شاعر معروف به قتل رسیده است؟!
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۸۴۸۵۳
رکنا: محققانی که در سالهای اخیر روی پرونده مرگ مشکوک «پابلو نرودا» ـ شاعر و دیپلمات شیلیایی کار میکردند، اعلام کردند علت مرگ او سرطان نبوده است.
«نیویورک تایمز» نوشت: «پابلو نرودا» شاعر شیلیایی برنده نوبل که در سال ۱۹۷۳ به مرگی مشکوک درگذشت، سالهاست چهره مورد بحث محققان و پزشکان دنیا بوده است. اخیرا گروهی از کارشناسان بینالمللی که روی پرونده او و نمونههای باقیمانده از جسد او کار میکردند، نتیجه گرفتند که ابتلا به سرطان مطمئنا علت اصلی مرگ او نبوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اعلام چنین نتیجهای احتمال به قتل Murder رسیدن این دیپلمات شیلیایی را که از طرفداران «سالوادور آلنده» ـ رئیسجمهور شیلی ـ هم بود، افزایش میدهد. «نرودا» دو هفته بعد از کودتای نظامی «پینوشه» که موجب سرنگونی دولت «سالوادور آلنده» شد، در بیمارستانی در سانتیاگو درگذشت.
مرگ «نرودا» آنچنان پرحاشیه و مشکوک بود که چند سال پیش بنا بر اظهارات راننده شخصی او، دادگاه شیلی حکم نبش قبر او را صادر کرد و دانشمندانی از چندین کشور دنیا سه سال روی باقیمانده جسد او کار میکردند.
با این حال دکتر «نیلز مورلینگ» از دپارتمان کالبدشناسی دانشگاه کوپنهاگ، درباره نتایج آزمایشها و تحلیلهای این گروه گفت: مرگ «نرودا» بر اثر ابتلا به سرطان نمیتواند درست باشد. هیچ نشانهای از سوءهاضمه وجود ندارد. او در زمان مرگ فربه و سرحال بوده است. تمام شرایط موجود در آخرین دوران زندگی او نشان از نوعی عفونت دارد.
علت واقعی مرگ شاعر «هوا را از من بگیر، خندهات را نه» و ریشه این باکتریها که در باقیمانده جسد او یافت شده، هنوز نامعلوم است. براساس گزارش این گروه از کارشناسان، باکتریهای کشنده ممکن است از قبر «نرودا» به باقیمانده استخوانهای او منتقل شده باشند یا بر اثر فرآیند تجزیه جسد او به وجود آمده باشند.
«دبی پوآنار» دستیار محقق دپارتمان مردمشناسی دانشگاه «مکمستر» کانادا نیز گفت: ما نمیتوانیم مطمئن باشیم که این باکتریها چطور به بدن او راه پیدا کردند. باید در اینباره خیلی دقیق باشیم، چون باکتریهای زیادی از خاک نشأت میگیرند و بعضی از آنها بسیار عفونتزا هستند. ما شاهد نشانههایی هستیم که این یک باکتری قدیمی است، نه یک مورد جدید یا آزمایشگاهی.
بعد از اینکه گروه محققان بینالمللی نتایج پژوهشهای چندساله خود را به دادگاه شیلی ارائه کردند، از آنها خواسته شد یک سال دیگر هم روی این پروژه کار کنند تا منشأ این باکتریها را پیدا کرده و مشخص کنند که آیا «نرودا» به قتل رسیده یا نه.
«پابلو نرودا» از مشهورترین و تأثیرگذارترین چهرههای ادبیات معاصر جهان است که علاوه بر تعداد زیادی کتاب، یک مجموعه بزرگ شعری را از خود باقی گذاشت. از جمله آثار او میتوان به «اسپانیا در قلب ما»، «عاشقانه جدید برای استالینگراد» و «چوببر بیدار خواهد شد» اشاره کرد.
او از فعالان سیاسی شیلی بود که در جنوب سانتیاگو به دنیا آمد. «نرودا» یکی از حامیان سرسخت و دوست «سالوادور آلنده» رییسجمهور چپگرای شیلی بود که فقط ۱۲ روز پس از کودتای نظامی «آگوستو پینوشه» که به سرنگونی «آلنده» انجامید، در بیمارستان درگذشت. برخی معتقدند او به دلیل اینکه قصد داشت رهبری حزب مخالفان حکومت را برعهده بگیرد، به قتل رسیده است.
اعضای خانواده «نرودا» که طی سالهای اخیر بر احتمال کشته شدن او صحه گذاشتهاند، پیشتر معتقد بودند که او در سن ۶۹ سالگی بر اثر پیشرفت بیماری سرطان پروستات درگذشته است؛ اما «مانوئل آرایا» - راننده شخصی او - در سال ۲۰۱۱ با اظهارات تکاندهنده خود مدعی شد، تزریقی که پیش از مرگ برای این شاعر برنده نوبل ادبیات انجام شد، علت فوت او بوده است. این اظهارنظر ماجرای مرگ این نویسنده و شاعر سرشناس را با حاشیههای زیادی همراه کرد.
در آوریل ۲۰۱۳ جسد «نرودا» براساس ادعای «مانوئل آرایا» مبنی بر به قتل رسیدن او، کالبدشکافی شد و در ماه نوامبر همان سال اعلام شد که در بررسیهای انجامشده شواهدی از مسموم شدن این شاعر سرشناس دیده نشده است.
با این حال، دولت شیلی پرونده «پابلو نرودا» را در ژانویه سال جاری میلادی دوباره گشود و دستور انجام آزمایشهای بیشتری را صادر کرد. در این میان، «ادواردو کونترراس» وکیل حزب کمونیست شیلی اظهار کرد «پینوشه» برای از بین بردن دشمنان خود از نوعی باکتری استفاده میکرد. «رودریگو لیدو» مدیر برنامه حقوق بشر وزارت کشور شیلی نیز گفت که ما میدانیم نیروهای مسلح در زمان دیکتاتوری «پینوشه» مقادیر زیادی باکتری را برای سرکوب مخالفان وارد کشور کردند.
در ماه ژوئن سال ۲۰۱۶ تیم پزشکی قانونی این پرونده در مورسیای اسپانیا اعلام کرد که از سه نوع پروتئین یافتشده در بدن «نرودا»، دو مورد مربوط به سرطان پروستات است؛ اما منشأ پروتئین سوم (نوعی باکتری) هنوز نامشخص است. بر همین اساس، تیمی از متخصصان از کشورهای آمریکا، کانادا، اسپانیا و دانمارک مطالعه را برای یافتن منشأ این باکتری آغاز کردند اما هیچ مدرکی دال بر مسموم شدن این شاعر برنده نوبل به دست نیامد.
دادگاه شیلی حکم داد که پرونده مختومه است و جسد وی باید به قبر برگردانده شود. در حالی که بنیاد «نرودا» از دو سال پیش از آن اصرار داشت که جسد او هرچه سریعتر باید به محل دفنش بازگردانده شود، برخی از بازماندههای خاندان او قضیه قتل او را جدی گرفته و معتقدند آزمایشهای لازم باید انجام شود. با وجود دفن شدن دوباره باقیمانده جسد «نرودا» در سال ۲۰۱۶، آخرین گزارشهای پزشکی قانونی حاکی از وجود نوعی عفونت باکتریایی در بدن اوست اما علت وجود آن هنوز مشخص نشده است.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۸۴۸۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا سعدی شادترین شاعر ایران سالها نادیده گرفته شد؟
آفتابنیوز :
محمدعلی اسلامی ندوشن متولد ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد و پنجم اردیبهشت سال ۱۴۰۱ چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود.
پیکر اسلامی ندوشن ۲۸ آبان ۱۴۰۲ به ایران بازگشت و بعد از تشییع در دانشگاه تهران، یزد و نیشابور در خانه ابدیاش آرام گرفت.
این نویسنده و پژوهشگر دانشآموخته حقوق بینالملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درسهای حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخنسنجی و ادبیات تطبیقی نیز میپرداخت. او سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.
همزمان با سالروز درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن در اردیبهشت که با نام سعدی گره خورده و در هفته بزرگداشت این شاعر قرار داریم، بخشهایی از جستار او را درباره سعدی که در کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایرانی» (چاپ سوم - ۱۳۸۰) منتشر شده است میخوانیم. اسلامی ندوشن در این کتاب سعدی را حاضرترین فرد در متن جامعه ایرانی میداند و از این شاعر به عنوان اولین معلم و یک مصلح اجتماعی یاد میکند و او را «سخنگوی ضمیر آگاه ایرانی» میخواند که در دورههایی کمتر به او توجه شده و کمتر درباره او حرف زده شده است.
اسلامی ندوشن در این کتاب نوشته است:
ز خلق، گوی لطافت تو بردهای امروز
به خوبرویی و سعدی به خوبگفتاری
سعدی تقریباً شادترین شاعر ایران است. شاعری است که کمتر ما را در دستاندازهای زمین و آسمان میاندازد، و یا در دستاندازهایی که وجدان ما را به تب و تاب افکند. خیلی آرام بیان میکند و در واقع میخواهد ما را آرام به راه راست بیاورد. نزدیک هفتصد سال سعدی در ایران معلم اول بوده. به عنوان «مصلح اجتماعی» میتوان گفت که درسدهنده به همه خانوادهها بوده. اگر درسش را گوش نکردهاند، موضوع دیگری است. او درس خود را داده، مردم هم خواندهاند و تکرار کردهاند، از مکتبخانهها تا بالاترین مجامع ایران. چه شد که طی این هفتصد سال، حاضرترین فرد در متن جامعه ایران بوده است؟ و چه شد که طی این پنجاه سال اخیر آنطور که میبایست، به مقام سعدی توجه نشد؟ کسان دیگری به عللی بیشتر در متن توجه بودند، بیشتر کتاب دربارهشان نوشته شد، بیشتر بحث و حرف درباره آنها صورت گرفت، مثل حافظ و مولوی و فردوسی. از این چهار بزرگ، از سعدی کمتر حرفش زده شد. برای این موضوع چند علت هست:
یکی اینکه از زمانی که بیشتر سیاسی شدیم، یعنی از شهریور ۲۰ که ایران در اشغال قرار گرفت، قشری از جامعه ایران یکدفعه سیاسی شد، گروههای مختلف، مرامها و حزبهای مختلف و زیر و بمهای مختلف پیش آمد و کسانی که خود را «پیشرو» میدانستند، سعدی خیلی به مذاقشان خوش نمیآمد؛ زیرا او را چنان که باید قاطع نمیدیدند که یک جهت را در پیش بگیرد؛ مثلا تکلیف با مولانا روشنتر است، یا فردوسی، یا حتی حافظ. سعدی، چون همهجانبه است، همه مسائل بشری را مطرح کرده، هیچ جهتی را به تنهایی نگرفته و قصدش واقعا تربیت ساده اجتماعی برای جامعه بوده، باب طبع کسانی که بیشتر یکجهتی فکر میکردند، نبوده. سیاستْ قاطع است. یک حزب میگوید این باید بشود و آن نباید بشود، یک مرام نیز همینگونه فکر میکند. فکر یکجهتی باعث میشود که انسانها پیشوایان فکری خود را آسانتر در جهت معینی انتخاب کنند، تا آنها کمک کنند به نظریهای که آن حزب یا آن دسته و گروه به آن دلبسته است. این است که سعدی چنان که باید، باب طبع چپروها و کسانی که اندیشه تند را دنبال میکردند و خواه ناخواه روی نظریاتشان تعصب داشتند، نبود. آنها هم، چون تبلیغات وسیعی داشتند، در دیگران و بهخصوص جوانها اثرگذار شدند. البته پیش اهل نظر همیشه سعدی، سعدی بوده؛ اما نزد کسانی که با سیاست تند سروکار داشتهاند، کمی نادیده گرفته شده و حتی کسانی سبکسرانه این جسارت را به خود دادند که لطیفترین سخنور زبان فارسی را «ناظم» بخوانند، نه شاعر!
علت دوم این بود که سعدی جامعه ایرانی را واگو و ترجمانی میکند؛ یعنی آینهای است در برابر ما. بدیهی است که او به این بسنده نمیکند. «مایی» که او میخواهد، آن است که بهتر از آنچه هست باشد، عیبهایش تا حد امکان کاهش گیرد. البته او اینقدر واقعبین هست که بداند بشر بیعیب نمیشود. کمال وجود ندارد و هر انسانی یک مقدار در معرض لغزش است؛ اما تا حد ممکن میخواهد جامعه را اصلاح کند؛ بنابراین آینه وجودی جامعه ایرانی است. عیبها و حسنهایش، هر دو را میگوید و ما البته در این پنجاهساله که دگرگونی سیاسی میخواستهایم، این را خیلی خوش نداشتهایم. گذشتگان ما قدر این سخنها را میدانستند و برایشان مسألهای نبود. ما که در معرض فرهنگ غرب و چپ قرر گرفته بودیم و عوارض بعدیاش را هم به نوعی دیدیم، خوش نداشتیم که قیافه خودمان را در آینه سعدی نظاره کنیم! گرایش بر آن بود که اندیشههای حزبی و سیاسی جامعه را پیش ببرد، تا اینکه یک فرد اخلاقی بخواهد آن را اصلاح کند.
سومین نکته این است که اصلاحکردن فردی خود، قدری مشکلتر است تا دنبالهروی از یک مرام و یک روش. این یکی آسانتر است؛ زیرا افراد جمع میشوند، دنبال هم راه میافتند، چند شعار را مدنظر قرار میدهند و امید دارند که فکر خود را بر کرسی بنشانند، در حالی که اصلاح فردی و اخلاقی کار آسانی نیست. انسان باید قدری تحمل محرومیت بکند، تحمل انضباط بکند، برای خود مقداری حفاظ اخلاقی قرار دهد تا بتواند انسان بهتری بشود، و، چون این کار آسان نبوده، مردم آنطور که باید به طرف سعدی نرفتند.
منبع: خبرگزاری ایسنا