Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جهان نيوز»
2024-05-02@02:48:16 GMT

سرگذشت مادری که سوژه فیلم «شیار ۱۴۳» شد

تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۴۰۶۶۵

سرگذشت مادری که سوژه فیلم «شیار ۱۴۳» شد

خوشبختی‌اش را از من خواست. گفتم: برایت دعا می‌کنم. من هم مثل هر مادری خیر و صلاحت را می‌خواهم. گفت: پس رخصت بده مثل محمود به جبهه بروم و از خدا شهادتم را طلب کن. به گزارش جهان نيوز؛ شهدا امروز اسطوره‌های توانایی و دانایی‌اند. شهید، انسان والامقامی است که هنگام تصمیم‌گیریف برخوردار از تحلیل و بصیرت است و عملش مبتنی بر عرفان و متکی بر ولایت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

براستی چنین شهیدی است که راست قامت و جاودانه در تاریخ باقی می ماند.
جامعه قرآنی کشور در آخرین مراسم پاسداشت مقام شهیدان این هفته به دیدار خانواده معظم شهیدان عبداللهی رسیدند و ضمن ادای احترام به مقام شامخ این شهیدان والامقام با مادر بزرگوار شهیدان محمود و داوود عبداللهی دیدار کردند که خواندن گزارش این دیدار برای مخاطبان خالی از لطف نیست.

زندگی‌نامه شهید جهادگر داوود عبدالهی
جهادگر شهید داوود عبداللهی در سال 1344 در خانواده‌ای مذهبی در تهران متولد شد، تحصیلات ابتدایی خود را در سنندج گذراند. در همان ایام به مطالعه کتاب‌های مذهبی می‌پرداخت. وی از 6 سالگی به نماز، روزه و قرآن علاقه فراوانی داشت، به طوری که چندین بار در مسابقه قرائت قرآن مجید اول شد. وی به همراه دوستان خود در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی کوشش فراوان کرد. شهید عبداللهی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به همراه خانواده‌اش به اراک منتقل شد.
شهید عبداللهی در جهاد سازندگی اراک مشغول فعالیت گردید؛ آن شهید بزرگوار علاوه بر فعالیت در جهاد سازندگی، در مسجد ابوالفضل(ع) اراک کتابخانه‌ای برای خردسالان و نوجوانان شهر دایر کرد. وی روزها در دبیرستان درس می‌خواند و شب‌ها به پاسداری از انقلاب اسلامی اسلحه به دست می‌گرفت. شهید عبداللهی دوره آموزش نظامی خود را در بسیج اراک گذراند، با شروع جنگ تحمیلی چهار مرتبه داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل رفت.
با انتقال پدر به تهران؛ شهید داوود در کنار درس خواندن، اوقات فراغت خود را در جهاد سازندگی به فعالیت‌های فرهنگی می‌پرداخت و با واحد مجله دفتر مرکزی جهادسازندگی همکاری می‌کرد. وی در تهران نیز علاوه بر تحصیل و خدمت در جهادسازندگی، شبها در مجسد انصارالحسین(ع) به فعالیت و تدریس قرآن به کودکان می‌پرداخت.

دیدار جامعه
شهید عبداللهی هیچگاه از تلاش و کوشش در راه حفظ انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن غافل نشد و عاشقانه در تثبیت خط امام اهتمام می‌کرد، آخرین بار در سال 62 برای مصاف با استکبار جهانی و کفار بعثی داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل عزیمت کرد.
داوود عبداللهی در تاریخ دوازدهم آذرماه 62 در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین به درجه رفیع شهادت نائل گردید و با شهادت خود پرونده پرافتخار خود را جاودانه کرد.
شهید داوود عبداللهی و برادر شهیدش محمود عبداللهی که در تنگه چزابه در عملیات فتح‌المبین به درجه رفیع شهادت نائل آمد، دو شهید بزرگوار از این خانواده شهیدپرور هستند که در راه آرمان‌های مقدس انقلاب اسلامی جان خود را هدیه کردند.

سرگذشتی که آبیار را به منزل شهیدان عبداللهی آورد
در میان صحبت‌های مادر شهیدان عبدالهی، این نکته توجه همه را به خود جلب کرد که نرگس آبیاری کارگردان حرفه‌ای سینما، فیلم نامه شیار 143 را از سرگذشت این مادر نوشته است.
شیار 143 فیلمی به کارگردانی و نویسندگی نرگس آبیار و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی محصول سال 1392 است. این فیلم پس از 9 هفته اکران در 35 سینمای ایران، فروش 4 میلیارد و 518 میلیون تومانی را تجربه کرده‌است.
در متن فیلم، شیار 143 یکی از محدوده‌هایی است که در منطقه جنگی؛ برای مین‌یابی و یافتن اجساد شهیدان در جنگ مورد تفحص و کاوش قرار می‌گیرد. فیلم شیار143 مورد استقبال طیف‌های مختلف مردم قرار گرفت و نیز در بیش از 30جشنواره بین‌المللی حضور یافت و 16 جایزه بین‌المللی دریافت کرد.

مادر دعا کن تا شهید شوم
پس از اینکه محمود به شهادت رسید، داوود بی تابی می‌کرد تا به برادر شهیدش برسد. روزی در سجاده نماز نشسته بودم که دیدم داوود در کنارم نشست و گفت: مادر؛ می‌خواهی من خوش بخت شوم؟ که گفتم مگر مادری پیدا می شود که خیر و صلاح فرزندش را نخواهد. در جوابم گفت: پس اجازه بده من هم مثل محمود به جبهه روم. گفتم من چکاری می‌توانم برای تو کنم. گفت: مادر دعا کن تا شهید شوم و بگو (ان شاالله شهید شود). با کمی تامل گفتم؛ آخه، پدرت تنهاست و ما غیر از تو کسی رو نداریم؛ دیدم که به دست و پایم افتاد و التماس کرد تا این دعا را در حقش کنم البته به این بسنده نکرد و در حالی که دستانش را بر روی شانه هایم گذاشته بود گفت: مادر، دوست دارم همانند سرورم سید الشهدا(ع) سر از تنم جدا شود و خیالت راحت باشد که آن وقت است که حضرت زینب(س) بالای سرم خواهد آمد و نخواهد گذاشت تنها باشم.
پس از شهادت داوود و نیامدن پیکرش، بسیار بی تابی می‌کردم مخصوصاض زمانیکه پیکر شهدای گمنام را تشییع می کردند تا اینکه شبی خوابی را دیدم که این خواب آبی بود در آتش. دیدم که در سرزمین عربستان از مسجد النبی(ص) تا قبرستان بقیع گلباران شده است و شهیدان جنگ تحمیلی بسیار خوشحال هستند.

وصیتنامه جهادگر شهید داوود عبداللهی
بسم‌الله الرحمن الرحیم
الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا
اوست خدایی که آفرید شما را تا بیازماید شما را در صحنه پیکار حق و باطل که کدامین از شما نیکوکارتر است.
اشهد ان لا اله ال‌الله - اشهد ان محمد رسول‌الله - اشهد ان علی ولی‌الله - اشهد ان خمینی روح‌الله
وصیت می‌کنم؛ این بنده حقیر سراپا تقصیر گنهکار که ای مردم گناه نکنید که سخت است جبرانش. راه امام را بروید که راه خدا است. از راه او جدا نشوید و او را یاری کنید.
ای جوانان به جبهه بیایید که سرزمینی محبوبی است؛ تا خدا را از خود خشنود کنید. به جبهه بیایید اینجا صفا هست، وفا هست، عشق و ایمان و ایثار است. آیا در شهر می‌شود چنین حالت‌هایی پیدا کرد؟
پدر و مادر عزیز و خواهر گرامی، از زحمت‌های بی‌شمار شما که در حق من متحمل شده‌اید بی‌نهایت سپاسگزارم و اگر از من بدی دیدید حلالم کنید و اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد هر شب جمعه اگر برایتان مقدور است و سختی ندارد برایم کمی قرآن بخوانید و فاتحه بفرستید.
خواهرجان، حجابت را حفظ کن تا جزو یاران خدا باشی. اگر می‌خواهی در دنیا سرافراز شوی حجابت را حفظ کن و نمازت را بپادار از امام خمینی(ره) و مسئولان مملکتی پیروی کن. این دنیا زودگذار و فانی است؛ ولی آه از آن دنیا که جاودانه و باقی است و آنجا خانه اصلی ماست پس توجه کن چه توشه‌ای برای آنجا برمی‌داری.
و سخنی با امام عزیز، با تو ای رهبر من، که من و هزاران جوان چون من را به سعادت، که همانا رفتن راه امام حسین(ع) است؛ رهنمون کردی و سخنی با شما ای شهیدان اسد، مهدی، فرهاد و محمود و دیگر شهدا، شما پیش خدا آبرو دارید، عزت دارید، از خدای بزرگ و بخشنده که گنهکاران را می‌بخشد بخواهید شهادت را نصیب من کند و مرا به پیش خود ببرد تا من هم جزء شما نیکان و شهدا شوم.
از پدرم که وکیل تام‌الاختیار من است تقاضا دارم در صورت شهادت من، برایم سه ماه نماز قضا بخوانند (نماز یومیه) و یک ماه روزه بگیرند و 100 تومان به حساب 100 امام بریزند. از شما پدر و مادر عزیزم می‌خواهم که مرا حلال کنید و راضی باشید از من و همچنین شما ای خواهران عزیزم مهری جان و شمسی‌جان شما را هم به خدا می‌سارم. دختر و پسرت را ببوس و همچنین از شما ای همسر برادرم معذرت می‌خواهم اگر نتوانستم سر به شما بزنم مرا حلال کنید. همه را سلام برسانید، همه مرا حلال کنید. پدرجان از همه حلالیت بخواهید.
و اما سختی با تو معبود، گناهانم بسیار است اما می‌دانی که در این دم آخر دیگر امیدی به کسی ندارم جز به تو، مرا ببخش خدایا من خیلی پررو هستم که از تو تقاضا کنم اما چه کنم که تو بسیار مهربانی و این جسارت‌ها را بر من می‌بخشی انشاءالله.
خدایا اگر قسمت من شهادت در راهت قرار گرفت مرا با سری از بدن جدا، چون سرورم حسین(ع) از این دنیا ببرد. خدایا من بخاطر بهشت نمی‌آیم؛ بخاطر ترس از جهنمت نمی‌آیم، خدایا کمکم کن که فقط خالصا لوجه الله و برای رضای تو باشد.
خدایا تو دعای بندگانت را می‌شنوی؛ دعای من گنهکار و روسیاه را هم بشنو. مرا ببخش مرا بیامرز و شهیدم کن. اللهم اغفرلی کل ذنب اذنبته و اما ای حسین‌جان، از خدا بخواه که ما را جزء انسان‌های خوب و شهدا قرار دهد. حسین‌جان مرا دریاب دوست دارم سرم بر بالین تو باشد، در این حالت آمرزش خداوند شامل حال من می‌شود. حسین‌جان به خواهرت زینب بگو نگران نباشد چون حران آمده‌اند کربلا را ازاد سازند و پای ستم را دراندازند.
یا زینبت مرا دریاب آه از اسارت تو، آه از نامردان با زینب حسین، با تو ای خواهر غم‌پرور سیدالشهداء چه کردند، اسیرت کردند، زجرت دادند؛ وای بر من اگر در گرفتن حقت کوتاهی کنم. یا زهرا خود خوب می‌دانی که هرگاه من احتیاج به کمک داشتم از شما تقاضا کردم، از خدا بخواهید که حاجتم را برآورده کند و این بار نیز از تو دخت رسول می‌خواهم که از خدا تقاضا کنی مرا به پیش خودش ببرد.
در پایان از شما می‌خواهم برای سلامتی امام دعا کنید. برای رزمندگان دعا کنید. دعا را فراموش نکنید؛ قرآن را فراموش نکنید و بدانید که اگر حسین مظلوم بود، کتابی که حسین برای تحقق دستورات آن قیام کرد مظلوم‌تر است. دیگر عرضی ندارم. همه شما را به خداوند بزرگ می‌سپارم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته منبع: تسنیم

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۴۰۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند.

به گزارش ایسنا، نام صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌ «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».» 

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.» 

عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: «وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟»

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: «به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.»

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌: «اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.»

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،

سامی‌نژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌ «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.» 

او گفته است: «قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد.  فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ترددهای جاده‌ای بین استانی ۱۱درصد افزایش یافت
  • جانبازانِ «نون‌ خ» و سرگذشت تلخ یک بازیگر
  • عبداللهی: قهرمانی استقلال مهم‌تر از سبک بازی‌اش است
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • توزیع 180 بسته لبخند مادری در خراسان جنوبی
  • عکس| داوود کیم به قولش عمل کرد/ خواننده کره‌ای تمام پولش را خرج مسجد کرد
  • مستندی درباره مادری که دو بازیگر نقش دو دختر گمشده اش را بازی می کنند
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • شایعه عجیب درباره کلاهبرداری داوود کیم در ایران!
  • شایعه عجیب درباره کلاهبرداری داوود کیم خواننده مشهور کره‌ای در ایران