ازدسترفتن نفوذ غرب در خاورمیانه نتیجه سیاستهای واشینگتن است/ ترامپ با اعلام راهبرد جدید علیه ایران، اشتباهات واشینگتن را تکمیل میکند؟
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۲۴۰۴۱
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «جان برادلی» کارشناس خاورمیانه در پایگاه نشریه اسپکتِیتر به انتشار یادداشتی اقدام کرده که رنگ و بوی پشیمانی غرب از راهاندازی بحران سوریه در آن مشهود است. اسپکتیتر مجلهای بریتانیایی است که با سابقه سی و شش ساله به موضوعات سیاسی و فرهنگی میپردازد.
برادلی در این یادداشت، با ریشخند به این جمله از اشتون کارتر، وزیر دفاع دولت اوباما آغاز میکند که مسکو با ورود به سوریه، «گازوئیل بر آتش میریزد» و سیاست او مبنی بر حمایت از اسد در کنار مقابله با گروههای نظامی در سوریه «محکوم به شکست» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ریشه اشتباه واشینگتن از نظر او، استفاده از طرح مداخله در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ میلادی برای مداخله در سوریه بوده است. او مینویسد: «ما فکر میکردیم جهادیها را با مشارکت حاکمان مستبد خلیج فارس تربیت، تأمین مالی و تجهیز تسلیحاتی میکنیم. اینگونه پایگاه دریایی روسیه در طرطوس را به جیب میزنیم و با حائلشدن بین ایران و حزبالله در لبنان، محور شیعی و ضداسرائیلی را میشکنیم و ایران را با افزایش نفوذ دولتهای سنیِ منطقه در شام، منزوی میکنیم.» سپس پاسخ میدهد: «حالا به خاطر بازی بچهگانه ما نیممیلیون سوری ذبح شدند و در عرصه جغرافیای سیاسیِ منطقه نیز نتایجی دقیقاً متضاد با آنچه میخواستیم به دست آمد.»
به نظر او واشینگتن در این گرتهبرداری ناشیانه از دهه ۱۹۸۰ میلادی دچار چند اشتباهاتی شد. مردم سوریه اگر چه تحت حاکمیت حزب بعث سوریه بودند، اما زندگی شخصی و خانوادگی آنها در جامعه بخش مهمتری از شخصیت آنها را شکل میدهد. آنها با وجود مذاهب و ادیان مختلف در کنار هم زندگی و تفریح میکنند و طبیعتاً نمیتوانند تصور کنند روزی زیر یک حکومت وهابی قرار گرفته، مجبور به کشتن همسایگان خود شوند و برخی تفریحات آنها محدود شود.
در واقع آنها «اسد + تساهل فرهنگی» را به «بدون اسد + تعصب فرهنگی» ترجیح دادند و در کنار آمریکا قرار نگرفتند در حالی که واشینگتن تصور میکرد موج مردمی که در مصر علیه مبارک ایجاد شد، میتواند در سوریه نیز شکل بگیرد. برادلی مینویسد نتیجه این تصور اشتباه، محبوبتر شدن اسد و حتی پوتین در سوریه شده است.
برادلی ادامه میدهد که با وجود تحولات اخیر سوریه، غرب همچنان در اشتباهات خود باقی مانده است. او مینویسد ما فکر میکردیم و هنوز هم فکر میکنیم که روسیه به ما محتاج است. نویسنده از بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا نقل میکند که در اجلاس اخیر سازمان ملل گفته است کشورش حرفی ندارد که در بازسازی سوریه همکاری کند به شرط اینکه سوریه از اسد اجتناب کند! برادلی مینویسد گویی جانسون خبر ندارد که چند هفته قبل از اجلاس سازمان ملل، همایشی در دمشق برگزار شد و اسد قراردادهای هنگفتی با کشورهای شرقی امضا کرد. بوریس در حالی منتظر التماس سوریه است که کشتیهای روسی دائماً در حال تردد بوده و هزاران تُن کالاهای مورد احتیاج سوریه و چهل نوع از مصالح ساختمانی را به این کشور منتقل میکنند.
نویسنده اذعان میکند آن زمان که ترکیه در حمایت از داعش نقش ایفا میکرد، «ناتو همه این تزویرها را نادیده میگرفت» به این امید که داعش بتواند بر اسد فائق آید. وقتی برآورد واشینگتن اشتباه از آب درآمد، دیگر کوپن آن تمام شده و نوبت بازی به روسیه رسیده بود.
لیبی و ترکیه
برادلی به لیبی اشاره میکند که جانسون در آنجا نیز با ژنرال حفتر دیدار کرد تا مثلاً برنامهای برای بازگشت ثبات به آن کشور طراحی کند در حالی که یک هفته پیش از آن، حفتر با وزرا و مقامات نظامی مسکو دیدار کرده و همه چیز را بسته بود. مثال دیگر، ترکیه است. به نظر تحلیلگر اسپکتِیتر، روسیه از سوی غرب دست کم گرفته شده بود و هیچکس فکر نمیکرد پس از سرنگونکردن جنگنده روسی از سوی ارتش ترکیه، روابط دو کشور تا حدی بهبود یابد که قرارداد اس-۴۰۰ را به یکدیگر منعقد کنند. نه فقط این، بلکه سیاستهای ترکیه در عراق تغییر کند و همان آنکارایی که از سربازان داعشی در سوریه حمایت کرده و از «خلافت اسلامی» نفت میخرید، در کنار روسیه، ایران ویا عراق نشسته و نه فقط برای پایاندادن به داعش بلکه جلوگیری از بحرانهای دیگر مانند تجزیه کردستان نیز همکاری کند.
برادلی اذعان میکند این اتفاقات بیش از آنکه به هنر دیپلماسی روسیه برگردد، نتیجه ناآگاهی واشینگتن از واقعیات منطقه است.
نویسنده تأیید میکند آن زمان که ترکیه در حمایت از داعش نقش ایفا میکرد، «ناتو همه این تزویرها را نادیده میگرفت» به این امید که داعش بتواند بر اسد فائق آید. وقتی برآورد واشینگتن اشتباه از آب درآمد، دیگر کوپن آن تمام شده و نوبت بازی به روسیه رسیده بود.
ملکسلمان در مسکو
برادلی تهدید میکند شواهد حاکی است آمریکا بزرگترین متحد خود در منطقه پس از اسرائیل را نیز ممکن است از دست بدهد زیرا عربستان سعودی از افزایش نفوذ ایران در منطقه و توافق هستهای با آمریکا ناراحت است و واشینگتن نیز در این دو زمینه هیچ اقدام مشخص و موفقی صورت نمیدهد. وی به سفر بیسابقه پادشاه عربستان سعودی به مسکو اشاره میکند و تلاشهای وی برای قراردادهای هنگفت اقتصادی و نظامی در کنار رایزنی علیه ایران و نقش آن در منطقه. برادلی بعید نمیداند مسکو در صدد میانجیگری میان ایران و عربستان یا انتقال پیامهایی میان ایران و اسرائیل برآید تا از فرصت به دستآمده بر اثر اشتباهات واشینگتن نهایتِ بهره را بِبرد.
اشاره جالب برادلی به این نکته است که چرا نتانیاهو و ملک سلمان برای رایزنی علیه فعالیتهای منطقهای ایران به مسکو پناه بردهاند در حالی که هر دو متحد جدی واشینگتن در منطقه هستند؟ به نظر او اشتباهات واشینگتن موجب شده امید دوستانش از آن قطع شود.
جمعبندی: ایران و توافق هستهای
به نظر نویسنده، راهبرد ترامپ در مورد ایران که قرار است اعلام شود ممکن است اشتباهات واشینگتن را تکمیل کند. ترامپ توافق هستهای را زیر سؤال میبَرد (اگر آن را پاره نکند) تا با تشدید تهدید نظامی و ایجاد بیثباتی در منطقه، اولاً بتواند قراردادهای تسلیحاتی بسته و سود آن را در جیب بگذارد و ثانیاً نقشههای ایران و روسیه را به هم بریزد غافل از اینکه با این اقدامات، آمریکاستیزی را افزایش داده و در بلندمدت به ضرر منافع ملی آمریکا خواهد شد.
در واقع، آمریکا همواره در پی راهحلهای موقت و عجلهای، اشتباهاتی در منطقه میکند و زمانی متوجه اشتباه خود میشود که کار از کار گذشته است.
منبع: مشرق
انتهای پیام/
یادداشت نشریه بریتانیایی درباره پشیمانی غرب از راه اندازی بحران سوریهمنبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۲۴۰۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمدوشدهای غیرمنتظره دیپلماتیک/ نگاهی به سفر ناگهانی نچیروان بارزانی و هیئت بلندمرتبه همراهش به ایران
درباره علل این سفر در شرایط کنونی با دکتر جعفر قنادباشی کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا به گفتوگو نشستیم.
پس از ماجراهای مقر موساد و ماجرای انتقال تروریستها از اقلیم اصلاً تصور نمیشد هیئتی از اقلیم به تهران بیاید علت این سفر چیست؟
جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان هیچگاه وارد روابط خصمانهای که موجب قطع مراودات بشود، نشدهاند؛ بنابراین این سفر تعجبآور نیست و در عرصه سیاسی عادی و در عرف مراودات دیپلماتیک میگنجد و با توجه به علت سفر و شرایط فعلی اقلیم کردستان، این سفر مورد اهمیت واقع شده است.
اقلیم کردستان در حال حاضر از دو نظر دارای شرایط ویژهای است که ادامه حیات سیاسی این منطقه خودمختار را میتواند به مخاطره بیندازد و هیچگاه تاکنون شرایط برای اقلیم بدین شکل نبوده است. نخست، اختلافات میان دو حزب اصلی بر سر انتخابات است که موقعیت حزب دموکرات را در خطر قرار داده است و بخشی از این دیدار برای کمک ایران به منظور حل مشکلات داخلی است.
از طرفی، شرایط منطقهای نیز اصلاً به سود اقلیم کردستان نیست و بارزانیها بهخوبی متوجه هستند ایران دست برتر را در منطقه دارد و میتواند برای حل مشکلات اقلیم کمک کند.
با توجه به سوابق حملات ترکیه و دستاندازی به شمال عراق و سوریه و امکان تکرار آن، این مسئله بارزانیها را نگران میکند. ایران بهعنوان همسایهای مقتدر و با حسننیت در توافق امنیتی با کشورهای مختلف از جمله عراق است و میتواند شرایط را برای همکاری با اقلیم فراهم کند. طبیعی است با توجه به این شرایط رئیس اقلیم در دشواریهای داخلی و خارجی ایران را به عنوان طرف گفتوگو انتخاب کند.
آیا در این سفر، امضای قراردادهای بزرگ امنیتی اقتصادی در دستور کار قرار دارد؟
در حال حاضر شرایط برای توافق امنیتی بزرگ و قراردادهای اقتصادی-امنیتی جدی فراهم نشده و سخنی هم به میان نیامده است. البته همکاریهای محدودی همواره وجود دارد. اقلیم، قابلیتهای زیادی دارد و ایران نیز میتواند با همه کشورهای منطقه و عراق روابط تجاری خوبی برقرار کند، اما همواره همکاری اقتصادی ایران و اقلیم، در چارچوب خاص تعریف شده است که مسلماً باید در ماهها و سالهای آینده منتظر ورود به آن بود.
آیا ممکن است نزدیک شدن اقلیم به ایران روی قسد و کردهای سوریه هم اثرگذار باشد؟
هرگونه همکاری میان نیروهای منطقهای میتواند تأثیراتی را بر گروههای مختلف داشته باشد، اما بازی با مهرهها در سوریه در چارچوبهای دیگری حرکت میکند و مناسبات ما با اقلیم عمدتاً در پایان دادن به تحرکات مخالفان ایران از خاک اقلیم کردستان دارای اهمیت است و موجب ناامید شدن رژیمهایی خواهد شد که در حال بهرهبرداری از خاک کردستان علیه منافع جمهوری اسلامی ایران هستند.
در واقع تأثیرپذیری گروهها در سوریه از روابط ایران و اقلیم غیرمستقیم است و با توجه به شرایط کنونی افزایش قدرت ایران و شرایط فعلی اقلیم ، تأثیر جدی بر گروههای کرد قسد ندارد، بلکه بیشتر از تحرکات حضور آمریکاییها در منطقه اثرپذیری دارند و عمدتاً از ضعف حضور آمریکاییها در منطقه متأثر خواهند شد.
زینب اصغریان