرده پوشی اعلام می کند. معلوم می شود یا این پول در ایران هزینه نمی شود یا اگر می شود دریافت کنندگان، این پول را مصرف می کنند اما کاری به نفع آمریکا انجام نمی دهند. به این ترتیب اگر امام (ره) را رهبر ضد آمریکایی انقلاب اسلامی بدانیم دیدگاه ایشان با مجمع روحانیون مبارز بنا به روایت آقای خوئینی ها در این پاسخ قابل جمع نیست چرا که امام معتقد است؛
-عملکرد نهضت آزادی در دولت موقت نشان می دهد طرفدار جدی وابستگی ایران به آمریکاست و از هیچ کوششی فروگذار نکرده است.
-ضرر نهضت آزادی به اعتبار اینکه متظاهر به اسلام هستند از ضرر گروهک های دیگر منافقین این فرزندان مهندس بازرگان بالاتر است.
- برحسب پرونده های قطور و نیز ملاقات های مکرر اعضای نهضت آزادی چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا من مشاهده کردم از انحراف آنها اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملت های مظلوم بویژه ملت عزیزمان تاکنون زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا می زدند.
-نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی و قانون گذاری و قضائی را ندارد.(صحیفه نور نامه 30 بهمن 66 امام (ره). جلد 20 صفحات 479 تا481) نگارنده در سرمقاله سخنی با آیت الله موسوی خوئینی ها که در 2/5/96 در همین ستون به چاپ رسید سوالاتی در مورد تفاوت نظر ایشان با نظر امام در مورد نهضت آزادی مطرح کردم. به نظر می رسد پاسخ ایشان در مورد این تفاوت نظر همان کدی است که آورده اند و شهادت داده اند. دکتر ابراهیم یزدی در مورد اشغال لانه جاسوسی آمریکا نظر مساعدی داشته اند و لذا حرف و حدیثی که در مورد نهضت آزادی و سران آن از جمله مطالبی که از امام در صحیفه آمده مقرون به صحت نیست چون ضد امپریالیست ترین چهره روحانی در دهه اول انقلاب با این نقل قول از او اعاده حیثیت کرده است.
با این اعاده حیثیت طبیعی می نماید به حیثیت امام (ره) آسیب زده است البته پاسخ اصلی آقای خوئینی ها به سوالی که در صدر مقاله آمده در بخش دوم جواب ایشان است که گفته است؛ مجمع روحانیون مبارز امروز همان مجمع روحانیون مبارز است ولی هرگز نمی پذیرد که چارچوب رفتار سیاسی او را دیگران به او دیکته کنند. اینکه این دیگران چه کسانی هستند اولین مفهومی که هر ناظر بی طرف پاسخ ایشان به نمایندگی از مجمع را در مورد آمریکا به ذهنش خطور می کند این است که موضع امام (ره) در مورد نهضت آزادی مورد پذیرش آقای خوئینی ها نیست و آن را یک دیکته تلقی می کند! موضع صریح امام (ره) در مورد نهضت آزادی حکم آقای خوئینی ها در مورد اینکه تمام گروه‌ها و احزاب و تشکل‌های اسلامی مخالف آمریکا هستند را زیر سوال می برد. او به عنوان کسی که ایامی با حکم امام(ره) در مسند قضا بود. این حکم امام (ره) را بر نمی تابد. او در صدور حکم خود به گونه ای مُصر است که حتی منافقین، سلطنت طلب‌ها و بهائی‌ها و گروه‌های چپ مارکسیستی آمریکایی را که طی نزدیک به چهار دهه پس از پیروزی انقلاب بر طبل خصومت و خشونت علیه ملت ایران کوبیده اند و منافع آمریکا را در ایران نمایندگی می کنند، استثناء نکرده است و صریح می گوید؛ امروز هم تمام مردم ایران و تمام گروه‌ها و احزاب و تشکل‌های سیاسی نه تنها مخالف آمریکا بلکه مخالف هر دولتی هستند که منافع ملی ایران را تهدید کند. از پاسخ ایشان کشف می شود نه تنها دیروز بلکه امروز هم این‌گونه بوده است!! معلوم نیست اگر پاسخ ایشان درست باشد پس صدها نفر از عوامل آمریکا که در گروه‌های محارب توسط نهادهای امنیتی دستگیر و توسط دستگاه قضائی اعدام شدند و اکثر این اعدام ها هم ایامی بوده که ایشان دومین مقام قضائی کشور بودند، به چه جرمی مجازات شدند؟!
منافقینی که 17 هزار نفر از مردم مظلوم ایران را در ترورهای وحشیانه قتل عام کردند و بعد رفتند در اتاق جنگ صدام به عنوان پیاده نظام و سواره نظام حزب بعث به مقاصد و اهداف آمریکا در ایران و منطقه کمک کردند و به تعبیر امام (ره) فرزندان مهندس بازرگان بودند آیا یک گروه، یک تشکل و حزب و سازمان ایرانی نبودند؟ پیوند منافقین و آمریکا حتی امروز قطع نشده است. چطور و به چه استنادی می گویند همه گروه‌ها و احزاب با آمریکا مخالفند؟ چطور در این پاسخ استثناء نشده و مورد غفلت واقع شده است؟ آقای خوئینی ها یک روحانی برجسته با سوابق روشن قبل و بعد از انقلاب است. ایشان در قبل از انقلاب به هواداری امام و انقلاب تا پای اعدام و ابد پیش رفتند. بعد از انقلاب در مناصب گوناگون بویژه در مواضع ضد آمریکایی از برجستگان هستند. چرا باید رفتار مجمع روحانیون بویژه در دو دهه اخیر به گونه ای باشد که اصلاً چنین سوالی پدید آید؟
کافی بود ایشان به بیانیه ها و مواضع مجمع روحانیون مبارز طی دو دهه اخیر علیه توطئه های آمریکا در ایران اشاره می کردند و سوال کننده پاسخ قانع کننده و مستندی دریافت می کرد و نیاز به این پاسخ طولانی و با تفصیل و شبهه ناک نمی شد. متأسفانه دیدگاه دیروز مجمع روحانیون مبارز در مورد آمریکا با دیدگاه امروز آنان نمی خواند و تفاوت دارد و این تفاوت هم به دلیل فاصله گرفتن از دیدگاه امام درباره آمریکا و نهضت آزادی است. در شماره فردا در مورد قسمت دوم پاسخ ایشان سخن خواهیم گفت.

منبع:مشرق

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۷۸۰۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود

روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسول‌گری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر می‌رسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافته‌است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیده‌است تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهره‌برداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بین‌المللی را بگیرد.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

 

در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه می‌کنید.

*به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده‌ و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

*فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه به‌خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر می‌کنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمی‌شود؟

بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی می‌دانند که تاریخ ایران نشان داده‌است که ایران هرگز در سده‌های اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشده‌است. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شده‌باشد از خود دفاع می‌کند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کرده‌است که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.

الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعال‌تر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیت‌ها می‌تواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، می‌شود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولت‌های جنوب خلیج‌فارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان می‌توانند امنیت منطقه را تامین کنند.

*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفته‌های گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر می‌کنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمام‌عیار وجود داشته‌باشد؟

آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان داده‌بود که صبر استراتژیک در پیش گرفته‌است. اسرائیل به شیوه‌ای عمل کرد که ایران استراتژی‌اش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.

*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

*بعد از آغاز جنگ غزه گفته ‌می‌شد که عربستان از فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل دور شده‌است. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ داده‌است، تصور می‌کنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادی‌سازی با اسرائیل بازگردد؟

تجدید رابطه ایران با عربستان نشان‌دهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنش‌هایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شده‌بود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب می‌شود، رابطه‌ای دوستانه برقرار کند. اما فکر می‌کنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیده‌است که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و می‌توانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشته‌باشند و می‌توانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.

نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولت‌های عربی هستند که به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل حرکت می‌کنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتل‌عام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دست‌جمعی که در بیمارستان‌ها کشف می‌شوند، بمباران مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌های شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همه‌ی اینها باعث شده‌است که زمینه عادی‌سازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دست‌کم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.

اگر دولت‌های عربی دست‌کم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملت‌ها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادی‌سازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شده‌است.

*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیس‌جمهور آمریکا گفت که می‌خواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولت‌های غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریم‌ها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریم‌ها بر می‌آید؟

من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انسان‌دوستانه و بشردوستانه‌ای که غربی‌ها مطرح می‌کنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم می‌دانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوق‌بشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلاف‌های بین‌المللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل می‌رسد، از یاد برده می‌شود.

جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام نداده‌باشد و کشورهای غربی به‌‌رغم همه شعارهایشان به آن بی‌توجهی نکرده‌باشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران می‌کند و نسل‌کشی گسترده‌ای را آغاز کرده‌است. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت می‌کنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح می‌کنند، دروغ است.

من فکر می‌کنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده ‌باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده ‌است و نشان داده‌ تمام حرف‌هایی که می‌زنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکس‌العمل نشان داد، شروع می‌کنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.

اینها استانداردهای دوگانه‌ای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاش‌اش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راه‌های مقابله با افزایش فشار بین‌المللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجی‌اش را گسترش دهد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديت‌هاي" FATF " كاغذ پاره نيست

دیگر خبرها

  • پیام‌ها و پیامدهای عملیات «وعده صادق»/ اسرائیل و آمریکا تحقیر شدند
  • سکه‌های مرکز مبادله کاملا استاندارد است
  • سخنگوی مرکز مبادله طلا و ارز:سکه‌های حراج شده استاندارد بانک مرکزی هستند/مراقب فریب سودجویان باشید
  • سکه‌های حراج شده از استاندارد‌های بانک مرکزی برخوردارند
  • سکه‌های حراج مرکز مبادله کاملا استاندارد بانک مرکزی است
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • عملیات وعده صادق انگیزه دانشجویان آمریکا را افزایش داد
  • الهندی: پاسخ ایران ثابت کرد اسرائیل قادربه حفاظت از خود نیست
  • الهندی:پاسخ ایران ثابت کرد اسرائیل قادر به حفاظت از خود نیست
  • عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می‌زد؟