حرفهای ناخواسته برادرزاده حین نشئگی انگیزه آدمربایی
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۷۶۰۲۶
به گزارش شرق، در اولین ساعات کاری روز چهارم شهریور امسال، مردی با مراجعه به کلانتری ١٦٤ قائم از ربودهشدن برادرش از سوی دو مرد نقابدار خبر میدهد و میگوید: برادرم در حوالی نوبنیاد سکونت دارد و هرروز بین ساعت سه تا پنج صبح به محل کارش در بازار میوهوترهبار تهران میرفته است، اما امروز بعد از ساعت معمول هرروز به محل کارش نرفته، بههمیندلیل شاگردش نگران شده و بارها به او زنگ زده، اما کسی تلفن همراه او را جواب نداده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با طرح این شکایت از سوی مرد میانسال، پروندهای با موضوع آدمربایی باز شد و مأموران پلیس آگاهی تهران نیز در جریان موضوع قرار گرفتند. پس از آن، فیلم موجود مورد بازبینی قرار گرفت، ولی با توجه به اینکه مهاجمان صورت خود را پوشانده بودند، سرنخی که به دستگیری آنها کمک کند به دست نیامد. این در حالی بود که حدود ظهر همان روز آدمربایان با موبایل مرد ربودهشده به برادر او زنگ زدند و تقاضای پول کردند و در ادامه نیز با وکیل مرد ربودهشده تماس گرفتند و با تهدید اعلام کردند که آنها باید مبلغ درخواستی را فراهم کنند و در غیراینصورت اتفاق بدی رخ خواهد داد.
در پی این اقدام، تحقیقات برای شناسایی محل اختفای آدمربایان ادامه داشت تا اینکه آنها چندساعت بعد از تماس تهدیدآمیز، بار دیگر تماس میگیرند و میگویند که گروگان خود را در حوالی میدان فاطمی رها کردهاند. پس از این تماس، برادر فرد ربودهشده پس از هماهنگی با پلیس و اورژانس به محلی که آدمربایان اعلام کرده بودند رفتند و او را در خودروی خودش با دست و پا و چشمانی بسته یافتند.
پس از آن مرد ربودهشده بهخاطر صدماتی که از بدرفتاری آدمربایان دیده بود به بیمارستان منتقل شد.
مرد ربودهشده پس از بهبود نسبی مورد تحقیق قرار گرفت تا شاید بتواند سرنخی برای دستگیری ربایندگان خودش به پلیس بدهد. او درباره نحوه ربودهشدن خود گفت: من آن روز هم مثل همیشه قصد رفتن به سر کار را داشتم. من در بازار میوه و ترهبار کار میکنم. بعد از بیرونآمدن از آپارتمان همهچیز عادی بود، اما زمانی که با آسانسور به پارکینگ رفتم و قصد سوارشدن به خودروی خودم را داشتم، ناگهان دو نفر که صورتشان را پوشانده بودند، با چوب و چاقو به من حمله کردند و دست، پا و دهان من را بستند و بعد من را در کف ماشین خودم انداختند. قبل از حرکت هم با این تصمیم که من را بیهوش کنند یک آمپول به من زدند، اما آمپول اثر نکرد و فقط کمی گیج شدم و حالت تهوع به من دست داد. مرد ربودهشده در مورد جایی که او را برده بودند اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: چون چشمهایم را بسته بودند و کف ماشین انداخته بودند متوجه نشدم من را کجا بردند.
اما در گفتههای مرد ربودهشده مشخص شد آدمربایان از زمان خروج او و همچنین مقدار موجودی حساب او بهطور دقیق اطلاع داشتهاند، چون زمانی که او را به مخفیگاه خود بردهاند و او مدعی شده است در حسابش پولی ندارد، آنها با جزئیات درباره موجودی حسابهای مختلفش با او صحبت کردهاند، بههمیندلیل او مجبور شده است عابربانکها و رمز کارتهایش را در اختیار ربایندگان قرار دهد.
او همچنین درباره تعداد آدمربایان گفت: وقتی من را دزدیدند، دو نفر مرد بودند؛ حدود ظهر بود که در مخفیگاهشان یک زن نیز به آنها پیوست و او بود که کارتهای عابربانک و رمزش را از من گرفت تا با آن طلا و دلار بخرد. آنها بعد از اینکه سعی کردند پولها را از حسابم بیرون بکشند، متوجه شدند حسابها مسدود شده است و بعد متوجه شدم برادرم بهمحض اینکه فهمیده است من را دزدیدهاند، حسابهایم را مسدود کرده است؛ فقط مبلغی حدود صد میلیون که در یکی از کارتها بوده نصیب آنها شده است. با بهدستآمدن این اطلاعات، احتمال دخالت یک فرد آشنا در این آدمربایی به عنوان یکی از فرضیات قوی مورد بررسی قرار گرفت. زمانی که این اطلاعات با برادر مرد ربودهشده که پلیس را در جریان قرار داده و حسابها را مسدود کرده بود، در میان گذاشته شد، او احتمال همدستی پسر خود را دور از ذهن ندانست و مأموران را برای دستگیری او راهنمایی کرد.
پسر جوان که در یکی از کمپهای ترک اعتیاد اطراف تهران حضور داشت، پس از دستگیری منکر همکاری خود با آدمربایان شد و گفت: همانطور که به پدرم گفتم من وقتی شیشه مصرف میکردیم به دو نفر از دوستانم گفتم عمویم پولدار است و من مدتی در حجره او کار میکردم و او ٨٠ میلیون تومان به من بدهکار است؛ زمانی که آنها در مورد مقدار دارایی عمویم و زمان خروج او از خانه از من پرسیدند، اصلا فکر نمیکردم آنها چه قصدی در سرشان است، من اصلا نمیخواستم به عمویم صدمه برسد فقط داشتم با آنها درددل میکردم.
با این گفتههای برادرزاده مرد ربودهشده سرنخهای جدیدی از ربایندگان به دست آمد و شناسایی آنها در دستور کار پلیس قرار گرفت. در نهایت با سرنخهای جدید، دو مرد متهم و زن جوانی که با آنها همدست بوده است، هفته گذشته دستگیر شدند. سه متهم در بازجوییها به صراحت به جرم آدمربایی و آزار گروگان خود اعتراف کردند اما آنها اظهارات متفاوتی با برادرزاده مرد ربودهشده داشتند و گفتند او بوده که آنها را تشویق به آدمربایی کرده است.
دختر جوانی که در این پرونده دستگیر شده است دراینباره به بازپرس، آرش سیفی، گفت: من هنرمند و نقاش هستم. در خیابان با حمید آشنا شدم و او پس از مدتی به من وعده ازدواج داد اما من زیاد مایل به این کار نبودم تا اینکه مدتی قبل او ماجرای طلبش از عمویش و ربودن او را با من مطرح کرد و گفت اگر کمکش کنم پول خوبی به من میدهد، من ابتدا قصد همکاری نداشتم اما او گفت فقط من باید به بانک یا مغازه طلافروشی بروم و خطری من را تهدید نمیکند بههمیندلیل موافقت کردم. من هیچ دخالتی در آزار مرد ربودهشده نداشتم و همدستانم وقتی دیدند حسابها مسدود است و حال گروگان هم به خاطر آمپولی که به او زدهاند بد است، تصمیم گرفتند او را رها کنند.
سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران، دستور بازداشت موقت همه متهمان را صادر کرد و از مأموران خواست ادعای متهمان را مورد بررسی قرار دهند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۷۶۰۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زمانی: گلی که زدم تقدیم به کُردهای ایران
به گزارش ورزش سه، تیم فوتبال پیکان در مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی مقابل مس رفسنجان با ترکیبی از بازیکنان جوان و آیندهدار به میدان رفت و موفق شد تیم رفسنجانی را تا ضربات پنالتی تشنه کسب پیروزی نگه دارد. خودروسازان که با حساب یک بر صفر از حریف خود عقب افتاده بودند، با گل ابوالفضل زمانی نتیجه را جبران کردند و بازی را تا دقیقه 120 کشاندند.
زمانی، بازیکن 18 سالهای است که به عنوان پدیده این روزهای فوتبال ایران از او یاد میشود. این بازیکن به خبرنگار ورزش سه گفت: خدا را شکر میکنم که فرصت بازی پیدا کردم و توانستم به پیکان کمک کنم. همیشه در انتظار فرصت بودم تا انگیزههایم را نشان بدهم و خدا خواست تا از رضا عنایتی این فرصت را دریافت کنم.
بازیکن جوان پیکان که در دو بازی گذشته تیمش مقابل هوادار و مس رفنسجان برای خودروسازان گلزنی کرده، ادامه داد: با اینکه در پست هافبک بازی میکنم اما همیشه نزدیک به دروازه حریفان هستم تا از موقعیتهایی که ایجاد میشود، استفاده کنم. این خاصیت فوتبال من است و کادرفنی هم اجازه داده تا در فرصت گلزنی قرار بگیرم.
این بازیکن در خصوص هدفگذاری خود در فوتبالش گفت: برای رشد در فوتبال، انگیزههای زیادی دارم. من هدفهایی برای خودم ترسیم کردم که با کمک مربیان و خانوادهام باید به آنها برسم. حضور در ترکیب اصلی پیکان، یکی از این هدفها بود اما رویاهای دیگری هم در سر دارم و میخواهم در فوتبال ایران پیشرفت کنم. شانس خوب من بود که با مربیان موفق و شجاعی کار کنم. آنها به من کمک میکنند تا مسیر پیشرفتم هموار شود. در تیم ملی نوجوانان و جوانان هم مسیرم را پیدا کردهام و با راهنماییهای حسین عبدی میتوانم با سرعت بیشتری پیشرفت کنم.
از زمانی در مورد شادی پس از گل مقابل مس رفسنجان هم پرسیدیم که این طور پاسخ داد: قبل از بازی، با پدرم صحبت کردم. او مثل همیشه به من انگیزه داد و گفت حتما گل میزنی. قصد داشتم در صورتی که بتوانم مقابل مس رفسنجان گل بزنم، به نوعی از پدربزرگم که جانباز جنگ تحمیلی است، تقدیر کنم اما فرصتی برای این کار نشد. به جای آن، پدرم پیشنهاد داد به خاطر احترام به اصالتمان، به سبک کُردها خوشحالی کنم. من هم بعد از گلزنی برابر مس رفسنجان، به سبک کردی شادی کردم و با افتخار، گلی که به ثمر رساندم را به همه کُردهای کشورم تقدیم میکنم.
هافبک جوان تیم فوتبال پیکان در نهایت گفت: بعد از دو گلی که در این هفته به ثمر رساندم، مورد لطف و محبت دوستان قرار داشتم. به خصوص خبرنگاران زیادی با من تماس گرفتند و مشخص بود که تلاشهایم در زمین بازی به خوبی دیده شده است. همین مسائل به من انگیزه میدهد تا بیشتر به فکر پیشرفت در فوتبال باشم. حتی گفتند رکورد جهانی دوندگی در 120 دقیقه را شکستم که قطعا برای بازیکنی مثل من یک تجربه شگفتانگیز به شمار میرود. امیدوارم با کمک همه اهالی فوتبال بتوانم در این مسیر که قدم گذاشتم، با سرعت بیشتری رویاها و اهدافم را دنبال کنم.