قاتلی خطرناکتر از«نهنگ آبی»
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۹۴۲۷۴
وزیر گفت که نگران است؛ او هشدار میداد. او میگفت که بروز فرقههای ضاله، روح و روان دانش آموزان را نشانه گرفته و هجمهها آنقدر زیاد شده که اولویتهای آموزش و پرورش را تغییر داده و مدرسه شده کانون اصلی مبارزه با آسیبها. آفتابنیوز : وزیر گفت که نگران است؛ او هشدار میداد. او میگفت که بروز فرقههای ضاله، روح و روان دانش آموزان را نشانه گرفته و هجمهها آنقدر زیاد شده که اولویتهای آموزش و پرورش را تغییر داده و مدرسه شده کانون اصلی مبارزه با آسیبها.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش آفتاب نیوز به نقل از جام جام، سیدمحمدبطحایی همین چند روز قبل این جملات را گفت، همزمان با آغاز هفته پیوند اولیا و مربیان که دیروز آخرین روزش بود و به رسمی نانوشته فقط هفتهای است برای خالی نبودن عریضه.
آسیبهایی که وزیر آموزش و پرورش دربارهشان خیلی سربسته حرف میزد، این بار با فاصلهای اندک، بسیار علنی و بیپرده ظاهر شد، پیش چشم همه، در اصفهان، از روی یک پل ماشینرو و از میان افکار دو دختر نوجوان، همانها که دل به ارتفاع و سقوط زدند، که یکیشان در دم جان باخت و دیگری حالش بد است، خیلی وخیم.
پلیس گفت این دو تحت تاثیر بازی مجازی نهنگ آبی بودهاند؛ همان چالش نهنگ روسی که مسئولان دولتی آمدنش به کشور را تکذیب میکردند و گمانشان این بود که نوجوانان و جوانان ایرانی مقابلش مصوناند.
خبر این است که نه فقط نهنگ آبی که آسیبها از ریز و درشت خیلی وقت است حریم نوجوانی و جوانی را شکسته و شده بخشی از زندگی، آسیبهایی که در گزارشهای رسمی آموزش و پرورش با این واژهها ازآن یاد میشود: رفتارهای پرخطر، بزهکاری، انحرافات اخلاقی، اختلالات روانی، آسیبهای نوپدید و گرایش به دخانیات، مصرف موادمخدر، خودکشی، خشونت و…
از خودزنی تا وهابیت و نئونازیسم
روایتهایشان تلخ اما واقعی است. اینها به چشم دیدهاند و نفس به نفس دانشآموزان آسیبدیده ایستادهاند که یا روح خود را به شیطان فروختهاند و شدهاند شیطانپرست یا تغییر دین و مذهب دادهاند و شدهاند مروج عرفانی کاذب، یکی از مهرههای کم سن و سال در حلقههای پر زور و نفوذ باورهای پوشالی.
«م.ا» از مدیران مدارس تهران است، تقریبا شمال شهر، کسی که به جامجم میگوید دانشآموزی داشته که نئونازیست بوده و هوادار فاشیسم. دانشآموزی نیز داشته که روی دستهایش با تیغ خط میانداخت و به خود زخم میزد، یک جور خسته از خود، دلزده از خویشتن.
او دانشآموزان دختری را نیز دیده که ادعای نیابت امام زمان دارند یا دانشآموزانی را که با جمعهای شیطانپرستی حشر و نشر میکنند و حتی دانشآموزانی که مذهبشان را کردهاند وهابی و از سردستههایشان آپارتمانهای رایگان گرفتهاند.
شبیه این حوادث را حجتالاسلام حامد حیدری نیز روایت میکند که کارشناس مذهبی است و معلم پرورشی هشت مدرسه دخترانه.
او برای ما از چند دانشآموزش میگوید که روزی آستینهایشان را بالا زدهاند و به او نشان دادهاند که به خود زخم زدهاند؛ زخمی برای مجازات. او از دو دانشآموزی نیز میگوید که درگیر رابطه با محارم بودهاند و همچنین از بیشمار دانشآموزی که به این معلم روحانی و شوخطبع اعتماد میکنند و کانالهای تلگرامی را نشانش میدهند که مسئول شستوشوی مغزی نوجوانان است.
این روایتها تلخ اما واقعی است؛ حوادثی که بیخ گوشمان رخ میدهد، حتی زیر سقف خانههایمان که البته از آن بیخبریم یا اگر بیخبر نیستیم، مقابلشان خلع سلاحیم؛ رویدادهایی که کودکی و نوجوانی چند نسل را مفت هدر میدهند.
پدر، مادر! ما مقصریم
بعضیها میگویند مدرسه، بعضی دیگر هم میگویند خانواده و هر دو میخواهند مقصر را پیدا کنند وقتی کودکی یا نوجوانی به بیراهه میرود. اگر به تحلیل دکتر آسیه اناری، روانشناس بالینی کودک و نوجوان باشد همه تقصیرها به گردن خانواده است؛ به این دلیل که خانواده نخستین جایی است که کودک در آن چشم باز میکند و جسم و ذهنش در آن میبالد.
او به ما توضیح میدهد که وقتی خانوادهها با فرزندان ارتباط مطلوبی ندارند، وقتی به آنها شخصیت نمیدهند و وقتی کودکی را بزرگ میکنند که هیچ ویژگی منحصر به فردی، هنری یا توانی مخصوص به خود ندارد، چیزی که بتواند به آن ببالد و با آن عرضاندام کند آن وقت چه توقع است که این فرزند وقتی به نوجوانی رسید، درگیر آسیبها و انحرافها نشود.
این روانشناس، به نوجوانی میگوید دورهای عجین شده با تفکر انقلابی، برههای ویژه پوستاندازی و زمانی برای رسیدن به استقلال که اگر در آن ارتباط خانواده و فرزند مبتنی باشد، بر دلبستگیهای عمیق و ارتباطات دوستانه، خوب و کمخطر سپری میشود.
دکتر اناری البته خوب میداند که گاهی خانوادهها هرچه رشتهاند پنبه میشود و نوجوانشان تحت تاثیر همسالان به بیراهه میروند. او برای این وضع هم دوایی دارد و میگوید خانوادهها باید نسبت به هرگونه تغییر رفتار، به هم ریختن ریتم خواب فرزندان، از اشتها افتادنشان، استفاده بیش از اندازه آنها از تلفن همراه، افت تحصیلی یا غیبتشان از مدرسه حساس باشند و پیگیر شوند تا انحراف و اختلال و آسیب را در همان نطفه بشناسند و متوقف کنند.
اما محمد الهی، از کارشناسان آموزشی به ما میگوید نه فقط خانوادهها که حتی بسیاری از اولیای مدرسه نیز چنین توجهی ندارند و حتی نشانههای رفتاری و اخلاقی در نوجوان که حاکی است از منحرف شدن از مسیر درست را نمیشناسند.
حجتالاسلام حیدری اما ضمن تائید این چالشها دستی به سمت خود و همصنفانش (و البته خانوادهها) میگیرد و میگوید اگر آنها که مسئول ترویج و تبلیغ باورهای دینی هستند از آموزش سطحی دین به آموختن عمقی آن چرخش میکردند یا به شبهات دینی کودکان و نوجوانان پاسخهای قانعکننده میدادند و برایشان استدلال میآوردند حتما کمتر از امروز با چالش عرفانهای کاذب و انحرافهای اعتقادی دست به گریبان بودیم. او ابایی ندارد از اینکه بگوید درعین بیخبری بسیاری از خانوادهها و کادر آموزشی مدرسه، سرهای بسیاری از دانشآموزان در گوشیهای همراه و فضاهای مجازی و کانالهایی است که افکار ضاله را تبلیغ میکنند و نرم نرمک برای خود هوادار میتراشند.
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۹۴۲۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدهکاری سینما و تلویزیون به روز معلم
سهم مدیوم سینما در مورد پرداختن به شغل یا شخصیت معلم مانند دیگر مشاغل است و فیلم مشخصی که به این قشر مهم و ابعاد کاری و فعالیتی آنها بپردازد به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، پرداختن به کسوت و جایگاه معلم در آثار سینمایی و تلویزیونی طی چند دهه اخیر در کشورمان فراز و فرودهای زیادی داشته، اما واقعیت این است که هر چقدر تلویزیون در این مسیر با تولید آثار متنوع عملکرد بهتری دارد، سینما کمتر اثر شاخصی با محوریت شخصیت معلمان داشته و صرفاً در برخی تولیداتش به عنوان یک کاراکتر پیشبرنده قصه و درام خودنمایی کرده است.
روز معلم برای خیلیها مترادف با خاطرات نوستالژیک دوران مدرسه است. آثاری در سینما و تلویزیون پخش شده که کسوت معلمی را به اشکال مختلف نمایش دادند و ثبت کردند. از همین ابتدا باید این نکته را مورد توجه قرار داد که سینمای کشورمان برای گرامیداشت مقام معلم، اثر درخوری تولید نکرده است. البته در خصوص این کمکاری در سینما برخی معتقدند نفس غیرقابل پیشبینی بودن زمان اکران فیلمها کمتر این اجازه را میدهد که در این رابطه اثری شکل بگیرد. اگرچه این جمله بیشتر بهانه است تا استدلال، ولی مسئولیتپذیری تلویزیون در این زمینه بیشتر از سینما بوده و گواه آن هم تولید سریالهای متعددی است که به برخی از شاخصهای آن اشاره میکنیم.
معلمان در سریالهای نوستالژیک
سریال «دبیرستان خضراء» ساخته اکبر خواجویی، محصول سال 1374 از جمله آثار تلویزیونی است که با محور قرار دادن رابطه معلمان با دانشآموزان برای بسیاری از مخاطبان خاطرهسازی کرده است. هسته اصلی این سریال مدرسه دخترانهای بود که با پی گرفتن دغدغهها و مشکلات دانشآموزان دختر نوجوان سعی داشت مشکلات این گروه سنی را به تصویر بکشد. با این حال محوریت خاص قصه روی شخصیت شکیبه با بازی «آزیتا حاجیان» متمرکز است که سعی میکند ضمن برطرف کردن دغدغههای خاص این قشر از جامعه دانشآموزی با انجام فعالیتهای مثبت و ثمربخش خود چهرهای مناسب برای مخاطب به نمایش بگذارد.
سریال «قصههای مجید» به کارگردانی مرحوم کیومرث پوراحمد، محصول سال 1369 تلویزیون نیز یکی از خاطرهانگیزترین سریالهاست که براساس کتابی با همین نام (قصههای مجید) از هوشنگ مرادیکرمانی ساخته شد. «قصههای مجید» روایتگر لحظههای کودکی یک نوجوان به نام مجید است که با مادربزرگش (بیبی) تنها در یک خانه قدیمی زندگی میکند. این سریال که در دهه 70 از تلویزیون پخش شد و همچنان هم از شبکههای مختلف سیما از جمله آی فیلم در حال بازپخش مجدد است در بخشهای زیادی به اتفاقات و موضوعاتی میپردازد که برای شخصیت مجید در مدرسه رخ میدهد یا ریشه دارد که انصافاً بخشهای خاطرهانگیزی از سریال به نحوه تعامل و شیوه برخورد مسئولان مدرسه اعم از مدیر، ناظم و معلمان با دانشآموزان میپردازد. این سریال آنقدر مورد توجه مخاطبان و مدیران تلویزیون قرار گرفت که چهار ماجرای آن به چهار فیلم سینمایی تبدیل شد و روی آنتن شبکههای مختلف سیما رفت.
سریال «بچههای مدرسه همت» به کارگردانی رضا میرکریمی، محصول سال 1376 تلویزیون هم یکی دیگر از این آثار است که محتوای آن درباره تعدادی دانشآموز است که در مدرسه شبانهروزی «همت» همزمان تحصیل و زندگی میکنند و هر بار با ماجرایی تازه روبهرو میشوند. سریال «مدرسه ما» به کارگردانی داریوش یاری، محصول سال 1388 هم درباره دانشآموزان یک مدرسه راهنمایی است که کارهای دانشآموزان باعث ایجاد جنجال و مشکلاتی میشود. شخصیت «کیهان» با بازی علی اوسیوند، معلم جدید ادبیات است که در میانه سال تحصیلی جایگزین معلم دیگری میشود و با ورودش تغییرات مثبتی در مدرسه ایجاد میکند. سریال «مدرسه مادربزرگها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی، تولید سال 1375 از جمله آثار تلویزیونی است که به بحث نهضت سوادآموزی میپردازد. قصه اصلی این سریال در مورد تعدادی خانم میانسال است که خانم معلم جوانی با بازی الهام پاوهنژاد دارند و در هر قسمت ماجراهای جالبی را به وجود میآورند.
فیلمهای انگشتشمار سینما
سهم مدیوم سینما در مورد پرداختن به شغل یا شخصیت معلم مانند دیگر مشاغل است و فیلم مشخصی که به این قشر مهم و ابعاد کاری و فعالیتی آنها بپردازد به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد.
«جنگ اطهر» اولین اثر سینمایی پس از انقلاب است که در آن به معلم، مدرسه و دانشآموز پرداخته میشود. این فیلم یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کارگردانی محمدعلی نجفی ساخته شد. این فیلم قصه آموزگار جوان و فداکاری به نام اطهر را روایت میکند که وارد مدرسهای میشود و سعی میکند روابط دوستانهای با شاگردانش برقرار کند. رابطه او با یکی از شاگردان به نام فتاح که وضع خانوادگی نامناسبی دارد بیشتر میشود. اطهر در تدارک اجرای یک نمایشنامه توسط دانشآموزان است، اما مدیر مدرسه مشکلاتی برای او فراهم میکند. اطهر میکوشد فتاح را با واقعیتهای سیاسی و اجتماعی جامعه آشنا کند، اما جانش را بر سر هدفش میگذارد.
«خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی را که تولید سال 1365 است، میتوان یکی از موفقترین آثار سینمایی در این حوزه دانست که موفقیتهای بینالمللی بسیاری کسب کرد. این فیلم قصه پسربچهای را روایت میکند که متوجه میشود دفتر دوستش را به اشتباه برداشته است. بنابراین از خانه بیرون میرود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس بدهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک. کیارستمی در این فیلم به ترس دانشآموزان از تنبیه معلمان میپردازد.
کارگردانهای زیادی در مدیوم سینما تصویرگر معلمان بودند، اما تنها برخی از این سریالها و فیلمها در ذهن مخاطبان ماندگار شدهاند. یکی از کارگردانهایی که بیشترین تعداد پرداخت به این قشر از جامعه را در کارنامه کاریش دارد، پوران درخشنده است. این بانوی فیلمساز کشورمان در بسیاری از آثارش کاراکتر معلم دیده میشود صرفنظر از خوب و بد یا درست و غلط بودن شخصیتپردازی که نسبت به آنها صورت گرفته است. فیلم سینمایی «پرنده کوچک خوشبختی»، تولید سال 1366 به کارگردانی این بانوی فیلمساز کشورمان است که با نگاهی متفاوت به دنیای معلمان و دانشآموزان میپردازد.
فیلم سینمایی «بمب؛ یک عاشقانه»، تولید سال 1396 نزدیکترین تجربه سینما در پرداختن به این قشر با کارگردانی پیمان معادی است که قصه اصلیاش به دوران هشت سال دفاع مقدس و اوج بمبارانها مربوط میشود، اما بسیاری از سکانسهای این فیلم در یک مدرسه میگذرد و به نوعی روایتگر وضعیت مدرسهها و تحصیل در آن دوران است.
با این حال به نظر میرسد هنوز فیلم شاخصی درباره مقام معلم در سینما ساخته نشده، در حالی که اهمیت این قشر در جامعه قابل کتمان نیست.
منبع: جوان
انتهای پیام/