Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام نیوز»
2024-04-28@04:56:38 GMT

راه‌های شاد کردن دیگران در نگاه دینی چیست؟

تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۶۲۷۸۱

راه‌های شاد کردن دیگران در نگاه دینی چیست؟

به گزارش سرویس دینی جام نیوز، حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد در برنامه سمت خدا مبحث راههای رسیدن به شادی از دیدگاه اسلام را بیان نمود:

خیر رساندن به دیگران

عوامل شادی و نشاط زیاد است. یکی از آن عوامل گره گشایی از کار دیگران بود که هرچقدر انسان از صبح تا آخر شب که می‌خوابد نیتش این باشد که به دیگران خیر برساند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از خودش بیرون بیاید و خودمحور وخودخواه نباشد. خودم شکمم را سیر کنم. خودم بارم را ببندم و گلیمم را از آب دربیاورم. این ریشه‌ی همه رذایل اخلاقی است. به فکر دیگران بودن ریشه‌ی تمام فضایل اخلاقی است که هرچه انسان می‌تواند به دیگران خیر برساند.

یک نمونه قرآنی را عرض کنم و بعد مصادیق خیر رساندن را بگویم. چون خیلی از بیننده‌ها وقتی می‌گوییم: خیر برسانید، فوری به ذهنشان کمک‌های مالی می‌آید. شاید دهها و صدها مورد است که انسان می‌تواند غیر از کمک مالی، با وجودش و نفسش و دعا و نیتش به همه عالم خیر برساند. نه به اشخاص خاص، به همه عالم برساند. یک نفر می‌تواند به همه عالم خیر برساند، یک نفر می‌تواند به همه عالم شر برساند.

مثنوی می‌گوید:

تو یکی تو نیستی، ای خوش رفیق *** بلکه گردونی و دریای عمیق


انسان سیر وجودی‌اش خیلی زیاد است. «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ‏ جَمِيعا» (مائده/32) کسی یک نفر را احیا کند مثل این است که همه را احیا کرده است. کسی یک نفر را بکشد، مثل این است که همه را گمراه کرده و کشته است. «فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ‏ جَمِيعا» آیه پنجم سوره مبارکه لیل که سوره‌های کوتاه و کوچک قرآن است، شأن نزول زیبایی این آیات دارد. که خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد. خدای مهربان می‌فرماید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏‏» (لیل/5-7) ما همه دنبال یُسر و نشاط و شادی هستیم.

همه می‌گویند: ما به بن بست می‌رسیم، چه کنیم راه ما باز شود؟ این آیه راه باز کردن همه بن بست‌ها و ناهمواری‌ها را به ما نشان می‌دهد. می‌فرماید: کسی که کارش اعطی است، اینجا اعطی، عطا کردن و خدمت کردن و بخشیدن است. بر تقوا و بر ایمان به آخرت مقدم شده است. یعنی اول می‌گوید: سخاوت، اول می‌گوید: جود و کرم، بخشش، بعد می‌گوید: تقوا و بعد می‌گوید: «صَدَّقَ بِالْحُسْنى» آخرت را تسهیل می‌کند. کسی که کارش عطا کردن است، البته تقوا هم داشته باشد و تصدیق به آخرت کند، خدا تمام ناهمواری‌های او را هموار می‌کند. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏‏» این خیلی بشارت بزرگی در این آیه است. اصلاً راه یُسر را در پیش می‌گیری و کارها همه پیش می‌رود.


یک کاسب، یک استاد، یک معلم، یک مسئول، یک پدر کارش اعطی باشد. خیر برساند. آیات بعدی می‌گوید: «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى، وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‏، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‏، وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى» (لیل/8-10) اما کسی که از صبح که بلند می‌شود فقط می‌خواهد جمع کند، نمی‌خواهد اعطی کند و بخل می‌ورزد. می‌خواهد به غنای خودش برسد، به استغنای خودش برسد و این باعث می‌شود آخرت هم تکذیب کند. روایت داریم بخل انسان را به کفر می‌رساند. مثل ثعلبه که بخل ورزید و کافر شد. کافر سخی مؤمن شد. به تصدیق آخرت خدا رسید. افرادی هم که بخل می‌ورزند، کارشان این می‌شود که خدا در کارشان سنگ می‌اندازد و دائم پایشان به سنگ می‌خورد. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى» تمام کارهایش با عسر و فشار و زحمت و دردسر است. خدا می‌خواهد راهش را ببندد. همه عالم هم جمع شوند باز هم کارش پیچ می‌خورد. مالش هم او را از هلاکت در جهنم نجات نمی‌دهد. چه کنیم کارهای ما پیش برود؟ کارهای همدیگر را راه بیاندازیم. اعطی!


یک شأن نزول زیبایی این آیه دارد که یکی از موارد و مصادیق آن است. در زمان پیغمبر عظیم الشأن(ص) یک نفر درخت خرمایی داشت. درخت خرما معمولاً شاخه‌هایش پهن می‌شود و بالا می‌رود و این خرماها به زمین و خانه‌ی همسایه می‌ریخت. بچه‌های همسایه از خرماها می‌خوردند. خرماهایی که زمین می‌ریخت. صاحب درخت می‌آمد از دست این بچه‌ها می‌گرفت و اینها را کتک می‌‌زد وآزار می‌داد. بعضی می‌گفتند: درخت خرما در خانه‌ی یک شخصی بود که درخت به عنوان امانت آنجا بود. این می‌آمد خرماهایی که ریخته بود و بچه‌ها می‌خوردند، دعوا می‌کرد.

این شخص آمد خدمت پیغمبر شکایت کرد. این آقا گاهی سر زده وارد می‌شود یا بچه‌های ما را آزار می‌دهد. ما هرچه از او خواهش می‌کنیم او قبول نمی‌کند و ما را آزار می‌دهد. پیغمبر خدا صاحب درخت را خواستند. فرمودند: من درخت خرما را از شما می‌خرم. گفت: نمی‌فروشم! فرمودند: من درخت خرما را با باغی در بهشت عوض می‌کنم. گفت: نه! بخل آدم را به کجا می‌رساند. آرزوی همه اولیای خداست که در بهشت باغ بهشتی به آنها بدهند. درخت بهشتی بدهند. قبول نکرد.

ابو دحداح یک آدم مؤمن و فهیم و دانایی بود. ماجرا را فهمید. تا فهمید به صاحب درخت گفت: من یک باغی دارم سی، چهل درخت خرما دارد. حاضر هستی من این باغ و درخت‌ها را به شما بدهم و شما این درخت را به من واگذار کن. گفت: بله! یعنی وعده خدا و وعده پیغمبر را قبول نکرد، آدم‌هایی که دنیا بین هستند و بخل دارند و خیرشان به دیگران نمی‌رسد.آدم مرتد و کافر می‌شود. ابو دحداح چند درخت خرما را به او داد و او قبول کرد. درخت را از او خرید. خدمت پیغمبر خدا آمد و فرمود: درخت در اختیار شماست. پیغمبر خدا اینقدر خوشحال شد و این آیات در شأن ابو دحداح نازل شد. «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏‏» همه گره‌های او را باز می‌کنیم. خوش به حال ابودحداح‌ها و کسانی که گره گشایی می‌کنند. واقعاً خیر رساندن از نماز و روزه بالاتر است. افضل عبادات است، ادخال سرور و شاد کردن وگره گشایی از کار دیگران است.


باقی آیات هم در مورد شخصی است که درخت را در اختیار نگذاشت. «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى، وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‏، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى» ممکن است به پول برسد اما بلا و مریضی و گرفتاری و درد و عقوبت آخرتی فراوان نصیب او می‌شود. باز هم انشاءالله در هفته‌های آینده فضیلت‌های بسیار دیگری در مورد گره گشایی و شاد کردن دیگران خواهیم گفت. حالا مواردی که مصداقی است که موارد گره گشایی و شاد کردن دیگران چیست را بگویم.

ظلم نکردن به دیگران

یکی از مواردی که خیلی هم در روایات سفارش شده این است که انسان جلوی شرش را بگیرد و شر او به دیگران نرسد. ظلمش به دیگران نرسد. «ترک الشر صدقه» این خودش یک جلسه نیاز دارد. در مملکت ما پانزده میلیون پرونده قضایی در یک سال تشکیل می‌شود این چه معنی دارد؟ هر پرونده‌ای دو نفر هم درگیر باشند، سی میلیون می‌شود. دو برابر این مقدار افرادی که دعوا و اختلاف دارند ولی به کلانتری و دادگاه نمی‌کشانند. ما در طول سال چقدر پیام داریم که می‌گویند: شوهر ما به ما ظلم می‌کند. خانم ما به ما ظلم می‌کند. پدر ما ظلم می‌کند. مادر ما ظلم می‌کند. فرزند ما ظلم می‌کند. همسایه ما ظلم می‌کند. بیاییم یک کاری کنیم که اذیت و آزار ما و شر ما به کسی نرسد. گفت: مرا به خیر تو امید نیست، شر نرسان!

در وصیت پیغمبر ما هست که فرمود: «أفضل‏ الجهاد من‏ أصبح لا يهم بظلم أحد» بالاترین جهادها که از هر جهادی بالاتر است، این است که کسی کاری کند که ظلم و آزار او به کسی نرسد. یعنی اطرافیان بگویند: خدایا ما از این پدر، از این مادر، از این مدیر و مسئول راضی هستیم، الحمدلله اذیت و آزار او به ما نمی‌رسد. این خودش یک عبادت است. یعنی بالاترین عبادات این است که همه بگویند:آقا ما از این راضی هستیم، شر او به ما نمی‌رسد. این بالای پنجاه درصد راه را رفته است.


«ترک الشر صدقه» اینقدر ما پیام نداشته باشیم که از دست مسئولین و دوست و فامیل و پدر و مادر می‌نالند. پدر و مادر از اولاد می‌نالند. زن و شوهر از هم گله دارند. حضرت علی(ع) فرمود: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ‏ يَدِهِ‏ وَ لِسَانِهِ‏» (من لايحضره الفقيه،ج4، ص362) اول قدم مسلمانی این است که دیگران از دست و زبان ما در امان باشند. یا مسلمان کسی است که «لا يظلم‏ الاعداء» حتی به دشمن هم ظلم نمی‌کند.


مرحله دوم اینکه هر خیر کوچکی که به کسی اعمال کنید، صدقه و کار خیر و گره گشایی می‌شود. حدیث داریم «كل معروف‏ صدقة» (الدعوات راوندي، ص 107) ما معمولاً که می‌گوییم: صدقه بدهید، صندوق صدقات در ذهن ما می‌آید. هر نوع خدمت رسانی به عالم، به مخلوقات، به نباتات، به گیاهان و حیوانات، «کل معروف صدقة» یعنی از اینکه یک سنگی را از جلوی پای کسی برداری، به کسی سلام کنی، به کسی دعا کنی. با زبانت، با چشمت، با نگاهت، با تبسمت، با اخلاق و رفتارت، هر نوع خیر رساندن به دیگران صدقه است. «کل معروف صدقة»


من باز موردی برای اینکه بیننده‌ها بیشتر توجه کنند بگویم.

1- سلام کردن؛ به هرکسی می‌رسی سلام کنی. پیامبر خدا به هرکسی می‌رسد حتی بچه کوچک سلام می‌کرد. یعنی درود خدا بر شما، خیرخواهی است. پیامبر خدا فرمود: کسی که اول سلام کند از خطر تکبر محفوظ است. نزدیک ترین فرد به خدا و پیغمبر، «اولی الناس بالله و بالرسوله من بداء بالسلام» یعنی آن کسی که ابتدا سلام کند از همه به خدا و پیغمبر نزدیک‌تر است.

2- احوالپرسی؛ اینکه آدم از دوست و همکار و فامیل، حضوری یا تلفنی احوالپرسی کند،این صدقه است. دلجویی کردن و همدردی کردن صدقه است. مصیبت زده یا کسی که مریض است را عیادت کنیم،صدقه است. تمام کارهای خوبی که می‌توانیم انجام بدهیم صدقه است. «کل معروف صدقة»، «ترک الشر صدقة» یعنی هر نوع خیری که به دیگران برسانی، جلوی هر شری را که بگیری، صدقه است.
مصافحه کردن صدقه است. معانقه کردن صدقه است. زیارت و دیدار صدقه است. یکی از رفقا می‌گفت: شهرداری‌ها مخصوصاً شهرداری‌های تهران و اصفهان و شهرستان‌های بزرگ، حدیث و آیه و نکته‌های قشنگی می‌نویسند. یا یک پیام‌های زیبایی را به صورت نقاشی و تصویری نشان می‌دهند. این چیز خوبی است. شهرداری اصفهان نوشته بود: مادربزرگت را چند وقت است ندیدی؟ من دیدم چند ماه است اصلاً یاد مادربزرگم نکردم! همان جا دور زدم و رفتم مادربزرگم را ببینم. دو ساعت نشستم. اینقدر خوشحال شد و به من دعا کرد. مادرها و پدرهایی هستند که به من پیامک می‌زنند یا می‌گویند: که اولاد ما ماه به ماه نه تلفن می‌زند و نه سری به ما می‌زند. این مسلمان است؟ انسان است؟ اگر او نبود تو نبودی. لذا هر نوع خیر رساندن مخصوصاً آن جایی که خیر زیاد است و دل طرف شاد می‌شود. نوازش کردن و محبت کردن، «تبسم‏ الرجل‏ فى وجه اخيه حسنه» (بحار الانوار/ج71/ص288) اینکه متبسم و با چهره خندان با افراد برخورد کنیم. این حسنه است. نود درصد خدمت رسانی‌ها بدون پول است.


در پیام‌های هفته گذشته بسیاری از همسران گفته بودند: دریغ از اینکه همسر ما یک اظهار محبت به ما بکند. حالا اینکه روز مادر و غیره هدیه می‌گیرد، بماند. اظهار محبت بکند، کافی است. همین که نوازش کند، مهربان باشد، کافی است. خانه که می‌آید یا تلویزیون می‌بیند، یا روزنامه می‌‌خواند، اصلاً نمی‌گوید: ما آدم هستیم. یعنی اظهار محبت کردن خیلی کمرنگ شده است. «تبسم‏ الرجل‏ فى وجه اخيه حسنه»
«مَنْ قَالَ لاخِيهِ الْمُومِنِ مَرْحَباً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَي لَهُ مَرْحَباً إِلَي‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ» (كافي،ج2،ص206) تحسین کردن، تشویق کردن، مرحبا کردن وخوش آمد گفتن، امام صادق(ع) فرمود:کسی که به برادر دینی خودش مرحبا بگوید. خدا تا روز قیامت به او مرحبا می‌گوید. بازتابش به خودت برمی‌گردد. هر گلی که می‌زنیم به خودمان می‌زنیم.


شریعتی: محور تمام نکاتی که حاج آقای فرحزاد گفتند، دیگران را دیدن و توجه کردن وخود را ندیدن است. بعضی‌ها هستند مرض روانی درون گرایی دارند. یعنی فقط درون خودشان هستند. یا بعضی حرص و طمع دارند، فقط بخل و طمع دارند. فقط می‌گویند: خودم! جیب من پر باشد. من خوش باشم. این همیشه در تنگنای غم و غصه و جهنم و آتش خواهد سوخت. دیگران را هم بخاطر خودش می‌خواهد. یک مقدار از خودمان بیرون بیاییم. اینکه پیغمبر ما فرمود: کسی به همسرش بگوید: دوستت دارم، هیچوقت از دل خانم بیرون نمی‌رود. چرا ما نباید به همسرمان محبت کنیم.

ما خیلی پیام داریم که بعضی از خانم‌ها و آقایان دچار روابط نامشروع می‌شوند. اگر این آقا و خانم از همسرش اشباع شود، ارضاء شود، اظهار محبت ببیند، مگر سرش درد می‌کند با دیگران برود؟ خیلی از اینها مقصر خود ما هستیم. رابطه نامشروع نباید به هیچ عنوان حتی با پیامک نباید باشد.
بزرگواری به من می‌گفت: یک آقایی آمد شکایت کرد، خانم من یک رابطه نامشروعی داشته، گفت: من چهار ماه است که با خانمم کنار هم نبودیم. گفتم: تو اولین جنایتکار هستی. اینها را باید ملاحظه کنیم و ریشه یابی کنیم. گفت: حلوا به کسی بده که محبت نچشیده است. «ما از تو نداریم به غیر تو تمنا، حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است» اگر این محبت باشد کمبودهای دیگر هم قابل جبران است. یعنی شما همه چیز در اختیار خانواده بگذاری ولی محبت و مودت نکنی، توجه نکنی، اینها اشباع نمی‌شوند. به جای دیگر سر درمی‌آورند. لذا کل اظهار محبت کردن، هر نوع اظهار محبت صدقه است.


یکی از موارد احسان و خیر رسانی به دیگران تعلیم و تعلم و هدایت معنوی دیگران است. دستگیری معنوی دیگران است. یک نفر معتاد را نجات بدهیم. دو نفر جاهل را به راه بیاوریم. پیغمبر ما به مولا علی (ع) فرمود: وقتی ایشان را به یمن فرستادند، فرمودند: «وَايم اللَّهِ لَأَنْ‏ يَهْدِىَ‏ اللَّهُ‏ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِىُّ» (كافى/ ج 5/ ص 28) اگر یک نفر به وسیله شما هدایت شود بهتر است از آنچه که خورشید بر او می‌تابد برای شما باشد و در راه خدا انفاق کنید. یعنی فقط مسأله مالی نیست.


یک معلم، یک استاد، یک مربی، یک انسان ممکن است سواد ندارد وتجربه زندگی دارد. این تجربه را در اختیار نوه و نتیجه و دوستان قرار بدهد، بگوید: من تجربیات هفتاد ساله‌ام را در اختیار شما قرار می‌دهم. رمز و رموز موفقیتم را در اختیار شما قرار می‌دهم. راه گشا باشد برای دیگران وگره باز کند.


بالاترین صدقه‌ها که اصلاً صدقه‌های مالی به گرد آن نمی‌رسد، هدایت کردن یک گمراه است. دستگیری از کسی که دارد بیراهه می‌رود.

یک موقعی یکی از مدیرکل‌های زندان‌ها برای ما نقل می‌کرد که من مدتی مدیرکل زندان مشهد بودم. از علما و روحانی هم هست. فرمود: یک آدمی را به زندان مشهد آوردند که سر دسته اراذل و اوباش بود. سر او را تراشیدند و در خیابان‌های مشهد گرداندند که دیگران حواسشان را جمع کنند. گفت: ایشان را به زندان آوردیم هر نوع خیانت و خلافی کرده بود. خیلی وضعش خراب بود. گفت: یک پیرمرد روحانی با حوصله، الآن در زندان‌ها کار فرهنگی زیاد می‌شود. الآن در زندان قم بیست، سی روحانی هستند که آنجا فعالیت می‌کنند. گفت: یک روحانی با حال خوش نفس وخوش اخلاق و با حوصله آمد با زبان لاتی با او حرف زد. فلان فلان شده، خاک بر سرت کنند! تو چرا باید در زندان باشی؟ مجرمین و دزدها و خائن‌ها استعداد بالایی دارند. یک کسی که می‌تواند در ماشین را در یک لحظه باز کند، استعداد بالا دارد منتهی باید در مسیر درست صرف کند.

این با جوان گرم گرفت و رفیق شد و حوصله کرد، می‌گفت: این آقا 180 درجه عوض شد. ما زندانی‌های مشهد را روز عاشورا بیرون بردیم، آنقدر گریه کرد بی‌هوش شد. یعنی به مأمورها گفتند: یکوقت الکی بی‌هوش نشده باشد؟ خودش هیأتی شد و صاحب هیأت شد و از دوستان خالص اهل‌بیت شد. آنقدر که تغییر کرد.

گفت: یک زمان در زندان مشهد شورش شد. زندانی‌ها درها را شکستند و کودتا کردند. همین آقا طرف بند خانم‌ها رفت، که اگر آنجا می‌رفتند بسیار فاجعه بود و آبروی نظام می‌رفت. همین آقا آمد آنجا ایستاد، گفت: اگر طرف ناموس مردم بروید، من شما را تکه پاره می‌کنم. از او ترسیدند!

یعنی ما با اخلاق و رفتار و برخورد صحیح می‌توانیم بدترین آدم را در راه بیاوریم و با رفتار زشتمان هزاران نفر را بی‌دین کنیم و از راه در کنیم. اینها خیلی مهم است. پیغمبر ما فرمودند: ای فرزندان عبدالمطلب! شما با مالتان نمی‌توانید به همه خدمت کنید. با رفتار و اخلاق و برخورد شایسته، می‌توانید خدمت کنید. پیغمبر همینطور بودند. با اخلاق و رفتار و لبخندشان بود که مردم جذب شدند.


یکی دیگر از مواردی که انسان می‌تواند خدمت کند، ادای دیون دیگران است. افرادی که زندان هستند و قرض و بدهی دارند، ما سه هفته داریم می‌گوییم که اینهایی که حقوق معوقه را ندادند، واقعاً نزد خدا مسئول هستند. افرادی که کارمند وکارگر و بازنشسته هستند، از نماز واجب تر است. اول دینتان را ادا کنید. بالاترین خدمت کردن به دیگران ادای دین است، واجبات را انجام بدهیم. آنهایی که خمس نمی‌دهند، زکات نمی‌دهند، بدهی‌های مالی خدایی و خلقی را نمی‌دهند،جنایت بزرگی می‌کنند. قرض الحسنه از صدقه دادن بالاتر است. صدقه دادن ده حسنه دارد و قرض الحسنه هجده حسنه دارد. به فامیل خدمت کردن 24 حسنه دارد.


تقسیم ارث، خیلی‌ها می‌گویند: ارث ما را تقسیم نکردند. این خودش بالاترین خدمت است. ارث‌ها را تقسیم کنند تا کسانی که نیاز دارند به نیازهایشان برسند. وساطت درمان، خیلی‌ها مشکل درمانی دارند. حالا تهیه دارو و درمان و دکتر و پزشک که می‌توانند صلواتی خدمت کنند، کار خیر کنند. از عزیزانی که در مسائل درمانی هستند خواهش می‌کنم که وقتی می‌بینید کسی پول ویزیت و عمل ندارد، نیاز دارند و شما هم داری و نیازمند نیستی، این خدمت بزرگی است، کمک کنید. این آیه «مَنْ‏ أَحْيَا نَفْساً فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعا» ظاهر آیه این است که یک نفر را که مریض وگرفتار است را احیا کنیم. یا می‌‌خواهد بمیرد، زنده کنیم. باطن آیه هم برای ما روحانیون است. می‌فرماید: کسی را احیا کنی همه عالم را احیا کردی. کسی را رها کنی، شما خدمت نکردی، پول ندارد و بمیرد. مثل این است که همه مردم را کشتی. یک جاهایی باید آدم گذشت کند، صرف نظر کند.


یکی از صدقه‌هایی که خیلی از آن غفلت شده است وساطت در ازدواج است. الآن ما میلیون‌ها نفر داریم که مجرد هستند و ازدواج از نان شب بر آنها واجب‌تر است. چه برای پیدا کردن مواردی که دختر و پسر را به هم می‌رسانیم، چه تأمین جهیزیه و مراسم عروسی، از بالاترین صدقه‌هاست. شاید جز خدا کسی ثوابش را نداند. اینکه دو نفر زوج به هم برسند و از گناه و معصیت دور شوند. اطعام دادن، در روایت داریم یک نفر افسار مرکب پیغمبر را گرفت و عرض کرد: برترین چیزها چیست؟ بالاترین اعمال چیست؟ حضرت فرمودند: «اطیاب الکلام و اطعام الطعام» یعنی با گفتارخوب حرف قشنگ به دیگران تحویل دادن و سفره‌داری و شکم گرسنه را سیر کردن. این افضل اعمال است. مهمترین ترک شر است «و کل معروف صدقة»

سمت خدا

منبع: جام نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۶۲۷۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟

پایگاه مرگز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، به پرسش و پاسخی پیرامون دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی پرداخته که تقدیم علاقه‌مندان می‌شود:

پرسش:

اگر حکومت دینی تشکیل نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟

پاسخ:


لازمه اقدام به هر عملی، سنجش هزینه‌ها و فواید آن عمل است و باید دید که هزینه‌های فراوانی که برای برپایی حکومت دینی در ایران ایجاد شده است، خروجی و ثمره خاصی داشته است؟ به عبارت دیگر اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد و چه ضرورت و تغییری در برپایی حکومت دینی برای ملت ایران ایجاد شده است؟

اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد:


۱. به وظیفه دینی و الهی جامعه عمل نشده بود.
برپایی حکومت اسلامی و بستری که بتواند احکام الهی را جاری کرده و ترقی بخشد، وظیفه مسلمین است. برپایی حکومت در جامعه اسلامی، از امور لازم و وجوب آن قطعی است. برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی می‌توان به ادله قرآنی، روایی و عقلی تمسک کرد. (۱)

۲. اکثر احکام الهی تعطیل، و فساد و اعمال نامشروع فراگیرتر بود.


حکومت نقشی انکارناپذیری در ایجاد بسترها و ضوابط مؤثری در اجرا یا تعطیلی احکام اسلامی و همچنین تربیت دینی و غیردینی جامعه دارد. امام خمینی در لزوم تشکیل حکومت اسلامی بیان داشته است که: «احکام اسلامی اعم از قوانین اقتصادی، سیاسی و حقوق تا روز قیامت باقی و لازم‌الاجرا است، هیچ‌یک از احکام الهی نسخ نشده، از بین نرفته است.


این بقا و دوام همیشگی احکام، نظامی را ایجاب می‌کند که اعتبار و سیادت این احکام را تضمین کرده، عهده‌دار اجرای آن‌ها شود؛ چه اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکان‌پذیر نیست. در غیر این صورت، جامعه مسلماً به‌سوی هرج‌ومرج رفته، اختلال و بی‌نظمی بر همه امور آن مستولی خواهد شد». (۲) پیش از انقلاب اسلامی، تجربه حکومت غیردینی در ایران، ترویج فساد و فحشا و ایجاد بسترهای فساد زدا و دین‌زدا بود.

۳. زمینه برپایی و حرکت به سمت تحقق کامل حکومت دینی فراهم نمی‌شد.


نظام ما دینی است و مرجعیت همه‌جانبه دین اسلام را در عرصه حکومت و اداره جامعه پذیرفته است. به هر میزان که در اداره جامعه و تدبیر امور کشور به دین مبین عمل گردد، به آن حکومت، دینی گفته می‌شود.
حکومت دینی ما کامل نیست و ما در مسیر دینی شدن حکومت هستیم نه اینکه حکومت و دولت و جامعه ما کاملاً دینی باشد. چنانچه رهبر انقلاب در این رابطه اعلام کرده است: «ما هنوز به کشور اسلامی نرسیده‌ایم. هیچ‌کس نمی‌تواند ادّعا کند که کشور ما اسلامی است. ما یک نظام اسلامی را طرّاحی و پایه‌ریزی کردیم - «ما»، یعنی همان‌هایی که کردند - و الآن یک نظام اسلامی داریم که اصولش هم مشخص و مبنای حکومت در آنجا معلوم است. مشخص است که مسئولان چگونه باید باشند. قوای سه‌گانه وظایفشان معیّن است. وظایفی که دولت‌ها دارند، مشخص و معلوم است؛ اما نمی‌توانیم ادّعا کنیم که ما یک دولت اسلامی هستیم؛ ما کم داریم. ما باید خودمان را بسازیم و پیش ببریم. ما باید خودمان را تربیت کنیم». (۳)

۴. استبداد و استثماری که بر این ملت سلطه داشت کنار نمی‌رفت.


تاکنون اثبات شده است که تنها الگویی که در ایران توانسته است در مقابل استبداد و استثمار به‌طور کامل تاب بیاورد و تسلیم نشود، الگوی تشکیل حکومت دینی به رهبری فقیه جامع‌الشرایط است. این حکومت دینی است که به مبارزه و حرکت ملت مشروعیت بخشیده و ایثار آنان برای حفظ ارزش‌های دینی و ملی را معنا بخشیده است. این رهبران دینی و ملت دین‌دار بوده‌اند که در مواقع حساس و خطرساز، با شدت در راستای حفظ منافع ملی کشور به بذل مال جان خود پرداخته‌اند.

۵. ترقی جامعه با این شدت نبود.


دین برای سعادت بشر آمده است. به هر میزان که به دین عمل شده است، رشد و ترقی در جامعه حاصل گردیده است. برای نمونه حکومت دینی برای جامعه زنان، نقشی انسانی و غیرجنسی قائل است. این امر موجب شده است که ترقی زنان با کمترین آسیب جنسیتی به‌صورت جهشی رخ‌داده و زنان در عرصه تحصیل و تدریس و حضور در عرصه‌ها و مشاغل گوناگون رشدی خیره‌کننده را تجربه کنند.
در هشت سال جنگ، ایران با حضور مردم دین‌مدار برخلاف پیشینه دویست‌ساله خویش، اجازه نداد که هیچ بخشی از کشور از آن جدا گردد؛ اما فساد و فحشا موجب می‌شود که موانع جدی بر سر راه ترقی کشور ایجاد شود. ضمن اینکه باید توجه داشت که بخش بزرگی از ناکامی‌های ما به این دلیل است که دشمنان دین و دولت دینی با تمام توان مشغول ایجاد مانع و سد در مقابل الگو شدن و تقویت یک دولت اسلامی بوده و با ضربات پی‌درپی نظامی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی خسارات سنگین و قابل‌تصوری را در راه تحقق این اهداف ایجاد کرده‌اند. در واقع تنها این دین نیست که عامل و منشأ شرایط موجود در ایران باشد.

۶. ایرانیان در الگوهای غربی و شرقی هضم می‌شدند.


حکومت دینی الگویی فارغ از الگوهای حاکم بر عالم بود که نتیجه آن قتل و تجاوز مستکبران و ابرقدرت‌ها به مستضعفان عالم است. الگویی که یاد می‌دهد که یا باید غارت شوی یا باید با غارتگر همراهی کنی. الگوی حکومت دینی، نفی سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری است. در الگوی دینی عدم همراهی با مستکبران عالم، یک وظیفه شرعی است.

نتیجه:


حکومت دینی بسترساز ترقی و تمدن است و به هر میزان که به احکام دین مبین عمل گردد ترقی و تمدن حاصل می‌شود. عدم تشکیل حکومت دینی به معنای ترک تکلیف جامعه ایمانی و تعطیلی احکام اسلامی و انسداد ترقی معنوی و مادی صحیح جامعه و هضم شدن در الگوهای منحرف حاکم برجهان است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. ر.ک: همتی، همایون، سنت و سیاست در اسلام، تهران، آوای نور، ۱۳۷۳ ش، ص ۳۸.
۲. خمینی، سید روح‌الله، کتاب بیع، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ۱۳۸۸ ش، ج ۲، ص ۴۶۱.
۳. خامنه‌ای سید علی، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، خامنه‌ای دات آی آر، ۱۲ آذر ۱۳۷۹، https://khl.ink/f/۳۰۳۹

دیگر خبرها

  • مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
  • معلم باید برای ارتقای معنوی و علمی خود و دیگران تلاش کند
  • زندگی سالم و دیندارانه با مشاوره اسلامی
  • سپاه همواره در صحنه حضور دارد
  • اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟
  • کسانی که اعتمادبه‌نفس آن‌ها نمایشی است، این رفتارها را دارند
  • راهی متفاوت طی کن (+فیلم)
  • برنامه‌های گردشگری باید با پیوست‌های فرهنگی و دینی تدوین شود
  • ۸ موقعیتی که نیازی نیست درباره آنها به دیگران توضیح دهید
  • همدلی با کودکان، مهارتی که خانواده‌ها با آن غریبه‌اند